دریک نگرش عام, مردم مشرق زمین ودر یک نگرش خاص، مردم ایران پرچمدار مفتخرحفظ کیان خانواده اند لذا این گونه اطلاعات بهترین کاربرد واقبال عام خود را در میان ما ایرانیان دارند.
یکی از دلایل اصلی بروز اختلافات زندگی زناشویی، عدم شناخت زن و مرد از یکدیگر است.
دراین مقاله شما را با تفاوت های موجود درمیان دوجنس آشنا می کنیم. تفاوت هایی درساختارمغز، حرف زدن وگوش کردن، تجسم فضایی، احساسات وادراک، بیوشیمی بدن ونهایتا تفاوت درنوع عاشق شدن وازدواج.
درهربخش راه حلهایی برای رویارویی با این تفاوتها نیز پیشنهاد شده است.از آنجا که چگونگی ارتباط با جنس مخالف وتشکیل خانواده ازدغدغه های اصلی نسل جوان محسوب می شود امیدوارم که این مقاله بتواند اطلاعات مفیدی را دراختیار این قشر قرار دهد.
" تفاوت، با تساوی حقوق درتضاد نیست.منظوراز تساوی حقوق، آزادی برای انجام کاری است که برای آن ساخته شده ایم ومنظور از تفاوت این است که زن و مرد برای کار یکسان ساخته نشده اند "
از آنجا که درایران تحقیقات مشخص وجامعی دراین خصوص انجام نگرفته ویا منتشرنشده است، شاید تصور کنیم، رفتاری که از همسرمان می بینیم، خاص خود او باشد.درحالی که با مطالعه این مقاله درمی یابیم تا چه حد این رفتارها عمومیت دارد که دلیل آن نیز اشتراک اساسی در انگیزه ها وزمینه بروز آنهاست.
وقتی شما دلایل شکل گیری بعضی از تفکرات ورفتارهای فرد مقابل را بدانید، می توانید نسبت به او واکنش منطقی ودرستی نشان دهید.مثلا وقتی بدانید آقایان به دلیل تفاوت دربینایی نمی توانند به آسانی وسایل خود را درکمد ویا جایی دیگر پیدا کنند ویا خانم ها نمی توانند کم حرف بزنند به خصوص وقتی مشکلی دارند – چرا که یکی از روش های حل مشکلاتشان همین رفتار است –دیگرمثل سابق از یکدیگر خرده نمی گیرید ویا همدیگر را مسخره نخواهید کرد.
هرزن ومردی باید درک کند وبپذیرد که فرد مقابلش مجبور نیست که مثل او بیندیشد، تصور کند یا دست به عمل بزند
اگر انتظار داشته باشیم فرد مقابل ما مثل خودمان رفتاری از خود نشان دهد ویا واکنشی داشته باشد،به طورحتم دچار رفتارها وبرخوردهایی خواهیم شد که به ناچار مارا با یاس وناامیدی مواجه خواهد کرد. اگربه منظور کمک به همسرمان رفتاری را که نسبت به خود مناسب می دانیم، درارتباط با او به کار گیریم، مسلما دچار مشکل خواهد شد.شاید با اندیشه اینکه " آنچه برای من خوب است برای او خوب یا بهتر است" چنین رفتاری را پیش می گیریم، اما این تصور درزندگی زناشویی جواب منفی خواهد داد ونتیجه معکوسی از آن خواهیم گرفت.
هرزن ومردی باید درک کند وبپذیرد که فرد مقابلش مجبور نیست که مثل او بیندیشد، تصور کند یا دست به عمل بزند. البته این منطقی، طبیعی و مورد قبول است.امکان دارد درنهایت همدردی دچار برخوردی ناشایست شویم که هیچ انتظارش را نداشته ایم ویا درطول زندگیمان چنان رفتاری را مشاهده نکرده بودیم.
برای ایجاد معاشرت خاص واقناع کننده چهار کلید مهم واصلی وجود دارد
ارتباط هدفدار: ایجاد ارتباط به منظور درک وتفهیم هدف.
درست فهمیدن: درک تفاوتهای مهم فیمابین، تقدیرکردن واحترام گذاشتن.
خودداری از قضاوتها: خودداری از قضاوت های منفی دررابطه با خودمان و دیگران.
مسئولیت پذیری: مسئولیت پذیری درارتباط با عشق متقابل به حد مساوی و فرا گرفتن عادت گذشت وبخشش.
این چهار کلید می توانند شما را درایجاد ارتباط موفق یاری دهند وعشقی را که به آن علاقه مند هستید ویا آرزویش را کشیده اید با پتانسیل کافی به دستتان برسانند. اگر درارتباطات ناموفق خویش همیشه در صدد درک دلایل عدم موفقیت خود بوده اید بااجرای این چهار کلید موفق خواهید شد ارتباطی را برقرار نمایید که بر زیربنای محکمی تشکیل شده وسعادت آخرین نقطه ارتباط شما خواهد بود.
همچنین برای داشتن رابطه ای مثبت به نکات زیر باید توجه داشت
دسترسی به شناخت عمیق از خود و فرد متقابل، درک واکنشهای همدیگر ، درک شایسته احساسات واقعی که درورای واکنش ها ورفتارهای ظاهری ، درک این مورد که شاید کمک شما درمقطعی خاص که به نظرتان مفید واقع می شود برای دیگران مناسب نباشد وحتی بی مورد جلوه کند.، پذیرش این حقیقت که انسانها هرکدام درنوع خود منحصربه فرد هستند واحتمال دارد آنها دردرک وتفهیم مطالب با یکدیگر تفاوتهای فاحشی داشته باشند، خود نقطه شروع درک متقابل است.
انسانهایی که از درک تفاوتهای خودشان می ترسند اغلب دارای شخصیتی خودخواه می باشند وهرکاری را بدون اینکه به درستی به آن بیندیشند ویا توجه داشته باشند ویا نظرات دیگران را بپرسند، انجام می دهند.ازاین روست که عدم توجه به تفاوتهای فردی بسیار خطرناک ودرعین حال تهدید کننده روابط درست اجتماعی است.
هرانسانی از روزی که خود و موقعیت اجتماعی اش را می شناسد، سعی دارد به نحوی نگاه های جامعه را به سوی خود جلب و یا چهره مردمی پیدا کند.حتی در دوران کودکی نیز همه ما سعی داشته ایم که بیش از دیگران محبوب باشیم ویا درمدرسه وخانواده مطرح گردیم. بسیاری از انسانها از درک اینکه با دیگران متفاوت هستند احساس ناامنی وناراحتی می کنند، دلیل این ناراحتی استنباط شخصی آنهاست که تصور می کنند با درک وقبول تفاوتشان با دیگران به نوعی معترف به نواقص شخصیتی ووجودی خود هستند. البته دراین واهمه حق با ماست ولی باید قبول کرد که ادامه این ترس به رکود شخصیتی ودیدگاهی ما منجر خواهد شد وخود زیانبار است.ناگفته نماند که انسانهایی که از درک تفاوتهای خودشان می ترسند اغلب دارای شخصیتی خودخواه می باشند وهرکاری را بدون اینکه به درستی به آن بیندیشند ویا توجه داشته باشند ویا نظرات دیگران را بپرسند، انجام می دهند.ازاین روست که عدم توجه به تفاوتهای فردی بسیار خطرناک ودرعین حال تهدید کننده روابط درست اجتماعی است.
تفاوتهای میان زنان ومردان دراساس تکامل دهنده وجود هر دوی آنهاست.هرکدام از آنها درنوع خود کامل نیستند وبرای کسب توازن زندگی وزیستی باید درکنار هم باشند وبه تکامل وجود بیندیشند..
البته این تصورهمیشه در بین انسانها وجود دارد که می گویند هرکسی درنهایت جفت خود را می یابد وچنان تلقی می گردد که انسانهای مشابه دررفتار وگفتار قادر به تحمل یکدیگر بوده وبه زتدگی سعادتمندی می رسند، اما این همیشه به طور مطلق درست نیست ودر زندگیهای بادوام همیشه میان زن وشوهر تفاوتهایی بوده که وجود هرکدام تکمیل کننده آن تفاوتهاست.همین تفاوتها هستند که انسانها را به یکدیگر جلب می نمایند وزمینه سازش آنها را فراهم می آورند.
