سرمایه
سرمايه را مي توان در دو گروه اصلي قرارداد: وام و سهام.(پارسائیان، 1382)
* وامها و تسهيلات مالی
بدهيهاي ميان مدت و بلندمدت، بدهيهايي هستند كه ظرف چند سال بازپرداخت مي شوند. اين نوع بدهيها در ساختارتامين مالي و هزينه سرمايه شركت از اهميت ويژه اي برخوردارند.به طور كلي در تدوين يك استراتژي تامين مالي بر حسب منبع و مقدار وجوه، به موارد زير توجه مي شود: (مدرس و عبداله زاده،1378 )
1- هزينه و ريسك استراتژيهاي مختلف تامين مالي
2- روند آتي شرايط بازار سرمايه و اثر آن بر نرخهاي بهره و قابليت دسترسي وجوه در آينده
3- نسبت فعلي بدهي به حقوق صاحبان سهام
4- تاريخ سررسيد بدهيهاي موجود
5- محدوديتهاي موجود در قراردادهاي وام
6- نوع و ميزان وثيقه مورد مطالبه وام دهندگان بلندمدت
7- توانايي تغيير استراتژي تامين مالي، متناسب با تغيير شرايط اقتصادي
8- مقدار، ماهيت و ثبات وجوه تامين شده از داخل موسسه
9- كفايت حد اعتبار بانكي فعلي براي تحقق نيازهاي جاري و آتي
10- نرخ تورم (به خاطر بازپرداخت ارزانتر بدهي)
11- قدرت سود آوري و وضعيت نقدينگي شركت
12- نرخ ماليات
منابع بدهي شامل وامهاي بانكي، وامهاي شركتهاي بيمه و ساير موسسات اعتباري، تامين مالي تجهيزات، وامهاي رهني، اوراق قرضه، اوراق مشاركت و نظاير آن است.
· وامهاي بانكي بلندمدت
وامهاي بانكي بلندمدت وامهايي هستند كه سررسيد آنها بيش از يك سال است. اين قبيل وامها براي رفع نيازهاي بلندمدت مانند خريد برخي از انواع دارايي ثابت مناسب هستند. نرخ بهره اين قبيل وامها معمولا به دليل سررسيد طولاني تر آنها، بيشتر از نرخ وامهاي كوتاه مدت است. نرخ بهره اين نوع وامها مي تواند ثابت و يا متغير باشد. در برخي از كشورها، هزينه بانكي متناسب با ميزان وام، توانايي مالي و اعتبار وام گيرنده متفاوت است.
· وامهاي شركتهاي بيمه و ساير موسسات اعتباري
شركتهاي بيمه و ساير موسسات مالي نيز ممكن است به شركتها وام دهند. اين قبيل شركتها و موسسات، وامهايي اعطا مي كنند كه سررسيد آنها بلندمدت است و غالباً نرخ بهره مورد مطالبه آنها ازنرخ بهره وامهاي بانكي بيشتر است. اين نوع وامها معمولا نيازمند مانده جبراني نيستند.
· تامين مالي تجهيزات
تجهيزات شركت مي تواند به عنوان وثيقه اي براي وام مورد استفاده قرار گيرد. ميزان وام دريافتي از اين طريق، به ارزش بازار دارايي و هزينه فروش آن بستگي دارد. هرچه قابليت فروش تجهيزات بيشتر باشد، مبلغ وام پرداختي بيشتر خواهد بود.جدول زماني پرداخت اين نوع وامها به صورتي تنظيم مي شود كه در هر لحظه از زمان، ارزش بازار تجهيزات مورد رهن از مانده پرداخت نشده اصل وام بيشتر باشد.
