-
فاتحه شعر سهراب را خواندن
سهراب گفتي:
چشمها را بايد شست……
شستم ولي !………
گفتي: جور ديگر بايد ديد…….
ديدم ولي !…………..
گفتي زير باران بايد رفت……..
رفتم ولي !………….
او نه چشمهاي خيس و شسته ام را..
نه نگاه ديگرم را…هيچ کدام را نديد !!!!
فقط در زير باران با طعنه اي خنديد و گفت: ” ديوانه باران نديده !! ”
-
-
با سهراب هم ولایتی عزیزه من !! شوخی و ملغ بازی
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن