حماسه در لغت به معنی دلیری و شجاعت، اثری داستانی ـ روایتی است با زمینه­ای قهرمانی و رنگ قومی و ملی و سبکی فاخر که در آن حوادثی خارق­ العاده در گذشته­ای دور اتفاق میافتد. از این رو حماسه را تاریخ خیالی ملت­ها نامیده­ اند. قهرمان حماسه از خصوصیت­های فوق طبیعی برخوردار است. نیروی جسمانی و نیز نیروهای درونی و معنوی فوق بشری دارد و در طی حوادث مختلف با نیروهای شیطانی یا قهرمان­هایی که آنها نیز دارای خصوصیات فوق بشری هستند درگیر می­شود. حوادث حماسه در فضایی که از نظر زمانی بسیار دور است می­گذرد و عرصه­ ي آن بسیار وسیع است و با آن­که اغلب حماسه­ ها جنبه­ ي ملی و قومی دارند، گاه صحنه ي حوادث آنها کل جهان حتی جهان زیر زمینی و فرازمینی را نیز دربر می­گیرد.

آنچه حماسه­­ ها روایت می­کنند، هر چند ممکن است تاریخ واقعی گذشته­ های بسیار دور ملت­ها انگاشته شوند؛ اما روایات، تاریخ واقعی نیستند، با این همه بعضی از حوادث دوران­های دور گاه در حماسه­ ها خود را نشان می­دهند و به صورتی مبالغه­ آمیز و آمیخته با افسانه­ های تایخی به­ وجود می­آیند. "ایلیاد" اثر "هومر" در میان حماسه­ های یونانی و داستان "گشتاسپ" در شاهنامه از این نوعند.



حماسه­ های منظوم

در ادب کهن ما بیشتر حماسه­ ها منظوم هستند. در شعر حماسی دسته­ای از اعمال پهلوانی خواه از یک ملت باشد، خواه از یک فرد، به صورت داستان و یا داستان­هایی درمی­آید که ترتیب و نظم از همه جای آن آشکار است. در یک منظومه­ ي حماسی شاعر هیچ­گاه عواطف شخصی خویش را در اصل داستان وارد نمی­کند و آن­را به پیروی از امیال خویش تغییر نمی­دهد و به شکلی تازه چنان­که خود بپسندد و یا معاصران او بخواهند درنمی­آورد و به نام خود و آرزوی خویش، در باب او داوری نمی­کند، چنان­که در شاهنامه و دیگر منظومه­ های حماسی می­ بینیم .



حماسه­ های ایرانی

آغاز شعر فارسی هم­گام با شروع حرکت­های استقلال­ طلبانه و جنگ­های ملی و قومی در ایران آغاز شد و این امر آشکارا و به روشنی در دوره­ي دولت سامانی (261ـ389 هجري) به چشم می­خورد که نسبت خود را به نژاد ایرانی باستان می­رساندند. البته شعر حماسی فارسی منحصر به ادب فارسی بعد از اسلام نیست، زیرا ایرانیان در دوران باستان نیز شعر حماسی داشته­ اند، قدیمی­ترین نمونه­ي شعر حماسی را در "اوستا" می­بینیم به ویژه در "سروده­ های یشت" و همچنین کتاب "یادگار زریران" که عبارت است از منظومه­ای مذهبی که جنگ بین ایرانیان و تورانیان را در دفاع از مذهب زرتشت بهتر به تصویر می­کشد.

شاهنامه­ي فردوسی از با ارزش­ترین اشعار حماسی و ملی جاویدان ایرانیان به شمار می­آید و در ردیف حماسه­ های جهانی و حتی برتر از آن قرار دارد. شاهنامه، تاریخ ایران را از دوران باستان تا شکست ساسانیان و انقراض پادشاهی آنان به دست اعراب شامل می­شود. از حماسه­ های قرن پنجم تا هفتم می­توان به "شهریار­نامه" و "سام­نامه" متعلق به "خواجوی­ کرمانی" و نیز "اسکندرنامه­ ي" "نظامی گنجوی" که به پیروی از شاهنامه­ ي فردوسی به نظم کشیده شده، اشاره کرد.



انواع منظومه­ های حماسی

1. منظومه­ های حماسی طبیعی و ملی: که عبارت است از نتایج افکار و قرایح و علایق و عواطف یک ملت که در طی قرون و اعصار، تنها برای بیان وجوه عظمت و نبوغ آن قوم، به وجود آمده و بیان­ کننده­ ي جنگ­ها، پهلوانی­ ها، جانفشانی­ها و فداکاری­ها و در عین حال مملو است از آثار تمدن و مظاهر روح و فکر مردم یک کشور در قرون متمادی، یعنی از ادوار حیاتی ایشان که معمولا از آنها به دوره ­های پهلوانی تعبیر می­کنیم که می­توان از منظومه­ های حماسی "ایلیاد وادیسه ­ي" "هومر" و "شاهنامه­ ي" "حکیم ابولقاسم فردوسی" و "گرشاسپ­نامه­ي اسدی ­طوسی"، نام برد. در این دسته از منظومه­های حماسی شاعر به ابداع و خلق توجهی ندارد، بلکه داستان­های مدون کتبی یا شفاهی را که علی­ الظاهر از بعضی وقایع خارجی نشأت گرفته و به تدریج بر اثر نقل و تخیل ناقلان تغییراتی در آن رخ داده و با اتفاقات دیگری آمیخته است، را به نظم می­کشد.

2. منظومه­ های حماسی مصنوع: در این منظومه­ها سر و کار شاعر با داستان­های پهلوانی مدون و معینی نیست بلکه خود به ابداع و آفرینش داستانی حماسه می­پردازد. در این­گونه داستان­ها شاعران آزاد و مختارند، با رعایت قواعد و قوانینی که برای شعر حماسی در میان است هر طور که بخواهند موضوع داستان خویش را ابداع کنند و از تخیل خود استفاده نمایند.

3. حماسه­ های اساطیری و پهلوانی: که متعلق به ایام پیش از تاریخ و یا موضوعات مهم فلسفی و مذهبی است مانند منظومه­ ي حماسی "رامایانا و مهابهارات" متعلق به هندوان.

4. منظومه­ های حماسی تاریخی: حماسه­ های تاریخی مانند گاهنامه­ ها و یا منظومه­ هایی که در عین این­که مبتنی بر تصور و خیالست قسمت­های تاریخی نیز در آنها دیده می­شود مانند "کمدی الهی" دانته و "انه­اید" ویرژیل.



خصایص مضامین منظومه­ های حماسی

در اینجا خصایص منظومه­های حماسی را با تکیه بر ویژگی­های شاهنامه­ي "فردوسی" بررسی می­کنیم. این خصوصیات در بیشتر حماسه­های ملی اقوام دیگر کم و بیش مشترک است، اگرچه این خصوصیات هر یک به طرز بسیار زیبا و دقیق در شاهنامه بیان شده است.

1. تکرار و تقلید: نخستین موضوعی که در شاهنامه به چشم می­خورد تکرار بسیاری از اجراء داستان­ها به صورت گوناگون است که در اغلب حماسه­های ملل جهان به دیده می­شود از جمله این مکررات داستان "هفت ­خوان" است. "هفت ­خوان" رستم و اسفندیار وجوه شباهتی با یکدیگر دارند و ظاهرا یکی از این دو داستان مأخوذ از دیگری است. داستان­های پهلوانان بزرگ خاصه جنگ­های آنان معمولا از یکدیگر تقلید و اخذ شده است و در اغلب آن­ها جنگ با دیو و جادو و شیر واژدها شبیه به یکدیگر دیده می­شود. مثلا اژدهای "هفت خوان" اسفندیار تقریبا با مشخصات اژدهای حماسه­های "اسلاو" و اقوام دیگر یکی است.

2. وصف: موضوع دیگری که در شاهنامه اهمیت بسیار دارد موضوع "وصف" است. فردوسی تا آن حد خوب از عهده­ ي وصف میدان­های جنگ اوصاف پهلوانان توصیف جنگ­های تن به تن، نعت مناظر مختلف طبیعت و امثال این­ها برآمده که در زبان فارسی شاعری را از این حیث برابر او نمی­توان یافت. فردوسی آنچه را که وصف می­کند تجسم می­دهد و این نماینده کمال قدرت شاعر در بیان مطالب است و بهترین وصف آن است که موصوف در برابر خواننده مجسم و مشخص شود:

ز نیروش دو نیمه شد دست راست

بپیچید و آن گاه بر پای خواست

نگه کرد گودرز و بگریست زار

بترسید از آن گردش روزگار



3. پهلوانان: پهلوانان شاهنامه همه از ایرانیان­اند همه صفات خوب ملی یعنی ایران­دوستی اطاعت و خداپرستی و مردانگی شجاعت عظمت روح و فکر در پهلوانان ایرانی یافت می­شود. در عین حال پهلوانان مردمی خوش­گذران، متکبر، شجاع، خودستا و آگاهند. آنها همه خداپرست هستند و به کاری دست نمی­زنند مگر از خدا استعانت جویند. فرار برای سپاهیان ایران ننگی عظیم است و شکست در برابر دشمن از مرگ دشوارتر.

