بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 1 از 4 123 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 از مجموع 32

موضوع: تو ایران چند نفر هم اسم شما هستند ؟

  1. #1
    مژگان آواتار ها
    • 14,355

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    new12 تو ایران چند نفر هم اسم شما هستند ؟

    یک کار جالبی که سایت ثبت احوال کشور کرده اینه که به شما میگه چند نفر هم اسم شما در ایران وجود داره، وارد این لینک که که شدید اسم خودتون رو وارد کنید و بعد اینتر بزنید. نتیجه ای که میاد اولا معنی اسمتون رو میگه و دوما اینکه چند نفر با اسم شما در ایران وجود دارند.


    اینم نتایج سرچ اسم خودم :
    1- مژه‌ها، موی پلک چشم؛ 2- (در اصطلاح عشاق) اشاره به سنان و نیزه و پیکان و تیر که از کرشمه و غمزه‌های معشوق به هدف سینه‌ی عاشق می‌رسد، دارد.فراوانی:122626

    پ ن : اسمم هم عین خودم تک ه( یه عدد مژی خودشیفته به توان دو )





    من همچنان بی امضاء









  2. #2
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    با سلام
    مورده جالی هست و منم رفتم اماره خودم در اوردم و عمراه هیچ کس به اما من نمی رسه و که بدین صور هست



    اینم تفسیر موضوعی و کامل اسمه طه

    اينم هم معني كامل و رسمي اسم خيلي قشنگ بنده يعني طه
    كلا طه يعني چي؟


    مفسران دربارة حروف مقطعه در قرآن‌، احتمال‌های زیادی را مطرح كرده‌اند كه یكی از آن‌ها، این است كه طه‌، نام مبارك پیامبر است‌، به این دلیل كه در حدیثی از امام صادق‌آمده است‌: "طه‌" از نام‌های پیامبر است‌، معنای آن یا طالب الحق‌، الهادی الیه‌; ای كسی كه طالب حقی‌، و هدایت كننده به سوی آن می‌باشد. از این حدیث‌ي، چنین استفاده می‌شود كه "طه"، مركب از دو حرف رمزی است‌; "طه‌" اشاره به "طالب حق‌" و "ها" اشاره به "هادی الیه‌" است‌.

    علامه طباطبایی‌; دربارة كلمة "طه‌"، بیانی دارند كه خلاصه‌اش این است‌: شكی نیست كه طه‌، از نام‌های آسمانی پیامبر است‌، كه مردم قبل از نزول قرآن‌، نه بدان آگاهی داشتند و نه پیامبر را با آن اسم می‌خواندند.


    این كلمه از یك سو، در لغت معنای وصفی ندارد; یعنی‌، مانند محمد و احمد نیست كه بر معنایی وصفی دلالت كند، و ازسوی دیگر، بعید است كه نامی بی معنا برای آن حضرت بگذارند كه جز ذات‌، معنای دیگری در برنداشته باشد;


    نتیجه این كه‌، ناگزیر باید گفت‌: معنای موجود در "طه‌" مربوط به آن جناب بوده و با وجود ایشان‌، تحقق‌پذیر است‌; پس این كلمه‌، صفتی از شخصیت باطنی آن جناب بوده كه مختص به خود اوست‌، و فرد دیگری‌، آن صفت را ندارد; ازاین رو، می‌توان گفت‌: "طه‌" نامی از نام‌های مخصوص آن جناب است كه به معنای "ای كسی كه به طه خطاب شدی‌" می‌باشد; آن‌گاه به تدریج و بر اثر زیادی استعمال‌، اسم خاص برای پیامبر اسلام‌گردید.
    البته چون اسمه طه از القاب خاصه پيامبر هست ميشه تمام صفات خوب و نيكوي پيامبر را به به طه نسبت داد.

    >>> تفسير جامع قراني در مورد طه

    سوره طه‏ بيستمين سوره از قرآن شريف است و بسيار مناسب است كه پيش از آغاز ترجمه و تفسير آن به نكاتى از شناسنامه‏اش اشاره گردد:


    1 - نام اين سوره‏ نام اين سوره مباركه «طه» است. اين واژه مبارك، و اين نام بلند و پر معنويت، از نام‏هاى الهام‏بخش پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله است؛ و مفهوم آن به گونه‏اى است كه از ششمين امام نور آورده‏اند، بزرگمرد آزاده و حق‏پرستى است كه مردم را به سوى حق راه مى‏نمايد: «يا طالب الحق الهادى اليه» و خود پيشتاز و پيشوا و آموزگار و الگوى راه حق و عدالت است، و نام اين سوره از اين واژه و نخستين آيه آن برگرفته شده است.


    2 - فرودگاه آن‏ اين سوره به باور همه مفسّران و محدّثان در مكّه و در كنار كهن‏ترين خانه توحيد و تقوا بر قلب پاك پيامبر مهر و علم فرود آمده، و افزون بر اتفاق مفسّران بر اين نكته، كران تا كران آيات يكصد و سى و پنجگانه و محتواى آن نيز - كه بسان ديگر سوره‏هاى «مكّى» از خداشناسى و شناخت معاد و جهان پس از مرگ و حساب و كتاب سخن دارد و فرجام توحيدگرايى و شرك و بيداد را به تابلو مى‏برد - گواه اين واقعيت است.


    3 - شمار آيات و واژه‏هاى آن‏ لا در مورد شمار آيات اين سوره چهار نظر است: 1 - به باور شاميان اين سوره داراى 140 آيه است. 2 - امّا به باور كوفيان 135 آيه دارد. 3 - از ديدگاه حجازيان شماره آيات آن به 134 آيه مى‏رسد. 4 - امّا از ديدگاه بصريان داراى 132 آيه است. گفتنى است كه اين سوره داراى 1341 واژه و 5242 حرف است، و مى‏توان آيات آن را به بخش‏هاى دهگانه‏اى تقسيم نمود.


