آشنایى با انواع روش تدریس

معلم پیش از تحلیل روش باید با انواع روش هاى تدریس آشنا باشد و متناسب با سطح مخاطب (فراگیرها) و موضوع آموزشى و سیاست هاى آموزشى کلان که در هر مؤسسه ى آموزشى صورت مى گیرد، روشى در خور انتخاب کند. او باید در هر دوره، روش تدریس خود را ارزیابى کند و در صورت وجود کاستى ها، به رفع نواقص آن بپردازد و حتى در صورت لزوم، ماهیت روش خود را تغییر دهد.
روش هاى تدریس به طور کلى به دو دسته تقسیم میشوند:
الف) روش هاى تدریس کهن (سنتى)

این روش خود به دو صورت است:
1. روش سقراطى

این روش مربوط به یونان باستان است و البته این روش هنوز هم در برخى دانشگاه ها با این روش تدریس مى شود. این روش با پرسش و پاسخ همراه است و معلم سؤال مى کند؛ البته سؤال ها طورى تنظیم مى شود که شاگرد به جهل خود نسبت به موضوع آگاه گردد و در این هنگام براى خودکاوى آماده شود و مطلب موردنظر استاد به خوبى دریافت کند.
سقراط (470 ـ 399) در آیین روش خود هدف آموزشى خاصى نداشت. فقط مى خواست از انسان ها کاوشگران خوبى بسازد.
این روش با سیستم هاى آموزشى فعلى که متن مشخصى را براى زمانى محدود تعیین کرده اند، سازگار نیست و اگر چه فعالیت ذهنى فراگیر را افزایش مى دهد، ولى زمان فراوانى مى طلبد.
2. روش مکتب خانه اى

نوعى آموزش ابتدایى در ایران بوده که آزادى سنى، زمانى و فردى در آن وجود داشته و با زندگى ساده و ابتدایى مردم آن عصر سازگار بوده است، ولى با آموزش سیستماتیک ونظام مند امروزه هیچ گونه سازگارى ندارد، و عموما مطالب را با شعر مى آموختند و براى یادگیرى، زمان بسیارى لازم بود و هر کسى در هر سنى به این مکتب خانه ها مى آمد.
براى مثال تنوین را چنین آموزش مى دادند: الف دو زبَر اَن ( ً ) و دو زیر اِن ( ٍ ) و دو پیش اُن ( ٌ ) و یا در برخى مناطق ایران حروف الفبا را به شکل زیر آموزش مى دادند:
س: سِ سنسولى ساسوسولى من المیلسلات یاژ:ژنژولى ژاژوژولى من المژلژلات.
البته با گسترش دانش در عصر ما و کم بودن فرصت ها هیچ یک از این روش ها مناسب به نظر نمى رسند.
ب) روش هاى تدریس جدید

این روش ها مبتنى بر روانشناسى و علوم تربیتى جدید هستند و متناسب با سیستم هاى آموزشى عصر حاضر تنظیم شده اند. برخى از این روش ها عبارتند از: روش توضیحى، روش فعال (پرسش و پاسخ)، روش اکتشافى، روش حل مسأله، روش مباحثه (که تا حدودى شبیه روش سقراطى است)، واحدکار (پروژه اى)، روش آزمایشى نمایشى و گردش علمى (فعالیتهاى تجربى خارج از کلاس).
از میان روش هاى مذکور، دو مورد اول بیش از همه و به ویژه در علوم انسانى استفاده مى شود. از این رو، هر یک را مختصرا بررسى مى کنیم و خوانندگان محترم به کتاب هاى مربوط که در پایان مقاله ذکر مى شود، ارجاع مى دهیم.
روش توضیحى

انتقال مستقیم اطلاعات به فراگیران با استفاده از متن هاى آموزشى چاپ شده و یا سخنرانى را روش توضیحى مى نامند. در این روش، معلم، مطالب را به صورت منسجم و مدون به شاگردان منتقل مى کند و آنان نیز آن مطالب را یا به ذهن مى سپارند و یا یادداشت بردارى مى کنند و پرسش و پاسخ در این روش جایگاهى ندارد. از ویژگى هاى مثبت این روش، صرف جویى در وقت و امکانات آموزشى، ایجاد تمرکز در شاگردان جهت یادداشت بردارى و تقویت بیان معلم است. البته این روش مشکلاتى را نیز به همراه دارد که از آن جمله مى توان به خستگى شاگردان از یکنواختى کلاس، عدم امکان تفکر فراگیران و در نظر نگرفتن تفاوت هاى فردى شاگردان اشاره کرد.
براى حل این مشکلات و ایجاد جذابیت در روش مذکور باید نکات زیر را در نظر گرفت:
توضیحات معلم، روشن، دقیق و قابل درک باشد. براى این منظور مى توان از مثال زدن، تصویرسازى ذهنى، فیلم و یا سایر وسایل توضیح دادن استفاده کرد.
برجسته نمایى در نکات اساسى و اصلى متن آموزشى صورت گیرد. در واقع معلم باید به این پرسش پاسخ دهد که «چه چیزى بیشترین اهمیت را دارد؟» و همان مطلب را با تأکید و تکرار برجسته کند.
تنوع رفتارى معلم و تغییر آهنگ صدا در موارد خاص و توجه به سئوالات فراگیران و پاسخگویى به آنها در قالب همین روش توضیحى و درون متنى، باعث میشود که از یکنواختى کلاس بکاهد.
مهارت توضیح معلم هم از سوى فراگیران و با واسطه ى نهاد آموزشى در مؤسسه و هم با «خود تحلیلى» معلم ارزشیابى شود.
توجه به ساختار سخنرانى

