جنون زیبایی در ایران !
زمانی، مسافری از غرب نوشته بود: "زیبایی زنان ایرانی چنان خیرهکننده است که هوش از سر هر بیننده میرباید" ولی امروز چه چیز در ایران زیبا به شمار میرود؟ زیبا، هر آن چیزی ست که کانالهای ماهوارهای نشان میدهند. زیبا، هر آن چیزی ست که در فیلمهای هالیوود نشان داده میشود. امروز زنان ایرانی باور خود را به بیهمتا بودن خویش از دست دادهاند.
اشپیگل آنلاین (۱۹ آوریل) در گزارشی كه تنها به بخشی از زنان جامعه ی ایرانی و به ویژه تازه به دوران رسیدههایی اختصاص دارد كه در یك جامعه بیتولید و در یك اقتصاد بیمار، فقط مصرف میكنند و تصویری به شدت نادرست از زنان غربی و زندگی در غرب دارند، زیر عنوان كوتاه "جنون زیبایی در ایران" چنین مینویسد:
جنون زیبایی زیر روسری غوغا میكند. زنان ایرانی برای برنزه شدن تا مرز بیهوشی زیر آفتاب جزغاله میشوند و برای لاغر شدن جرعه جرعه سركه مینوشند. "یاسمین تیفنزه" از سالها پیش در ایران زندگی میكند و هنوز نمیتواند این همه را درك كند. به یادداشتهایی از او از سرزمین هزار و یك عمل بینی توجه كنید:
ممكن است در غرب درباره مانكنهایی كه به بیماری لاغری و سوء تغذیه دچار هستند، بحث شود. در ایران اما رژیم گرفتن و عمل زیبایی، شیك و مد به شمار میرود. امكان ندارد زنان در ایران همدیگر را ملاقات كنند و یك برنامه رژیم غذایی رد و بدل نكنند و یا درباره آخرین عمل زیبایی كه انجام دادهاند، حرف نزنند. زیبا بودن در ایران، یكی از وظایف اصلی زنان است. ولی واقعا چه چیز در ایران زیبا به شمار میرود؟ زیبا، هر آن چیزیست كه كانالهای ماهوارهای نشان میدهند. زیبا، هر آن چیزیست كه در فیلمهای هالیوود نشان داده میشود. و این همه در كشوری كه زنانش از قرنها پیش به دلیل زیبایی طبیعیشان زبانزد بودهاند. زمانی، مسافری از غرب چنین نوشته بود: "زیبایی زنان ایرانی چنان خیرهكننده است كه هوش از سر بیننده میرباید". امروز اما زنان ایرانی باور خود را به بیهمتا بودن خویش از دست دادهاند. زنان ایران به دلیل حجابشان نمیتوانند مانند زنان در كشورهای غربی ببالند. تنها چهره آنها، و بخش كوچكی از موی و پرهیب پیكرشان است كه در برابر بیگانه به نمایش در میآید. دختران روپوش مدرسه میپوشند و حق ندارند آرایش كنند و حتی به ناخنهایشان لاك بزنند، یا موهایشان را رنگ كنند و یا حتی ابروهایشان را بردارند. همه اینها را اما آنها پس از دوران مدرسه جبران میكنند و چندان احتیاط و حساسیتی هم در این راه به خرج نمیدهند. اگر كسی پولش را نداشته باشد، از روشهایی استفاده میكند كه در آلمان بیمارگونه ارزیابی میشوند: مثلا همراه با غذا سركهای را میخورند كه خودشان درست كردهاند تا چربی با اسید جایگزین شود. علاوه بر این در روز چندین لیتر آب مینوشند چرا كه چربی باید به این وسیله از بدنشان خارج شود. به همه اینها یك ورزش شدیدا مبالغهآمیز نیز اضافه میشود. البته با موهای كاملا آرایش شده، صورت پودر و كرم مالیده و در فضایی كه بوی عطر و ادوكلن گران قیمت آن را پر كرده است.
