آیا می دانید ادوارد جنر چگونه موفق به کشف واکسن آبله شد؟

مطابق مقاله ای که ا.ل. کامپیر در سال ۱۹۵۷ تحت عنوان " پژوهش، بخت یاری و جراحی ارتوپدی " نوشت که شهرت "ادوارد جنر" به دلیل آشنا کردن جهانیان با واکسنی است که جان میلیونها نفر را از مرگ شوم ناشی از آبله رهانیده و چندین میلیون نفر دیگر را از ظاهر زشت و وحشتناکی که بر اثر ابتلا به این بیماری ایجاد می شود ، نجات داده است.


دکترکامپیر می نویسد: جنر واکسن خود را در پی کار طولانی و طاقت فرسا در آزمایشگاه کشف نکرد. در ۱۹ سالگی شیردوشی به او گفته بود که هرگز به آبله مبتلا نخواهد شد، چون قبلاً به آبله گاوی مبتلا شده بود. بعدها وقتی جنر پزشک شد و به بی فایده بودن تلاشها یش برای درمان این بیماری پی برد، جمله آن شیردوش را به خاطر آورد. تحقیق کرد و دریافت شیردوشان تقریباً هرگز، حتی وقتی از مبتلا یان به آبله پرستاری کنند، دچار آبله نمی شوند. به نظرش رسید که آبله گاوی را به افراد تلقیح کند، تا آنها را از ابتلا به بیماری مرگبارتر آبله مصون سازد. این بخت یاری حقیقی بود. بدون این که زحمتی بکشد، دریافت که آبله گاوی باعث ایمنی در برابر آبله می شود. قوه تشخیص او به اندازه ای بود که توانست به ارزش این حقیقت پی ببرد و از آن استفاده کند.
ادوارد جنر به سال ۱۷۴۹ در "برکلی" از توابع گلاسترشر انگلستان به دنیا آمد. در شش سالگی پدرش که یک روحانی مسیحی بود ، درگذشت و برادر بزرگترش مسئولیت تربیت او را به عهده گرفت. تحصیلات ابتدایی خود را در مدارس محلی گذراند، و در آنجا به تاریخ طبیعی علاقه مند شد. تحصیل طب را زیر نظر "دانیل لادلو"، از جراحان "سادبری" در نزدیکی "بریستول" آغازکرد. در این هنگام بود که شیردوش، رابطه بین آبله گاوی و آبله را برایش تعریف کرد.
در ۲۱ سالگی به لندن رفت تا زیر نظر پزشک مشهوری به نام "جان هانتر" به تحصیل ادامه دهد. دوسال در منزل هانتر سکونت داشت. در سال ۱۷۷۱ "سرجوزف بنکس" او را استخدام کرد تا نمونه های جانوری را که در سفر اول کاپیتان کوک جمع آوری کرده بود، برایش آماده و مرتب کند. در دومین سفر اکتشافی کوک، به او پیشنهاد شد که به عنوان طبیعیدان با آنها همسفر شود، اما جنر برای آنکه طبابت خود را در برکلی، و بعدها در "چلتنهم" ادامه دهد، این پیشنهاد را رد کرد. او به پرنده شناسی، زمین شناسی، موسیقی و سرودن شعر علاقه داشت، ولی در سال ۱۷۹۲ تصمیم گرفت علاقه خود را منحصراً به پزشکی معطوف کند و بدین ترتیب، دکترای پزشکی خود را از "سن اندروز" گرفت.
قاعدتاً در همین زمان بود که خیال ایمن سازی در ذهنش نشو و نما یافت. وقتی درلندن بود رابطه بین آبله گاوی و آبله را برای هانتر مطرح کرد، اما هانتر علاقه ای به آن نشان نداده بود. در سال ۱۷۷۵ جنر در زمینه عقاید روستاییان گلاسترشر در باره آبله به تحقیق پرداخت. تا سال ۱۷۸۰ دریافت که دو نوع آبله گاوی وجود دارد، و فقط یکی از آنها از آبله پیشگیری می کند. همچنین تعیین کرد که نوع موثر آبله گاوی تنها وقتی اثر محافظتی دارد که در مرحله خاصی از بیماری منتقل شود.
چون موارد آبله گاوی در منطقه سکونتش اندک بود، فرصت چندانی برای آزمودن نظریه هایش نداشت. مقداری از مایع درون تاولهای ( یا" آبله" ) دست شیردوشی را که به آبله گاوی مبتلا بود بیرون کشید و آن را به لندن برد تا به پزشکان آنجا نشان دهد. اما آنان باز هم به اهمیت نظریاتش پی نبردند. با این حال، در ماه مه سال ۱۷۹۶ پسر هشت ساله ای را به نام "جیمزفیپس" با مایعی که از تاولهای آبله گاوی دست شیردوش خارج کرده بود، مایه کوبی کرد. دو ماه بعد، با دقت ، مایع آبله را به پسرک تلقیح کرد و همان طور که پیش بینی کرده بود، پسرک دچار آبله نشد.
انسان تعجب می کند که چطور جنر توانست پسرک و والدینش را برای انجام چنین کار خطرناکی متقاعد کند. شاید درآن موقع همه گیری آبله در منطقه به وجود آمده بود. در این مورد یک توجیه احتمالی در مبحث ایمنی دایرة المعارف بریتانیکا( ویرایش سال ۱۹۶۲، جلد ۱۲، صفحه۱۱۶) آمده است:" تا قبل از کشف واکسن آبله در سال ۱۷۹۶، مردم را با تزریق مایع به دست آمده از ترشحات پوستی مبتلایان، ایمن می کردند. برخی از افرادی که بدین ترتیب مایه کوبی می شدند آبله می گرفتند، اما وحشت از این بیماری آن قدر زیاد بود که بسیاری ترجیح می دادند به جای ابتلا به شکل طبیعی آبله که اغلب اوقات کشنده بود، به بیماری تلقیح شده که احتمال مرگ و میر بر اثر آن کمتر بود، مبتلا شوند".
نتیجه مطلوبی که در فیپس به دست آمد برای جنر بسیار دلگرم کننده بود، اما قبل از آنکه موفقیت خود را اعلام کند، صبر کرد تا آزمایش دومی انجام دهد. این آزمایش دو سال بعد انجام شد، چون موارد آبله گاوی در گلاسترشر موقتاً به صفر رسید.
پس از دومین مایه کوبی موفقیت آمیز آبله گاوی و ایمن سازی علیه آبله، جنر برای اعلام کشفش رساله ای آماده کرد. اما تصمیم گرفت نخست به لندن برود و شیوه اش را در آنجا تکرار کند. ولی در مدت سه ماهی که در لندن اقامت داشت کسی را پیدا نکرد که جرئت تن دادن به مایه کوبی را داشته باشد. اما همین که به خانه اش بازگشت، "هنری کلاین" که از پزشکان برجسته بیمارستان "سن توماس" در لندن بود، چندین مایه کوبی را با موفقیت انجام داد، و جامعه پزشکی را از کارایی آبله گاوی در پیشگیری از آبله آگاه ساخت.
اما بروز دو مشکل متفاوت باعث شد که پذیرش روش ایمن سازی جنر باز هم به تأخیربیفتد. از یک طرف جراح معتبری به نام "ج . اینگنهاوز" آن را به شدت مورد انتقاد قرار داد و برای مدتی دیگران را نسبت به آن بدبین ساخت. از سوی دیگر پزشک تندرویی به نام "جورج پیرسون" سعی کرد اعتبار کشف ایمن سازی را بی آنکه دانش یا تجربه ای کافی در این زمینه داشته باشد، از آن خود سازد، و ماده مایه کوبی آلوده ای تهیه کرد که باعث بروز تاولهایی شبیه آبله می شد. جنر ثابت کرد که واکسن پیرسون آلوده بوده است و خبر موفقیت استفاده از مایع خالص آبله گاوی به زودی در سراسر جهان منتشر شد.
فهرست زیر نشان می دهد که در نهایت ، جنر تا چه حد مورد احترام قرار گرفت: در سال ۱۸۰۳ انجمن سلطنتی جنری برای گسترش شایسته ایمن سازی در لندن تأسیس شد؛ دانشگاه آکسفورد دانشنامه افتخاری دکترای پزشکی را در سال ۱۸۱۳ به جنر اعطا کرد؛ سالگرد نخستین ایمن سازی موفقیت آمیز ( بر روی جیمز فیپس) تا مدتها در آلمان جشن گرفته می شد؛ وزیر دارایی انگلستان ۲۰۰۰۰ پوند اعتبار در اختیار جنر گذاشت؛ هند ۷۳۸۳ پوند برایش کمک مالی جمع آوری کرد؛ مجسمه های جنر در گلاستر و لندن بر پا شد؛ و حتی گفته می شد که وقتی شخص ناپلئون شنید که جنر سفارش دو اسیر جنگی انگلیسی را کرده است، آنان را آزاد ساخت و گفت: " آه، نمی توانیم خواهشی را که بدین نام شده است رد کنیم".
● اشاره:
جنر از واژه واکسیناسیون استفاده نکرد، بلکه به جایش لفظ مایه کوبی یا" واریوله واکسینه" را به کار برد. معنای لغوی اصطلاح لاتینی اخیر" تاولهای ریز گاو" است. تا حدود یک قرن بعد، مایه کوبی جنری آبله گاوی، تنها روش ایمن سازی علیه بیماری بود.
در سال ۱۸۸۰ لویی پاستور برای ایمن سازی مرغان علیه وبا که در یک همه گیری، ۱۰% طیور فرانسه را از بین برده بود، روشی ابداع کرد. او باکتری ایجاد کننده این بیماری را جداسازی کرد و با کشت شکل ضعیف شده و تلقیح آن به مرغان، آنها را نسبت به حمله مرگبار بیماری ایمن ساخت. اصول کلی روش پاستور با روشی که جنر برای مایه کوبی با آبله گاوی ابداع کرد یکی بود ( قبل از آنکه ویروس آبله به شکل آبله گاوی به شیر دوش منتقل شود، در بدن گاو ضعیف شده بود.)
در سال ۱۸۸۱، پاستور با روی آوردن به سیاه زخم، که از بیماری های گاو و گوسفند است، باسیل آن را جدا کرد. او این باکتری را در دمایی بالاتر از دمای بدن حیوان کشت داد تا مایعی برای تلقیح تهیه کند که موجب حمله خفیف سیاه زخم در جانور شود، و حیوان را برای روزی که دچار حمله شدید بیماری می شود، ایمن سازد.
همان طور که خود پاستور گفت، او برای ارج نهادن به" شایستگی و خدمات مهم یکی از بزرگترین انگلیسیان، یعنی جنر"، واژه واکسیناسیون را به طور کلی برای روش مایه کوبی پیشگیری کننده وضع کرد.
چهار سال بعد پاستور واکسنی برای بیماری که در حیوانات ، "هاری" و ( گاه ) در انسان "آب گریزی" خوانده می شود، ابداع کرد. پژوهشهای پیشگامانه پاستور، که بر کشف بخت یارانه جنر مبتنی بود، ایمن سازی را به دانشی بسیار کارامد تبدیل کرد، و زمینه را برای وقوع انقلابی در مهار بیماریهای عفونی آماده ساخت. شاید گذشته از کشف آنتی بیوتیک ها، هیچ اکتشافی چنین تأثیر عمیقی بر سلامت انسان نگذاشته باشد. به نوشته و.ر. کلارک در پایه های تجربی ایمنی شناسی معاصر(۱۹۸۶) ، سرآمد موفقیت ها در فرایند ایمن سازی" ریشه کنی کامل آبله بوده است. در نیمه نخست قرن بیستم ، سالانه حدود ۲تا۳ میلیون مورد جدید گزارش می شد. در سال ۱۹۴۹ آخرین مورد آبله در ایالات متحده، و در سال ۱۹۷۷ آخرین مورد تأیید شده سراسر جهان در سومالی گزارش شد.