معلم باید به مطالب مورد نظر جهت سخنرانى انسجام و سیر منطقى ببخشد. براى این کار باید به ساختار سخنرانى توجه داشته باشد که از سه بخش تشکیل مى شود: مقدمه (براى جلب توجه مخاطب)، بدنه یا بخش میانى (ایده هاى اصلى و جزئیاتى که معلم مایل است آنها را به فراگیر منتقل کند) و بخش پایانى یا مؤخره (که به وسیله ى آن فراگیران را جهت به خاطر سپارى مطالب یارى مى کند).
در مقدمه، مطالب کلى مطرح مى شود و در بخش میانى، جزئیات بیان مى گردند تا فراگیران با ایجاد ارتباط بین این دو، آموزش ببینند. این روش را «روش تحلیلى» مى گویند. در بخش پایانى نیز کلیات با اشاره به مهمترین بخش جزئیات و ارتباط بین آنها در زمان کوتاهى تکرار مى شود و نتیجه گیرى و در صورت لزوم انطباق فردى یا اجتماعى صورت مى گیرد.
گفتنى است از آنجا که روش توضیحى مبتنى بر سخنرانى است، از اضطراب هنگام سخنرانى به عنوان آفت این روش مى توان سخن گفت. به ویژه که در ابتداى تدریس، نمودِ این اضطراب و تنش روانى را در رنگ چهره، لرزش صدا و دست ها، تپش شدید قلب و عوارض «روان تنى» دیگر مى توانیم ببینیم. افزودن بر توکل داشتن به خدا و یارى جستن از ائمه ى اطهار (ع) و ایجاد آرامش و اطمینان با یاد خدا، موارد دیگر جهت مبارزه با اضطراب وجود دارد که عبارتند از:
الف) تسلط کامل بر بحث مورد نظر و نوشتن کلیات برخى از جزئیات به صورت رمزى بر کاغذ.
ب) شروع کلاس با معارفه و ارتباط صمیمانه گفتارى با فراگیران.
ج) توجه به کیفیت قرارگرفتن پاها به این معنى که باید وجود آنها را روى زمین حس کنیم.
د) توجه به نفس کشیدن ها وقتى بدین معنى که هنگامى مانع کشیدن نفس عمیق شویم، اضطراب افزایش مى یابد.
ه ) با چشم ها و قلبِ مخاطب سخن گفتن به ویژه در زمانى که آنها فقط به مطالب گوش مى دهند و چیزى نمى نویسند.
و) کمک گرفتن از بدن و حالات فیزیکى، مثلاً با اعتماد به نفس قدم برداشتن و مخفى نکردن دست ها.
ز) تلقین این نکته که در موضوع موردنظر، سخنور (معلمِ روش توضیحى) از مخاطبان خود (فراگیران) کارشناس تر است.
ویژگى هاى معلم موفق

یکى از مباحث مهم در روش تدریس، ویژگى هاى معلم است که در نوع ارتباط و با فراگیران و ایجاد یادگیرى بسیار مؤثر است. به نظر مى رسد که خصوصیات معلم را مى توان در دو بخش مورد بحث و بررسى قرار داد:
الف) ویژگى هاى نفسانى:

