با سلام
مورده جالی هست و منم رفتم اماره خودم در اوردم
و عمراه هیچ کس به اما من نمی رسه و
که بدین صور هست
اینم تفسیر موضوعی و کامل اسمه طه
اينم هم معني كامل و رسمي اسم خيلي قشنگ
بنده يعني
طه
كلا طه يعني چي؟
مفسران دربارة حروف مقطعه در قرآن، احتمالهای زیادی را مطرح كردهاند كه یكی از آنها، این است كه
طه، نام مبارك پیامبر است، به این دلیل كه در حدیثی از امام صادقآمده است: "
طه" از نامهای پیامبر است، معنای آن یا
طالب الحق،
الهادی الیه; ای كسی كه طالب حقی، و هدایت كننده به سوی آن میباشد. از این حدیثي، چنین استفاده میشود كه "
طه"، مركب از دو حرف
رمزی است;
"طه" اشاره به "طالب حق" و "ها" اشاره به "هادی الیه" است.
علامه طباطبایی; دربارة كلمة "
طه"، بیانی دارند كه خلاصهاش این است: شكی نیست كه
طه، از نامهای آسمانی پیامبر است، كه مردم قبل از نزول قرآن، نه بدان آگاهی داشتند و نه پیامبر را با آن اسم میخواندند.
این كلمه از یك سو، در لغت معنای وصفی ندارد; یعنی، مانند محمد و احمد نیست كه بر معنایی وصفی دلالت كند، و ازسوی دیگر، بعید است كه نامی بی معنا برای آن حضرت بگذارند كه جز ذات، معنای دیگری در برنداشته باشد;
نتیجه این كه، ناگزیر باید گفت: معنای موجود در "
طه" مربوط به آن جناب بوده و با وجود ایشان، تحققپذیر است; پس این كلمه، صفتی از
شخصیت باطنی آن جناب بوده كه مختص به خود اوست، و فرد دیگری، آن صفت را ندارد; ازاین رو، میتوان گفت: "
طه" نامی از نامهای مخصوص آن جناب است كه به معنای
"ای كسی كه به طه خطاب شدی" میباشد; آنگاه به تدریج و بر اثر زیادی استعمال، اسم خاص برای پیامبر اسلامگردید.
البته چون اسمه
طه از القاب خاصه پيامبر هست ميشه تمام صفات خوب و نيكوي پيامبر را به به
طه نسبت داد.
>>> تفسير جامع قراني در مورد طه
سوره طه
بيستمين سوره از قرآن شريف است و بسيار مناسب است كه پيش از آغاز ترجمه و تفسير آن به نكاتى از شناسنامهاش اشاره گردد:
1 - نام اين سوره نام اين سوره مباركه «طه» است. اين واژه مبارك، و اين نام بلند و پر معنويت، از نامهاى الهامبخش پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله است؛ و مفهوم آن به گونهاى است كه از ششمين امام نور آوردهاند، بزرگمرد آزاده و حقپرستى است كه مردم را به سوى حق راه مىنمايد: «يا طالب الحق الهادى اليه» و خود پيشتاز و پيشوا و آموزگار و الگوى راه حق و عدالت است، و نام اين سوره از اين واژه و نخستين آيه آن برگرفته شده است.
2 - فرودگاه آن اين سوره به باور همه مفسّران و محدّثان در مكّه و در كنار كهنترين خانه توحيد و تقوا بر قلب پاك پيامبر مهر و علم فرود آمده، و افزون بر اتفاق مفسّران بر اين نكته، كران تا كران آيات يكصد و سى و پنجگانه و محتواى آن نيز - كه بسان ديگر سورههاى «مكّى» از خداشناسى و شناخت معاد و جهان پس از مرگ و حساب و كتاب سخن دارد و فرجام توحيدگرايى و شرك و بيداد را به تابلو مىبرد - گواه اين واقعيت است.
3 - شمار آيات و واژههاى آن لا در مورد شمار آيات اين سوره چهار نظر است: 1 - به باور شاميان اين سوره داراى 140 آيه است. 2 - امّا به باور كوفيان 135 آيه دارد. 3 - از ديدگاه حجازيان شماره آيات آن به 134 آيه مىرسد. 4 - امّا از ديدگاه بصريان داراى 132 آيه است. گفتنى است كه اين سوره داراى 1341 واژه و 5242 حرف است، و مىتوان آيات آن را به بخشهاى دهگانهاى تقسيم نمود.
4 - پاداش تلاوت آن در روايات: 1 - از پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله در اين مورد آوردهاند كه فرمود: من قرأها اعطى يوم القيامة ثواب المهاجرين و الانصار. (241) هر كس اين سوره را آن گونه كه بايد، بخواند و بدان عمل كند، در روز رستاخيز، پاداش مهاجرين و انصار، يا ياران مكّى و مدنى پيامبر به او ارزانى خواهد شد. 2 - و نيز آوردهاند كه فرمود: انّ اللّه تعالى قرأ «طه» و «يس» قبل اَن يخلق آدم... فلمّا سمعت الملائكة القرآن قالوا طوبى لأمّةٍ نزل هذا عليها.(242)
خدا دو سوره «طه» و «يس» را دو هزار سال پيش از آفرينش آدم بر فرشتگان بيان فرمود، و آنان هنگامى كه اين آيات را شنيدند يكصدا گفتند: خوشا به حال جامعه و مردمى كه اين آيات و اين سورهها بر آنان فرستاده مىشود، و خوشا بر دلها و جانهايى كه پذيرشگر اين آيات مىباشند؛ و خوشا به زبانهايى كه به تلاوت اينها به گردش در مىآيند. و طوبى لاجوافٍ تحمل هذا، و طوبى لألسنٍ تتكلّم بهذا. (243) 3 - و نيز از آن حضرت آوردهاند كه فرمود: لا يقرء اهل الجنة من القران الاّ «يس» و «طه».(244) مردم بهشتنشين، اين سوره و سوره «يس» را هماره تلاوت مىكنند. 4 - و از حضرت صادق عليه السلام آوردهاند كه فرمود: لا تدعوا قرائة سورة «طه» فانّ اللّه يحبّها و يحبّ من قرأها، و من ادمن قراءَتها اعطاه اللّه يوم القيامة كتابه بيمينه،و لم يحاسبه بما عمل فى الاسلام، و اعطى من الأجر حتى يرضى: (245) هان اى مردم! تلاوت سوره «طه» را وانگذاريد، چرا كه خدا آن را دوست مىدارد؛ و نيز خدا مردمى را كه آن را تلاوت نمايند، دوست مىدارد. هر كسى بر تلاوت اين سوره ادامه دهد، خداى پرمهر در روز رستاخيز كارنامه زندگىاش را به دست راست او مىدهد، و در زندگى اسلامىاش از او حساب نمىكشد، و پاداش پرشكوهى به او ارزانى مىدارد كه خشنود گردد. روشن است كه همه اين پاداشها در گرو آموزش و فراگيرى و تلاوت قرآن به منظور دريافت مفاهيم انسانساز او و عمل به مقررات عادلانه قرآن است و بس.
5 - دورنمايى از محتواى آن اين سوره با ياد خدا و نام بلند او، و گراميداشت بنده برگزيدهاش محمد صلى الله عليه وآله و يادى از شكوه و عظمت سند جاودانه رسالت آن حضرت - قرآن شريف - آغاز مىگردد، و با به تابلو بردن پرتوى از صفات خدا، سرگذشت موسى و سردمداران استبداد و ارتجاع، فرازهايى در شناخت معاد و جهان پس از مرگ، سرگذشت آفرينش انسان و شرارت ابليس، فرود آدم و همسرش بر زمين و آغاز زندگى پرماجراى انسانها در اين كره خاكى، و انبوهى از مفاهيم و معارف و پند و اندرزهاى انسانساز و الهامبخش، و با هشدارهاى تكاندهنده به گناهكاران و ظالمان به پايان مىرسد.
