حوادث : به گزارش پايگاه اطلاع‌رساني پليس4 دي‌ماه سال جاري مرد ميانسالي با مرکز فوريت‌هاي پليسي 110 تماس گرفت و اعلام کرد که از منزلش واقع در خيابان بني‌هاشم سرقت شده است.

با حضور ماموران کلانتري 120 سيد خندان در آدرس اعلامي، شاکي گفت:دختري جوان پس از آنکه به بهانه اي خاص وارد منزلم شد با آب ميوه مسموم و بيهوشم کرد. وي بعد از سرقت اشياء قيمتي منزل متواري شده است.

با تشکيل پرونده مقدماتي در کلانتري، با دستور بازپرس شعبه ششم دادسراي جنايي تهران پرونده جهت رسيدگي تخصصي به پايگاه چهارم پليس آگاهي تهران بزرگ ارجاع شد.

با اظهارات شاکي، تحقيقات کارآگاهان در خصوص شناسايي و دستگيري متهم ناشناس آغاز شد. با راهنمايي اين مرد ميانسال کارآگاهان از طريق چهره‌نگاري، چهره فرضي از اين دختر ناشناس تهيه کردند.

در تاريخ 6 دي‌ماه از طريق شعبه‌اي از يک بانک دولتي در خيابان پاسداران اعلام شد پسر جواني دو فقره چک سرقتي را به بانک آورده است.

با حضور مأموران گشت کلانتري 120 سيد خندان در محل اين جوان به نام رضا 27 ساله دستگير و به کلانتري منتقل شد. در بررسي‌هاي اوليه مشخص شد چک‌ها متعلق به مالباخته ميانسال پرونده دو روز قبل است.

با انتقال اين جوان به پايگاه چهارم وي به افسر پرونده گفت: من اين چک‌ها را سرقت نکرده‌ام و از سرقت آنها اطلاعي ندارم.

وي با بيان اينکه مجرد است اظهار داشت: مدتي است که با دختري که هر چند وقت يک بار به آنجا مي‌‌آيد آشنا شدم. وي امروز دو فقره چک به من داد تا از بانک برايش نقد کنم. من هم وقتي که به بانک رفتم توسط پليس دستگير شدم.
اعتراف متهم

کارآگاهان در پي‌اثبات صحت اظهارات متهم دستگير شده، اين دختر را به نام زهرا 22 ساله که براي گرفتن مبلغ چک آمده بود، در محل کافي‌شاپ در خيابان پاسداران شناسايي و دستگير کردند.

با توجه به مشخصات دختر سارق از منزل مالباخته در خيابان بني‌هاشم، مالباخته به پايگاه چهارم دعوت و دختر دستگير شده به عنوان کسي که با آب ميوه مسموم، از منزل شاکي سرقت کرده بود توسط اين مالباخته شناسايي شد.

اين دختر 22 ساله که داراي يک بار سابقه سرقت و دستگيري توسط پليس آگاهي پايتخت است، در مقابل افسر پرونده اعتراف کرد: چند سال قبل و بعد از دوستي‌هاي خياباني با پسرهاي جوان و درگيري‌هاي متوالي با خانواده از خانه فرار کرده و در حالي که دختر نوجواني بودم ابتدا به دنبال کار و اجاره خانه‌اي مجردي بودم تا به نوعي مستقل باشم و کار کنم و آينده‌اي براي خودم درست کنم، اما خيلي زود و پس از آشنايي با يک پسر جوان، از طريق او در دام پسرهاي جوان که همه نوع خلاف مي‌کردند، گرفتار شدم.

وي بيان داشت: يک بار به اتهام سرقت دستگير شدم و به زندان افتادم اما بعد از چند ماه آزاد شدم . اين بار با پيشنهاد يک نفر که تازه با او آشناشده بودم براي پيداکردن کار به کشور مالزي رفتم. يکي دو سالي در آنجا بودم تا اينکه فروردين ماه امسال به ايران برگشتم. در طول اين مدت با پسري به نام سياوش آشنا شدم و خانه‌اي اجاره کردم.

اين متهم گفت: به پيشنهاد سياوش، با نقشه‌اي از پيش طراحي شده و با ظاهري بسيار شيک و مرتب، در برخي از نقاط شهر در مقابل خودروهاي گران‌تقيمت قرار مي‌گرفتم و با اعلام اين که کيفم توسط سارقان موتورسوار سرقت شده است، از وي مي‌خواستم مرا تا جايي برساند. در طول مسير راننده مرا به سمت منزلمان که معمولاً يکي از مناطق بالاي شهر را بود، مي برد و در مقابل کوچه‌اي پياده مي‌شدم.

وي بيان داشت: موقع پياده شدن از راننده مي‌خواستم تا براي تشکر از وي، تلفني از خود به من بدهد. با اين شگرد شماره تلفن راننده را مي‌گرفتم تا روزهاي بعد براي سرقت از منزلش با او در منزلش قرار مي‌گذاشتم.

اين دختر جوان بيان داشت: بعضي ديگر از راننده‌ها علاقه‌مند بودند تا با من دوست شوند. با اين افراد راحت‌تر قرار مي‌گذاشتم. بعد از اين که با ماده بيهوشي در آب ميوه، او را بيهوش مي‌کردم با سياوش تماس مي‌گرفتم و او را به همراه يکي دو نفر ديگر از دوستانش که در همان نزديکي بودند، به داخل منزل راهنمايي و پس از سرقت اشياي قيمتي از آنجا فرار مي‌کرديم.

با شناسايي سه مالباخته ديگر و حضور آنان در پايگاه چهارم و شناسايي دختر دستگير شده، تعداد مالباختگان تاکنون به چهار نفر رسيده است؛ تلاش کارآگاهان براي شناسايي ساير مالباختگان ادامه دارد.

سرهنگ رضا مؤذن، رييس پايگاه چهارم پليس آگاهي تهران بزرگ، در توضيح اين خبر گفت: اين دختر پس از بازگشت به کشور حدود 10 ماه است که مبادرت به سرقت از اين نوع کرده است و احتمال دارد شيوه‌هاي ديگري را نيز در سوابق اتهامي خود داشته باشد. آن چه که در پرونده‌هاي پليسي براي همکارانم و همچنين دستگاه قضايي اهميت دارد حفظ آبروي افراد است. لذا مالباختگان احتمالي بدون هرگونه نگراني از آبروي خود چنانچه با اين شيوه از آنها سرقت شده است مي‌توانند، جهت پيگيري موضوع يا تشکيل پرونده به پايگاه چهارم پليس آگاهي تهران بزرگ واقع در سيدخندان ـ خيابان ابوذر غفاري يا شعبه ششم بازپرسي دادسراي جنايي تهران مراجعه کنند.

سرهنگ مؤذن گفت: انتشار اين گونه پرونده‌ها هرگز مجوزي براي کمک نکردن به همنوعان و افراد نيازمند نيست. آنچه که عقل حکم مي‌کند اين که در کمک به ديگران بايد هوشياري لازم را حفظ کرده و کساني که از حس نوع دوستي افراد سوء استفاده مي‌کنند با نيازمندان واقعي چندان مشکل نباشد. مرز بين کمک به ديگران با بي‌احتياطي و يا احياناً خطاي احتمالي از سوي فرد، همواره مشخص و روشن است و شايد نيازي به توصيه نداشته باشد و تقريباً افراد جامعه از اين مرزها آگاهي کافي دارند.