    4 - پاداش تلاوت آن در روايات: 1 - از پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله در اين مورد آورده‏اند كه فرمود: من قرأها اعطى يوم القيامة ثواب المهاجرين و الانصار. (241) هر كس اين سوره را آن گونه كه بايد، بخواند و بدان عمل كند، در روز رستاخيز، پاداش مهاجرين و انصار، يا ياران مكّى و مدنى پيامبر به او ارزانى خواهد شد. 2 - و نيز آورده‏اند كه فرمود: انّ اللّه تعالى قرأ «طه» و «يس» قبل اَن يخلق آدم... فلمّا سمعت الملائكة القرآن قالوا طوبى لأمّةٍ نزل هذا عليها.(242)



    خدا دو سوره «طه» و «يس» را دو هزار سال پيش از آفرينش آدم بر فرشتگان بيان فرمود، و آنان هنگامى كه اين آيات را شنيدند يكصدا گفتند: خوشا به حال جامعه و مردمى كه اين آيات و اين سوره‏ها بر آنان فرستاده مى‏شود، و خوشا بر دل‏ها و جان‏هايى كه پذيرشگر اين آيات مى‏باشند؛ و خوشا به زبان‏هايى كه به تلاوت اينها به گردش در مى‏آيند. و طوبى لاجوافٍ تحمل هذا، و طوبى لألسنٍ تتكلّم بهذا. (243) 3 - و نيز از آن حضرت آورده‏اند كه فرمود: لا يقرء اهل الجنة من القران الاّ «يس» و «طه».(244) مردم بهشت‏نشين، اين سوره و سوره «يس» را هماره تلاوت مى‏كنند. 4 - و از حضرت صادق عليه السلام آورده‏اند كه فرمود: لا تدعوا قرائة سورة «طه» فانّ اللّه يحبّها و يحبّ من قرأها، و من ادمن قراءَتها اعطاه اللّه يوم القيامة كتابه بيمينه،و لم يحاسبه بما عمل فى الاسلام، و اعطى من الأجر حتى يرضى: (245) هان اى مردم! تلاوت سوره «طه» را وانگذاريد، چرا كه خدا آن را دوست مى‏دارد؛ و نيز خدا مردمى را كه آن را تلاوت نمايند، دوست مى‏دارد. هر كسى بر تلاوت اين سوره ادامه دهد، خداى پرمهر در روز رستاخيز كارنامه زندگى‏اش را به دست راست او مى‏دهد، و در زندگى اسلامى‏اش از او حساب نمى‏كشد، و پاداش پرشكوهى به او ارزانى مى‏دارد كه خشنود گردد. روشن است كه همه اين پاداش‏ها در گرو آموزش و فراگيرى و تلاوت قرآن به منظور دريافت مفاهيم انسانساز او و عمل به مقررات عادلانه قرآن است و بس.


    5 - دورنمايى از محتواى آن‏ اين سوره با ياد خدا و نام بلند او، و گراميداشت بنده برگزيده‏اش محمد صلى الله عليه وآله و يادى از شكوه و عظمت سند جاودانه رسالت آن حضرت - قرآن شريف - آغاز مى‏گردد، و با به تابلو بردن پرتوى از صفات خدا، سرگذشت موسى و سردمداران استبداد و ارتجاع، فرازهايى در شناخت معاد و جهان پس از مرگ، سرگذشت آفرينش انسان و شرارت ابليس، فرود آدم و همسرش بر زمين و آغاز زندگى پرماجراى انسان‏ها در اين كره خاكى، و انبوهى از مفاهيم و معارف و پند و اندرزهاى انسانساز و الهام‏بخش، و با هشدارهاى تكان‏دهنده به گناهكاران و ظالمان به پايان مى‏رسد.



    اگر بخواهيم دورنمايى از محتواى اين سوره را به صورت كلّى در تابلويى ترسيم كنيم، اين عناوين و موضوعات را برخواهيم شمرد: يكتايى خدا و عظمت وصف‏ناپذير او، هدف از فرود قرآن، زنجيره‏اى از ويژگى‏هاى جلال و جمال پروردگار، گراميداشت پيامبر، سرگذشت درس‏آموز موسى به صورت گسترده و بخش‏هاى گوناگون، صحنه‏هايى از رستاخيز جهان و انسان، پاداش شايسته‏كرداران، فرجام دردناك بيدادگران، پرتوى از شكوه و عظمت قرآن، سرگذشت آدم و همسرش، وسوسه‏هاى شيطان، فرود انسان به زمين، و در لابه‏لاى اين بحث‏ها، ده‏ها پند و اندرز انسانساز و هشدارهاى تكان‏دهنده و الهام بخش ديگر... 1 - طا، ها. 2 - ما قرآن را بر تو فرو نفرستاديم تا [در راه رساندن پيام آن به مردم، اين همه ]به رنج افتى. 3 - بلكه ما، [اين كتاب پرشكوه را] براى [رستگارى و نجات‏] كسى كه مى‏ترسد، [اندرز و] يادكردى [فرو فرستاديم‏]. 4 - [اين كتاب‏] از سوى كسى فرو فرستاده شده كه زمين [و زمان‏] و آسمان‏هاى بلند [و برافراشته‏] را پديد آورده است. 5 - [همان خداوند] بخشاينده كه بر عرش استيلا يافته است.



