نقد و تحليل حقوقى
ماده 558 قانون مدنى پيرامون شرط ضمان مضارب
دكتر محمد جواد صفار (1)
چكيده
قانون مدنى، شرط ضمان مضارب را شرط باطل و موجب بطلان مضاربه دانسته است، حقوقدانان در شرح ماده 558 علت اين حكم را مغايرت شرط با مقتضاى ذات عقد مضاربه مىدانند و اين حكم مبتنى بر نظر مشهور فقهاء است. ولى اين نظريه مورد پذيرش پارهاى از فقها و حقوقدانان قرار نگرفته است. اين مقاله عهده دار بحث از ماده مزبور و انتقاد از آن و تقويت ديدگاه مخالف آن است.
مقدمه: طرح موضوع از جمله عقود معينى كه احكام و شرايط آن در قانون مدنى مورد بحث قرار گرفته، عقد مضاربه است، كه به نام «قراض» يا «مقارضه» نيز خوانده شده است. عقد مزبور در كنار دو عقد مزارعه و مساقات، اگر چه كه در زمره عقود معوض قرار دارند، اما چون در جوهر و ذات همه آنها نوعى تعاون و اتحاد وجود دارد و مشاركت، وصف مشترك آنها مىباشد، از ساير عقود معوض متمايز مىباشند. از طرفى هر چند كه عقود نامبرده، نوعى شركت عقدى تلقى مىگردند و بر مشاركت كار و سرمايه استوار هستند، اما اين تفاوت بين آنها وجود دارد كه در مضاربه، مشاركت كار و سرمايه براى تجارت است، در حالى كه اين مشاركت در مزارعه، فعاليتهاى كشاورزى و در مساقات، باغدارى اساس همكارى قرار مىگيرد. بحث از قراردادهاى مزبور، به ويژه عقد مضاربه از اهميتخاصى برخوردار است; زيرا از ديدگاه اقتصادى، عقود نامبرده مبين نقش كار و سرمايه در قلمرو فعاليتهاى اقتصادى مىباشند. و اهميت آنچه كه ما، از آن بحث مىكنيم، (شرط ضمان مضارب) از اين جهت است كه بحث مزبور، به درستى پاسخگوى اين پرسش است كه: آيا در عقد مضاربه، مىتوان مضارب يعنى عامل را مسئول تلف سرمايه يا خسارت وارد به آن دانست؟ به بيان ديگر، آيا مىتوان در مضاربه، سرمايه مالك را تضمين نمود، تا مالك با خيال راحت، سرمايه خويش را به عامل بسپارد و آن را از مخاطرات اقتصادى همچون نقص و تلف يا ورشكستگى، مصون بدارد؟ يا اينكه در مشاركت مزبور، تضمين سرمايه امكان پذير نيست، بلكه اگر مالك سرمايه بخواهد به اين هدف برسد، حداقل از طريق درج شرط ضمان مضارب در عقد مضاربه نمىتواند به مقصود خود برسد، زيرا در عقد مضاربه به استناد ماده 588 قانون مدنى: «اگر شرط شود كه مضارب ضامن سرمايه خواهد بود و يا خسارات حاصله از تجارت متوجه مالك نخواهد شد عقد باطل است...» از سوى ديگر، اگر بخواهيم از نقطه نظر حقوقى به مسئله نگاه كنيم، اين سئوال مطرح است كه آيا مىتوان امين را جز در موارد تعدى و تفريط(تقصير) ضامن و مسئول قلمداد ساخت؟ تشريح موضوع نيازمند توضيح مختصرى است و آن اينكه يكى از احكام عقد مضاربه، پيدايش وصف امانت است كه اين ويژگى در دو عقد مزارعه و مساقات نيز وجود دارد و در واقع از خصوصيات و احكام مشترك هر سه عقد مىباشد كه اين امر بىارتباط با ماهيت مشاركت گونه آنها نمىباشد; زيرا، در اين عقود، عامل به منزله شريك ماذونى است كه مال الشركه در يد اوست و همان گونه كه گفته شده است از جمله احكام مربوط به شركت، امانى بودن يد شريك است; چون، تصرف هر يك از شركاء در مال مشترك مبتنى بر اذن است. بنابراين مال مشترك در يد شركاء جنبه امانى دارد. ماده 584 قانون مدنى اين اصل را چنين بيان كرده است: «شريكى كه مال الشركه در يد اوست در حكم امين است و ضامن تلف و نقص آن نمى شود مگر در صورت تفريط يا تعدى». با توجه به توضيح داده شده، عامل در عقد مضاربه در حكم امين است. در اين خصوص ماده 556 قانون مدنى مقرر داشته است: «مضارب در حكم امين است و ضامن مال مضاربه نمىشود مگر در صورت تفريط يا تعدى». حال با توجه به امين بودن مضارب نسبتبه سرمايه، اين سئوال مطرح است كه: امين در تصرف نسبتبه مال غير كه در اختيار و تحت تصرفش مىباشد (چه تصرف به عنوان حفاظتباشد، همچون وديعه، يا انتفاع از آن، نظير عاريه و مضاربه) چه وضعيتى دارد؟ آيا تصرف و يد او مشمول قاعده على اليه مىباشد، يعنى ضمان و مسئوليت در تصرف دارد؟ يا اينكه ضامن و مسئول نيست. به اين معنى كه اگر مال تحت تصرف او، تلف، ناقص و يا معيوب شود بايد از عهده خسارت برآيد؟ و آنچه را كه تلف شده جبران نمايد؟ يا مسئوليتى ندارد، به عبارت ديگر، مسئوليت او محدود استبه تعدى و تفريط؟ <--pagebreak--!> قانون مدنى در پاسخ به اين پرسش، بيان مىدارد كه ضمان امين، ضمان مطلق و نامحدود نمىباشد; بلكه مسئوليت او محدود استبه تعدى و تفريط. قاعده مزبور كه به عبارت «ماللامين الااليمين» (2) در نوشتههاى فقهى منعكس است. در ماده 614 قانون مدنى اينگونه بيان شده است: «امين ضامن تلف يا نقصان مالى كه به او سپرده شده است نمىباشد مگر در صورت تعدى يا تفريط». اين قاعده اختصاص به مستودع يا امين ندارد، بلكه در هر موردى كه قانون، تصرفى را امانى تلقى كند، اصل عدم مسئوليت است، مگر در صورت تقصير. به همين جهت قانون مدنى اصل مزبور را به صورت يك قاعده كلى درباره همه امناء مقرر داشته و در ماده 631 در مبحث وديعه چنين اعلام مىدارد: «هرگاه كسى مال غير را- به عنوانى- از مستودع متصرف باشد و مقررات اين قانون او را نسبتبه آن مال امين قرارداده باشد مثل مستودع است. بنابراين مستاجر نسبتبه عين مستاجره، قيم يا ولى، نسبتبه مال صغير يا مولى عليه و امثال آنها ضامن نمىباشد مگر در صورت تفريط يا تعدى و در صورت استحقاق مالك به استرداد از تاريخ مطالبه او و امتناع متصرف با امكان رد، متصرف مسئول تلف و هر نقص يا عيبى خواهد بود اگر چه مستند به فعل او نباشد». با ملاحظه آنچه كه گفته شد و اينكه امين جز در مورد ارتكاب تقصير، مسؤول خسارات وارد بر مال مورد تصرف خويش نيست. حال بايد ديد، آيا محدود بودن مسئوليت امين به موارد تعدى و تفريط از قواعد آمده است؟ يا مىتوان مطابق اصل آزادى متعاملين در تعيين جزئيات و شرايط معامله به آنها اجازه داد كه حد ضمان را توسعه دهند و امين را در موارد خاصه و يا بطور كلى، در غير صورت تعدى و تفريط مسؤول قرار دهند؟ به بيان ديگر، آيا شرط ضمان امين، شرطى صحيح و نافذ استيا شرط مزبور فاسد بلكه مفسد مىباشد؟ قانون مدنى در بحث وديعه جواب روشن و صريحى به اين پرسش نداده است. نويسندگان حقوق مدنى در اين مورد اختلاف نظر دارند. (3) پارهاى از آنها شرط مزبور را درست مىدانند. فقهاى اماميه شرط ضمان را در عقد وديعه باطل مىدانند. اما قانون مدنى در دو مورد ديگر به صراحت اعلام نظر نموده است. يكى در مورد عقد عاريه است كه مقرر مىدارد: «اگر بر مستعير شرط ضمان شده باشد مسؤول هر كسر و نقصان خواهد بود اگر چه مربوط به عمل او نباشد»(ماده642) در حاليكه در ماده 640 مستعير را در حكم امين دانسته و بهمين جهت اعلام داشته است: «مستعير ضامن تلف يا نقصان مال عاريه نمىباشد مگر در صورت تفريط يا تعدى». و ديگر در مورد مضارب، در عقد مضاربه است كه اعلام مىدارد: «اگر شرط شود كه مضارب ضامن سرمايه خواهد بود و يا خسارات حاصله از تجارت، متوجه مالك نخواهد شد عقد باطل است...». با وجود تصريح مقنن به اينكه شرط ضمان مضارب، ضمن عقد مضاربه موجب بطلان عقد مزبور است ولى بجهت تجويز حيله قانونى كه در ذيل ماده 558 قانون مدنى منعكس است و مقرر مىدارد: «...مگر اينكه بطور الزامى شرط شده باشد كه مضارب از مال خود بمقدار خسارت يا تلف مجانا بمالك، تمليك كند». هنوز اين پرسش اصلى باقى است كه: آيا شرط ضمان براى مضارب كه از جمله امناء مىباشد، صفت امانت او را از بين مىبرد يا ممكن است كسى امين مالك باشد و در عين حال عهدهدار تلف مال نيز بشود؟ به بيان ديگر، آيا در عقد مضاربه مىتوان تعهد عامل در نگاهدارى و بكار انداختن درستسرمايه را به تعهد نتيجه تبديل كرد و او را ضامن سرمايه قرار داد، هر چند كه تقصير نيز نكرده باشد؟ يا درج شرط ضمان مضارب موجب بطلان مضاربه است؟ قسمت اول- مفهوم شرط ضمان مضارب پيش از اين اشاره شد كه عامل در عقد مضاربه، امين است و امين جز در صورت ارتكاب تقصير، مسئوول خسارات وارد بر مورد تصرفش نمىباشد. بنابراين مضارب، ضامن مال مضاربه نمىشود، مگر در صورت تفريط يا تعدى.(ماده 556 ق.م.) حال بايد ديد، آيا مىتوان در مضاربه شرط كرد كه عامل در هر حال، ضامن مورد مضاربه باشد؟ و در صورتى هم كه تعدى و تفريط نكرده است، خسارات وارد شده بر سرمايه را جبران كند؟ راههاى جبران زيان به سرمايه، ممكن استبه يكى از دو صورت ذيل پيش بينى شود. - در عقد مضاربه شرط شود كه مضارب ضامن سرمايه مىباشد. يا خسارات حاصله از تجارت متوجه مالك نخواهد شد. (قسمت اول ماده 558 ق.م.) - بطور لزوم شرط شده باشد كه مضارب از مال خود، به مقدار خسارت يا تلف، مجانا به مالك، تمليك كند. تبيين و تحليل حقوقى مسئله و بررسى اشتراط ضمان مضارب، نيازمند شناسائى مفهوم شرط ضمان مضارب مىباشد، كه اين امر وابسته به بررسى مضاربه و خصوصيات آن و بيان وضع حقوقى مضارب در عقد مضاربه و نهايتا تحليل صورتهاى ضمان مضارب است كه در اين قسمتبدان مىپردازيم. گفتار نخست- مضاربه و خصوصيات آن مضاربه، يك نوع شركت عقدى است كه در قانون مدنى به عنوان يكى از عقود معين كه اختصاص به امور تجارى دارد، شناخته شده است. ماهيت واقعى مضاربه، شركتسرمايه(وجه نقد) و كار است و در بيان حقيقت آن تقريبا هيچ اختلافى بين فقهاء معظم وجود ندارد، و همه آن را، با اختلاف كمى در عبارت، چنين تعريف كردهاند: «... وهى ان يدفع الانسان مالا الى غيره ليعمل فيه بحصة معينة من ربحه». (4) يعنى شخصى (صاحب مال، مقارض) مقدارى پول در اختيار فرد ديگرى (عامل - مقارض - مضارب) قرار مىدهد تا شخص دوم با اين مال تجارت كرده و سود حاصل را به نسبت معينى، مطابق قراردادى كه منعقد ساختهاند، بين خود تقسيم كنند. (5) نويسندگان حقوق مدنى نيز مضاربه را پيمانى مىدانند كه در نوع خاصى از شركت تجارى بين صاحب سرمايه و عامل او ايجاد مىشود. شركتى كه در آن يكى از شركاء سرمايه را مىدهد و ديگرى خدمات و كارآيى خود را در ميان مىنهد. (6) اما دو خصوصيت، شركت مزبور را از ساير شركتهاى تجارتى متمايز مىسازد. نخست آنكه شركت مزبور برخلاف شركتهاى تجارتى از شخصيتحقوقى بىبهره است. دوم آنكه در شركتهاى تجارتى همه شركاء در سود و زيان شركتسهيم هستند، در حالى كه در مضاربه همه دادوستدها به نام عامل و بوسيله او انجام مىشود ولى نتيجه معامله به صاحب سرمايه مىرسد. زيرا اوست كه زيانهاى ناشى از معامله را متحمل مىشود و تعهدات مالى و پيمانهاى عامل را از دارائى خود اجرا مىكند. پارهاى از نويسندگان نيز به اين نكته تصريح نمودهاند كه در مضاربه هرگونه خطر و زيانى كه متوجه سرمايه شود و عامل در تجارت متضرر شود، اين ضرر فقط متوجه صاحب مال و سرمايه شده و عامل چيزى را از دست نخواهد داد. (7) قانون مدنى در ماده 546 در تعريف مضاربه چنين بيان مىدارد: «مضاربه عقدى است كه به موجب آن احد متعاملين سرمايه مىدهد با قيد اينكه طرف ديگر با آن تجارت كرده و در سود آن شريك باشند. صاحب سرمايه مالك و عامل مضارب ناميده مىشود.» از تعريف مندرج در ماده مزبور چنين استنباط مىشود كه عنصر اصلى عقد مضاربه همكارى مالك و عامل استبراى تجارت و شريك شدن آنان در سود حاصل، بدين معنى، كه مالك با توجه به شناخت و اعتمادى كه از عامل دارد، سرمايه خود را به او مىسپارد تا عامل با ابتكار و استعداد و تجارب خويش به تجارت بپردازد و در صورت حصول سود، سود به دست آمده بين مالك و عامل تقسيم شود. قوانين ديگر، كه در زمينه عقد مضاربه مقرراتى را پيش بينى نمودهاند، در تعريف عقد مضاربه به ماده 546 قانون مدنى توجه داشتهاند. از جمله آنها، آئين نامه فصل سوم قانون عمليات بانكى بدون ربا و دستورالعمل اجرايى مضاربه مىباشد كه در تعريف مضاربه چنين بيان مىدارند: «مضاربه قراردادى است كه به موجب آن يكى از طرفين (مالك) عهدهدار تامين سرمايه (نقدى) مىگردد با قيد اينكه طرف ديگر (عامل) با آن تجارت كرده و در سود حاصله، هر دو طرف شريك باشند» اختلافى كه در تعريف مزبور با تعريف قانون مدنى از عقد مضاربه مشاهده مىگردد، استفاده از كلمه قرارداد بجاى عقد مىباشد. در توجيه اين اختلاف مىتوان گفت: علت استفاده مقنن از واژه قرارداد در تعريف مضاربه، شايد به جهت تعهدات مختلفى است كه بانكها در اعطاى تسهيلات خود به اشخاص، از عامل اخذ مىكنند و علاوه بر آن، به منظور پرهيز از جواز عقد مضاربه، اين عمل حقوقى طى عقد صلحى به صورت شرط ضمن عقد، درج مىگردد و قسمتى از هزينههاى انجام عمل از طرف عامل به بانك صلح، مىشود. بنابراين اطلاق كلمه قرارداد به پيمان منعقده بين بانك و مشترىهايش چندان بى مناسبت نيست (8) . از سوى ديگر، همانگونه كه فقهاء و به تبع آن نويسندگان حقوق مدنى تصريح نمودهاند، مضاربه ماهيتحقوقى بسيط و مستقلى ندارد، بلكه عمل حقوقى ويژهاى است كه مركب از عقود متعددى مىباشد، زيرا سپردن سرمايه به عامل موجب مسؤوليت امانى وى مىشود و در نتيجه عامل عنوان«ودعى» و «امين» را پيدا مىكند (عقد امانت). از طرف ديگر، صاحب سرمايه به عامل وكالت و نيابت مىدهد تا به حساب او تجارت كند در نتيجه عامل از طرف مالك وكيل در تصرف سرمايه خواهد بود و وكالتا از جانب صاحب مال با سرمايه او به دادوستد مىپردازد (عقد وكالت). به علاوه، اگر از تجارت سودى حاصل شود، مالك و عامل در منفعتبدست آمده شريك مىباشند و نتيجه حاصله متعلق به هر دو طرف خواهد بود (شركت) ناگفته نماند كه اگر به عللى عقدمضاربه به طور صحيح منعقد نشده باشد، عامل اجير صاحب مال حساب شده و در مقابل كارى كه انجام داده، اجرت كار خود را دريافت مىكند. با اين توضيح، عقد مضاربه مشمول احكام عقود، وديعه، وكالت، شركت و اجاره خواهد بود. (9) عقد مضاربه، واجد خصوصيات و ويژگيهائى است كه اشاره به پارهاى از آنها، كه با موضوع بحث مناسبت دارد، بى مورد نيست. برخى از اين ويژگيها بدين شرح است. الف: آزادى خروج از قرارداد مضاربه از