-
نخستين اسيدپاشي و قتل در سال 91
شرق: پيرمردي كه قصد داشت دختر و دامادش را با هم آشتي بدهد، اولين مقتول سال 91 لقب گرفت.
در همين حال پسر جواني كه به دختر مورد علاقهاش سوءظن داشت، نخستين اسيدپاشي سال را رقم زد.
نخستين ساعات بامداد اول فروردين در حاليكه بيشتر شهروندان خود را براي مراسم سال تحويل آماده ميكردند زن و شوهري به نامهاي «ياسمن» و «حسن» با هم دچار اختلاف شدند و به مشاجره پرداختند.
دعواي اين زوج كه فرزندي دو ساله نيز دارند، بالا گرفت و همين مساله سبب شد ياسمن با پدرش تماس بگيرد و از او براي حل بحران كمك بخواهد البته حسن با دخالت پدرزنش در اين ماجرا مخالف بود و سعي كرد به هر طريق كه شده مانع اين اتفاق شود اما موفق نشد و ساعت يك بامداد پدر 90 ساله ياسمن به خانه دخترش رسيد و سعي كرد با داماداش گفتوگو كند و اين زوج را آشتي بدهد اما مرد جوان هنوز خشمگين بود و در حين گفتوگوها ناگهان كنترل خودش را از دست داد و صندلي فرزندش را به طرف پيرمرد پرت كرد وقتي صندلي به سر اين مرد خورد او نقش بر زمين شد و از حال رفت.
زن و شوهر جوان سعي كردند پدر ياسمن را به هوش بياورند اما او جانش را از دست داده بود به اين ترتيب ماموران كلانتري مهرآبادجنوبي از موضوع مطلع شدند و به خانه اين زوج رفتند و به دستور بازپرس كشيك ويژه قتل تحقيقاتشان را آغاز كردند.
آنها بعد از اطلاع از موضوع، جنازه را به پزشكي قانوني منتقل و حسن را بازداشت كردند. اين مرد در بازجوييها گفت: «من به هيچوجه قصد نداشتم پدرزنم را بكشم وقتي با ياسمن دعوا كردم او با پدرش تماس گرفت من سعي كردم مانع كمكخواهي او از پدرش شوم ولي نتوانستم.
وقتي پدرزنم وارد خانه ما شد عصبانيتم شدت گرفت اما فكر نميكردم پرت كردن صندلي بچه كه خيلي سبك است باعث چنين اتفاقي شود.»
اين متهم همچنان در بازداشت به سر ميبرد و تحقيقات از او در حالي ادامه دارد كه علت اصلي مرگ پيرمرد توسط پزشكي قانوني هنوز اعلام نشده است.
اسيدپاشي
ساعت 18 و 45 دقيقه نخستين روز سالجاري مردمي كه از بلوار اصلي تهرانسر رد ميشدند، ناگهان صداي فريادهاي دختري را شنيدند كه مرتب تكرار ميكرد: «سوختم سوختم.» اين دختر در يكي از آلاچيقهاي بلوار روي زمين افتاده بود و از درد به خودش ميپيچيد.
او دقايقي بعد به بيمارستان شهيد مطهري منتقل شد و پزشكان بعد از معاينه اوليه متوجه شدند، دختر 18 ساله كه «شيرين» نام دارد، قرباني اسيدپاشي شده است و مايع سوزاننده روي چشمان و صورت او ريخته شده به گونهاي كه به چشمانش آسيب زيادي وارد كرده و احتمال نابينايي وي وجود دارد.
به اين ترتيب پليس در جريان قرار گرفت و تحقيقاتي در اين خصوص آغاز شد. شيرين بعد از اينكه توان صحبت كردن را به دست آورد به ماموران گفت: «مدتي قبل به طور اتفاقي با پسر 25 سالهاي به نام «جمشيد» آشنا شدم، او به من ابراز علاقه ميكرد و بعد از مدتي من هم احساس كردم او را دوست دارم.
جمشيد ميگفت قصد دارد با من ازدواج كند اما بعد از مدتي وقتي فهميدم او سابقهدار است نسبت به تصميمي كه گرفته بودم مردد شدم. با اين وجود همچنان با جمشيد رابطه داشتم چون او من را تهديد ميكرد و هر دفعه كه خلاف ميلش رفتار ميكردم مرا به باد كتك ميگرفت.» اين دختر ادامه داد: «من مطمئن بودم اگر با جمشيد ازدواج كنم خودم را بدبخت خواهم كرد ولي از طرفي به دليل رفتارها و تهديدهاي او چارهاي نداشتم جز اينكه به خواستههايش گوش كنم.
بعد از مدتي جمشيد نسبت به من دچار شك شد و ميگفت من با پسر ديگري رابطه برقرار كردهام هرچه به او توضيح ميدادم اشتباه ميكند و من به وي خيانت نكردهام، باور نميكرد تا اينكه بعد از سال تحويل تماس گرفت و گفت ميخواهد من را ببيند من هم در يكي از آلاچيقهاي بلوار تهرانسر با او قرار گذاشتم وقتي همديگر را ديديم جمشيد سرصحبت را باز كرد.
او با خودرو پژو 206 يكي از دوستانش به آنجا آمده بود و يك بطري در دست داشت به من گفت بطري مشروب است همان موقع شك كردم كه چرا آن را در ماشين نگذاشته و به دست گرفته است.» شيرين درباره نحوه وقوع اسيدپاشي توضيح داد: «جمشيد دوباره همان بحث قديمي را پيش كشيد و من را درباره رابطه با پسري ديگر بازخواست كرد باز هم توضيح دادم تصور او اشتباه است اما حرفم را باور نكرد و در يك لحظه مايعي را كه داخل بطري بود، روي صورتم پاشيد و سوار پژو شد و فرار كرد.
من به شدت دچار سوزش شده بودم و از درد فقط فرياد ميكشيدم.» در حال حاضر كارآگاهان پليس آگاهي در تعقيب جمشيد هستند و اين در حالي است كه شيرين نيز همچنان تحت درمان قرار دارد و احتمال نابينا شدن او از بين نرفته است.
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن