اشخاص حقوقی وحقیقی و نحوه اقامه دعوا

اشخاص حقوقی مانند شرکت های تجاری یا مؤسسات دولتی و ‎ همچون اشخاص حقیقی یعنی انسان ها موضوع حق و تکلیف قرار می گیرند و به اصطلاح دارای شخصیت حقوقی اند و اصولاً شخصیت حقوقی آنها مستقل از شخصیت حقوقی افراد تشکیل دهنده آنها می باشد. برای مثال شرکت سهامی عام دارای شخصیتی مستقل از افراد مؤسس شرکت و یا سهامداران شرکت و دارای کلیه حقوق و تکالیفی است که قانون برای انسانها قائل می شود. مگر حقوق و وظایفی که ذاتاً مربوط به انسان هاست.




مانند پدر شدن یا انتخاب همسر و ‎/.تصمیمات اشخاص حقوقی به وسیله مقاماتی که به موجب قانون یا اساسنامه صلاحیت اتخاذ تصمیم دارند گرفته می شود. برای نمونه در شرکت های سهامی عام مدیر عامل شرکت در حدود اختیاراتی که هیأت مدیره در حدود اساسنامه به او می دهد نماینده شرکت محسوب شده و از طرف شرکت حق امضا دارد.
فرض کنیم که یک شرکت طرف دعوی قرار می گیرد یا این که می خواهد علیه دیگری طرح دعوی کند. چه مقامی از سوی شرکت پاسخگو است مگر نه این است که تصمیمات شرکت توسط افراد حقیقی و انسانها گرفته می شود. این افراد چه کسانی هستند .

چنانچه در یک دعوی حقوقی (مانند مطالبه وجه، الزام به تنظیم سند، جبران ضرر و زیان و ‎) خواهان یا خوانده دعوی شخص حقوقی باشد در دادخواست نام و اقامتگاه شخص حقوقی نوشته می شود. لذا اگر هنگام اقامه دعوی شخص حقوقی طرف دعوی قرار گیرد و به اصطلاح خوانده باشد، خواهان صرفاً نام شرکت یا مؤسسه دولتی و نشانی آن را در ستون خوانده ذکر می کند و نیازی به معرفی مدیر عامل یا نماینده شخص حقوقی از سوی خواهان نیست.

اما اگر خواهان دعوی شخص حقوقی باشد این اقدام باید توسط شخصی که به موجب قانون یا اساسنامه مؤسسه و شرکت اجازه اقامه دعوی از سوی شخص حقوقی را دارد صورت پذیرد. برای مثال اگر در اساسنامه شرکت این مسئولیت برعهده مدیرعامل باشد، مدیر عامل شرکت به نمایندگی از سوی شرکت مبادرت به طرح دعوی خواهد کرد.

لذا در این حالت مدیر عامل به نمایندگی از شرکت طرح دعوی کرده و باید مدرک و دلیلی که نشانگر سمت نمایندگی و مدیر عاملی او باشد پیوست دادخواست کند.

اگر دلیل نمایندگی از سوی مدیرعامل پیوست دادخواست نشود و مدیرعامل بدون ارائه این مدرک اقامه دعوی کند چه خواهد شد
در این حالت از سوی دفتر دادگاه دادخواست رد می شود.

چنانچه پس از طرح دعوی از سوی شرکت، مدیر عامل از سمت خود برکنار شود یا فوت کند در این حالت چه وضعیتی پیش خواهد آمد
پس از طرح دعوی اگر مدیر عامل فوت کند یا از سمت خود برکنار شود، دادگاه رسیدگی را تا معرفی جانشین او موقتاً متوقف خواهد کرد و پس از تعیین جانشین جریان محاکمه ادامه پیدا می کند.

آیا مدیر عامل می تواند برای اقامه دعوی از وکیل استفاده کند
بله ولی باید در نظر داشت که وکیل هنگامی قادر به طرح دعوی است که مدیر عامل برابر اساسنامه شرکت اجازه طرح دعوی را داشته باشد و دلیل و مدرکی که سمت مدیر عامل و اجازه او را برای اقامه دعوی ثابت می کند ضمیمه دادخواست کند.