· بدهيهاي رهني
بدهيهاي رهني، تعهداتي هستند كه وثيقه آن داراييهاي مشهود است و مستلزم پرداخت ادواري مي باشند. بدهيهاي رهني مي توانند براي مواردي همچون تامين مالي خريد دارايي جديد، احداث كارخانه و يا نوسازي امكانات موجود مورد استفاده واقع شوند. ارزش دارايي مورد وثيقه در بدهيهاي رهني بايد بيشتر از ميزان وام اعطايي باشد.وامهاي رهني را مي توان از بانك ها، شركتهاي بيمه يا ساير موسسات مالي تحصيل كرد. وامهاي رهني خود به دو نوع تقسيم مي شوند: وام هاي رهني درجه اول كه ادعاي آنان نسبت به داراييها و سود.شركت در اولويت قرار دارد و وامهاي رهني تبعي كه ادعاي آنان مادون ساير ادعاهاي درجه اول است.وام رهني مي تواند داراي شرط رهن بسته نيز باشد كه در اين صورت، شركت نمي تواند با همان درجه اولويت نسبت به داراييهاي مورد رهن خود، وام جديد بگيرد. در صورتي كه وام رهني، رهن باز باشد، شركت مي تواند با به رهن گذاردن همان دارايي، اوراق قرضه رهني درجه اول منتشر كند. وامهاي رهني مزاياي متعددي دارند كه از جمله آنها مي توان به نرخهاي بهره مطلوب تر، محدودتيهاي تامين مالي كمتر و تاريخ سررسيد طولاني تر بازپرداخت وام اشاره كرد.
· انواع اوراق قرضه
اوراق قرضه از تنوع بسياري برخوردار است كه برخي از رايج ترين آنها عبارتند از:
1- اوراق قرضه بدون وثيقه: اوراقي هستند كه فاقد وثيقه مي باشند و بنابراين تنها توسط شركتهايي منتشر مي شوند كه از نظر مالي بسيار قوي و از نظر اعتباري داراي درجه عالي باشند.
2- اوراق قرضه تبعي: ادعاي دارندگان اين نوع قرضه نسبت به بستانكاران درجه اول شركت، در درجه دوم اهميت قرار دارد. در قراردادهاي قرضه، بدهيهايي كه نسبت به اوراق قرضه تبعي اولويت دارند ذكر مي شود. معمولاً در صورت ورشكستگي، اوراق قرضه تبعي بعد از بدهيهاي جاري قرار مي گيرند.
3- اوراق قرضه با وثيقه: اوراق قرضه هايي هستند كه با داراييهاي مشهود تضمين مي شوند.
4- اوراق قرضه با وثائق اماني: وثيقه اين قبيل اوراق قرضه، اوراق بهاداري است كه شركت در آنها سرمايه گذاري كرده (سهام يا قرضه) و براي حفاظت آن را نزد امين نگهداري مي كند.
5- اوراق قرضه قابل تبديل: اين اوراق مي تواند بر مبناي نرخ تبديلي كه از قبل مشخص شده در تاريخي بعد از انتشار، به سهام تبديل شود. اوراق قرضه قابل تبديل معمولا به شكل اوراق قرضه تبعي منتشر مي شوند. اوراق قرضه قابل تبديل، جذابيت و قابليت فروش بيشتري دارند و معمولاً نسبت به ساير قرضه هاي معمولي با نرخ بهره كمتري منتشر مي شوند و در صورت تبديل قرضه به سهام، بازپرداخت اصل بدهي در سررسيد وجود نخواهد داشت.
6- اوراق قرضه درآمدي: زماني به اين اوراق بهره پرداخت خواهد شد كه شركت سود داشته باشد. با وجود اين، از آن جايي كه صرف نظر از سود شركت، بهره جمع شونده است، در صورتي كه در سالي پرداخت نشود، در سال يا سالهاي بعدي، زماني كه سود شركت كفايت مي كند، مجموع بهره هاي معوقه پرداخت مي شود.
7- اوراق قرضه تضمين شده: قرضه هاي تضمين شده قرضه هايي هستند كه پرداخت بهره و اصل آن توسط شخص ثالثي تضمين مي شود.