اگر بخواهيم دورنمايى از محتواى اين سوره را به صورت كلّى در تابلويى ترسيم كنيم، اين عناوين و موضوعات را برخواهيم شمرد: يكتايى خدا و عظمت وصفناپذير او، هدف از فرود قرآن، زنجيرهاى از ويژگىهاى جلال و جمال پروردگار، گراميداشت پيامبر، سرگذشت درسآموز موسى به صورت گسترده و بخشهاى گوناگون، صحنههايى از رستاخيز جهان و انسان، پاداش شايستهكرداران، فرجام دردناك بيدادگران، پرتوى از شكوه و عظمت قرآن، سرگذشت آدم و همسرش، وسوسههاى شيطان، فرود انسان به زمين، و در لابهلاى اين بحثها، دهها پند و اندرز انسانساز و هشدارهاى تكاندهنده و الهام بخش ديگر... 1 - طا، ها. 2 - ما قرآن را بر تو فرو نفرستاديم تا [در راه رساندن پيام آن به مردم، اين همه ]به رنج افتى. 3 - بلكه ما، [اين كتاب پرشكوه را] براى [رستگارى و نجات] كسى كه مىترسد، [اندرز و] يادكردى [فرو فرستاديم]. 4 - [اين كتاب] از سوى كسى فرو فرستاده شده كه زمين [و زمان] و آسمانهاى بلند [و برافراشته] را پديد آورده است. 5 - [همان خداوند] بخشاينده كه بر عرش استيلا يافته است.
6 - آنچه در آسمانها و آنچه در زمين و آنچه ميان آن دو، و آنچه [در دل زمين و زير ]خاك نمناك [نهفته و نهان] است، همه [و همه] از آنِ اوست [چرا كه آفريدگار و تدبيرگر همه آنهاست]. 7 - و اگر سخن [و گفتارى] را آشكار سازى [و يا نهان دارى، براى خدا يكسان است، چراكه] او راز [نهفته در ژرفاى دلها،] و نهانتر [از آن] را [نيز ]مىداند. 8 - خداى يكتاست كه جز [ذات پاك] او هيچ خدايى نيست و نيكوترين نامها از آنِ اوست. نگرشى بر واژهها «شقاء»: ادامه كارى كه پذيرش و تحمّل آن بر انسان دشوار است. در برابر آن سعادت و نيكبختى قرار دارد. «عُلى»: اين واژه جمع «عليا» بسان «دنيا» و «قصوى» است كه جمع آنها نيز «دُنا» و «قُصى» است. «ثرى»: خاك مرطوب و نمناك «جهر»: آشكار كردن صدا. تفسير هان اى آزاد مرد! در آيات پايانبخش سوره «مريم» به اين حقيقت اشاره رفت كه قرآن براى هدايت پرواپيشگان و هشدار به كفرگرايان و ظالمان فرود آمده است، اينك در آغاز اين سوره نيز روشنگرى مىكند كه قرآن براى سعادت و نيكبختى آورنده آن، پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله آمده است نه اين كه او را به رنج و زحمت افكند. به همين دليل در نخستين آيه اين سوره مىفرمايد: طه به باور گروهى، از جمله «ابن عباس»، «حسن»، «مجاهد»، «كلبى» و... منظور اين است كه: هان اى آزادمرد! بااين بيان واژه «طه» به مفهوم: اى مرد! يا اى آزادمرد است! درست همان گونه كه در برخى از سرودهاى عرب نيز به اين معنا آمده است. در دومين آيه مورد بحث مىفرمايد: ما اَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى. ما اين قرآن را بر تو فرو نفرستاديم كه در راه رساندن پيام آن به مردم، به رنج و زحمت افتى.
