-
داستان فریب خوردن اجداد ما توسط مار از کجا امده است؟؟
در تورات، باب سوم از سفر پيدايش، آيات 1-18 داستان فريب خوردن حوا از مار چنين آمده است:
«و مار از همه حيوانات صحرا كه خداوند ساخته بود هوشيارتر بود و به زن گفت: آيا خدا حقيقتا گفته است كه از همهی درختان باغ نخوريد؟ زن به مار گفت: از ميان درختان میخوريم، لكن از ميوه درختی كه در وسط باغ است،خدا كفت از آن مخوريد و آن را لمس مكنيد، مبادا بميريد. مار به زن گفت: هر آينه نخواهيد مرد، بلكه خدا میداند در روزی كه از آن بخوريد چشمان باز شود و مانند خدا عارفِ نيك و بد خواهيد بود. و چون زن ديد كه آن درخت برای خوراك نيكوست و به نظر خوشنما و درختی دلپذير و دانشافزا، پس از ميوهاش گرفته بخورد و به شوهر خود نيز داد و او خورد. آنگاه چشمان هر دوی ايشان باز شد و فهميدند كه عريانند...»
اين داستان نيز برگرفته از اساطير سومريان و اسطورهی بابلی گيلگمش است
« گيلگمش گياه جادويی جوانی، كه هر پيری را جوان میكند با خود به همراه داشت، او در راه بازگشت به خانه، جايی برای آبتنی توقف میكند و گياه را كناری میگذارد و مار آن گياه را میخورد و جاودانه و بیمرگ میشود. مار در داستان آدم باعث فريب حوا میشود كه منجر به راندن آنها از بهشت میشود، ولی خود به جاودانگی نمیرسد فقط انسان را از آن گوهر گران محروم میكند. اين گونه به نظر میرسد كه داستان آدم در تورات، اين عنصر خود، يعنی مار، را از اسطوره بابلی گرفته باشد و به صورت ناقص در داستان به كار برده باشد، زيرا يكی از علتهایی كه در اين اساطير، يعنی اساطير يونان و بابل، مار را به عنوان ربايندهی ماده جاودانگی میدانند، اعتقاد به عمر طولانی مار است كه هر سال پوست عوض میكند و هميشه شاداب میماند. در تورات فلسفه انتخاب مار فراموش شده است
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن