در کنگره 60، درمان اعتیاد از نظر جسمی معادل راه اندازی و عملکرد صحیح سیستم X است که بخشی از این سیستم را مواد بیو شیمیایی طبیعی موجود در بدن تشکیل می دهند. کنگره 60 بر این اعتقاد است که تا زمانی که این سیستم و مواد بیوشیمیایی بدن به مرحله درستی از کارکرد نرسد، شخص به درمان اعتیاد نخواهد رسید. اگر این سیستم به شکل درست کار نکند، نه تنها مصرف کنندگان مواد مخدر، بلکه افراد عادی هم از اختلالات اساسی جسمی و روحی رنج خواهند برد. از میان مواد بیوشیمیایی، دینورفین یکی از مواد شبه افیونی طبیعی بدن است که عملکرد صحیح آن در تعادل سیستم بیولوژی بدن نقش اساسی دارد.
این نوشته خلاصه ترجمه ای است از دایرةالمعارف آنلاین ویکیپدیا، که در آن به خلاصه ای از فعالیتها و نقش های دینورفین در بدن پرداخته شده است.
دینورفین ها دسته ای از ترکیبات شبه افیونی هستند که از پیش ماده ی پروتئینی پرودینورفین به وجود می آیند. پرودینورفین در طول پروسه جداسازی پروپروتئین ها حاصل می شود(PC2) ، که ترکیبات چندگانه ی فعالی در طی این پروسه آزادسازی می شوند که عبارتند از : دینورفین آ ، دینورفین ب و نئو اندورفین.
دینورفین و فقدان حس درد:
دینورفین به عنوان تعدیل کننده حس درد شناخته شده است. تزریق دینورفین به موش ، فقدان درد (به میزان مقدار تزریق شده) به وجود می آورد که این مطلب با توجه به تاخیر عکس العمل موش نسبت به قطع دم کشف شده است. کشف شده است که دینورفین در مقدارمساوی، 6 تا 10 برابر از مورفین نیرومندتر است. بعلاوه این مطلب که ، پایداری عدم احساس درد ایجاد شده توسط مورفین به اندازه عدم احساس درد ایجاد شده توسط دینورفین نبود.
تحقیقات دیگر نشان داد که دینورفین و ماده شبه افیونی دیگری به نام کاپا در تعدیل درد ایجاد شده در نورون های عصبی نیز نقش دارند. دانشمندان در این گزارش ها اعلام می کنند که دینورفین هم در احساس درد و هم در تعدیل درد تاثیر بسزایی دارد.
دینورفین و استرس و افسردگی:
دانشمندان نشان داده اند که مکانیزمی از کسالت که CRF نامیده شده است باعث آزاد سازی دینورفین می شود. موش در حالت عادی رفتارهای آزاردهنده ای نسبت به آزمایشهای اجباری شنا و شوک پا نشان داد، در حالی که موشی که دچار فقدان دینورفین بود چنین رفتارهایی را نسبت به این آزمایش ها نشان نداد. آنها متوجه شدند که تزریق CRF به موش در حالت عادی حتی در نبود استرس منجر به نمایش رفتارهای آزارنده شد که این حالت در موش دچار فقدان دینورفین رخ نداد. این گروه پیشبینی کردند که این کشف می تواند در کشف تاثیرات مواد مخدر موثر باشد.
به علت نقش دینورفین در هنگام وقوع کسالت ، تحقیقاتی در مورد دخیل بودن یا نبودن دینورفین در وقوع افسردگی انجام شد. پس از تحقیقات مشخص شد که کمبود دینورفین باعث افسردگی، و افزایش آن افسردگی را بهبود می بخشد.
دینورفین و اشتها:
دینورفین ها در نگاه داشتن تعادل بدن از طریق کنترل اشتها و متعادل نگاه داشتن بدن در طی روز دخیل هستند. دانشمندان کشف کردند که در طول روز ، دینورفین ها به طور طبیعی در قسمت مخاطی غده هیپوفیز بالا می روند و در هیپوتالاموس به صورت فشرده در می آیند. این الگو در طول شب برعکس می شود. بعلاوه اینکه ، موشی که از آب و غذا و یا حتی فقط آب ، بی بهره مانده است ، افزایش میزان دینورفین در غده هیپوتالاموس در طول روز داشته است. محروم ماندن از آب نیز کاهش میزان دینورفین در غده هیپوفیز را به همراه داشته است.
این یافته ها این دانشمند را متقاعد کرد که دینورفین در متعادل نگاه داشتن بدن در 24 ساعت نقش اساسی دارد.
دینورفین به عنوان یک عنصر در تحریک اشتها شناخته شده است. مشخص شد که بالا رفتن میزان دینورفین باعث تحریک اشتها می شود. تعدادی از مواد شبه افیونی از شاخه آنتاگونیستها مانند نالوکسان می تواند اثرات ناشی از دینورفین را معکوس کند. در آینده تاثیرات شبه افیونی بر روی غذا خوردن با استرس معلوم خواهد شد.
دینورفین و تنظیم دما:
بعلاوه تاثیرات دینورفین در کنترل وزن ، مشخص شد که دینورفین ها در تنظیم دمای بدن نیز نقش دارند. مواد شبه افیونی ابتدا در هایپرترمی مورد تحقیق قرار گرفت ، که مشخص شد با افزایش دما سطح دینورفین در بدن برای متعادل ساختن دمای بدن بالا می رود. برعکس اگر سطح دما پایین برود، میزان دینورفین در بدن کاهش میابد تا دمای بدن از مقدار خاصی پایین تر نیاید. در کل مشخص شد که افزایش و کاهش سطح دینورفین در بدن برای تحمل افزایش یا کاهش دمای محیط در موجود زنده نقش اساسی بازی می کند.
ترجمه: احسان رنجبرزاده
منبع: ویکی پدیا