8- قرضه هاي سريال: قرضه هايي هستند كه هر ساله، بخش مشخصي از آن به سررسيد مي رسند. در زمان انتشار اين اوراق، جدول ارائه مي شود كه در آن، بازده، نرخهاي بهره و قيمتهاي قابل اعمال هر سري مشخص است. اين نوع قرضه ها بيشتر توسط سازمانهاي دولتي منتشر مي شود.
9- اوراق قرضه متصل به شاخص: اين اوراق، به منظور حفظ حداقل منافع سرمايه گذار، به طور مداوم براساس شاخص بهاي مصرفي (نرخ تورم) تعديل مي شوند.
10- اوراق مشاركت: اين نوع اوراق كه تا حدود زيادي شبيه اوراق قرضه است، براساس قرارداد مشاركت مدني بين سرمايه گذار (اشخاص) و وام گيرنده (صادركننده) منتشر مي شود. وجوه حاصل از اوراق مشاركت براي پروژه خاصي بكار مي رود و سود آن ثابت نيست بلكه تابع درآمد حاصل از پروژه اي خواهد بود كه براي آن اوراق مشاركت منتشر شده است. براي اين نوع اوراق در طي مدت عمر موردنظر، درصدي به صورت علي الحساب پرداخت مي شود و نهايتاً در سررسيد، ميزان سود واقعي براساس منافع حاصله و ميزان مشاركت وام گيرنده و وام دهنده تعيين و پرداخت مي شود. اين اوراق معمولاً تضمين شده، بي نام و داراي كوپن دريافت حداقل سود تضمين شده است.
مزايا و معايب تامين مالي از طريق بدهيهاي بلندمدت
از ديدگاه شركت و اعتباردهنده، مزايا و معايب تامين مالي از طريق بدهي بلندمدت به شرح زير است:
مزايا از نظر شركت
1- بهره بدهي ماليات كاه است اما سود سهام اين گونه نيست.
2- خريداران اوراق قرضه به جز بهره خود، سهمي از سود بعد از بهره و ماليات شركت نخواهند داشت.
3- بازپرداخت بدهي در دوران تورمي ارزانتر تمام خواهد شد.
4- كنترل شركت به واسطه تامين مالي از طريق بدهي كاهش نخواهد يافت.
5- با اعمال شرط بازخريد در قرارداد قرضه، تامين مالي شركت انعطاف پذير مي شود. چنين شرطي به شركت اجازه مي دهد قبل از سررسيد قرضه، بدهي خود را پرداخت كند.
6- بدهي بلندمدت مي تواند ثبات مالي آتي شركت را حفظ كند. خصوصا در شرايطي كه بازارهاي پولي دچار كسادي است و اخذ وامهاي كوتاه مدت مقدور نمي باشد.
معايب از نظر شركت
1- صرف نظر از سود يا زيان، هزينه هاي بهره بايد پرداخت شود.
2- اصل بدهي بايد در تاريخ سررسيد پرداخت شود.
3- استفاده از بدهي بيشتر، ريسك ساختمان سرمايه را افزايش و در نتيجه هزينه سرمايه شركت را افزايش مي دهد.
4- شرايط قرارداد قرضه ممكن است محدوديتهاي شديدي بر شركت تحميل كند.
5- تعهدات شركت ممكن است به واسطه خطاهاي پيش بيني، شديداً افزايش يابد.
مزايا از نظر اعتبار دهنده
1- هر ساله يك مبلغ مشخص بهره وجود دارد.
2- اوراق بدهي، مطمئن تر از اوراق سهام است.
معايب از نظر اعتبار دهنده
1- خريداران اوراق بدهي معمولاً در سود بعد از بهره مشاركتي ندارند.
2- براي اين اوراق حق راي وجود ندارد.
تركيب مناسب بدهي بلندمدت و حقوق صاحبان سهام در يك شركت، به عواملي از قبيل نوع سازمان، قابليت دسترسي به اعتبار و هزينه تامين مالي بعد از ماليات بستگي دارد. شركتي كه داراي درجه اهرم مالي بالايي است، تمايل دارد اقداماتي صورت دهد كه ساير ريسك هاي شركت را حداقل سازد. به طور كلي تامين مالي از طريق بدهي وقتي مناسب تر است كه:
1- درآمد و سودآوري شركت از ثبات برخوردار باشد.