از جمله ویژگى هاى نفسانى معلم مى توان به اخلاص اشاره نمود. معلم مخلص، مشکلات را براى رضاى خدا تحمل کرده، با نگرش الهى به مسائل مى نگرد. او به شاگردان خود از آن جهت که محتاج تعلیم و هدایت هستند و خداوند بزرگ آنها را به دانایان قوم سپرده است، مى نگرد و همچون مادر یا پدرى دلسوز براى حل مسائل و مشکلات آنان تلاش مى کند. تواضع صفت دیگرى است که موجب جذب شاگردان مى شود، زیرا کسى که متواضع باشد، خداوند او را در مقام بالایى قرار مى دهد (رفعه الله من تواضع و وضعه الله من تکبّر). معمولاً هر چه میزان دانایى و علم افراد بالا مى رود، تواضع آنان نیز بیشتر مى شود، زیرا دانسته هاى خود را با ندانسته ها مقایسه مى کنند و مى فهمند که جهل شان بیش از علم شان است، چنان که سقراط حکیم مى گفت: «من عالم ترین انسان ها به جهل خویش هستم.»
عزت نفس و به عبارتى اعتماد به نفس نیز از ویژگى هاى نفسانى معلم است که باید در وجود خود نهادینه سازد. هر فردى با کم کردن فاصله ى «خودِواقعى» خویش و «خودِ ایده آل» مى تواند میزان عزت نفس خود را افزوده، از خودکم بینى و کم رویى نجات یابد.
طهارت روح نیز از ویژگى هاى نفسانى معلم است که با دائم الوضو بودن و ارتباط هاى متعالى با منابع معنوى مى تواند این ویژگى را ایجاد کند و یا تقویت بخشد. صفاى باطن معلم باعث صدور انرژى معنوى از سوى او به فراگیران مى شود و موجب مى گردد که ارتباط روحى و عاطفى برقرار شود و در نتیجه، به امر یادگیرى سرعت بخشد. آرامش و طمأنینه که در وقار و متانت معلم نمود مى یابد، ویژگى دیگرى از این دست است. خلاقیت و زایش ذهنى نیز از ویژگى هاى نفسانى معلم است که بر اثر مطالعه ى زیاد و ارتباطات انسانى و تفکر به نقطه ى اوج مى رسد و محبوبیت او را نزد فراگیران دوچندان مى کند. موارد دیگرى همچون صبر و شکیبایى، قاطعیت و خونسردى نیز وجود دارد؟:
ب) ویژگى هاى رفتارى

برخى از ویژگى هاى معلم مربوط به رفتار اوست. براى مثال، اعتدال رفتارى و دورى از افراط و تفریط در کلیه ى امور مربوط به آموزش و پرورش از جمله ویژگى هاى رفتارى معلم است که در او مشاهده مى شود. ابراز مهر و محبت و علاقه نسبت به شاگردان و همکاران نیز از ویژگى هاى بارز یک معلم است که بازتاب این رفتار مهرآمیز، به تعیین علاقه مندى و ابراز و اظهار محبت از سوى طرف مقابل است. این رفتار موجب حکومت معلم بر قلب شاگردان مى شود و مصداق بارز مثل معروفى است که «حاکم بر قلب ها باش تا بر اندیشه ها حکومت کنى».
خوش رفتارى و خوش ارتباطى نیز از ویژگى هاى رفتارى معلم به شمار مى رود و گمانه زنى شاگردان را به سود و سوى او سوق مى دهد.
ادب و رفتار مؤدبانه ویژگى دیگرى است که در رفتار معلم باید مشاهده شود. اگر چه «ادب» حاصل سال ها تربیت خانوادگى است، اما از طریق تمرین و اکتساب مى توان رفتارهایى مؤدبانه از خویش نشان داد و به حدود و حقوق دیگران احترام گذاشت و خود را مقدم بر غیر ندانست.
آراستگى ظاهرى و دورى از بى نظمى و آشفتگى، چه در لباس و نوع پوشش و چه در وسایل شخصى همچون کتاب، جزوه و یا برگه هاى مربوط به طرح درسى، نیز در تبیین شخصیت معلم بسیار مؤثر است و باید در این موارد سعى فراوان شود، زیرا ویژگیهاى مهم معلم، نظم و آراستگى اوست.
از دیگر ویژگى هاى معلم، بالا بودن سطح علمى اوست. بدیهى است که معلمان آگاه به دانش هاى متعدد و متنوع، بیش از معلمانى که تنها در حد متن آموزشى مورد نظر آگاهى دارند، مورد توجه قرار مى گیرند. آگاهى هاى سیاسى اجتماعى، عرفانى، اخلاقى، علمى و اطلاعات عمومى از موارد ضرورى است که معلم باید آنها را به دست آورد.
البته ویژگى هاى دیگرى نیز وجود دارد که یا زیرمجموعه ى فوق قرار مى گیرند و یا به علت عمومیت و روش بودن، از آنها چشم مى پوشیم. درخاتمه باید گفت که معلمان با تلاش و همت و توسل به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) مى توانند خود را به این ویژگى ها بیارایند.
ارزشیابى