توجه داشته باشید:
** بیشتر عادات مردان و زنان را می توان توسط نقش آنها در روند تکامل توضیح داد. بـا وجود آنکه شرایط زندگی تغییر کرده باز هم زنان و مردان تمایل دارند از برنامه بیولوژیکی خـود پیـروی کننـد. مـردان قـادر هستـند تــا مسیر حرکت خود را بخاطر بسپارند. زیـرا در گذشته مردان می بـایـست شـکـار خـود را ردیـابـی کـرده و آن را گـرفتــه و بـه خـانــه باز میگرداندند در حالی که زنان دارای دید محیطی بهتری می باشند که بـه آنـها کمک می کند اتفاقات پیرامون مـنـزل خـود را زیـر نـظـر گـرفـتـه و خـطـر در حـال نـزدیـک شدن به خانه را شنـاسایی کنند. مـغز مــردان برای شکار کردن برنامه ریزی شده که حـوزه دید محدود و بـاریـک آنـها را توجـیـه مـی کند امـا مـغـز زنـان قـادر اسـت دامـنـه اطـلاعات وسیـعتری را رمزگشایی کند.
** مردان و زنان دارای حس حسادت یکسان بوده اما مردان بهتر می تـوانند این حس را پنهان سازند. نمایان ساختن حس حسادت در زنان احتمالا به همان روحیه ای بر می گردد که در خود احساس ضعف نموده و انتقاد از خود داشته و به دوست داشتنی بودن خود مطمئن نیستند.
** مردان موقعیتها و اوضاع را بطور كلی درك میكنند و تفكر كلی و جـامع دارند در حالی كه زنان موضعی می اندیشند و بروی جزئیات و نكات ظریف تمركز می كنند.
** مردان سازنده و خلاق می باشند. آنـهـا ریسك پذیـر بـوده و بـدنبال تجربه های جدید می باشند در حالی كه زنان با ارزشترین اطلاعات را برگزیده و آن را به نسل بـعد انتقال می دهند.
** زنان هنگامی که اندیشه های غم انگیز و ناراحت کننده ای دارند، واکنش های هیجانی تر و احساسی تری را نسبت به مردان از خود بروز می دهند.
** مردان در برخورد با افکار غم انگیز و رویدادهای ناراحت کننده، احساس های خود را بروز نداده یا کمتر بروز می دهند.
** مردان در تفكرات و اعمالشان استقلال دارند در حالی كه زنـان تـمـایل دارند از عقاید پیشنهادی دیگران پیروی كنند.
ارزیابی زنان از خودشان در سطح پایینتری از مردان می بـاشد. زنـان تـمایل دارند از خودشان انتقاد كنند در حالی كه مردان بیشتر از عملكرد خودشان رضایت دارند.
** احساس موفقیت در زنان، زمانی حاصل می شود که مورد تایید و تصدیق قرار گیرند.
** مردان زمانی خود را موفق و باارزش می دانند که به هدف هایشان برسند و اعتماد به نفس آنان زمانی بالاست که در انجام کارها موفق عمل کرده و خود را ثابت کرده باشند.
مردان با شیوه قیاسی، استدلال می کنند و از کل به جزء می رسند و خواهان اطلاعات بیشتری هستند، سریعتر تصمیم می گیرند و کمتر حاضر می شوند به اشتباه های خود اعتراف کنند
** مردان و زنان دارای معیارهای متفاتی برای رضایتمندی در زندگی می باشند. مردان برای شغل مناسب و موفقیت در كارها و زنان به خانواده و فرزندان ارزش قائل میباشند.زنان اندیشه استقرایی دارند و از جزء به کل می رسند؛ خواهان احساس و عاطفه بیشتری هستند در تصمیم گیری مرددند؛ برای تصمیم گیری به اطلاعات بیشتری نیاز دارند، ولی به آسانی اشتباه های خود را قبول می کنند.
** مردان با شیوه قیاسی، استدلال می کنند و از کل به جزء می رسند و خواهان اطلاعات بیشتری هستند، سریعتر تصمیم می گیرند و کمتر حاضر می شوند به اشتباه های خود اعتراف کنند.
** زنان درد و كار یكنواخت را بهتر از مردان تحمل می كنند.
منابع:
روان پژوه- نگارش یافته توسط فاطمه نعمت اللهی
میگنا