    6 - آنچه در آسمان‏ها و آنچه در زمين و آنچه ميان آن دو، و آنچه [در دل زمين و زير ]خاك نمناك [نهفته و نهان‏] است، همه [و همه‏] از آنِ اوست [چرا كه آفريدگار و تدبيرگر همه آنهاست‏]. 7 - و اگر سخن [و گفتارى‏] را آشكار سازى [و يا نهان دارى، براى خدا يكسان است، چراكه‏] او راز [نهفته در ژرفاى دل‏ها،] و نهان‏تر [از آن‏] را [نيز ]مى‏داند. 8 - خداى يكتاست كه جز [ذات پاك‏] او هيچ خدايى نيست و نيكوترين نام‏ها از آنِ اوست. نگرشى بر واژه‏ها «شقاء»: ادامه كارى كه پذيرش و تحمّل آن بر انسان دشوار است. در برابر آن سعادت و نيكبختى قرار دارد. «عُلى»: اين واژه جمع «عليا» بسان «دنيا» و «قصوى» است كه جمع آنها نيز «دُنا» و «قُصى» است. «ثرى»: خاك مرطوب و نمناك‏ «جهر»: آشكار كردن صدا. تفسير هان اى آزاد مرد! در آيات پايان‏بخش سوره «مريم» به اين حقيقت اشاره رفت كه قرآن براى هدايت پرواپيشگان و هشدار به كفرگرايان و ظالمان فرود آمده است، اينك در آغاز اين سوره نيز روشنگرى مى‏كند كه قرآن براى سعادت و نيكبختى آورنده آن، پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله آمده است نه اين كه او را به رنج و زحمت افكند. به همين دليل در نخستين آيه اين سوره مى‏فرمايد: طه‏ به باور گروهى، از جمله «ابن عباس»، «حسن»، «مجاهد»، «كلبى» و... منظور اين است كه: هان اى آزادمرد! بااين بيان واژه «طه» به مفهوم: اى مرد! يا اى آزادمرد است! درست همان گونه كه در برخى از سرودهاى عرب نيز به اين معنا آمده است. در دومين آيه مورد بحث مى‏فرمايد: ما اَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‏. ما اين قرآن را بر تو فرو نفرستاديم كه در راه رساندن پيام آن به مردم، به رنج و زحمت افتى.



    «حسن» آورده است كه، شرك‏گرايان و ظالمان، در نهايت تيره‏بختى و گمراهى، به پيامبر اهانت روا مى‏داشتند، و در جنگ روانى بر ضد آن حضرت، او را تيره‏بخت مى‏خواندند؛ از اين رو آفريدگار هستى او را مخاطب ساخته و فرمود: اى بزرگمرد! ما قرآن را بر تو فرو نفرستاده‏ايم تا تيره‏بخت گردى، هرگز! بلكه براى اين است كه به وسيله آن به پرفرازترين قله شكوه و عظمت اين جهان و جهان ديگر نايل آيى. «قتاده» مى‏گويد: پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله پيش از فرود اين سوره، همه شب را به پرستش و نيايش و نماز شب سپرى مى‏كرد، و گاه تدابيرى سخت مى‏انديشيد تا خوابش نبرد؛ از اين رو آفريدگار هستى به او پيام داد كه اين قرآن را بر او نفرستاده است كه اين گونه خود را به رنج افكند... و بايد بر خود آسان گيرد. هدف از فرود قرآن‏ در سومين آيه مورد بحث به ترسيم هدف از فرود قرآن پرداخته و مى‏فرمايد: اِلاَّ تَذْكِرَةً لِّمَنْ يَّخْشى. ما قرآن را جز براى ياد كِرد و يادآورى كسى كه از خدا حساب مى‏برد، فرو نفرستاديم. «مبرّد» مى‏گويد: منظور اين است كه ما قرآن را فرستاديم تا يادآور كسانى باشد كه از خدا مى‏ترسند. يادآورى مى‏گردد كه دو واژه «تذكره» و «تذكير» مصدر مى‏باشند.



    در چهارمين آيه مورد بحث مى‏فرمايد: تَنْزيلاً مِّمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمواتِ الْعُلَى. فرو فرستنده قرآن در اوج شكوه و عظمت و اقتدار است، چرا كه او همان خدايى است كه زمين و آسمان‏هاى بلند و برافراشته را آفريده است. و نيز در وصف آفريدگار هستى مى‏فرمايد: اَلرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى. فروفرستنده قرآن همان خداوند بخشاينده‏اى است كه قدرت بى‏كرانش همه‏جا گسترده، و بر عرش استيلا يافته است. به باور «احمد بن يحيى» واژه «استواء» به مفهوم توجه به پديده و يا روى آوردن به چيزى است. با اين بيان منظور آيه اين است كه خداى بخشاينده پس از آفرينش زمين و آسمان‏ها، اراده آفرينش عرش را نمود و آن را آفريد. و مى‏افزايد: لَهُ مافِى‏السَّمواتِ وَ ما فِى‏الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّرى. دانش و تدبير وصف‏ناپذير فرمانروايى آسمان‏ها و زمين و آنچه ميان آنهاست و آنچه در دل زمين و زير خاك نمناك است، همه و همه از آنِ خداست. به باور پاره‏اى منظور از «ما تحت الثرى» گنج‏ها و گنجينه‏ها و پيكر مردگان است كه در زير خاك نهان شده‏اند. و در اشاره به دانش بى‏كران آفريدگار هستى مى‏فرمايد: وَ اِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَاِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَ اَخْفَى. اگر صداى خود را آشكار سازى، كارى بيهوده است و به خود زحمت بى‏مورد مى‏دهى، چرا كه او داناى رازها و آگاه به چيزهايى است كه از راز و رمزها نيز نهان‏تر است. به باور پاره‏اى منظور اين است كه چه صداها را آشكار كنى يا نهان سازى خدا به همه آنها داناست. لا پوشيده‏تر از راز لا در اين مورد كه منظور از پوشيده‏تر و نهان‏تر از راز چيست؟ ديدگاه‏ها متفاوت است: 1 - به باور «ابن عباس» راز آن چيزى است كه انسان آن را در نهان به ديگرى باز مى‏گويد، امّا پوشيده‏تر از راز، آن چيزى است كه انسان آن را در ژرفاى دل نهان مى‏دارد و لب نمى‏گشايد. 2 - امّا به باور «قتاده»، «سعيد بن جبير» و «ابن زيد»، راز چيزى است كه انسان آن را در دل نهان مى‏دارد، و پوشيده‏تر از آن چيزى است كه كسى آن را نمى‏داند تا در دل نهان سازد. 3 - از ديدگاه پاره‏اى، راز چيزى است كه اينك در خاطر انسان مى‏گذرد و پوشيده‏تر از آن، چيزى است كه پس از اين مرحله به خاطر خواهد گذشت. 4 - امّا از ديدگاه «مجاهد»، راز آن چيزى است كه آن را از مردم پوشيده مى‏دارى، و پوشيده‏تر از آن، وسوسه است. 5 - «زيد بن اسلم» مى‏گويد: منظور اين است كه خداى دانا رازهاى مردم را مى‏داند، امّا اسرار خود را از مردم پوشيده داشته است؛ كه در اين صورت واژه «اخفى» را فعل ماضى گرفته‏اند. از دو امام راستين حضرت باقر و صادق عليهما السلام آورده‏اند كه: السرّ ما اخفيته فى نفسك... راز، چيزى است كه در ژرفاى جان نهانش مى‏دارى، و نهان‏تر از آن چيزى است كه پيشتر به قلب تو راه يافته و اينك آن را فراموش ساخته‏اى. در آخرين آيه مورد بحث مى‏فرمايد: اَللَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى.



