بیع در لغت به معنای داد و ستد[1]و در اصطلاح حقوقی به معنای خرید و فروش است.[2] بایع و مشتری میتوانند برای تأدیهی تمام یا قسمتی از ثمن مهلتی قرار دهند (ماده 341ق.م)[3] زیرا هرشخصی حق دارد آزادانه در اموال خود تصرف نماید. تأخیر در پرداخت ثمن[4] امری عقلایی و مورد عمل جامعه است. از لحاظ مهلت پرداخت ثمن بیع به دو نوع تقسیم میشود.
بیع نقد
نقد درلغت به معنای پول، پرداخت به حال، پول آمادهی پرداخت آمده است و درمقابل نسیه بهکار میرود.[5] بیع نقد بیعی است که ثمن آن نقد باشد و موعدی برای پرداخت آن معین نشود. برابر مادهی344 ق.م[6] هر بیعی که منعقد میشود نقد محسوب میشود مگر اینکه در قرارداد برای پرداخت ثمن موعدی معین شده باشد یا عرف اقتضا نماید که ثمن موعد داشته باشد. بنابراین اصل بر نقد بودن بیع است.[7] تفاوتی ندارد که ثمن عین خارجی باشد مانند یک خانه یا یک ماشین معین یا مالی کلی باشد مانند سه تن گندم یا ده میلیون تومان که در زمان انعقاد عقد بیع پرداخت میگردد.[8] به بیع نقدی بیع حال هم میگویند.[9]
بیع نسیه
نسیه درلغت به معنای تأخیر، تأجیل و درنگ آمده است.[10] بیع نسیه عبارت است از بیعی که ثمن آن مال کلی[11] است برای پرداخت آن مهلتی معین شده است.[12] موعد پرداخت ثمن ممکن است در عقد بیع یا قرارداد جداگانه دیگری معین شود.[13] در این بیع مبیع ممکن است مال معین باشد یا مال کلی باشد که درصورت اخیر برای تسلیم مبیع نباید موعدی معین شده باشد بلکه باید در هنگام عقد تسلیم شود.[14]
مجهول ماندن مدت در بیع نسیه
درصورتی که بیع بهصورت نسیه منعقد شود اما موعد پرداخت ثمن مجهول بماند؛ این مجهول ماندن موجب جهل به ثمن میشود و در نتیجه هم شرطی که مدتدار بودن ثمن را مقرر میکند و هم عقد بیع باطل میگردد. (بند2 ماده232 ق.م) زیرا میزان مهلت در ارزش ثمن مؤثر است یعنی با کم و زیاد شدن مهلت، ثمن نیز کم و زیاد میشود.[15]
نقد یا نسیه بودن پرداخت غیرپولی
ممکن است ثمن با پول پرداخته نشود بلکه بهوسیله حوالهی خریدار بر عهده دیگری یا ضمان[16] و یا با دادن برات، سفته یا چک تأدیه شود. در اینصورت دو مورد را باید از هم جدا نمود.[17]
الف) در موردی که وسیله پرداخت سبب انتقال دین باشد مانند حواله[18] یا ضمانی که سبب نقل ذمه باشد یعنی به موجب عقد ضمان، بدهی شخص به دیگری منتقل میشود؛[19] دین خریدار (ثمن) تبدیل به دین محالعلیه یا ضامن میشود و انتقال دین خریدار به محالعلیه یا ضامن در حکم پرداخت آن است. بنابراین اگر خریدار با رضای فروشنده ثمن را به عهده شخصی حواله داد و آن شخص نیز آن را پذیرفت؛ ثمن نقد است هرچند عقد حواله مدتدار باشد و دین را به اقساط بپردازد.
ب) با توجه به ماده698ق.م اثر ضمان مطلق و بدون قید و شرط، انتقال دین است و درصورت تراضی طرفین، ضمان میتواند بهصورت وثیقهی دین در میآید.[20]
بنابراین در مورد پرداخت بدهی بهوسیلهی برات، سفته، چک و یا پرداخت بهموجب ضمانی که موجب انتقال دین نباشد (ضمان وثیقهای)، باید گفت پرداخت نقد نیست زیرا صرف صدور این اسناد و انعقاد عقد ضمان وثیقهای، دین (که همان ثمن عقد بیع است) ساقط نمیشود بلکه ظاهر این است که خریدار و فروشنده خواستهاند وسیلهی جدیدی به عنوان تضمین طلب فروشنده برای او ایجاد نمایند. بنابراین بدهی خریدار بر عهدهی او باقی مانده است. بنابراین چگونگی پرداخت بدهی(نقد یا نسیه بودن)، تابع سندی که وسیلهی وفای به عهد (پرداخت ثمن) شده است، میباشد. البته اگر طرفین به سقوط دین تصریح نمایند یا قرینه قطعی بر این امر دلالت کند؛ در این موارد نیز پرداخت، نقدی محسوب میشود مثل اینکه خریدار چک مسافرتی به خریدار بدهد و یا اینکه طرفین تصریح کنند که پس از دادن سفته توسط خریدار، بدهی ساقط شود.
محمدحسين احمدي
[1] - انصاری، مسعود و طاهری، محمدعلی؛ دانشنامه حقوق خصوصی، تهران، انتشارات محراب فکر، 1384، چاپ اول، جلد یک، ص571
[2] - جعفری لنگرودی، محمدجعفر؛ مبسوط در ترمینولوژی حقوق، تهران، کتابخانه گنج دانش، 1378، چاپ اول، جلد دوم، ص919، ش3458
[3] - ماده ۳۴۱ ق.م- بيع ممكن است مطلق باشد يا مشروط و نيز ممكن است كه براي تسليم تمام ياقسمتي از مبيع يا براي تاديه تمام يا قسمتي از ثمن اجلي قرار داده شود .
[4] - ثمن مالی است که مشتری در عقد بیع در مقابل خرید مبیع (مورد معامله) به فروشنده میدهد و معمولاً پول است.
[5] - انصاری، مسعود و طاهری، محمدعلی؛ پیشین، جلد سوم، ص2077
[6] - ماده ۳۴۴ - اگر در عقد بيع شرطي ذكر نشده يا براي تسليم مبيع يا تأديه قيمت موعدي معين نگشته باشد بيع قطعي و ثمن حال محسوب است مگر اينكه بر حسب عرف و عادت محل يا عرف و عادت تجارت در معاملات تجارتي وجود شرط يا موعدي معهود باشد اگرچه در قرارداد بيع ذكري نشده باشد.
[7] - کاتوزیان، ناصر؛ عقود معین، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1387، چاپ دهم، جلد اول، ص312، ش213
[8] - امامی، حسن؛ حقوق مدنی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1335، جلد اول، ص452
[9] - نوین، پرویز و خواجه پیری، عباس؛ حقوق مدنی6، تهران، کتابخانه گنج دانش، 1382، چاپ دوم، ص37
[10] - انصاری، مسعود و طاهری، محمدعلی؛ پیشین، جلد سوم، ص2059
[11] - کلی مالی است که صادق بر مصادیق زیادی باشد (مادهی 351ق.م) مثل گندم و جو که هر یک دارای مصادیق بسیاری در خارج هستند.
[12] - طاهری، حبیبالله؛ حقوق مدنی 6 و 7، قم، دفتر انتشارات اسلامی، جلد چهارم، ص42
[13] - کاتوزیان، ناصر؛ پیشین، ص312، ش213
[14] - امامی، حسن؛ پیشین، ص454
[15] - کاتوزیان، ناصر؛ پیشین، ص313، ش213
[16] - ماده 684 ق.م– عقد ضمان عبارت است از اينكه شخصي مالي را كه بر ذمه ديگري است بعهده بگيرد. متعهد را ضامن طرف ديگر را مضمونله و شخص ثالث را مضمونعنه يا مديون اصلي ميگويند.
[17] - کاتوزیان، ناصر؛ پیشین، ص313، ش213
[18] - ماده 724 ق.م: حواله عقدي است كه بهموجب آن طلب شخصي از ذمه مديون به ذمه شخص ثالثي منتقل ميگردد. مديون را محيل، طلبكار را محتال، شخص ثالث را محالعليه ميگويند.
[19] - ماده 698 ق.م: بعدازاينكه ضمان بطورصحيح واقع شده ذمه مضمون عنه بري و ذمه ضامن به مضمون له مشغول ميشود.
[20] - کاتوزیان، ناصر؛ قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی، تهران، نشر میزان، 1387، چاپ هفدهم، ص450