روابط دختر و پسر در جامعه دینی روابط دختر و پسر از نگاه قرآنچشم مهمترین وسیله ارتباط انسان با جهان خارج است: می‌گویند 75 درصد آموزش، یادگیری و تأثیرپذیری انسان از راه چشم و 25 درصد از طریق بقیه حواس پنج گانه صورت می‌گیرد. چشم از اصلی‌ترین شاهراه‌های ورودی به پایتخت وجودمان؛ یعنی قلب و روحمان می‌باشد. چه خوب گفته‌اند شنیدن کی بود مانند دیدن .با عنایت به ارزش و عظمت این نعمت و موهبت الهی، مدیریت و کنترل آن از اصلی‌ترین پیش نیازهای تربیت، تزکیه و رسیدن به آرامش و نشاط روحی، روانی و حفظ امنیت و ثبات اجتماعی به شمار می‌آید.به همین دلیل اسلام عزیز توجه و تأکید ویژه‌ای به این امر مهم داشته و عاقبت و سرنوشت شومی را برای کسانی که نگاه خود را تحت کنترل و مدیریت خود ندارند پیش بینی نموده است.این بحث مهم و کلیدی در حوزه روابط گروههای غیر همجنس بویژه روابط دختران و پسران از محوری‌ترین مباحث به شمار می‌آید که نباید مورد غفلت و فراموشی واقع شود، لذا در این بخش از مطالب بجاست نگاهی قرآنی و روانی را هر چند به اختصار مورد تأمل و توجه قرار دهیم، امید است، آنان که بدنبال روابط دینی و روانی سالم و آرام می‌باشند، مستندات محکمی را در اختیار داشته و با انگیزه و آگاهی بیشتر و تجربه مدیریت این شاهراه مهم کشور وجود خود همت گمارند.در قرآن کریم در مورد کنترل چشم؛ آیاتی صریح و روشن آمده است که جای هیچ شبهه و ایرادی را برای افراد مسلمان در حوزه ارتباط بصری با نامحرم باقی نمی‌گذارد، توجه کنید:در سوره نور، آیه 30 چنین آمده است: «قل للمومنین یغصُّوا مِن ابصارهم»؛ به مردان مؤمن بگو تا چشم از نگاه ناروا بپوشانند.
این آیات این روزها نیز باید برای ما و جوانان ما به کرّات تلاوت و مورد تأمل قرار گیرند که نگاه به نامحرم جان و جسم آدمی را می‌خراشد و روح و روان و جامعه را به شدت آلوده و مجروح می‌سازد.
و در همان سوره، آیه 31 تأکید شده است: «قل للمومنات یغضُضن مِن ابصارهِنَّ»؛ به زنان مؤمن بگو تا چشم از نگاه ناروا بپوشانند.در شأن نزول آیه از امام باقر(علیه‌السلام) چنین نقل شده است: جوانی از انصار در مسیر خود با زنی روبرو شد و در آن روز زنان مقنعه خود را در پشت گوش‌ها قرار می‌دادند طبعاً گردن و مقداری از سینه‌ی آنها نمایان می‌شد. چهره آن زن نظر آن جوان را به خود جلب کرد و چشم خود را به او دوخت و هنگامی که زن گذشت، جوان همچنان با چشمان خود او را دنبال می‌کرد، در حالی که راه خود را ادامه می‌داد تا این که وارد کوچه تنگی شده و باز همچنان نگاه بر قامت و چهره زن دوخته بود و به پشت سر خود نگاه می‌کرد ناگهان صورتش با شیشه یا استخوان تیزی که از دیوار بیرون زده بود برخورد کرد و صورتش مجروح شد و خون بر گونه‌هایش جاری شد. جوان بلافاصله به خود آمد و به شدت ناراحت شد. نزد رسول خدا آمد(رهبر مسلمین همواره مرجع مراجعات مردم بوده و آرامشگر دلهای ناآرام آنان است) و ماجرا را بازگو کرد. در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیه فوق را آورد.
این آیات این روزها نیز باید برای ما و جوانان ما به کرّات تلاوت و مورد تأمل قرار گیرند که نگاه به نامحرم جان و جسم آدمی را می‌خراشد و روح و روان و جامعه را به شدت آلوده و مجروح می‌سازد.علاوه بر آیات مذکور روایات زیادی را در منابع و متون دینی می‌خوانیم که در اینجا به چند نمونه اکتفا می‌کنیم:امام علی(علیه‌السلام) می‌فرماید: نگاه حرام پیشاهنگ فتنه‌هاست.» (غررالحکم، ج 1، ص 262)امام صادق(علیه‌السلام) تصریح می‌کنند: نگاه کردن به نامحرم تیری است زهرآلود از ناحیه شیطان و چه بسیار نگاه‌هایی که حسرت و تأسف طولانی را به دنبال خود می‌آورد. (وسایل الشیعه، ج 14، ص 138)امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرماید: هر کس چشمش به زنی (نامحرم) بیفتد و چشم خود را از او بگرداند و به طرف آسمان نگاه کند، یعنی رو به جانب لطف خدا نماید او را با حوریان بهشتی تزویج نماید.» (وسایل الشیعه، ج 1، ص 139)و نیز حضرت علی(علیه‌السلام) در توصیف مؤلفه‌های متقیان می‌فرماید:«متقین چشمان خویش را از آنچه خداوند بر آنها حرام کرده فرو می‌گیرند و نظر را کوتاه می‌کنند و گوش‌های خود را وقف شنیدن علم و دانش سودمند می‌سازند.» (نهج البلاغه، خطبه متقین)
مگر زنانی که دست‌های خود را بریدند و در نظر زلیخا و ناظران مجلس رسوا شدند؛ بهای نگاه به اندام و چهره نامحرم نبود؟ مگر پیروزی یوسف بر نفس و وسوسه‌های شیطانی زلیخا محصول کرامت و مهار و مدیریت ارتباط با نامحرم نبود؟
زلیخا و عواقب تلخ یک نگاه


