استئوپروز يا پوكي استخوان شايعترين بيماري متابوليك استخوان است. از آنجائي كه بافت استخوان كاملا“ بافتي زنده است و بطور دائم در حال تغيير و تحول و نو شدن است. بنابراين بايد مواد مغذي و آلي مورد نياز بافت استخواني در بدن موجود باشد. گرچه روند ايجاد استئوپروز مرتبط با وضعيت فيزيولوژيك است و بيماري مولتي فاكتوريال است ولي وضعيت تغذيه اي فرد بسيار بر روند تسريع آن تاثير دارد. مهمترين عوامل تغذيه اي موثر عبارت است از: رژيم غذايي كم كلسيم، كمبود ويتامين D، برنامه غذايي پر پروتئين و پر نمك،‌ مصرف الكل و سيگار، مصرف زياد قهوه. در زير اطلاعاتي در ارتباط با هر يك از عوامل تغذيه اي ارائه مي گردد.
كلسيم:
استخوانها بعنوان منبع ذخيره اي براي كلسيم و فسفر عمل كرده، در موارد لزوم كمبودهاي غذايي را جبران مي كنند. در موارد دريافت كم كلسيم، براي حفظ كلسيم پلاسما و عدم اختلال عمل بافتهاي وابسته به كلسيم، توده استخواني كاهش يافته تا كلسيم خون ثابت بماند. ميزان ذخيره كلسيم در استخوانها با سن نسبت عكس دراد.
ميزان كلسيم مورد نياز روزانه در سنين مختلف بشرح زير مي باشد:
1 تا 5 سالگي 800 ميليگرم
6 تا 10 سالگي 1200-800 ميليگرم
11 تا 24 سالگي 1200-1500 ميليگرم
حاملگي، شيردهي 1200-1500 ميليگرم
24-65 سالگي 1000 ميليگرم
65 به بالا 1500 ميليگرم
منابع كلسيم:
اغلب مواد غذايي بغير از لبنيات داراي ميزان كلسيم كمتر از 20 ميليگرم به ازاء هر 100 كيلو كالري هستند. بنابراين چنانچه در برنامه غذايي لبنيات گنجانده نشود ميزان كلسيم پايين (حدود 300 ميليگرم در روز يا كمتر) مي باشد كه بسيار كمتر از ميزان توصيه شده است.
هر ليوان شير داراي 300 ميلي گرم كلسيم است كه اگر يك فرد بزرگسال در روز3-2 ليوان شير دريافت كند،‌ نياز كلسيم وي تامين خواهد شد. نياز افراد نوجوان و جوان در روز 3-4 ليوان شير مي باشد. در گروه لبنيات كشك، پنير و ماست از منابع غني كلسيم مي باشند، ولي كره، خامه، سرشير داراي ميزان ناچيزي كلسيم است زيرا كلسيم محلول در چربي نيست.
بعضي افراد شير دوست ندارند يا نمي توانند آن را تحمل كنند و يا بعضي گياهخواران لبنيات مصرف نمي كنند. اين افراد مي توانند با مصرف مغزها مثل بادام، فندق و كنجد نياز كلسيم خود را تامين كنند.
در ميان سبزيجات برگهاي تربچه، جعفري، كلم پيچ، گل كلم منابع خوب تامين كلسيم هستند و علت قابل جذب بودن كلسيم آنها است. كلسيم سبزيجات حاوي اگزالات (مثل اسفناج) اغلب غير قابل جذب است.
در گوشتها مثل گوشت قرمز،‌مرغ و ماهي ميزان كمي كلسيم موجود است. صدف از منابع غني كلسيم مي باشد، ولي كلسيم آن در مقايسه با كلسيم شير حدود 50% قابل جذب است.
براي تهيه عصاره كلسيم از استخوان،‌ مي توان استخوانهاي مرغ، ماهي،‌گوسفند را در محلول آب و سركه جوشاند. كلسيم استخوان در محيط اسيدي از استخوان شسته و در محلول حل مي شود. از اين عصاره مي توان در تهيه سوپ، آش و غذاهاي ديگر استفاده كرد. يك قاشق غذاخوري از اين عصاره حاوي حدود 100 ميليگرم كلسيم مي باشد.
ميزان كلسيم در مواد مختلف غذايي در جدول آمده است.
تداخل مواد غذايي در جذب روده اي كلسيم:
الف) فيبر:
تاثير فيبر مختلف است. بسياري از انواع فيبرها تاثيري در جذب كلسيم ندارند مثل فيبر موجود در سبزيجات برگي و سبز زنگ. اما فيبر موجود در سبوس گندم جذب كلسيم را كاهش مي دهد. اغلب در مواد غذايي همراه فيبر،‌تركيباتي مثل فيتات و اگزالات هم وجوددارند كه هر دو مي توانند جذب كلسيم موجود در غذا را كاهش دهند. در اسفناج و ريواس، كلسيم بطور كلي غير قابل جذب است كه بعلت وجود اگزالات مي باشد. وجود مقداري فيتات و اگزالات در لوبيا بنظر مي رسد تا 50% در جذب كلسيم آن تداخل مي كند.
ب) كافئين:
در واقع كافئين تاثير كمي بعنوان مداخله كننده دارد. مصرف يك فنجان قهوه باعث بر هم زدن تعادل 3 ميليگرم كلسيم و كاهش جذب آن مي شود. تاثير آن احتمالا“ در جذب فعال مي باشد كه هنوز كاملا“ مشخص نشده است.