«حسن» آورده است كه، شركگرايان و ظالمان، در نهايت تيرهبختى و گمراهى، به پيامبر اهانت روا مىداشتند، و در جنگ روانى بر ضد آن حضرت، او را تيرهبخت مىخواندند؛ از اين رو آفريدگار هستى او را مخاطب ساخته و فرمود: اى بزرگمرد! ما قرآن را بر تو فرو نفرستادهايم تا تيرهبخت گردى، هرگز! بلكه براى اين است كه به وسيله آن به پرفرازترين قله شكوه و عظمت اين جهان و جهان ديگر نايل آيى. «قتاده» مىگويد: پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله پيش از فرود اين سوره، همه شب را به پرستش و نيايش و نماز شب سپرى مىكرد، و گاه تدابيرى سخت مىانديشيد تا خوابش نبرد؛ از اين رو آفريدگار هستى به او پيام داد كه اين قرآن را بر او نفرستاده است كه اين گونه خود را به رنج افكند... و بايد بر خود آسان گيرد. هدف از فرود قرآن در سومين آيه مورد بحث به ترسيم هدف از فرود قرآن پرداخته و مىفرمايد: اِلاَّ تَذْكِرَةً لِّمَنْ يَّخْشى. ما قرآن را جز براى ياد كِرد و يادآورى كسى كه از خدا حساب مىبرد، فرو نفرستاديم. «مبرّد» مىگويد: منظور اين است كه ما قرآن را فرستاديم تا يادآور كسانى باشد كه از خدا مىترسند. يادآورى مىگردد كه دو واژه «تذكره» و «تذكير» مصدر مىباشند.
در چهارمين آيه مورد بحث مىفرمايد: تَنْزيلاً مِّمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمواتِ الْعُلَى. فرو فرستنده قرآن در اوج شكوه و عظمت و اقتدار است، چرا كه او همان خدايى است كه زمين و آسمانهاى بلند و برافراشته را آفريده است. و نيز در وصف آفريدگار هستى مىفرمايد: اَلرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى. فروفرستنده قرآن همان خداوند بخشايندهاى است كه قدرت بىكرانش همهجا گسترده، و بر عرش استيلا يافته است. به باور «احمد بن يحيى» واژه «استواء» به مفهوم توجه به پديده و يا روى آوردن به چيزى است. با اين بيان منظور آيه اين است كه خداى بخشاينده پس از آفرينش زمين و آسمانها، اراده آفرينش عرش را نمود و آن را آفريد. و مىافزايد: لَهُ مافِىالسَّمواتِ وَ ما فِىالْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّرى. دانش و تدبير وصفناپذير فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آنهاست و آنچه در دل زمين و زير خاك نمناك است، همه و همه از آنِ خداست. به باور پارهاى منظور از «ما تحت الثرى» گنجها و گنجينهها و پيكر مردگان است كه در زير خاك نهان شدهاند. و در اشاره به دانش بىكران آفريدگار هستى مىفرمايد: وَ اِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَاِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَ اَخْفَى. اگر صداى خود را آشكار سازى، كارى بيهوده است و به خود زحمت بىمورد مىدهى، چرا كه او داناى رازها و آگاه به چيزهايى است كه از راز و رمزها نيز نهانتر است. به باور پارهاى منظور اين است كه چه صداها را آشكار كنى يا نهان سازى خدا به همه آنها داناست. لا پوشيدهتر از راز لا در اين مورد كه منظور از پوشيدهتر و نهانتر از راز چيست؟ ديدگاهها متفاوت است: 1 - به باور «ابن عباس» راز آن چيزى است كه انسان آن را در نهان به ديگرى باز مىگويد، امّا پوشيدهتر از راز، آن چيزى است كه انسان آن را در ژرفاى دل نهان مىدارد و لب نمىگشايد. 2 - امّا به باور «قتاده»، «سعيد بن جبير» و «ابن زيد»، راز چيزى است كه انسان آن را در دل نهان مىدارد، و پوشيدهتر از آن چيزى است كه كسى آن را نمىداند تا در دل نهان سازد. 3 - از ديدگاه پارهاى، راز چيزى است كه اينك در خاطر انسان مىگذرد و پوشيدهتر از آن، چيزى است كه پس از اين مرحله به خاطر خواهد گذشت. 4 - امّا از ديدگاه «مجاهد»، راز آن چيزى است كه آن را از مردم پوشيده مىدارى، و پوشيدهتر از آن، وسوسه است. 5 - «زيد بن اسلم» مىگويد: منظور اين است كه خداى دانا رازهاى مردم را مىداند، امّا اسرار خود را از مردم پوشيده داشته است؛ كه در اين صورت واژه «اخفى» را فعل ماضى گرفتهاند. از دو امام راستين حضرت باقر و صادق عليهما السلام آوردهاند كه: السرّ ما اخفيته فى نفسك... راز، چيزى است كه در ژرفاى جان نهانش مىدارى، و نهانتر از آن چيزى است كه پيشتر به قلب تو راه يافته و اينك آن را فراموش ساختهاى. در آخرين آيه مورد بحث مىفرمايد: اَللَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى.
خداى يكتاست كه جز ذات پاك او هيچ خدايى نيست، و جز او كسى در خور پرستش نمىباشد. براى او نامهاى نيكوست، كه اين نامها نشانگر يكتايى، قدرت، دانش بىكران و نعمتبخشى اوست، و ذات پاك او را به هر يك از اين نامهاى بلند و مقدس كه بخوانى زيبنده است. پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله فرمود: انّ للّه تعالى تسعة و تسعين اسماً، من احصاها دخل الجنة.(246) خدا داراى 99 نام نيكو و پرشكوه است؛ هر كسى آنها را مورد تعمّق قرار دهد و او را با همه وجود با اين نامها بخواند، وارد بهشت خواهد شد. منظور روايت اين است كه اگر انسان خدا را به يكتايى و بىهمتايى بشناسد و او را با اين نامهاى نيكو ياد كند و در انديشه پرستش و ستايش او باشد، به بهشت پرطراوت او راه خواهد يافت. و نيز در روايت ديگرى است كه هر كسى با اخلاص «لا اله الا الله» را بر زبان آورد، وارد بهشت پرطراوت خدا خواهد شد. من قال لا اله الاّ اللّه مخلصاً دخل الجنة...(247) به نظر مىرسد منظور از شمردن نامهاى بلند و با عظمت خدا، ياد او را هماره در انديشه و روان داشتن و به مقررات او پرداختن و مرزهاى او را رعايت نمودن است، و نه برشمارى ظاهرى اين نامها.
و اما معاني طه از نظر بنده (طه)
طه يعني ادمي خاصه خاص
طه يعني ادمي با رفتار و كردارهاي عجيب و در نوع خود باورنكردني
طه يعني ادمي باطن گرا و با حد و حدود
طهيعني ب
صادق و درست كار در گفتار و اعمال
طه يعني دوست داشتني براي همه
طه يعني.......
.
.
.
و
طه يعني
البته بنده اين معاني رو گفتم جسارتا منظورم خودم يا بنده(
طه) نيست.داشتن اين صفات بالا حقيقتا لياقت مي خواهد كه خدا و بندگانش مي داند ما داريم يا نه؟! من تعريف كلي ازنظره خودم (
طه) در مورده
طه گفتم.
در پايان متذكر بشود كه اسم
طه اصلي و اورجينال بصورت
طه نوشته مي شود و طاها خوانده ميوشد.اما متاسفانه در ايران هم در نوشتن و هم در خوانده بصورت طاها مي باشد.كه شخصا براي من اين كار ناشايست و نادرست مي باشد و نمونه اش را بسيار ديدم.پس لطف كنيد شما دوستان عزيز در اين زمينه رعايت كنيد(تا حالا كه رعايت كرديد)
اميدوارم دوستان با اين تعاريف بنده در مورد طه قانع
شده باشند
روزگار خوش