داستان واقعی و قرآنی یوسف و زلیخا را همه بارها خوانده و شنیده‌ایم. (لذا از آوردن آن خودداری می‌کنیم) داستانی که نویسنده آن خداوند متعال است. عبرتی برای تمامی آنان که کنترل چشم را در اختیار می‌گیرند و نه این که اختیار خود را در اختیار چشم این مهمترین عضو ارتباطی قرار می‌دهند. کوتاه سخن این که، آن هم رنج و عذاب و شکنجه‌ای که زلیخا تحمل کرد، و همه جوانی و ثروت و شخصیت خود را به حراج گذاشت و رسوای عالم و آدم شد و سالیانی متمادی در رنج دوری و دیدار یوسف سوخت و ساخت، مگر هزینه یک نگاه به اندام (و نه اندیشه) یوسف نبود؟مگر زنانی که دست‌های خود را بریدند و در نظر زلیخا و ناظران مجلس رسوا شدند؛ بهای نگاه به اندام و چهره نامحرم نبود؟مگر پیروزی یوسف بر نفس و وسوسه‌های شیطانی زلیخا محصول کرامت و مهار و مدیریت ارتباط با نامحرم نبود؟
ما کجا و یوسف صدیق کجا؟


البته مبادا همچون بسیاری از مخاطبان قرآن و سنت، خود را به دلیل پیامبر و امام معصوم نبودن، از مقامات معنوی معاف نموده و با این توجیه که ما کجا و یوسف صدیق کجا؟ خود را مخاطب آیات و روایات ندانیم.در برابر توجیه این گروه از توجیه‌گران، مرور زندگی زنان و مردان جوانی که در این راه گام برداشتند بهترین و صریح‌ترین پاسخ است.داستان زندگی بزرگانی چون رجبعلی خیاط ها و ابن سیرین‌ها و دهها نمونه دیگر از جمله مستنداتی هستند که مطالعه و مرور آنها برای کسانی که استعداد و قابلیت‌های خدادادی خود را ناچیز شمرده و نه بر دیده خود مهار می‌زنند و نه بر دل خود. دل و دیده را محل و میدان تاخت و تاز پرهزینه نامحرمان قرار داده و حاصلی جز اضطراب، استرس، احساس حقارت و تنهایی و در نهایت شکست در انتخاب همسر و ازدواج و ...
خالی از لطف و پیام نخواهد بود که بدانیم؛ امور اخلاقی و مؤلفه‌های ممتاز انسانی و فطری، اموری تجربی هستند. چیزی شبیه تجربیات پزشکی. به عبارتی روشن‌تر، همانطور که در عرصه بیماریهای جسمی، کارشناسان و متخصصان ذیربط با تجمیع تجربیات، به نتایج مشخصی می‌رسند و نسخه و دارو تجویز می‌کنند، در حوزه بیماری‌های اخلاقی نیز با نگاه و نظری به تجربیات و حوادث گذشته به نتایج روشن و واضحی می‌رسیم که مثلاً قمار و شراب و نگاه به نامحرم ... و بطور کلی ترک واجبات و مبتلا شدن به گفتار و رفتار غیر اخلاقی و نامشروع، نگاه و نظرهای آلوده، در طول تاریخ حاصلی جز انحطاط و انحراف و افسردگی و عقب ماندگی نداشته و نخواهد داشت.
حضرت علی(علیه‌السلام) در توصیف مؤلفه‌های متقیان می‌فرماید:
«متقین چشمان خویش را از آنچه خداوند بر آنها حرام کرده فرو می‌گیرند و نظر را کوتاه می‌کنند و گوش‌های خود را وقف شنیدن علم و دانش سودمند می‌سازند.»
عمر ما آنقدر طولانی نیست که همه آنچه را که دیگران تجربه کرده‌اند و به بانک اطلاعات و تجربیات بشری اندوخته‌اند، ما نیز به تکرار آنها بپردازیم تا خود به تمام وجودمان حس و لمس کنیم که ارتباط عاطفی و بصری و حسی با نامحرم چه عواقب و عوارض تلخ و ناگواری دارد.پس بیاییم به آنچه خالق هستی در قرآن کریم تعیین و تبیین فرموده و آنچه که حاصل تجربیات بشری است عمل کنیم تا به چاهی و راهی نیفتم که هزاران دختر و پسر، و زن و مرد جوان گرفتار شده و خود، خانواده و جامعه را در گرداب و دور باطل ناآرامی، پژمردگی و انحطاط فرو انداخته‌اند.ابراز محبت و ارتباط تلفنی

گاهی سئوال می‌شود آیا از نظر شرع مقدس اسلام ابراز محبت به جنس مخالف و یا صِرف ارتباط تلفنی بدون این که قصد و منظور بدی داشته باشیم اشکال دارد؟پاسخ ساده و صریح این است که هر نوع ارتباط با جنس مخالف اگر پنهانی، شخصی و عاطفی و تحریک آمیز باشد (حتی برای یک طرف) طبق نظر اسلام، حرام است. اینگونه روابط یا زمینه ازدواج‌های ناموفق و ناپایدار و پر تنش را بوجود می‌آورد و یا موجب توسعه روابط و دلبستگی‌های زیاد شده و آثار و عوارضی اخلاقی، اجتماعی و تحصیلی و روانی نامطلوبی را بوجود می‌آورد که در آینده به آن خواهیم پرداخت.