2- شركت داراي يك حاشيه سودكافي و راضي كننده باشد.
3- وضعيت نقدينگي و جريان نقدي مطلوب باشد.
4- نسبت بدهي به حقوق صاحبان سهام پايين باشد.
5- قيمت سهام دستخوش ركود و كسادي شده باشد.
6- كنترل شركت مورد توجه خاص باشد.
7- انتظار تورم وجود داشته باشد.
8- محدوديتهاي تحميلي قرارداد قرضه، سنگين نباشد.
شركتي كه مشكلات مالي را تجربه مي كند ممكن است با تمديد سررسيد بدهيهاي كوتاه مدت خود، آن را به بلندمدت تبديل كند. اين عمل ممكن است تا حدي مشكلات فعلي جريان نقدي و نقدينگي شركت را بهبود بخشد. معمولا هرچه ريسك ناتواني شركت افزايش مي يابد، نرخ بهره بدهي نيز براي جبران ريسك بالاتر شركت، بيشتر مي شود.
· تامین مالی از طریق سهام
تأمين مالي از طريق سهام ممتاز و عادي نيز از روشهاي تأمين مالي بلند مدت است كه هزينه آن بيشتر از بدهي بلند مدت مي باشد.
· سهام ممتاز
سهام ممتاز سهامي است كه نسبت به ساير انواع سهام داراي امتيازاتي باشد. امتيازات مزبور معمولا شامل مشخص بودن سود سهام، اولويت در دريافت سود سهام، اولويت در دريافت مبلغ اسمي در زمان انحلال و در برخي مواقع داشتن حق رأي بيشتر است.سهام ممتاز معمولا زماني منتشر مي شود كه هزينه سهام عادي بالا باشد. بهترين زمان انتشار سهام ممتاز وقتی است که درجه اهرم مالی شرکت خیلی بالا بوده یا انتشار سهام عادی از نظر كنترل شركت ، براي مالكان مشكل ساز باشد. در تأمين سرمايه، سهام ممتاز بسيار گران تر از اوراق قرضه است زيرا سود سهام ممتاز، ماليات كاه نمي باشد.سهام ممتاز مي تواند جمع شونده يا غير جمع شونده ، با مشاركت يا بدون مشاركت در باقيمانده سود ، قابل تبديل و يا غيرقابل تبديل باشد. سهام ممتاز جمع شونده (با سود انباشته) سهامي است كه سود پرداخت نشده سال يا سالهاي گذشته (سود عقب افتاده) آن را بايد قبل از توزيع سود سهامداران عادي پرداخت كرد.در مقابل ، سهام ممتاز غير جمع شونده (بدون سود انباشته) مستلزم پرداخت سود سهام پرداخت نشده سالهاي قبل نيست. ميزان سود سهام پرداختي سهام ممتاز ، معمولا محدود به نرخ ازقبل تعيين شده اي است كه برمبناي مجموع ارزش اسمي سهام منتشره تعيين مي شود.
مزايا و معايب انتشار سهام ممتاز از ديدگاه شركت به شرح زير است:
مزايا :
1- سود سهام ممتاز مي تواند پرداخت نشود و حال آنكه بهره بدهي حتما بايد پرداخت شود .
2- سهام داران ممتاز نمي تواننده موجب ورشكستگي شركت شوند .
3- سهام داران ممتاز در سودهاي اضافي شركت سهيم نخواهند بود ( به استثناي سهام ممتاز با مشاركت ) .
4- براي شركتهاي درحال رشد، انتشار سهام ممتازي كه مستلزم نرخ سود ثابتي است، در مقايسه با انتشار سهام عادي، درآمدي بيشتري براي مالكان اصلي فراهنم خواهد كرد.