چنین گفت رستم به ایرانیان

که اکنون بباید گشودن میان

به پیــــــش خداوند پیروزگـر

نه کوپال باید و نه گنج و کمر

همه سر به خاک سیه بر نهید

از آن پس همه تاج بر سر نهید



4. خرق عادت: خوارق عادت در میان پهلوانان بسیار است. پهلوانان یک تنه با یک سپاه می­جنگد و همه را از میان می­برد. "رستم" بسیار عظیم­ الجثه است که هنگام نشستن یک سر از کسانی که نزد او ایستاده­ اند بلندتر است.

از آنکس که بر پای پیشش بر است

نشسته به یک سر از او برتر است

5. زمان و مکان: در شاهنامه مانند سایر حماسه­ های طبیعی و ملی، زمان و مکان را ارج و بهایی نیست. "تور" در شمال شرق ایران (ترکستان) و سلم (روم) سلطنت می­کنند و میان آنان کشور ایران فاصله است اما این دو آزادانه با یکدیگر ارتباط دارند و از ملاقات هم برخوردارند.

6. جادو و جادوان: ساحری و ساحران نیز در منظومه­ های حماسی عالم، مقام و مرتبتی دارند. وقتی سر و کار دشمنان با پهلوانان بزرگ باشد که با ایشان به نیروی شمشیر و بازو برابر نمی­توان گشت ناچار آنان را به سحر و ساحری متوسل می­سازد. در شاهنامه بزرگ­ترین جادوان از دیوانند. این موجودات چندان در جادوی چیره­ اند که قوای طبیعت نیز رام آنان است اما ساحری تنها کار دیوان نیست، آدمیان نیز گاه بدین کار زشت دست می­زنند و یکی از وظایف شاهان و پهلوانان ایران جنگ با ساحران و ساحری است.



حماسه­ های منثور

قدیمی­ترین موضوعی که در نثر فارسی به کار رفته است داستان­های ملی ـ پهلوانی است که در راس آثار منثوری است که در قرن چهارم به زبان پارسی دری پدیدار شد. علت این امر آن است که ایرانیان به دنبال نهضت­های ملی خود در قرن دوم و سوم هجری و کسب استقلال به فکر تدوین تاریخ قدیم و ذکر سرگذشت نیاکان خود افتادند و تالیف این کتاب­ها نخست به تقلید از "خدای­نامه" (کتاب پهلوی که در اواخر دوره­ ي ساسانیان درباره ایران تالیف شده بود) صورت گرفت و سپس به صورت گردآمدن داستان­های پراکنده­ ي قدیم یا ترجمه­ ي آنها از پهلوی به فارسی دری درآمد

"شاهنامه­ ي ابوالموید بلخی" که از آثار قرن چهارم هجری شامل بسیاری از روایات ایرانیان و پهلوانان و شاهان است. "شاهنامه­ ي ابو منصور"، "اخبار رستم و داستان گشتاسب" از این نوعند.

نگارش داستان پهلوانی منثور در قرن چهارم و پنجم رواج داشت. با افتادن حکومت ایران به دست ترکان و ضعف اندیشه­ ي ملی و نفوذ روزافزون اسلام در ایران حماسه­ های دینی و تاریخی به تدریج جای حماسه­ های ملی را در نثر پر می­کند، مثلا "داراب­نامه" طرسوسی" در قرن ششم و داستان "دارا" پادشاه ایران که در ایران و یونان در جزایر موهوم، پهلوانی­های بسیاری از خود نشان داد و حماسه­ي دینی منثور که "رموز حمزه" یکی از قدیمی­ترین و قابل توجه­ترین حماسه­ های مذهبی است.

در قرن هفتم و هشتم داستان­های ملی و پهلوانی وجود نداشت و مسلما یکی از علل این امر پریشان حالی مردم ایران و درهم ریختن مراکز مهم اجتماع و ثروت در نواحی شرقی و از میان رفتن خاندان­های ثروتمند قدیم است. تنها در آغاز این دوره یعنی اندکی پیش از شروع ایلغار چنگیز، مي­توان از کتاب "راحة­الارواح (بختیارنامه)" "دقایقی مروزی" و در اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم داستان قهرمانی "فیروزنامه (فیروزشاه بن دارا)" از مولانا که محمد بیغمی آن­را تالیف کرده است نام برد.



نویسنده : حميده سلطاني مقدم