    خداى يكتاست كه جز ذات پاك او هيچ خدايى نيست، و جز او كسى در خور پرستش نمى‏باشد. براى او نام‏هاى نيكوست، كه اين نام‏ها نشانگر يكتايى، قدرت، دانش بى‏كران و نعمت‏بخشى اوست، و ذات پاك او را به هر يك از اين نام‏هاى بلند و مقدس كه بخوانى زيبنده است. پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله فرمود: انّ للّه تعالى تسعة و تسعين اسماً، من احصاها دخل الجنة.(246) خدا داراى 99 نام نيكو و پرشكوه است؛ هر كسى آنها را مورد تعمّق قرار دهد و او را با همه وجود با اين نام‏ها بخواند، وارد بهشت خواهد شد. منظور روايت اين است كه اگر انسان خدا را به يكتايى و بى‏همتايى بشناسد و او را با اين نام‏هاى نيكو ياد كند و در انديشه پرستش و ستايش او باشد، به بهشت پرطراوت او راه خواهد يافت. و نيز در روايت ديگرى است كه هر كسى با اخلاص «لا اله الا الله» را بر زبان آورد، وارد بهشت پرطراوت خدا خواهد شد. من قال لا اله الاّ اللّه مخلصاً دخل الجنة...(247) به نظر مى‏رسد منظور از شمردن نام‏هاى بلند و با عظمت خدا، ياد او را هماره در انديشه و روان داشتن و به مقررات او پرداختن و مرزهاى او را رعايت نمودن است، و نه برشمارى ظاهرى اين نام‏ها.




    و اما معاني طه از نظر بنده (طه)

    طه يعني ادمي خاصه خاص

    طه يعني ادمي با رفتار و كردارهاي عجيب و در نوع خود باورنكردني
    طه يعني ادمي باطن گرا و با حد و حدود
    طهيعني بصادق و درست كار در گفتار و اعمال

    طه يعني دوست داشتني براي همه
    طه يعني.......
    .
    .
    .
    و
    طه يعني

    البته بنده اين معاني رو گفتم جسارتا منظورم خودم يا بنده(طه) نيست.داشتن اين صفات بالا حقيقتا لياقت مي خواهد كه خدا و بندگانش مي داند ما داريم يا نه؟! من تعريف كلي ازنظره خودم (طه) در مورده طه گفتم.

    در پايان متذكر بشود كه اسم طه اصلي و اورجينال بصورت طه نوشته مي شود و طاها خوانده ميوشد.اما متاسفانه در ايران هم در نوشتن و هم در خوانده بصورت طاها مي باشد.كه شخصا براي من اين كار ناشايست و نادرست مي باشد و نمونه اش را بسيار ديدم.پس لطف كنيد شما دوستان عزيز در اين زمينه رعايت كنيد(تا حالا كه رعايت كرديد)

    اميدوارم دوستان با اين تعاريف بنده در مورد طه قانع شده باشند


    روزگار خوش




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  3. #3
    • 396

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    محل تحصیل
    آسمان آبي
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    مترجمي زبان انگليسي
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    (عربي) 1- (= ريحان)، ( ريحان؛ 2- (اَعلام) نام مادر امام رضا (ع).
    فراواني:132166

  4. #4
    joojoo21 آواتار ها
    • 427

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    محل تحصیل
    همون دانشگاه نزدیک خونمون (:
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    جالبه..
    وای معنی اسمم مث خودم خوشمله تقدیم به خودمو خودش

  5. #5
    مژگان آواتار ها
    • 14,355

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط Borna66 نمایش پست ها
    با سلام
    مورده جالی هست و منم رفتم اماره خودم در اوردم و عمراه هیچ کس به اما من نمی رسه و که بدین صور هست



    اینم تفسیر موضوعی و کامل اسمه طه

    اينم هم معني كامل و رسمي اسم خيلي قشنگ بنده يعني طه
    كلا طه يعني چي؟


    مفسران دربارة حروف مقطعه در قرآن‌، احتمال‌های زیادی را مطرح كرده‌اند كه یكی از آن‌ها، این است كه طه‌، نام مبارك پیامبر است‌، به این دلیل كه در حدیثی از امام صادق‌آمده است‌: "طه‌" از نام‌های پیامبر است‌، معنای آن یا طالب الحق‌، الهادی الیه‌; ای كسی كه طالب حقی‌، و هدایت كننده به سوی آن می‌باشد. از این حدیث‌ي، چنین استفاده می‌شود كه "طه"، مركب از دو حرف رمزی است‌; "طه‌" اشاره به "طالب حق‌" و "ها" اشاره به "هادی الیه‌" است‌.

    علامه طباطبایی‌; دربارة كلمة "طه‌"، بیانی دارند كه خلاصه‌اش این است‌: شكی نیست كه طه‌، از نام‌های آسمانی پیامبر است‌، كه مردم قبل از نزول قرآن‌، نه بدان آگاهی داشتند و نه پیامبر را با آن اسم می‌خواندند.