جمله ويژگيهاى مضاربه اين است كه تداوم آن الزامى نيست. به اصطلاح، مضاربه عقد جايز است (10) و بهمين جهت هيچ التزامى براى طرفين آن به وجود نمىآورد، در نتيجه ادامه همكارى بين عامل و مالك، منوط به تمايل آنهاست. بنابراين هر يك از طرفين عقد، هر زمانى كه احساس كردند ادامه كار به نفع آنها نيست، مىتوانند اعلام انصراف نمايند. نتيجه الزامى نبودن پايدارى نسبتبه عقد، اين است كه اگر مدتى هم براى اجراء قرارداد تعيين كرده باشند، باز طرفين عقد مىتوانند حتى قبل از انقضاء مدت، عقد را فسخ كنند. ماده 552 قانون مدنى در اين زمينه چنين مقرر مىدارد: «هرگاه در مضاربه براى تجارت مدت معين شده باشد تعيين مدت موجب لزوم عقد نمىشود...» جواز عقد مضاربه نيز در بردارنده اين خاصيت است كه با فوت يا حجر(جنون و سفه) يكى از طرفين عقد منفسخ مىگردد.(بند 1 ماده 551) (11) و در نتيجه ورثه يا قائم مقام طرفين، متعهد به اتمام معامله نمىباشند. آزادى خروج از مضاربه اگر متضمن ضررى باشد، متعاقدين مىتوانند با تمهيدات قانونى، حق فسخ را سلب كنند. چنانكه بانكها در اين رابطه، محدوديتهائى براى مشتريانشان از آغاز پيش بينى مىكنند و ضمن عقد صلح كه عقد لازمى مىباشد، عامل را متعهد به عدم فسخ عقد مىنمايند، ليكن به منظور اعمال نظارت در معامله، حق خود را باقى مىگذارند تا هرگاه متوجه تخلف يا تخلفات عامل گردند بتوانند بافسخ عقد، اصل سرمايه را مسترد دارند. (12) خصوصيت جواز مضاربه، موجب شده است تا قانونگذار براى تضمين سرمايه، در ضمن ماده 558 اعلام دارد: «... مگر اينكه بطور لزوم شرط شده باشد كه...» زيرا در اين صورت است كه مىتوان جبران زيان وارد به سرمايه را تضمين شده تلقى نمود. ب: عامل، امين است در عقد مضاربه، مالك فردى را انتخاب مىكند تا با سرمايه او به فعاليت تجارى اشتغال ورزد. بنابراين مالك با ميل خود سرمايهاش را در اختيار عامل مىگزارد. اين وضعيت موجب مىشود كه عامل عنوان امين را پيدا كند. ماده 556 در اين رابطه مقرر مىدارد: «مضارب در حكم امين است...» ج: خسارت از سرمايه است در عقد مضاربه، سود حاصله به نسبت مورد توافق تقسيم مىگردد. اما زيان، فقط متوجه سرمايه است. بنابراين مال المضاربه در برابر خسارت، تضمين شده نيست و عامل مسئوليتى ندارد. جز اينكه در صورت عدم موفقيت قرارداد، فعاليت عامل بىمزد مىماند. در اينكه آيا خصوصيت مزبور از مقتضيات ذات عقد مضاربه استيا از مقتضيات اطلاق عقد مزبور- اختلاف است، كه در بحثهاى آتى بيشتر بدان مىپردازيم. اما آنچه كه در اينجا لازم است مورد تذكر قراردهيم، اينست كه ويژگى مزبور پاسخى استبه اشكالى كه بعضى خرده گيران بر عقد مضاربه وارد دانستهاند و آن اينكه مضاربه ماهيتا همان رباست و اين نوع قرارداد، ماهيتا استثمار زاست. زيرا سرمايه را مولد دانستن و آنرا به عنوان يك عامل اصلى در توليد به حساب آوردن، موجب استثمار است و از سوى ديگر اينكه در مضاربه، اصل پول به مالك باز گردانده شود و علاوه بر آن درصدى از سود به او تعلق بگيرد، اين سود همان رباست. زيرا اضافهاى است كه مالك از سرمايه اوليه تحويل مىگيرد. در حاليكه به استناد خصوصيت مزبور، مىتوان گفت در ربا، اصل مال و ميزان سود آن بصورت مقدار مشخصى تضمين شده است، حال آنكه در مضاربه چنين نيست. گفتار دوم- وضع حقوقى عامل نسبتبه سرمايه گفته شد كه تصرف عامل در سرمايه، تصرف امانى است و او به عنوان وكيل از طرف مالك دادوستد مىكند. التزامى كه عامل در عقد مضاربه برعهده دارد، تنها نسبتبه فراهم آوردن وسايل تجارت و كوشش در راه حفظ سرمايه و بهره بردارى درست از آن است، نه اينكه نتايج عمل خود را تضمين كند. بهمين جهت، تعهد او را در اين باره، تعهد به «وسيله» تعبير مىكنند، نه تعهد به «نتيجه». بنابر اين اگر در اثر نوسانات قيمتها يا ركود فعاليتهاى اقتصادى، عامل، موفق به كسب سود نشود و يا از اين بابتخسارت به سرمايه وارد آيد، او ضامن نيست و همان گونه كه ماده 556 قانون مدنى مقرر داشته است، تنها در صورت تقصير(تعدى و تفريط) ضامن مال مضاربه مىباشد. بايد افزود وصف امانت كه مضارب بدان موصوف گرديده، امانت مالكانه است. يعنى: تسليط عامل بر سرمايه به استناد اجازه مالك مىباشد، كه از اين امر تحت عنوان «استيمان» نام بردهاند. نويسندگان، استيمان را به دو نوع تقسيم كردهاند: الف: آنكه شخصى را به علتخوى امانت دارى و بر مبناى شناخت از شخصيت او به امانت فراخوانده باشند. چنانكه در عقد وديعه، مودع، مستودع را براى حفاظت ودعى به امانت دارى مىطلبد. اين همان امانت محض است كه از آن مىتوان به عنوان امانت اصلى نام برد، كه تنها مصداق آن «وديعه» مىباشد. ب: آنكه شخصى را نه به علتخوى امانتدارى بلكه بنا بضرورت به امانت فراخوانده باشند. چنانكه در عقد اجاره به علت ضرورت و به قصد استرباح و سود جوئى در قلمروى اجاره، مورد اجاره را در تصرف مستاجر قرار مىدهند. نتيجهاى كه پارهاى از نويسندگان از اين تقسيم مىگيرند، آنست كه در استيمان از نوع اول، شرط ضمان(شرط مسئوليت امين) را در صورت عدم تقصير، باطل مىدانند. زيرا، معتقدند كه اين شرط با خوى امانت دارى امين، نوعى تناقض دارد و شرط خلاف مقتضاى ذات عقد، بشمار مىآيد. در حالى كه در استيمان از نوع دوم، شرط مذكور صحيح مىباشد. (13) نكته قابل توجهى كه در فقه حنبلى از نتايج اين تقسيم محسوب مىگردد، آنست كه از نظر فقهاى حنبلى، در امانت محض، تعدى و تفريط امين، هم موجب مسؤوليت مدنى او است و هم موجب انحلال عقدى كه سبب بروز حالت امانت است. بنابراين تعدى و تفريط وديعهگير(مستووع) موجب انحلال وديعه نيز مىباشد. (14) گفتار سوم- صورتهاى اشتراط ضمان مضارب اشاره گرديد كه نسبتبه حفظ سرمايه، مسؤوليتى كه متوجه مضارب مىشود همان مسؤوليتى است كه قانونا بر عهده هر امينى وارد است. به دنبال آن، اين پرسش مطرح شد كه آيا مىتوان تعهد عامل را در عقد مضاربه، در نگاهدارى و بكار انداختن درستسرمايه، به تعهد نتيجه تبديل كرد و او را در غير مورد تقصير، نيز ضامن قلمداد ساخت؟ به بيان ديگر، آيا به استناد اصل آزادى قراردادى (ماده 10 قانون مدنى) مىتوان تعهداتى را بر دوش مضارب گذاشت و مثلا او را در هر صورت ضامن سرمايه دانست؟ در صورتى كه پاسخ پرسشهاى مزبور مثبتباشد، اين امر به چه صورت يا صورتهايى امكان پذير است؟ قانون مدنى در ماده 558، اشتراط ضمان مضارب را به دو صورت عنوان ساخته است. نخست آنكه در ضمن عقد مضاربه شرط شود كه مضارب ضامن سرمايه خواهد بود يا خسارات حاصله از تجارت متوجه مالك نخواهد شد. دوم آنكه بطور لزوم شرط شده باشد كه مضارب از مال خود به مقدار خسارت يا تلف مجانا به مالك تمليك كند، كه به توضيح هر دو صورت ضمان مىپردازيم. صورت اول- اشتراط ضمان مضارب در ضمن عقد مضاربه يكى از متداولترين صورتهاى ايجاد التزام، آنست كه متعاملين در هر عقدى اگر بخواهند تعهداتى خارج از ذات يا اطلاق عقد بر دوش يكديگر بگذارند، مىتوانند از طريق درج شرطى كه حاوى تعهد مزبور باشد در ضمن عقد اصلى به هدف خود نايل شوند. در عقد مضاربه نيز متعاملين، مىتوانند بدون آنكه نيازى به انعقاد قرارداد عليحدهاى داشته باشند، همزمان با انعقاد عقد، بر ضمان مضارب توافق كنند و آن را در دل پيمان خود بگنجانند. در اين صورت باتشكيل يك عمل حقوقى، علاوه بر تعهدات ناشى از آن، به تعهدات ديگرى نيز دستيافتهاند. قسمت اول ماده 558 قانون مدنى) ناظر به اين صورت از اشتراط ضمان مىباشد كه اعلام مىدارد، اين امر موجب مىشود تا قرارداد ميان مالك و عامل باطل گردد. بدين معنى كه شرط ضمان مضارب ضمن عقد مضاربه، از شروط باطلى است كه مبطل مضاربه نيز خواهد بود.(ماده 233 قانون مدنى) ذكر اين نكته بىفايده نيست كه ياد آور شويم، شروط و تعهدات مندرج در ضمن عقود، از حيث لزوم و جواز از عقد اصلى تبعيت مىكنند، يعنى شرط ضمن عقد لازم، لازم است و شرط ضمن عقد جايز، جايز. بنابراين اگر شرطى ضمن عقد جايزى مندرج گردد، چون عقد اصلى قابل فسخ است، پس مىتوان شرط مندرج در آن را فسخ نمود، و در نتيجه خود را از التزام به مفاد شرط برى نمود. در عقد مضاربه كه يك قرارداد جايز مىباشد، اين وضعيت نيز قابل تصديق است. يعنى بر فرض صحت اشتراط ضمان مضارب در ضمن عقد مضاربه، عامل مىتواند با فسخ مضاربه، خود را از اين التزام برهاند. صورت دوم- شرط تمليك مجانى به مقدار تلف يا خسارت بصورت الزامى قانون مدنى، اشتراط ضمان مضارب را در ضمن عقد مضاربه موجب بطلان عقد مىدانست. ولى راهى را به متعاملين نشان مىدهد، كه اگر مالك بخواهد از زيانهاى احتمالى تجارت مصون بماند، مىتواند بطور لزوم، شرط نمايد كه مضارب به مقدار خسارتى كه به بار آمده است، از مال خود به مالك مجانا تمليك كند. زيرا اين شرط با مقتضاى نمايندگى منافات ندارد، و التزامى مستقل است. قسمت دوم ماده 558 چنين مقرر مىدارد: «...مگر اينكه بطور لزوم شرط شده باشد كه مضارب از مال خود به مقدار خسارت يا تلف مجانا به مالك تمليك كند». مقصود ماده از كلمه «بطور لزوم» آن است كه امر مزبور ضمن عقد لازم، بطور شرط قرارداده شود. در عمل بانكها به هنگام اعطاى تسهيلات بانكى به مشتريانشان و بهنگام انعقاد مضاربه، ضمن عقد صلح تامينات و تضمينات مناسب از عامل اخذ مىكنند تا در صورت ورود خسارت بتوانند جبران زيان وارد شده را بخواهند. از اين رو، به موجب ماده 12 دستورالعمل اجرائى مضاربه «بانكها موظفند براى جبران خسارات وارده بر اصل سرمايه ضمن عقدصلح ...از عامل تعهد كافى اخذ نمايند.» زيرا عقد صلح از عقود لازم است اگر چه در مقام عقود جائزه واقع شده باشد،(قسمتى از ماده 760 قانون مدنى) و جز در موارد قانونى قابل فسخ نيست. ايرادى كه بر شرط تمليك مجانى بمقدار تلف يا خسارت، وارد مىشود اينست كه چون ميزان خسارت به هنگام توافق بر شرط، مشخص نيست، شرط مزبور مجهول مىماند، در نتيجه اين سئوال مطرح مىشود كه آيا شرط مجهول فوق، خللى به عقد مىرساند يا خير؟ پارهاى معتقدند كه شرط مزبور اگر چه مجهول است ولى موجب بطلان معامله نمىگردد. (15) زيرا هرگاه هدف شرط مجهول، مورد عقد نباشد سرايتبه عوضين نمىكند و شرط و عقدى كه شرط ضمن آن درج شده، صحيح خواهند بود. از سوى ديگر، قانون، شرط مجهول را بطور مطلق از شروط باطله نشمرده است. (16) گروه ديگرى اظهار مىدارند كه معلوم و معين بودن مورد معامله يكى از قواعد عمومى قراردادها است(بند 3 ماده 190 و ماده 216 قانون مدنى). بنابراين شرط مجهول، اگر به عقد نيز صدمه نزند و موضوع اصلى معامله را مبهم نسازد، بيگمان باطل است. (17) زيرا كه شرط مجهول در نهايت موجب «غرر» مىشود كه در شرع نهى شده است. (18) بعضى از فقهاى اماميه برآنند كه شرط جزء يكى از عرضين قرار مىگيرد و شرط مجهول هميشه ايجاد مقدارى غرر مىكند كه موجب جهل به آن عوض خواهد بود، بنابراين شرط مجهول مطلقا مفسد عقد مىباشد. (19) تمليك بلا عوض بمقدار خسارت يا تلف، همان گونه كه مىتواند بصورت شرط در ضمن عقد صلح واقع گردد، مىتواند بصورت شرط ضمن عقود لازم ديگرى همچون بيع، اجاره و نظاير آن واقع شود. حال با توجه به تبيين صورتهاى ضمان مضارب، وضع حقوقى هر يك از صورتهاى ضمان را در مباحث آتى مورد تحليل قرار مىدهيم. قسمت دوم- وضع حقوقى شرط ضمان مضارب اشاره كرديم كه به دو صورت مى توان مضارب را ضامن قلمداد كرد. حال در اين قسمت مىخواهيم اثر قرارداد طرفين را در اين وضع مورد مطالعه قرار دهيم، و ببينيم قراردادى كه موجب تغيير وضع حقوقى عامل نسبتبه سرمايه مىگردد، چگونه است؟ به بيان ديگر، توافقى كه يد امانى مضارب را به يد ضمانى تبديل مىكند چه وضعيتى دارد؟ آيا به استناد اصل حاكميت اراده، طرفين عقد مضاربه مىتوانند، وضع عامل را كه امين است دگرگون سازند؟ تحليل حقوقى مسئله نيازمند آنست كه در دو قسمتبه موضوع بپردازيم. نخست از وضعيتحقوقى مضاربه به شرط ضمان مضارب صحبت كنيم و سپس از وضعيتحقوقى شرط تمليك بلا عوض بمقدار تلف يا خسارت بطور لزوم گفتگو كنيم. گفتار نخست- وضع حقوقى مضاربه به شرط ضمان مضارب با توجه به اختلاف نظرى كه بعضى از فقها و حقوقدانان در خصوص وضعيت مضاربه بشرط ضمان مضارب دارند كه با حكم قانون مدنى نيز در اين خصوص انطباق ندارد، بىمناسبت نيست تا به اين موضوع، از دو ديدگاه توجه شود. اول ديدگاه قانون مدنى و موضعى كه فقهاء و حقوقدانان دارند. الف - ديدگاه قانون مدنى بررسى موضع قانون مدنى، در خصوص وضعيتشرط ضمان مضارب، مستلزم آنست كه از موضوع، تنها در قلمروى عقد مضاربه بحث نشود، بلكه نسبتبه همه كسانى كه به نوعى بر مال غير تصرف امانى دارند، همچون مستاجر در عقد اجاره، مستعير در عقد عاريه، مستودع در عقد وديعه، وكيل در عقد وكالت... و به عنوان امين خوانده مىشوند، اين موضوع مورد بررسى قرار گيرد. زيرا، اگرچه كه قانون مدنى در عقد مضاربه، شرط مزبور را موجب بطلان مضاربه دانسته، اما در عقد عاريه تضمين مورد عاريه را پذيرفته است و اعلام داشته كه مىتوان بر مستعير، شرط ضمان كرد. حال اين ترديد وجود دارد كه آيا تجويز شرظ ضمان مستعير، اختصاص به عاريه دارد؟ يا در ساير عقد امانى مىتوان شرط ضمان را پيش بينى نمود؟ به همين جهتبايد موضوع را در دو عقد عاريه و مضاربه به تفكيك مورد مطالعه و بررسى قرارداد. 1 - وضع عاريه به شرط ضمان مستعير قانون مدنى در ماده 624 مقرر مىدارد: «اگر بر مستعير، شرط ضمان شده باشد مسؤول هر كسر و نقصانى خواهد بود اگر چه مربوط به عمل او نباشد». فقها نيز در اين باره اتفاق نظر دارند و شرط ضمان را در عقد عاريه، اجماعا صحيح مىدانند. نويسندگان حقوق مدنى نيز در نفوذ شرط ضمان براى مستعير هيچ ترديدى ندارند. در توجيه حكم ماده 642 مىتوان گفت اگر چه كه مستعير از جمله امناء مىباشد و به استناد ماده 640 قانون مدنى، ضامن تلف يا نقصان مال عاريه نمىباشد مگر در صورت تفريط يا تعدى.