امیر، یك مهندس پنجاه ساله از تهران میگوید: "فرقی نمیكند، در هر ساعتی كه به پارك بروم، زنان چنان بی عیب و نقص به نظر میرسند كه من همیشه از خودم میپرسم آخر اینها كی از خواب بلند شدهاند؟ چنان بوی عطر میدهند كه من برای دویدن در پارك یك شال با خودم میبرم، حتی در تابستان. البته آن را دور گردنم نمیبندم، بلكه جلوی بینیام میگیرم تا مرا از موج عطری كه از سوی زنان متصاعد میشود، حفظ كند".
اگرچه تصور زنان ایرانی از زیبایی با تصوری كه مأموران امر به معروف و نهی از منكر از اخلاق دارند، هماهنگی ندارد، ولی حكومت از این نوع فرهنگ پرورش اندام حمایت میكند: در بسیاری از پاركها دستگاههای پرورش اندام قرار داده شده است و مربی مخصوص زنان وجود دارد كه روزی یك ساعت آن هم رایگان به آنها تمرین میدهد. اخیرا پاركهایی مخصوص زنان ساخته شده تا چشم نامحرم به آنها نیفتد. در این نوع پاركها زنان میتوانند بدون حجاب حركت كنند. نیروهای انتظامی برای این پاركها زنان انتظامی را به كار میگمارد.
زنان ثروتمندتر اما پزشكانی را استخدام میكنند كه برای آنها برنامه غذایی تجویز میكند. یك رستوران زنجیرهای در ایران از چندی پیش حتی سه وعده منوی غذای رژیمی برای بانوان طبقه بالا ارائه میكند. زنانی كه از امكانات مالی كمتری برخوردار هستند، خودشان را در پلاستیكهای مخصوص نگهداری مواد غذایی میپیچند و زیر آفتاب دراز میكشند تا چربی بدنشان آب شود.
آن پوست سپیدی كه روزی در ایران شیك به شمار میرفت، مدتهاست كه از مد افتاده است. زنان طبقات مختلف در یك مسابقه بیپایان تلاش میكنند به مؤثرترین شكل ممكن خودشان را برنزه كنند و برای این كار هیچ حد و مرزی نمیشناسند. ( این یکیرو منم شدیدا قبول دارم بابا آخه برا چی برنزه میکنین آدم وحشت میکنه ) مثلا یكی از موادی كه میتوان پوست خود را با آن برنزه كرد، مایهای است كه از تركیب حنا و ماست به دست میآید. در سال گذشته، مخلوط روغن زیتون و قهوه سریعترین راه برنزه شدن به شمار میرفت. یك راه دیگر كه معجزه میكند این است كه در حال مالیدن روغن بچه به روی پوست، بر آن آب نمك پاشید!
زنان ناجی غریق از مد برنزه بسیار نگران هستند چرا كه زنان ساعتها زیر نور خورشید دراز میكشند، بدون آنكه چیزی بخورند. این كار اغلب به اختلال در گردش خون منجر میشود. ناجیان غریق در محلهای شنا همیشه از بلندگو اعلام میكنند كه بانوان باید دست كم یك بار در ساعت دوش آب سرد بگیرند و به اندازه كافی مایعات بنوشند. آنها میخواهند با این هشدار مجبور نشوند هر روز چند بار آمبولانس صدا بزنند. چند وقت پیش، جنون برنزه شدن تا آنجا پیش رفت كه خانمها پس از كلی شنا كردن زیر آفتاب، یك ساعت تمام هم روی نیمكت دراز كشیدند تا حمام آفتاب بگیرند. البته چند نفر از آنها متأسفانه به شدت دچار آفتابسوختگی شدند و حتی گفته میشود چند نفر هم جان خود را از دست دادند. هر زن ایرانی دوستی را میشناسد، یا دوست دوستش را، و یا دوستِ دوستِ دوستش را، كه بدنش این اندازه از آفتاب و گرما را نمیتوانست تحمل كند. چندی پیش دولت دستور داد تمام این نیمكتها را، البته به دلایل بهداشتی، جمع كنند.
عمل زیبایی در ایران به یك كار روزانه تبدیل شده است. همیشه و همه جا از آن حرف زده میشود. خیابانهای تهران پر است از زنان و مردانی كه یك چسب زخم روی بینیشان دارند. از آنجا كه بسیاری از ایرانیان دماغشان بزرگ است، عمل بینی به یكی از معمولترین عملهای زیبایی تبدیل شده است. در عین حال بزرگ كردن لبها و برجسته كردن استخوان گونهها و بزرگ كردن پستانها نیز بسیار رایج است. رفع چربی بدن نیز بیش از پیش طرفدار پیدا میكند. از آنجا كه عمل زیبایی با هزینه همراه است، حتی برخی پدران اتومبیل خود را میفروشند تا دخترشان بتواند دماغش را مانند مدلهای مجلههای زیبایی عمل كند.
آرایشگاههای زنانه و مردانه در ایران جدا هستند. به همین دلیل سالنهای آرایش زنانه به استودیوهای زیبایی تبدیل شدهاند كه زنان میتوانند یك روز تمام در آنها بدون هر مشكلی بسر آورند. كم نیستند سالنهای آرایش و زیبایی كه حتی سه طبقه هستند زیرا اغلب پیش میآید كه همه مشتریان چند بار در هفته تمامی روز در آنجا میمانند. مثلا برای اینكه لاك ناخنهای یك خانم باید با لباس شباش جور در بیاید. البته با این شكل و شمایل آنها در مجالس بزم خصوصی و پنهان ظاهر میشوند.
اغلب بانوان موهای خود را مطابق الگوی غربی طلایی میكنند كه متأسفانه با تركیب رنگ موی زنان ایرانی، نه بلوند بلكه زرد میشود. از آنجا كه خانمها فقط میتوانند چتری و جلوزلفی خود را از زیر روسری به نمایش بگذارند، آن را با اسپری فراوان پوش میدهند و بالا میبرند.
بالاخره همه چیز حاضر میشود: با پوست به شدت قهوهای شده، وزنی به طور متوسط حدود چهل و پنج كیلو، آرایش خشك هالیوودی و كفشهایی با پاشنه پانزده سانتی واقعا هم زنان ایرانی با الگوهای غربیشان تقریبا هیچ تفاوتی ندارند. اما فقط تقریبا! چرا كه زنان در غرب واقعا این شكلی نیستند!
متنی رو كه از نظر گذراندید مبحثی است كه اخیرا پست های هزاران سایت و وبلاگ ایرانی رو پوشش داده و بدینصورت نگاه انتقادآمیز اشپیگل رو بعنوان یك معضل اجتماعی مطرح كرده اند. شاید نقد مسئله ی زیبایی زنان و دختران در ایران بیش از حد اغراق آمیز بود ولی تا اندازه ای هم حاكی از یكسری واقعیت های ملموس بود كه البته با احتساب نتایج اجتماعی متعددی كه در بر خواهد داشت مسلما شامل همه ی زنان و دختران فهیم ایرانی نیست و نخواهد بود ...
چون نباید این اصل را فراموش کنیم که وجهه ی زن ایرانی اینقدر محترم و با ارزش هست که نیازی به اینجور كارها، كه نمودی از تظاهر و چشم و هم چشمی رو در خودش داره نیست و مسلما نباید آراستگی ظاهر رو با جلف بودن و جلب توجه کردن یا خودنمایی افراطی اشتباه گرفت!
ولی براستی چرا باید خواسته یا ناخواسته بگونه ای عمل كنیم كه دستاویزی بشیم برای مطبوعات خارجی كه این چنین بی رحمانه، چهره ی معصوم و بی آلایش زن ایرانی رو زیر سوال ببرند ؟!