تيپ1:كمالگراها
خوبهايي كه از زندگي لذت نميبرند
همان طور كه از اسمش مشخص است، افراد اين تيپ هميشه دنبال بهترينها هستند در حقيقت آدمهاي آرمانگرايي هستند كه خيلي برايشان مهم است خوب باشند.
- اين افراد ميخواهند هميشه در زندگي نقش پسر خوب يا دختر خوب را بازي كنند.
- ديگران نيز از اينگونه افراد انتظار دارند كه هميشه آدم خوبه باشند، مثلا والدين هميشه او را بهعنوان پسر خوب يا دختر خوب ميشناسند.
- همواره برايشان درست و غلط مهم است، يعني هميشه ميخواهند كارهايشان درست و بهترين باشد.
- اگر زماني بفهمند كار نادرست يا اشتباهي كردهاند، كاملا به هم ميريزند.
- هميشه يك ترس دروني از اشتباه كردن در آنها وجود دارد.
- اين افراد سرزنشهاي دروني فراواني دارند به همين دليل هميشه در درونشان احساس گناه و سرزنش مي كنند.
- هميشه فكر ميكنند، بايد كاري انجام دهند كه بهتر شوند.
- اين آدمها در تمام طول زندگيشان بهدنبال انجام كارهايي هستند كه مفيد باشد.
- اين آدمها معمولا از لحظاتشان لذت نميبرندو نميتوانند در همان لحظه باشند يعني هميشه در آينده بهدنبال نتيجه هستند.
- تنها وقتي به نتيجه برسند احساس خوبي خواهند داشت كه البته اين احساس خوب موقت است چون وقتي نتيجهاي بهدست ميآيد ديگر تمام است و تلاش براي نتيجه ديگري آغاز ميشود.
- مدام در حال ارزيابي خودشان هستند و مدام در ذهنشان در حال پرسيدن سوالهايي مانند من به اندازه كافي خوب هستم؟ يا من به اندازه كافي كار ميكنم؟ يا...هستند يعني هميشه در درونشان دادگاهي برپاست.
- هميشه ناراضي و سرخورده و ناراحت هستند چون يك آدم كمالگرا انتظارات و توقعات زيادي از خودش، ديگران و دنياي پيرامون دارد.
- معمولا از همه اتفاقات ناراحت هستند و مدام «چرا» ميگويند.
- مرتب ميزان پيشرفتشان را ارزيابي ميكنند.
- هميشه نگاهشان اين است كه يا همه يا هيچ. يعني فكر ميكنند، تنها يك راه درست وجود دارد.
- براي اين آدمها قوانين و چهارچوبها خيلي مهم است.
- آنقدر بهدنبال بينقصها و كاملها هستند كه چندان از زندگي لذت نميبرند.
- ذهن خيلي شلوغي دارند.
- نظم و هماهنگي و هميشه مرتب وبا برنامه بودن برايشان خيلي مهم است.
چطور كمالگراها را بشناسيد
1. بايد و نبايد از واژههايي است كه زياد استفاده ميكنند مثلا تو بايد به من زنگ ميزدي يا تو بايد...
2. اين افراد دوستان و ارتباطات كمي دارند(ممكن است دوستان صميمي خاص داشته باشند ولي مسلما تعداد آنها كم است)
3. به راحتي كسي را نميپذيرند و چون نگاهي عيبجو دارند به محض پيدا كردن ايرادي او را كنار ميگذارند.
4. اين افراد تنوع طلب نيستند مثلا بيشتر لباسهاي تكراري ميپوشند، چيزهاي تكراري استفاده ميكنند، براي اينكه اشتباه نكنند خيلي بهدنبال چيزهاي جديد نيستند.
5. خيلي آدمهاي كنترلگري هستند اين موضوع را بهخصوص كساني كه با آنها زندگي ميكنند متوجه ميشوند.
6. مدام ميخواهند، رفتار ديگران را اصلاح كنند بهخصوص وقتي نقصها و ناپختگيهاي ديگران را ميبينند شروع به غرزدن و انتقاد كردن ميكنند.
7. بيشتر در حال گوشزد كردن نقصهاي ديگران هستند نه تشويق كردن آنها.
8. اگر كاري را به آنها واگذار كنند به نحو احسن انجام ميدهند.
ايرادگيرهاي انتقادناپذير
1. هميشه در تصميمگيري مشكل دارند چون از اشتباه كردن ميترسند. تصميمگيري قطعي برايشان سخت است مثلا وقتي ميخواهند لباس بخرند بارها و بارها مغازههاي مختلف را ميبينند با ديگران مشورت ميكنند بالاخره نميتوانند به راحتي تصميم بگيرند.
2. مدام از ديگران ايراد ميگيرند.
3. از اينكه مورد انتقاد قرار بگيرند ميترسند، وقتي انتقادي را ميشنوند ناراحت ميشوند.
4. پذيرش كمي دارند.
5. معمولا هم نسبت بهخودشان وهم ديگران نوعي خشم و عصبانيت دارند چون نقصها را ميبينند.
6. تحمل عقايد متفاوت را ندارند و فقط نظر خودشان را درست ميدانند.
7. مقداري خودخواه هستند يعني فقط خودشان را قبول دارند.
يك كمالگرا چطور بهتر ميشود؟
1. آنها بايد بپذيرند تنها موجود بينقص، خالق جهان است و لزوما در دنياي پيرامون و همه آدمها نقصها و اشتباهاتي وجود دارد.
2. بايد با سرزنشهاي درونيشان آشنا شوند و بفهمند كه ريشه اين سرزنشها در دوران كودكي است و يك بار براي هميشه از اين سرزنشها رها شوند.
3. نبايد كارهاي اجباري و مسئوليتهاي پياپي را بپذيرند چون ميخواهند همه كارها را به نحو مطلوب و حتما خودشان انجام دهند و به ديگري نسپارند و اين به آنها استرس زيادي وارد ميكند يعني بايد يكسري كارها را تقسيم كنند و يكسري را نپذيرند.
4. بايد معيارها و قوانين دروني و ذهني را كه برايشان دست و پاگير است و آزارشان ميدهد زير سوال ببرند و بعضي را حذف كنند يا تغيير دهند.
5. بايد ياد بگيرند كه حق اشتباه دارند و اينقدر خود را زير سوال نبرند و بهخودشان حمله نكنند و بدانند يك جاهايي ميتوانند از اشتباهاتشان عبور كنند.
6. اين افراد نگران قضاوتهاي ديگرانند، براي غلبه بر اين ترس مدام با ديگران چك كنند يعني مثلا بپرسند شما از دست من ناراحتيد؟ يا شما درباره من بدفكر ميكنيد؟ و...
7. راههاي مختلف را انتخاب كنند و بدانند هميشه تنها يك راه آنها را به مطلوبشان نميرساند.
8. سعي كنند علاوهبر اينكه به مفيد بودن فكر ميكنند از تكتك لحظات زندگي لذت هم ببرند.