5- انتشار سهام ممتاز منجر به رقيق شدن علائق مالكيتي سهام داران عادي (حق رأي و مشاركت در سود) نخواهد شد. (درصورتيكه سهام ممتاز فاقد حق رأي باشد)
6- برخلاف بدهيهايي نظير اوراق قرضه ، انتشار سهام ممتاز ، به وثيقه دارائيهاي شركت نياز ندارد .
معايب :
۱- سهام ممتاز مستلزم بازده بالاتري نسبت به اوراق قرضه مي باشد .
2- سود سهام ممتاز ماليات كاه نيست .
مزايا و معايب سهام ممتاز از ديدگاه سرمايه گذار :
مزايا :
۱- سهام ممتاز معمولا بازده ثابتي به شكل مبلغ مشخصي سود دارد .
2- در موقع ورشكستگي ، سهام داران ممتاز نسبت به سهام داران عادي اولويت دارند .
3- درصورت داشتن حق رأي بيشتر مي توان كنترل بيشتري بر شركت داشت .
معايب :
۱- بدليل ثابت بودن نرخ سود سهام ممتاز ، معمولا بازده آن محدود است .
2- سهام ممتاز فاقد سررسيد است لذا نوسانات قيمت آن در مقايسه با اوراق قرضه ، بيشتر است .
3- برخلاف بهره اوراق قرضه، شركت ملزم به پرداخت سود سهام نيست.
تأمين مالي از طريق سهام مزايا و معايب زير را دربر دارد :
مزايا :
1- الزامي به پرداخت سود سهام وجود ندارد .
2- تاريخي براي بازپرداخت وجود ندارد .
3- در مقايسه با استفاده از بدهي ، انتشار سهام عادي ، درجه بندي اعتباري شركت را بهبود مي بخشد.
معايب :
1- سود سهام عادي ، ماليات كاه نيست .
2- ميزان مالكيت با انتشار سهام عادي كاهش مي يابد. حق رأي اضافي كه با انتشار سهام حاصل مي شود، مي تواند كنترل را از دست مالكان فعلي خارج كند . ( درصورتيكه سهام جديد توسط سرمايه گذاران جديد خريداري شود )
3- سود و سود سهام شركت بين تعداد سهام بيشتري توزيع خواهد شد .
4- هزينه هاي انتشاري كه در عرضه سهام عادي وجود دارد بيشتر از هزينه هاي انتشار سهام ممتاز و بدهي است .
تأمين مالي عمليات از وجوه داخلي (سود انباشته و اندوخته ها) به دليل اين كه ماليات آن نيز قبلا پردخت شده ، هميشه براي شركت ارزان تر از سهام عادي تمام مي شود.
تأمين مالي از سود انباشته شركت هزينه انتشاري دربر ندارد ( مگر در حالت افزايش سرمايه از اين محل ) لذا ميتواند براي سهامدار بهتر باشد. ولي بايد توجه داشت پرداخت سود سهام كمتر ممكن است از ديد بازار منفي تلقي شود و براساس عوامل رواني ، موجبات كاهش قيمت سهام را فراهم سازد .
· حق تقدم خريد سهام
حق تقدم در خريد سهام حقي است كه براساس آن درصورت افزايش سرمايه ، سهامدار فعلي مي تواند تعدادي سهام را به قيمتي مشخص در دوره اي معين خريداري كند . اين حق نشانگر آن است كه سهامداران شركت در خريد سهام جديد نسبت به ديگران تقدم دارند. اعمال اين حق سهامداران را قادر مي سازد ميزان كنترل خود را بر شركت حفظ كنند و در برابر رقيق شدن مالكيت و سود ، خود را مصون سازند .
· بخش حقوق صاحبان سهام در ترازنامه
اقلام تشكيل دهنده حقوق صاحبان سهام در ترازنامه معمولا عبارت است از: (مدرس و عبداله زاده،1378 )
۱- سهام سرمايه ، سهامي است كه توسط شركت صادر شده و مبلغ آن براساس ارزش اسمي است . دو نوع سهام سرمايه عبارتند از سهام عادي و سهام ممتاز .