    این كلمه از یك سو، در لغت معنای وصفی ندارد; یعنی‌، مانند محمد و احمد نیست كه بر معنایی وصفی دلالت كند، و ازسوی دیگر، بعید است كه نامی بی معنا برای آن حضرت بگذارند كه جز ذات‌، معنای دیگری در برنداشته باشد;


    نتیجه این كه‌، ناگزیر باید گفت‌: معنای موجود در "طه‌" مربوط به آن جناب بوده و با وجود ایشان‌، تحقق‌پذیر است‌; پس این كلمه‌، صفتی از شخصیت باطنی آن جناب بوده كه مختص به خود اوست‌، و فرد دیگری‌، آن صفت را ندارد; ازاین رو، می‌توان گفت‌: "طه‌" نامی از نام‌های مخصوص آن جناب است كه به معنای "ای كسی كه به طه خطاب شدی‌" می‌باشد; آن‌گاه به تدریج و بر اثر زیادی استعمال‌، اسم خاص برای پیامبر اسلام‌گردید.
    البته چون اسمه طه از القاب خاصه پيامبر هست ميشه تمام صفات خوب و نيكوي پيامبر را به به طه نسبت داد.

    >>> تفسير جامع قراني در مورد طه

    سوره طه‏ بيستمين سوره از قرآن شريف است و بسيار مناسب است كه پيش از آغاز ترجمه و تفسير آن به نكاتى از شناسنامه‏اش اشاره گردد:


    1 - نام اين سوره‏ نام اين سوره مباركه «طه» است. اين واژه مبارك، و اين نام بلند و پر معنويت، از نام‏هاى الهام‏بخش پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله است؛ و مفهوم آن به گونه‏اى است كه از ششمين امام نور آورده‏اند، بزرگمرد آزاده و حق‏پرستى است كه مردم را به سوى حق راه مى‏نمايد: «يا طالب الحق الهادى اليه» و خود پيشتاز و پيشوا و آموزگار و الگوى راه حق و عدالت است، و نام اين سوره از اين واژه و نخستين آيه آن برگرفته شده است.


    2 - فرودگاه آن‏ اين سوره به باور همه مفسّران و محدّثان در مكّه و در كنار كهن‏ترين خانه توحيد و تقوا بر قلب پاك پيامبر مهر و علم فرود آمده، و افزون بر اتفاق مفسّران بر اين نكته، كران تا كران آيات يكصد و سى و پنجگانه و محتواى آن نيز - كه بسان ديگر سوره‏هاى «مكّى» از خداشناسى و شناخت معاد و جهان پس از مرگ و حساب و كتاب سخن دارد و فرجام توحيدگرايى و شرك و بيداد را به تابلو مى‏برد - گواه اين واقعيت است.


    3 - شمار آيات و واژه‏هاى آن‏ لا در مورد شمار آيات اين سوره چهار نظر است: 1 - به باور شاميان اين سوره داراى 140 آيه است. 2 - امّا به باور كوفيان 135 آيه دارد. 3 - از ديدگاه حجازيان شماره آيات آن به 134 آيه مى‏رسد. 4 - امّا از ديدگاه بصريان داراى 132 آيه است. گفتنى است كه اين سوره داراى 1341 واژه و 5242 حرف است، و مى‏توان آيات آن را به بخش‏هاى دهگانه‏اى تقسيم نمود.


    4 - پاداش تلاوت آن در روايات: 1 - از پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله در اين مورد آورده‏اند كه فرمود: من قرأها اعطى يوم القيامة ثواب المهاجرين و الانصار. (241) هر كس اين سوره را آن گونه كه بايد، بخواند و بدان عمل كند، در روز رستاخيز، پاداش مهاجرين و انصار، يا ياران مكّى و مدنى پيامبر به او ارزانى خواهد شد. 2 - و نيز آورده‏اند كه فرمود: انّ اللّه تعالى قرأ «طه» و «يس» قبل اَن يخلق آدم... فلمّا سمعت الملائكة القرآن قالوا طوبى لأمّةٍ نزل هذا عليها.(242)



    خدا دو سوره «طه» و «يس» را دو هزار سال پيش از آفرينش آدم بر فرشتگان بيان فرمود، و آنان هنگامى كه اين آيات را شنيدند يكصدا گفتند: خوشا به حال جامعه و مردمى كه اين آيات و اين سوره‏ها بر آنان فرستاده مى‏شود، و خوشا بر دل‏ها و جان‏هايى كه پذيرشگر اين آيات مى‏باشند؛ و خوشا به زبان‏هايى كه به تلاوت اينها به گردش در مى‏آيند. و طوبى لاجوافٍ تحمل هذا، و طوبى لألسنٍ تتكلّم بهذا. (243) 3 - و نيز از آن حضرت آورده‏اند كه فرمود: لا يقرء اهل الجنة من القران الاّ «يس» و «طه».(244) مردم بهشت‏نشين، اين سوره و سوره «يس» را هماره تلاوت مى‏كنند. 4 - و از حضرت صادق عليه السلام آورده‏اند كه فرمود: لا تدعوا قرائة سورة «طه» فانّ اللّه يحبّها و يحبّ من قرأها، و من ادمن قراءَتها اعطاه اللّه يوم القيامة كتابه بيمينه،و لم يحاسبه بما عمل فى الاسلام، و اعطى من الأجر حتى يرضى: (245) هان اى مردم! تلاوت سوره «طه» را وانگذاريد، چرا كه خدا آن را دوست مى‏دارد؛ و نيز خدا مردمى را كه آن را تلاوت نمايند، دوست مى‏دارد. هر كسى بر تلاوت اين سوره ادامه دهد، خداى پرمهر در روز رستاخيز كارنامه زندگى‏اش را به دست راست او مى‏دهد، و در زندگى اسلامى‏اش از او حساب نمى‏كشد، و پاداش پرشكوهى به او ارزانى مى‏دارد كه خشنود گردد. روشن است كه همه اين پاداش‏ها در گرو آموزش و فراگيرى و تلاوت قرآن به منظور دريافت مفاهيم انسانساز او و عمل به مقررات عادلانه قرآن است و بس.


