بیتلز گروه موسیقی ای بودند که یک نسل را به وجود آوردند. آنها اعتقادات، سبک و ذهنیاتشان را با توجه به الهامهای درونیشان ساختند. در آغاز از غزلیات و اشعار پر محتوا شروع کردند و با در نظر گرفتن پیوستگی اشعار معنی دار و سبک موزیکال متغیر تبدیل به بزرگ ترین گروه موسیقی شدند.
هر آنچه که بیتلز انجام میداد، همان بود که همه فکر میکردند باید انجام بدهند. اولین ترانه آنها از زبان پسر جوانی بود که ترانه عاشقانه اش را برای محبوبش میخواند و انتهای این ترانه نمادی بود ملهم از اعتقادات و عملکرد یک نسل .
زمان زیادی طول نکشید که آنها توسط یک گروه از نوازنده های فوق العاده و غیر قابل تصور تبدیل به یک گروه اسطوره ای بزرگ موسیقی شده اند. این گروه توانستند به خوبی گروه های مشهور دیگر تاثیرات بی شماری در میان مردم بگذارند.
بیتلز کارشان را وقتی شروع کردند که یکی از اعضای آنها به نام جان لنون گروهی به نام Quarry Men را در سال 1956 در لیورپول انگلستان تشکیل داده بود. آنها راجع به اتفاقات و رویدادهای گوناگون مینواختند و حتی بسیاری از ترانه های آنها در برنامه های تلویزیونی شنیده میشد. جولای سال 1957 وقتی گروه Quarry Men در کلیسایی مشغول اجرای برنامه بودند، پسرک جوانی به نام پل مک کارتنی توسط یک دوست به جان لنون معرفی شد. جان بسیار تحت تاثیر قرار گرفت وقتی دید پل جوان به خوبی مینوازد و تسلط کاملی به اشعار Eddie Cochram دارد. به همین دلیل فورا از او تقاضا کرد که به این گروه بپیوندد. پل دوست جوانتری به نام جورج هریسون داشت که گیتار مینواخت. سرانجام این سه نفر سال 1958 به یکدیگر پیوستند و گروه سه نفره ای تشکیل دادند.
آنها با درام زن های زیادی کار کردند ولی هر کدام به دلیلی گروه را ترک کردند. این گروه اجرای برنامه های کوچک را سال 1959 در کلوپ Casbeh شروع کرد. در همین زمان فردی به نام پیت بست که درام زن گروه دیگری بود به آنها معرفی شد. سال 1960 جان از بهترین دوستش استوارت ساتکلیف تقاضا کرد که به این گروه بپیوندد که او نیز قبول کرد. استوارت گیتار باس مینواخت، ولی او هرگز یاد نگرفت که چگونه باید بنوازد. او به حرفه هنری اش واقعا علاقه مند بود ولی فکر میکرد که هنر فقط برای تفریح و تفنن ساخته شده و هیچ وقت آن را جدی نمیگرفت.
ابتدای سال 1960 گروه نامش را به Moondogs تغییر داد و نوازندگی را با جان، پل، جورج، استوارت و تامیمور که نوازنده درام بود ادامه داد. سپس آنها فردی به نام آلن ویلیام را برای مدیریت گروه انتخاب کردند که برای آنها کاریابی هم میکرد. پس از مدتی گروه دوباره تصمیم گرفت که تغییر نام دهد. استوارت نام بیتلز را پیشنهاد داد، جان هم فکر میکرد تلفظ بیتلز بسیار راحت تر است، اگر چه مدیر آنها آلن ویلیامز موافق نبود و تلاش میکرد نام جان و بیتلز نقره ای را به گروه القا کند. بالاخره جان این اسم را کوتاه کرد و به بیتلز نقره ای تغییر داد تا سرانجام آنها یک اسم پیدا کنند.
بیتلز نقره ای به همراه جانی جنتل سفری را به اسکاتلند آغاز کردند. در این سفر تک تک اعضا برای خود نام مستعاری برگزیدند: پل روبنس، کارل هریسون و استودی استیل. آنها موفق به اجرای چندین برنامه در اسکاتلند شدند. پس از بازگشت در جاکارنابار در لیورپول مشغول اجرای برنامه شدند. مدتی بعد تامیمور ، درام زن آنها تصمیم گرفت که گروه را ترک کرده و به حرفه قبلی اش، رانندگی جرثقیل بپردازد. در نتیجه آنها از پیت بست درخواست کردند که برای نوازندگی ثابت درام به آنها ملحق شود. ویلیامز ترتیب ماموریتی دو ماهه به هامبورگ آلمان را داد. اما قبل از این که گروه کشور را ترک کنند، دوباره نامشان را تغییر دادند و این بار با نام بیتلز به این سفر رفتند.