2- صرف سهام كه مبيّن اضافه دريافتي شركت نسبت به ارزش اسمي سهام صادره است .
3- اندوخته ها كه شركت با هدف خاصي مانند توسعه آتي تخصيص مي دهد . اندوخته ها به دو شكل اجباري ( قانوني ) و اختياري مي باشد .
4- سود ( زيان ) انباشته ، كه مجموع سود تقسيم نشده شركت تا تاريخ ترازنامه مي باشد .
5- ساير.
· هدفهاي سياست تقسيم سود
پرداخت سود سهام به صاحبان سهام عادي يكي از راههايي است كه شركت مي تواند بدان وسيله مستقيماً بر ثروت سهامداران اثر گذارد. بنابراين ، هدف از اجراي چنين سياستي تعيين نقشي است كه آن سياست در به حداكثر رسانيدن ثروت سهامداران ايفا مي كند. از آنجا كه سياست تقسيم سود تحت تأثير عوامل متعددي قرار مي گيرد ، پرداخت تمام سود به سهامداران به معني به حداكثر رسانيدن ثروت سهامداران نخواهد بود .
عواملي كه بر سياست تقسيم سود اثر مي گذارند از اين قرارند :
۱- سود انباشته به عنوان يكي از منابع تأمين مالي
۲- تركيب ساختار سرمايه
۳- نياز سهامداران
۴- محدوديتهاي قانوني
· سود انباشته به عنوان يكي از منابع تأمين مالي
اولين عاملي كه در سياستگذاري تقسيم مورد توجه قرار مي گيرد سود انباشته است ، زيرا اندوخته كردن سود يكي از منابع تأمين مالي به حساب مي آيد .
اگر سود انباشته يك منبع تأمين مالي انگاشته شود ، آنگاه شركتها بايد مقدار زيادي از سود را تحت عنوان سود انباشته كنار بگذارند ومقدار كمي از سود شركت را بين سهامداران تقسيم كنند.
· حفظ ساختارسرمایه
معمولا در زمان تدوین سیاست تقسیم سود شرکت، میزان و درصد اجزای تشکیل دهنده سرمایه شرکت تعیین می شود دراین رابطه به دو عامل باید توجه خاص شود 1) انعطاف پذیری در تامین مالی و 2) سیاست تقسیم باقیمانده سود
1- انعطاف پذيري درتأمين مالي
اينكه شركت سرمايه خود را از طريق انتشار اوراق قرضه يا انتشار سهام عادي به دست مي آورد به مسئله انعطاف پذيري در تأمين مالي بستگي دارد . مقصود از انعطاف پذيري اين است كه شركتها تا حد معيّني مي توانند از طريق استقراض تأمين مالي كنند ، در غير اين صورت ، بر اثر بالارفتن نسبت بدهي ، ريسك مالي شركت به ميزان قابل توجهي افزايش خواهد يافت و شركت ديگر قادر نخواهد بود كه در سالهاي بعد از طريق استقراض تأمين مالي كند . ولي انتشار سهام عادي يا افزايش سرمايه از محل سود انباشته اساس يا مبنايي مي شود كه شركت مي تواند در آينده ، به پشتوانه آن ، از طريق انتشار اوراق قرضه يا استقراض از بانك ها تأمين مالي كند . شركتي كه بخواهد در امر تأمين مالي انعطاف پذيري را رعايت كند ، آن را در سياست تقسيم سود مي گنجاند و در اجراي اين دستورالعمل فقط درصد نسبتا اندكي از سود شركت را بين سهامداران تقسيم مي كند .
2- سياست تقسيم سود باقيمانده
شركتها معمولا سعي مي كنند تمام طرح هاي سرمايه گذاري را كه نرخ بازده آنها از هزينه نهايي سرمايه بيشتر است به اجرا درآورند . اگر ساختار سرمايه شركت به گونه اي تعيين گردد كه از ديدگاه به حداكثر رسانيدن ارزش شركت مطلوب باشد و اگر نرخ تنزيلي كه براساس آن ارزش فعلي خالص پروژه محاسبه مي شود همان هزينه نهايي سرمايه باشد ، بايد پروژه هايي را به اجرا درآورد كه مجموع ارزش فعلي خالص آنها حداكثر ممكن باشد. اگر قرار باشد كه درصد تركيب ساختار سرمايه معيين باشد ، بايد مقدار مشخصي از سرمايه موردنياز را از محل نگهداري سود شركت تأمين كرد . باقيمانده سود به صاحبان سهام پرداخت خواهد شد. بايد سياست تقسيم بر اين اساس تدوين گردد كه آن ميزان از سود شركت كه براساس ساختار سرمايه مطلوب موردنياز نيست به سهامدارن پرداخت گردد . نتيجه پيروي از اين سياست اين خواهد شد كه سودي را كه سهامداران دريافت خواهند كرد در سالهاي متوالي تغيير زيادي خواهد كرد . اين سياست تقسيم سود كه براساس آن آنچه از سود سالانه شركت باقي مي ماند بين سهامداران تقسيم خواهد شد ، باعث خواهد شد كه بين ميزان سود تقسيمي و ارزش شركت هيچ رابطه معقول و منطقي وجود نداشته باشد.اگر مسأله ماليات بر درآمد شخصي در ميان نباشد و بازار سرمايه كامل باشد و اگر شركت سياستي را به اجرا در مي آورد كه به موجب آن بايد ساختار سرمايه شركت در حد مطلوب نگهداري شود و هدف از اجراي پروژه هاي سرمايه گذاري به حداكثر رسانيدن ارزش شركت باشد ، براي سرمايه گذاران هيچ فرقي نمي كند كه سود سالانه شركت به آنها پرداخت گردد يا اينكه سود حاصل به حساب سود انباشته منظور گردد.
ارزش ذاتي سهام عادي برابر است با ارزش فعلي سودهاي آتي كه سهامدار دريافت مي كند . اگرچه اندوخته كردن سود براي تأمين مالي پروژه هاي سرمايه گذاري باعث كاهش سود پرداختي در سال جاري مي گردد ، با شروع بهره برداري از پروژه هاي سرمايه گذاري ميزان سود خالص پرداختي شركت در سالهاي بعد افزايش مي يابد.بنابراين ، زمان دريافت سود سهام تغيير مي يابد ، ولي ارزش فعلي آن سودها ثابت مي ماند يا ممكن است افزايش يابد . افزايش سودهاي آتي بستگي به نرخ بازده سرمايه گذاري شركت دارد . آن مقدار از سود سالانه كه به سهامداران پرداخت نشود و مجددا در شركت سرمايه گذاري گردد موجب مي شود كه سود سهام در سالهاي آتي متناسب با نرخ بازده سرمايه گذاري شركت بالا رود.اگر نرخ بازده سرمايه گذاري شركت بيشتر از نرخ بازده مورد توقع سهامداران شركت باشد ، عدم تقسيم سود و سرمايه گذاري مجدد آن باعث افزايش ثروت سهامداران خواهد شد.اگر نرخ بازده سرمايه گذاري شركت كمتر از نرخ بازده موردنظر سهامداران باشد با اندوخته كردن سود ، ارزش سهام شركت كاهش خواهد يافت.
· نیاز سهامداران
سومین عاملی که باید در تدوین سیاست تقسیم سود مورد توجه قرار گیرد نیاز صاحبان سهام عادی است بطور کلی هدف ما این نیست که نشان دهیم سهامداران به دنبال سود بیشتر یا کمتر هستند بلکه می خواهیم نشان دهیم که سهامداران علاقمند به یک سیاست باثبات تقسیم سود هستند.
· محدودیت های قانونی
چهارمین عاملی که در سیاست تقسیم سود حائز اهمیت است وجود محدودیت های قانونی است که تا حد زیادی مانع بسیاری از اقدامات شرکت می شود. محدودیتهایی ازقبیل قید و بندهای قراردادهای وام و یا شرایط مربوط به سهام ممتاز به مدیذیت شرکت اجازه نمی دهد که در تعیین وپرداخت سود سهام هر طور که بخواهند عمل کند.
· سياستهاي متداول تقسيم سود در شركتها
شركتهاي سهامي عام بايد در رابطه با تقسيم سود ، سياست مشخصي را اتخاذ كنند . در تدوين اين سياست عوامل متعددي ازجمله سياستهاي مورد استفاده در ساير شركتهاي مشابه و عوامل ديگري كه در بالا يادآورد شديم بايد مورد توجه قرار گيرند . اگرچه مي توان صدها سياست تقسيم سود متفاوت را مشخص ساخت ، ولي اكثر سياست هاي تقسيم سود در يكي از سه گروه اصلي زير طبقه بندي مي شوند:
نسبت سود تقسيمي ثابت ، پرداخت سود ثابت و پرداخت منظم سود ثابت همراه با مبلغ اضافي.
· نسبت سود تقسيمي ثابت
شركت مي تواند به چندين طريق از نسبت سود تقسيمي ثابت استفاده كند و آن را در سياست تقسيم سود بگنجاند . آن روش ها به قرار زير است :
1- پرداخت درصد ثابتي از سود سالانه
2- پرداخت سود سهام بصورت درصد ثابت و مشخصي از سود خالص سالهاي قبل
3- انتخاب درصدي بعنوان نسبت سود تقسيمي مطلوب كه قرار است در بلند مدت رعايت شود . درصد سود تقسيمي واقعي در يك سال مي تواند كمتر يا بيشتر از درصد مطلوب باشد ، ولي شركت مي كوشد درصد سود تقسيمي واقعي را نزديك به درصد مطلوب نگهدارد.
· پرداخت سود ثابت
بسيار از شركتها در زمينه پرداخت سود رويه ثابتي دارند و تقريبا به صورت پايدار عمل مي كنند .متداولترين روش كه بسياري از شركتها در سالهاي اخير درپيش گرفته اند اين است كه سالانه از بابت سود هر سهم مبلغ معيني پرداخت مي كنند و با افزايش سود شركت به تدريج بر اين مبلغ مي افزايند. شركتي كه سياست تقسيم سود خود را بر اين اساس گذارده باشد با اعلان ميزان سود تقسيمي هر سهم ، پيام مهمي را به سهامدارن مخابره مي كند ، بويژه زماني اين امر اتفاق مي افتد كه ميزان سود تقسيمي شركت دستخوش تغييرات چرخه هاي تجاري و نوسانات بازار قرار نگيرد.از آنجا كه پرداخت سود سهام مستلزم داشتن سود و همچنين نقدينگي كافي است ، شركتي كه چنين سياستي را رعايت مي كند به سهامداران و گروه هاي ذينفع اين پيام را مي دهد كه از نظر سودآوري و قدرت نقدينگي در وضع بسيار خوبي قرار دارد .
· پرداخت منظم سود ثابت بعلاوه يك مبلغ اضافي
برخي از شركتها سياست تقسيم سود خود را براين اساس مي گذارند كه سالانه مبلغ معيني بعنوان سود هر سهم به سهامداران پرداخت كنند و با افزايش سود شركت به ميزان سود تقسيمي هر سهم بيفزايند . مزيت دادن مبلغي اضافي در اين است كه شركت مي تواند بر حسب ضرورت مبالغ اضافي را قطع كند بدون اينكه از ميزان سود تقسيمي هر سهم بكاهد. يكي از عيب هاي كاربرد چنين روشي در اين است كه نوعي توقع در سهامداران بوجود مي آورد و هر سال منتظر دريافت مبالغ بيشتري خواهند بود . اگر اين مبالغ اضافي پرداخت نگردد ، احيانا قيمت بازار سهام شركت كاهش مي يابد. (جهانخاني و پارسائيان،1384)
نویسنده: مرتضی دلخوش