    5 - دورنمايى از محتواى آن‏ اين سوره با ياد خدا و نام بلند او، و گراميداشت بنده برگزيده‏اش محمد صلى الله عليه وآله و يادى از شكوه و عظمت سند جاودانه رسالت آن حضرت - قرآن شريف - آغاز مى‏گردد، و با به تابلو بردن پرتوى از صفات خدا، سرگذشت موسى و سردمداران استبداد و ارتجاع، فرازهايى در شناخت معاد و جهان پس از مرگ، سرگذشت آفرينش انسان و شرارت ابليس، فرود آدم و همسرش بر زمين و آغاز زندگى پرماجراى انسان‏ها در اين كره خاكى، و انبوهى از مفاهيم و معارف و پند و اندرزهاى انسانساز و الهام‏بخش، و با هشدارهاى تكان‏دهنده به گناهكاران و ظالمان به پايان مى‏رسد.



    اگر بخواهيم دورنمايى از محتواى اين سوره را به صورت كلّى در تابلويى ترسيم كنيم، اين عناوين و موضوعات را برخواهيم شمرد: يكتايى خدا و عظمت وصف‏ناپذير او، هدف از فرود قرآن، زنجيره‏اى از ويژگى‏هاى جلال و جمال پروردگار، گراميداشت پيامبر، سرگذشت درس‏آموز موسى به صورت گسترده و بخش‏هاى گوناگون، صحنه‏هايى از رستاخيز جهان و انسان، پاداش شايسته‏كرداران، فرجام دردناك بيدادگران، پرتوى از شكوه و عظمت قرآن، سرگذشت آدم و همسرش، وسوسه‏هاى شيطان، فرود انسان به زمين، و در لابه‏لاى اين بحث‏ها، ده‏ها پند و اندرز انسانساز و هشدارهاى تكان‏دهنده و الهام بخش ديگر... 1 - طا، ها. 2 - ما قرآن را بر تو فرو نفرستاديم تا [در راه رساندن پيام آن به مردم، اين همه ]به رنج افتى. 3 - بلكه ما، [اين كتاب پرشكوه را] براى [رستگارى و نجات‏] كسى كه مى‏ترسد، [اندرز و] يادكردى [فرو فرستاديم‏]. 4 - [اين كتاب‏] از سوى كسى فرو فرستاده شده كه زمين [و زمان‏] و آسمان‏هاى بلند [و برافراشته‏] را پديد آورده است. 5 - [همان خداوند] بخشاينده كه بر عرش استيلا يافته است.



    6 - آنچه در آسمان‏ها و آنچه در زمين و آنچه ميان آن دو، و آنچه [در دل زمين و زير ]خاك نمناك [نهفته و نهان‏] است، همه [و همه‏] از آنِ اوست [چرا كه آفريدگار و تدبيرگر همه آنهاست‏]. 7 - و اگر سخن [و گفتارى‏] را آشكار سازى [و يا نهان دارى، براى خدا يكسان است، چراكه‏] او راز [نهفته در ژرفاى دل‏ها،] و نهان‏تر [از آن‏] را [نيز ]مى‏داند. 8 - خداى يكتاست كه جز [ذات پاك‏] او هيچ خدايى نيست و نيكوترين نام‏ها از آنِ اوست. نگرشى بر واژه‏ها «شقاء»: ادامه كارى كه پذيرش و تحمّل آن بر انسان دشوار است. در برابر آن سعادت و نيكبختى قرار دارد. «عُلى»: اين واژه جمع «عليا» بسان «دنيا» و «قصوى» است كه جمع آنها نيز «دُنا» و «قُصى» است. «ثرى»: خاك مرطوب و نمناك‏ «جهر»: آشكار كردن صدا. تفسير هان اى آزاد مرد! در آيات پايان‏بخش سوره «مريم» به اين حقيقت اشاره رفت كه قرآن براى هدايت پرواپيشگان و هشدار به كفرگرايان و ظالمان فرود آمده است، اينك در آغاز اين سوره نيز روشنگرى مى‏كند كه قرآن براى سعادت و نيكبختى آورنده آن، پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله آمده است نه اين كه او را به رنج و زحمت افكند. به همين دليل در نخستين آيه اين سوره مى‏فرمايد: طه‏ به باور گروهى، از جمله «ابن عباس»، «حسن»، «مجاهد»، «كلبى» و... منظور اين است كه: هان اى آزادمرد! بااين بيان واژه «طه» به مفهوم: اى مرد! يا اى آزادمرد است! درست همان گونه كه در برخى از سرودهاى عرب نيز به اين معنا آمده است. در دومين آيه مورد بحث مى‏فرمايد: ما اَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‏. ما اين قرآن را بر تو فرو نفرستاديم كه در راه رساندن پيام آن به مردم، به رنج و زحمت افتى.



    «حسن» آورده است كه، شرك‏گرايان و ظالمان، در نهايت تيره‏بختى و گمراهى، به پيامبر اهانت روا مى‏داشتند، و در جنگ روانى بر ضد آن حضرت، او را تيره‏بخت مى‏خواندند؛ از اين رو آفريدگار هستى او را مخاطب ساخته و فرمود: اى بزرگمرد! ما قرآن را بر تو فرو نفرستاده‏ايم تا تيره‏بخت گردى، هرگز! بلكه براى اين است كه به وسيله آن به پرفرازترين قله شكوه و عظمت اين جهان و جهان ديگر نايل آيى. «قتاده» مى‏گويد: پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله پيش از فرود اين سوره، همه شب را به پرستش و نيايش و نماز شب سپرى مى‏كرد، و گاه تدابيرى سخت مى‏انديشيد تا خوابش نبرد؛ از اين رو آفريدگار هستى به او پيام داد كه اين قرآن را بر او نفرستاده است كه اين گونه خود را به رنج افكند... و بايد بر خود آسان گيرد. هدف از فرود قرآن‏ در سومين آيه مورد بحث به ترسيم هدف از فرود قرآن پرداخته و مى‏فرمايد: اِلاَّ تَذْكِرَةً لِّمَنْ يَّخْشى. ما قرآن را جز براى ياد كِرد و يادآورى كسى كه از خدا حساب مى‏برد، فرو نفرستاديم. «مبرّد» مى‏گويد: منظور اين است كه ما قرآن را فرستاديم تا يادآور كسانى باشد كه از خدا مى‏ترسند. يادآورى مى‏گردد كه دو واژه «تذكره» و «تذكير» مصدر مى‏باشند.



