حوادث : زن ميانسال درحالي که بسيار نگران به نظر مي رسيد وارد دادگاه شد، گويي آن شعبه قرار است سرنوشت او را تغيير دهد، زيرا او معتقد است که اصرارهاي پدرش براي ازدواج، او را به دادگاه هاي شلوغ و پر از همهمه خانواده کشانده است.
به گزارش خبرنگار حقوقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين زن که 39 سال سن داشت، خطاب به قاضي گفت: از ابتدا علاقه اي به شوهرم نداشتم و به اجبار پدرم به ازدواج راضي شدم زيرا زماني که پدرم قصد داشت من را شوهر دهد فقط 18 سال داشتم.
وي با بيان اينکه شوهرم يکي از اقوام دور مادرم است، اظهار کرد: زماني که من 18 سال داشتم شوهرم 28 ساله بود و من قبل از ازدواج از او مي ترسيدم، زيرا بسيار جدي بود و من در آن سال ها دختري بازيگوش و سر به هوا بودم و دوست داشتم شوهرم هم همانند خودم باشد تا من را درک کند نه اينکه رفتارهاي من را بچه گانه بداند.
اين زن افزود: متاسفانه از همان روزها شوهرم سعي داشت من را تغيير دهد و به قول خود من را تربيت کند و هرگاه موفق نمي شد من را به شدت کتک مي زد و من جرات نداشتم اعتراضي کنم.
وي با بيان اينکه ديگر توان کتک خوردن از شوهرم را ندارم، خاطر نشان کرد: شوهرم سر کوچک ترين موضوعي من را کتک مي زد، براي مثال زماني که دخترمان تازه به دنيا آمده بود در ماه هاي اوليه بيمار شد و از شب تا صبح بي تابي کرد، شوهرم به جاي اينکه من را همراهي کند به شدت من را کتک زد و تنها دليلش اين بود که به دليل گريه هاي دخترش نتوانسته استراحت کند.
زن عنوان کرد: اکنون دخترمان 19 سال است و به شدت از پدرش مي ترسد هر چند که شوهرم تا به حال او را کتک نزده اما دخترم از کودکي شاهد بدرفتاري هاي شوهرم با من بوده است و به همين دليل از پدرش واهمه دارد.
وي در پايان جلسه دادگاه بيان کرد: ديگر تحت هيچ شرايطي نمي خواهم با شوهرم به زندگي ادامه دهم و خواهان جدايي هستم.
به گزارش ايسنا، قاضي دادگاه بعد از شنيدن اظهارات اين زن به دليل عدم حضور مرد در دادگاه حکمي مبني بر طلاق صادر نکرد.