تداخل در نگهداري كليوي كلسيم:
الف) پروتئين و سديم:
اين دو ماده باعث دفع ادراري كلسيم مي شوند. هر 2300 ميليگرم سديم كه دفع مي شود، با خود 20 تا 60 ميليگرم كلسيم دفع مي كند. در بزرگسالان با متابوليزه شدن يك گرم پروتئين، يك ميليگرم كلسيم دفع مي شود. بنابراين در شرايط دريافت كم پروتئين و سديم نياز به كلسيم براي يك زن ممكن است تا 450 ميليگرم در روز كاهش يابد. برعكس اگر دريافت اين مواد زياد باشد (رژيم غذايي پر پروتئين و پرنمك)، ممكن است نياز به كلسيم به حدود 2000 ميليگرم روزانه نيز برسد.
ب) فسفر:
بنظر مي رسد فسفر از جذب كلسيم ممانعت مي كند، گرچه شواهد در مورد آن ناچيز است و حتي نظريه عكس هم وجود دارد.
ج) آلومينيوم:
نه به عنوان يك ماده غذايي، بلكه به شكل آنتي اسيدهاي حاوي آلومينيوم اثر مهمي در دفع ادراري كلسيم دارد. با اتصال به فسفر در دستگاه گوارش باعث كاهش جذب آن شده و كاهش فسفات سرم در 24 ساعت بعد و افزايش دفع ادراري كلسيم را بدنبال دارد. مقادير درماني آنتي اسيدهاي حاوي آلومينيوم باعث افزايش دفع ادراري كلسيم تا 50 ميليگرم در روز يا بيشتر مي شود.
ويتامين D:
با اتصال به پروتئين حمل كننده كلسيم، انتقال فعال كلسيم از طريق مخاط روده تسهيل مي كند. اين عمل در موارد دريافت كم كلسيم اهميت بيشتري دارد، زيرا جذب بصورت غير فعال از طريق نفوذ بين سلولي نيز اتفاق مي افتد. هنگامي كه دريافت كلسيم زياد (بالاتر از 2000 ميليگرم در روز) است نسبت جذب به 10-15 درصد ميزان دريافت مي رسد. در اين شرايط ميزان جذب فعال در كل كم است. مهمترين شكل ويتامين D، 25 هيدروكسي ويتامين D مي باشد و ميزان پلاسما بهترين شاخص تعيين كننده وضعيت آن است. در هنگام پيري ميزان 25 هيدروكسي ويتامين D پلاسما در مقايسه با جواني كاهش نشان مي دهد. قسمتي از اين مسئله مربوط به عدم دريافت نور مستقيم خورشيد و مقداري بعلت كاهش راندمان ساخت ويتامين D توسط پوست و قسمتي هم بعلت دريافت ناكافي شير، بهترين منبع غذايي اين ويتامين مي باشد. بعلاوه در پيري سيستم آندوكرين ضعيف شده و توانايي مقابله با كمبود دريافت كلسيم را ندارد. از جمله اين موارد كاهش پاسخ دهي آنزيم a1 هيدروكسيلاز كليوي به PTH و كاهش حساسيت مخاطي به كلسيتريول مي باشد. بنابراين با افزايش سن ميزان نياز به ويتامين D بالا مي رود.
نشان داده شده است كه روزانه دريافت حدود 600 واحد بين المللي ويتامين D از تمام منابع براي حفظ سطح سرمي 25 هيدروكسي ويتامين D لازم است.
الكل:
مصرف الكل پوكي استخوان را تسريع مي كند. الكل مستقيما“ روي سلولهاي استخواني اثر كرده و رشد استخوان جديد را سركوب مي كند. مصرف بيش از حد الكل سبب اشكال تخمدانها شده و باعث تاخير در تخمك گذاري و بروز يائسگي زودرس مي شود. بسياري از كساني كه الكل مي نوشند به رژيم غذايي خود توجه نداشته، كلسيم كافي دريافت نمي كنند.
توصيه ها و مراقبتهاي تغذيه اي در پيشگيري و درمان پوكي استخوان:
براي پيشگيري از پوكي استخوان بايد به موارد زير توجه داشت:
1- دريافت ميزان كالري كافي براي رسيدن به وزن مطلوب.
2- دريافت كلسيم به ميزان كافي (حداقل 1000 ميلي گرم روزانه)
3- دريافت كافي ويتامين D (حدود 600 واحد بين المللي در روز) و استفاده از نور مستقيم خورشيد به مدت 15 تا 30 دقيقه در روز.
4- دريافت كلسيم بيش از نياز توصيه شده در صورت دريافت رژيم پر فيبر.
5- دريافت كلسيم بيش از مقدار عادي در موارد حاملگي و شير دادن (احتراز از بارداريهاي مكرر و با فاصله كم).
6- مصرف روغنهاي غير اشباع مثل آفتابگردان، ذرت، زيتون.
7-جايگزين كردن نوشابه هاي طبيعي (آبميوه، دوغ و انواع شربتها) بجاي نوشابه هاي كافئين دار
(انواع كولاها، قهوه).

نویسنده: دكتر ربابه شيخ الاسلام