    در چهارمين آيه مورد بحث مى‏فرمايد: تَنْزيلاً مِّمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمواتِ الْعُلَى. فرو فرستنده قرآن در اوج شكوه و عظمت و اقتدار است، چرا كه او همان خدايى است كه زمين و آسمان‏هاى بلند و برافراشته را آفريده است. و نيز در وصف آفريدگار هستى مى‏فرمايد: اَلرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى. فروفرستنده قرآن همان خداوند بخشاينده‏اى است كه قدرت بى‏كرانش همه‏جا گسترده، و بر عرش استيلا يافته است. به باور «احمد بن يحيى» واژه «استواء» به مفهوم توجه به پديده و يا روى آوردن به چيزى است. با اين بيان منظور آيه اين است كه خداى بخشاينده پس از آفرينش زمين و آسمان‏ها، اراده آفرينش عرش را نمود و آن را آفريد. و مى‏افزايد: لَهُ مافِى‏السَّمواتِ وَ ما فِى‏الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّرى. دانش و تدبير وصف‏ناپذير فرمانروايى آسمان‏ها و زمين و آنچه ميان آنهاست و آنچه در دل زمين و زير خاك نمناك است، همه و همه از آنِ خداست. به باور پاره‏اى منظور از «ما تحت الثرى» گنج‏ها و گنجينه‏ها و پيكر مردگان است كه در زير خاك نهان شده‏اند. و در اشاره به دانش بى‏كران آفريدگار هستى مى‏فرمايد: وَ اِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَاِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَ اَخْفَى. اگر صداى خود را آشكار سازى، كارى بيهوده است و به خود زحمت بى‏مورد مى‏دهى، چرا كه او داناى رازها و آگاه به چيزهايى است كه از راز و رمزها نيز نهان‏تر است. به باور پاره‏اى منظور اين است كه چه صداها را آشكار كنى يا نهان سازى خدا به همه آنها داناست. لا پوشيده‏تر از راز لا در اين مورد كه منظور از پوشيده‏تر و نهان‏تر از راز چيست؟ ديدگاه‏ها متفاوت است: 1 - به باور «ابن عباس» راز آن چيزى است كه انسان آن را در نهان به ديگرى باز مى‏گويد، امّا پوشيده‏تر از راز، آن چيزى است كه انسان آن را در ژرفاى دل نهان مى‏دارد و لب نمى‏گشايد. 2 - امّا به باور «قتاده»، «سعيد بن جبير» و «ابن زيد»، راز چيزى است كه انسان آن را در دل نهان مى‏دارد، و پوشيده‏تر از آن چيزى است كه كسى آن را نمى‏داند تا در دل نهان سازد. 3 - از ديدگاه پاره‏اى، راز چيزى است كه اينك در خاطر انسان مى‏گذرد و پوشيده‏تر از آن، چيزى است كه پس از اين مرحله به خاطر خواهد گذشت. 4 - امّا از ديدگاه «مجاهد»، راز آن چيزى است كه آن را از مردم پوشيده مى‏دارى، و پوشيده‏تر از آن، وسوسه است. 5 - «زيد بن اسلم» مى‏گويد: منظور اين است كه خداى دانا رازهاى مردم را مى‏داند، امّا اسرار خود را از مردم پوشيده داشته است؛ كه در اين صورت واژه «اخفى» را فعل ماضى گرفته‏اند. از دو امام راستين حضرت باقر و صادق عليهما السلام آورده‏اند كه: السرّ ما اخفيته فى نفسك... راز، چيزى است كه در ژرفاى جان نهانش مى‏دارى، و نهان‏تر از آن چيزى است كه پيشتر به قلب تو راه يافته و اينك آن را فراموش ساخته‏اى. در آخرين آيه مورد بحث مى‏فرمايد: اَللَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى.



    خداى يكتاست كه جز ذات پاك او هيچ خدايى نيست، و جز او كسى در خور پرستش نمى‏باشد. براى او نام‏هاى نيكوست، كه اين نام‏ها نشانگر يكتايى، قدرت، دانش بى‏كران و نعمت‏بخشى اوست، و ذات پاك او را به هر يك از اين نام‏هاى بلند و مقدس كه بخوانى زيبنده است. پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله فرمود: انّ للّه تعالى تسعة و تسعين اسماً، من احصاها دخل الجنة.(246) خدا داراى 99 نام نيكو و پرشكوه است؛ هر كسى آنها را مورد تعمّق قرار دهد و او را با همه وجود با اين نام‏ها بخواند، وارد بهشت خواهد شد. منظور روايت اين است كه اگر انسان خدا را به يكتايى و بى‏همتايى بشناسد و او را با اين نام‏هاى نيكو ياد كند و در انديشه پرستش و ستايش او باشد، به بهشت پرطراوت او راه خواهد يافت. و نيز در روايت ديگرى است كه هر كسى با اخلاص «لا اله الا الله» را بر زبان آورد، وارد بهشت پرطراوت خدا خواهد شد. من قال لا اله الاّ اللّه مخلصاً دخل الجنة...(247) به نظر مى‏رسد منظور از شمردن نام‏هاى بلند و با عظمت خدا، ياد او را هماره در انديشه و روان داشتن و به مقررات او پرداختن و مرزهاى او را رعايت نمودن است، و نه برشمارى ظاهرى اين نام‏ها.




