-
شعر انگليسي در صدايی داغ و خيس از عرق
شعر انگليسي در صدايی داغ و خيس از عرق
In the hot sound and wet of sweat
I have all of you The space of these windows
The feature and color of this very autumn
The figure of table
The shape of this very cup
Volume of this glass and the pencils in it
And this god
That his sound is wavy like himself
His look deep
His hair a little long and his smile a bit oblique
I have some memories that
Amorous women often walk in them,
Call on me,
Browbeat the death of everywhen and everywhere
I have you,
Myself,
Yesterday’s sunset,
And my name in the hot sound and wet of sweat,
That I lose not,
Go not to the first man and also to the last toy-man
I have all of you
All of existence
Passionate sense and a hand
That can shift the things in a manner
And compose them such
That you
Get overjoyed
Know not lover except me
در صدايی داغ و خيس از عرق
همۀ تو را دارم وسعت اين پنجره ها ريخت و رنگ همين پائيز
قوارۀ ميز
شكل همين فنجان حجم اين ليوان و مدادهای در آن
و اين خدا را
كه مثل خودت صداش مواج است
نگاهش گود موهاش کمی بلند و لبخندش اندکی اریب
خاطراتی دارم
كه زنانی عاشق در آن ها قدم می زنند
به من سَر به مردگان همه وقت و همه جا تَشر
تو را دارم
خودم غروب ديروز
و اسمم را در صدايی داغ و خيس از عرق
كه از دست نمی روم نمی روم تا آدم اول و آدمك آخر
تمام تو را دارم
همۀ هستی شعوری شورمند و دستی
كه می توانند
چيزها را آن جور جا به جا كنند آن طور تركيب
كه تو
سر از پا نشناسی نشناسی معشوقی جز من
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن