چنين تقسيمبندي جغرافيايي را كه مدتها اساس كار علمي دانشمندان جهان بود در آثار بسياري از دانشمندان بزرگ يوناني قبل از ميلاد ميتوان جستوجو كرد، از جمله در آثار طالس ملطي كه حدود سالهاي 546 تا 540 قبل از ميلاد ميزيست، آناكسي ماندر كه در سالهاي بين 546 تا 612 قبل از ميلاد زندگي ميكرد، خصوصا كوسماس اينديكوپلتس 535 قبل از ميلاد، هكاتوس 500 قبل از ميلاد، اراتوستن 200 قبل از ميلاد، و بالاخره استرابون كه مقارن باميلاد مسيح ميزيست و به پدر جغرافيا معروف است.
در مدارك و آثار عربي قرن چهارم هجري يكي از آثار مهم اين قرن كتاب صورالاقاليم ابي زيد بلخي است كه حدود سال 321 هجري به رشته تحرير درآمده است . در اين كتاب نقشهاي آورده شده كه دو درياي عظيم فارس و روم بهروشني و وضوح نشان داده شده است.
كتاب المسالك و الممالك ابواسحق ابراهيم بن محمد اصطخري در سال 346 هجري بارزترين و گوياترين اثر جغرافيايي است كه راجع به درياي فارس سخن ميگويد. استمزي در صفحه 28 كتاب مزبور مينويسد: درياي فارس مشتمل است بر بيشتر حدود فارس و از فارس به ديار عرب و ديگر سرزمينهاي اسلام متصل ميشود.
ابوالقاسم محمد بن حوقل بغدادي فصلي از كتاب پرارزش صورهالارض را كه در سال 367 هجري به پايان رسانيده به بحر فارس اختصاص ميدهد و در شرح اين درياي عظيم ميگويد: درياي فارس از قلزم به ايله منتهي ميشود، سپس حدود ديار عرب را دور ميزند و از آنجا به آبادان و پس از قطع عرض دجله به مهروبان و بعد به جنابه ميرسد. آنگاه از كنارههاي فارس بهسوي سيراف ميگذرد و به سواحل (هرمز) از پشت كرمان امتداد مييابد و به ديبل و سواحل ملتان كه ساحل سند است ميرسد و در اين جا مرز بلاد اسلام پايان مييابد و به سواحل هند و چين ميرسد و از سمت غرب نيز به بيابانهاي مصر ميرسد.
بنابراين در اين كتاب خليجفارس بهطور وسيعي ترسيم شده است. بعد از ابن حوقل، حدود درياي فارس در آثار جغرافيايي رفته رفته در جهت تطبيق با حدود كنوني خليجفارس تغيير پيدا ميكند.
براساس نتايج به عمل آمده ميتوان گفت كه پيش از آنكه آرياييهاي ايراني بر فلات ايران تسلط يابند آسوريان اين دريا را در كتيبههاي خود بهنام "نارمرتو" Narmarratu كه به معني رود تلخ است ياد كردهاند و اين كهنهترين نامي است كه از خليجفارس بهجاي مانده است.
- در كتيبهاي كه از داريوش در تنگه سوئز يافتهاند اين عبارت "درايه تيه هچاپارسا آئيتي" Drayatya hacha parsa aity يعني "دريايي كه از پارس ميرود" كه منظور همان خليج فارس است آمده است.
- در زمان ساسانيان نيز اين خليج را درياي پارس ميگفتند.
- مورخ ديگر يوناني فلاويوس آريانوس كه در سده دوم ميلادي ميزيست در كتاب معروف خود آنازيس يا تاريخ سفرهاي جنگي اسكندر ضمن شرح بحرپيمايي نه آرخوس كه به امر اسكندر مأموريت يافته بود از رود سند به درياي عمان و خليجفارس بگذرد و به مصب فرات داخل شود، نام اين خليج را "پرسيكون كا اي تاس" persikonkaitas نوشته كه ترجمه تحتاللفظي آن خليج فارس است.
شمسالدين ابوعبدالله محمد بن احمد بن ابوبكر بناي شامي مقدسي، معروف به بشاري در كتاب "احسن التقاسيم في معرفه الاقاليم" كه آنرا در سال 375 به پايان رسانيده اين دريا را مانند ديگران "بحر فارس" خوانده است.
محمد بن نجيب بكُيران در كتاب جهان نامه كه نسخه آن به تازگي در روسيه چاپ شده است نيز از اين دريا بهعنوان بحر فارس ياد ميكند و بسياري از مدارك ديگر كه درخصوص تأييد نام خليجفارس وجود دارد.
اما درخصوص خليج عربي كه به رومي آنرا سينوس آرابيكوس sinusarabicus يعني خليج عربها ميگفتند. در تاريخ و جغرافياي قديم آنرا به بحر احمر كه بين تنگه باب المندب و آبراه سوئز قرار دارد نسبت ميدادند كه به مناسبت شنهاي سرخ ساحل آن، آنرا به يوناني، "اريتره" Erithree و به لاتيني ماره روبروم Mare Rubrum يعني درياي سرخ نيز ميخواندند. و بحرقلزم نيز نام داشت.
هكاتايوس ملطي از علماي قديم يونان و ملقب به پدر جغرافيا در گذشته در 475 قبل از ميلاد بحر احمر را "خليج عرب" ياد كرده است.
هرودت مورخ مشهور يوناني در گذشته در 425 قبل از ميلاد نيز در تاريخ معروف خود نام بحر احمر را مكرر خليج عربي نوشته است. در كتاب حدود العالم من المشرق الي المغرب كه در 372 هجري تأليف شده است از بحر احمر با عنوان "خليج عربي" نيز ياد كرده است، بنابراين ميتوان نتيجه گرفت كه نخست، نام خليجي كه در جنوب ايران است از دو هزار و پانصد سال پيش، خليجپارس، يا بحر پارس نام داشته و خليج عربي به بحر احمر اطلاق ميشده است.
دوم اينكه، اين نامها را نخستينبار يونانيان بر اين دو دريا يعني خليج فارس و بحراحمر نهادند و خليجفارس و خليج عرب گفتند و عنصر ايراني - فارسي يا عربي - قحطاني را در اين نامگذاري دخالتي نبوده است.
سوم اينكه، جغرافيدانان عرب و مسلمان اين دو نام را از يونانيان و روميان آموخته و اين دو اصطلاح را در آثار خود بهكار بردهاند، بهخصوص كه دريايپارس را به اتفاق خليجفارس يا بحر فارس ياد كردهاند.
چهارم اينكه نام خليجفارس در همه زبانهاي زنده دنيا از قديميترين زمان تاكنون پذيرفته شده و همه ملل جهان اين درياي ايراني را به زبان خود خليجپارس ميخوانند.
در پايان اينكه بدون آنكه همكيشان عربنژاد ما در تسميه خليجي بهنام خود محتاج به تغيير نام خليجپارس باشند از 2500 سال پيش، خليجي بهنام ايشان كه فعلاً بحر احمر نام دارد در تاريخ و جغرافياي قديم آمده و در مآخذ يوناني از 500 قبل از ميلاد خليج عربي خوانده شده است