شرکت برای اقامه شکایت کیفری چگونه اقدام می کند
در این حالت نیز مدیر عامل شرکت یا هر شخصی که در اساسنامه اجازه طرح شکایت به او داده شده اجازه اقامه شکایت دارد.

اگر شخصی که از سوی شرکت شکایت کیفری طرح می کند فاقد سمت و اختیار باشد چه خواهد شد.

در جرایم قابل گذشت مانند تصرف عدوانی، دادسرا یا دادگاه بدون درخواست فرد ذینفع اجازه رسیدگی و تعقیب ندارد پس در جرایم قابل گذشت مقامی که از سوی شرکت طرح شکایت می کند باید مدرک و دلیل مدیریت خود را ضمیمه شکایت کند و اگر سمت او برای قاضی احراز نشود به آن شکایت ترتیب اثر داده نمی شود ولی در جرایم غیر قابل گذشت مانند سرقت و کلاهبرداری چون جنبه عمومی این جرایم از جنبه خصوصی آنها مهمتر است مقام قضایی به محض اطلاع از وقوع چنین جرایمی مکلف به تعقیب و رسیدگی است حتی اگر اعلام کننده شکایت فاقد سمت باشد.

البته باید توجه داشت که در این حالت چنانچه اعلام کننده شکایت از سوی شرکت فاقد سمت باشد نمی تواند ضرر و زیان ناشی از جرم را مطالبه کند و دادگاه فقط به درخواست شخصی که قانوناً صلاحیت طرح شکایت از شرکت را دارد رسیدگی می کند.

چنانچه شرکتی به حکم دادگاه محکوم به پرداخت خسارت و جبران ضرر و زیان به دیگری شود مدیر عامل شرکت تا چه اندازه مسئولیت پرداخت دارد
اصولاً مدیر عامل شرکت نماینده شرکت است و در سمت نمایندگی در صورتی که طبق قانون در اساسنامه رفتار کرده باشد شخصاً مسئولیتی ندارد. همان طور که در ابتدا گفته شد شرکت دارای شخصیت حقوقی مستقل می باشد و تنها برای اعمال حقوق خود و انجام تکالیف خود از انسان ها کمک می گیرد.

بنابراین مدیرعامل شرکت در این فرض مسئولیتی نداشته و حکم دادگاه علیه اموال شرکت اجرا می شود.

در فرض بالا سهامداران تا چه اندازه مسئولیت پرداخت خسارت را دارند
در مورد شرکتهای تجارتی این موضوع بستگی به نوع شرکت دارد ولی در هر حال مسئولیت اصلی برعهده شرکت می باشد و از اموال شرکت برداشت می شود اگر اموال شرکت تکافوی جبران خسارت را نکرد بسته به نوع شرکت سهامداران مسئولیت دارند.

برای مثال در شرکت سهامی عام مسئولیت صاحبان سهام به مبلغ اسمی سهام آنان است و یا در شرکت با مسئولیت محدود هر یک از سهامداران به میزان آورده در شرکت است و یا در شرکت های تضامنی اگر دارایی شرکت برای پرداخت بدهی کافی نباشد هر یک از شرکا مسئول پرداخت تمام بدهی شرکت خواهند بود.

در صورتی که مدیر عامل شرکت مبادرت به صدور چک کند آیا مسئول پرداخت آن نیست برابر ماده ۱۹ قانون صدور چک در صورتی که چک به وکالت یا نمایندگی از طرف صاحب حساب صادر شده باشد صادر کننده چک و صاحب حساب متضامناً مسئول پرداخت وجه چک هستند و امضا کننده چک دارای مسئولیت کیفری هم است مگر آن که ثابت کند عدم پرداخت وجه چک مستند به عمل صاحب حساب یا مدیرعامل بعد از او بوده است که در این حالت کسی که سبب عدم پرداخت چک شده از نظر کیفری مسئول است.

البته در این خصوص بین حقوقدانان اختلاف نظر هم وجود دارد عده ای معتقدند که اگر مدیرعامل با داشتن اختیار، اقدام به صدور چک کند شرکت مدیون چک می باشد و مدیرعامل از حیث حقوقی مسئولیتی ندارد. (نظریه شماره ۷‎/۹۴۸۵ ۱۷۱۳۸۱‎/۱۰‎/ اداره حقوقی قوه قضائیه)