مبحث پایانى تکنولوژى آموزشى «ارزشیابى» است. ارزشیابى به معناى جمع آورى اطلاعات به منظور اخذ تصمیمات مناسب است. گاه ارزشیابى از سوى معلم و در طول دوره ى آموزشى صورت مى گیرد تا به فراگیر در امر یادگیرى کمک کند، و گاه زمان آن از سوى مؤسسه ى آموزشى تعیین مى شود تا تصمیم هاى مناسب جهت ارتقاى تحصیلى فراگیر صورت گیرد و در جدول امتیازات، جایگاه او مشخص شود.
ارزشیابى علت هاى مختلف دارد که برخى را ذکر مى کنیم:
الف) ایجاد انگیزه براى فراگیر جهت تسریعِ یادگیرى در ابتداى آموزش.
ب) تشویق فراگیران به یادگیرى و ایجاد رقابت سالم علمى.
ج) آگاهى بخشى براى فراگیر که خود را ارزیابى کند.
د) آگاهى بخشى براى فرادهنده (معلم) تا نقاط قوت و ضعف خود را در تدریس بیابد.
ه ) اصلاح فعالیت هاى غیرصحیح در یادگیرى.
بنابراین، با ارزشیابى است که هم فراگیر و هم فرادهنده سنجش مى شوند و مى توانند به اصلاح خود بپردازند. البته ارزشیابى باید متناسب با اهداف آموزشى صورت گیرد تا در سایه ى هماهنگى این دو، تصمیمات لازم براى فراگیر گرفته شود.
انواع ارزشیابى

گاهى مانند زمان کنکور، قبل از دوره ى آموزشى، ارزشیابى صورت مى گیرد تا آموزش هاى جدیدى متناسب با دانسته هاى قبلى فراگیر طراحى و تنظیم شود. این آزمون را «ارزیابى تشخیصى» مى نامند و تعیین کننده ى «رفتار ورودى» فراگیر است.
گاه ارزشیابى در مراحل گوناگون یک دوره ى آموزشى صورت مى گیرد. امتحان هفتگى میان ترم و حتى سئوالات ابتداى هر جلسه که مربوط به درس جلسه ى قبل است از این گروه هستند. این نوع ارزشیابى به «ارزیابى مرحله اى» معروف است. آنچه در تمام موسسات آموزشى از اهمیت بالایى برخوردار است، «ارزیابى مجموعه اى» است که در پایان هر دوره مانند ترم و پایان ثلث صورت مى پذیرد و سرنوشت تحصیلى دانش آموز با امتیاز آن رقم مى خورد. دو نوع اخیر، ارزیابى تعیین کننده ى «رفتار خروجى» فراگیر است و میزان یادگیرى او را در دوره ى آموزشى مورد نظر نشان مى دهد.
روش هاى ارزشیابى

اگر چه هر معلمى با توجه به صلاحدید و قدرت خلاقیت خویش، روش خاص خود را در ارزیابى به کار مى برد، ولى به طور کلى روش هاى ارزیابى را مى توان به سه دسته تقسیم کرد:
الف) کتبى (نوشتارى) که بیشتر ارزیابى ها با این روش است. آزمون هاى کتبى نیز به دو شیوه ى تشریحى و تستى (عینى) برگزار مى شوند که در شیوه ى اول گاهى پاسخ ها به صورت محدود است و گاه وسیع و گسترده، یعنى معلم به صورت تحلیلى پاسخ مى طلبد. ارزیابى تستى نیز به چهار شکل صحیح غلط، چندگزینه اى، جورکردنى و کامل کردنى صورت مى گیرد.
ب) شفاهى (گفتارى) که محدود به مواقع خاص است. گاهى پس از آزمون کتبى، جهت کسب اطلاعات بیشتر آزمون شفاهى صورت مى گیرد، مانند مصاحبه هاى بعد از آزمون کتبى که در برخى مؤسسات وجود دارد و گاهى اصل متن آموزشى با صلاحدید معلم به صورت شفاهى آزموده مى شود تا قدرت تحلیل و بررسى و عمق دریافت فراگیر براى معلم ثابت گردد.
ج) عملى که مربوط به متن هاى خاصى مى شود. در مواردى که سنجش افراد به کاربرد برخى وسایل و یا به عمل آوردن یک پدیده ى تجربى منوط است، از امتحان عملى استفاده مى شود، توجه به امکانات موجود در یک مؤسسه ى آموزشى از نکات مهم در این نوع آزمون است.
سخن پایانى

آنچه بیان شد کلیات مربوط به روش تدریس (تکنولوژى آموزشى) بود و تنها به مواردى اشاره شد که جنبه ى کاربردى و نه تئوریک صرف داشتند، اما باید گفت که بسیارى از مسائل مربوط به آموزش همچون یادگیرى، انگیزش، روانشناسى رشد کودک و نوجوان، روانشناسى ارتباط، به علت محدودیت صفحات از قافله ى این نوشتار عقب ماندند که به لطف الهى اگر مجالى دیگر و زمینه اى جدید