    و اما معاني طه از نظر بنده (طه)

    طه يعني ادمي خاصه خاص

    طه يعني ادمي با رفتار و كردارهاي عجيب و در نوع خود باورنكردني
    طه يعني ادمي باطن گرا و با حد و حدود
    طهيعني بصادق و درست كار در گفتار و اعمال

    طه يعني دوست داشتني براي همه
    طه يعني.......
    .
    .
    .
    و
    طه يعني

    البته بنده اين معاني رو گفتم جسارتا منظورم خودم يا بنده(طه) نيست.داشتن اين صفات بالا حقيقتا لياقت مي خواهد كه خدا و بندگانش مي داند ما داريم يا نه؟! من تعريف كلي ازنظره خودم (طه) در مورده طه گفتم.

    در پايان متذكر بشود كه اسم طه اصلي و اورجينال بصورت طه نوشته مي شود و طاها خوانده ميوشد.اما متاسفانه در ايران هم در نوشتن و هم در خوانده بصورت طاها مي باشد.كه شخصا براي من اين كار ناشايست و نادرست مي باشد و نمونه اش را بسيار ديدم.پس لطف كنيد شما دوستان عزيز در اين زمينه رعايت كنيد(تا حالا كه رعايت كرديد)

    اميدوارم دوستان با اين تعاريف بنده در مورد طه قانع شده باشند


    روزگار خوش
    طه یعنی چراغ باشگاه ! هر چند گاهی سو پایین باشه
    نقل قول نوشته اصلی توسط joojoo21 نمایش پست ها
    جالبه..
    وای معنی اسمم مث خودم خوشمله تقدیم به خودمو خودش
    حداقل فراوانیش رو می ذاشتی .





    من همچنان بی امضاء









  6. #6
    O M I D آواتار ها
    • 15,114
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    اینم امار ما برید حالشو ببرید امید 1- آرزو، انتظار، رجا، توقع، چشمداشت؛ 2- اشتياق يا تمايل به روي دادن يا انجام امري همراه با آرزوي تحقق آن فراواني: 205624
    زندگی تفسیر سه کلمه است : خندیدن .... بخشیدن .... و فراموش کردن

    .... پس.... بخند .... ببخش .... و فراموش کن

  7. #7
    tania آواتار ها
    • 4,900

    عنوان کاربری
    مدیر بازنشسته بخش حقوق و گفتگوی آزاد
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    تانیا درگویش خراسانی به معنای توانستن است.
    اما این معنی هم به زبان کردی داره که به معنای تنهاست.
    IU
    PNU


    http://najvayemehrbani.blogfa.com/

  8. #8
    donya88 آواتار ها
    • 2,753
    كنترل باشگاه

    عنوان کاربری
    كنترل باشگاه
    تاریخ عضویت
    Aug 2009
    راه های ارتباطی
    O` Freedom !.... I hate oppression , I hate imprisonment , I hate the chains , I hate prisons , I hate Regimes (oppressors) , I hate orders and I hate whoever and anything that imprisons you ....



  9. #9
    donya88 آواتار ها
    • 2,753
    كنترل باشگاه

    عنوان کاربری
    كنترل باشگاه
    تاریخ عضویت
    Aug 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط Borna66 نمایش پست ها
    با سلام
    مورده جالی هست و منم رفتم اماره خودم در اوردم و عمراه هیچ کس به اما من نمی رسه و که بدین صور هست



    اینم تفسیر موضوعی و کامل اسمه طه

    اينم هم معني كامل و رسمي اسم خيلي قشنگ بنده يعني طه
    كلا طه يعني چي؟


    مفسران دربارة حروف مقطعه در قرآن‌، احتمال‌های زیادی را مطرح كرده‌اند كه یكی از آن‌ها، این است كه طه‌، نام مبارك پیامبر است‌، به این دلیل كه در حدیثی از امام صادق‌آمده است‌: "طه‌" از نام‌های پیامبر است‌، معنای آن یا طالب الحق‌، الهادی الیه‌; ای كسی كه طالب حقی‌، و هدایت كننده به سوی آن می‌باشد. از این حدیث‌ي، چنین استفاده می‌شود كه "طه"، مركب از دو حرف رمزی است‌; "طه‌" اشاره به "طالب حق‌" و "ها" اشاره به "هادی الیه‌" است‌.

    علامه طباطبایی‌; دربارة كلمة "طه‌"، بیانی دارند كه خلاصه‌اش این است‌: شكی نیست كه طه‌، از نام‌های آسمانی پیامبر است‌، كه مردم قبل از نزول قرآن‌، نه بدان آگاهی داشتند و نه پیامبر را با آن اسم می‌خواندند.


    این كلمه از یك سو، در لغت معنای وصفی ندارد; یعنی‌، مانند محمد و احمد نیست كه بر معنایی وصفی دلالت كند، و ازسوی دیگر، بعید است كه نامی بی معنا برای آن حضرت بگذارند كه جز ذات‌، معنای دیگری در برنداشته باشد;


    نتیجه این كه‌، ناگزیر باید گفت‌: معنای موجود در "طه‌" مربوط به آن جناب بوده و با وجود ایشان‌، تحقق‌پذیر است‌; پس این كلمه‌، صفتی از شخصیت باطنی آن جناب بوده كه مختص به خود اوست‌، و فرد دیگری‌، آن صفت را ندارد; ازاین رو، می‌توان گفت‌: "طه‌" نامی از نام‌های مخصوص آن جناب است كه به معنای "ای كسی كه به طه خطاب شدی‌" می‌باشد; آن‌گاه به تدریج و بر اثر زیادی استعمال‌، اسم خاص برای پیامبر اسلام‌گردید.
    البته چون اسمه طه از القاب خاصه پيامبر هست ميشه تمام صفات خوب و نيكوي پيامبر را به به طه نسبت داد.

    >>> تفسير جامع قراني در مورد طه

    سوره طه‏ بيستمين سوره از قرآن شريف است و بسيار مناسب است كه پيش از آغاز ترجمه و تفسير آن به نكاتى از شناسنامه‏اش اشاره گردد:


    1 - نام اين سوره‏ نام اين سوره مباركه «طه» است. اين واژه مبارك، و اين نام بلند و پر معنويت، از نام‏هاى الهام‏بخش پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله است؛ و مفهوم آن به گونه‏اى است كه از ششمين امام نور آورده‏اند، بزرگمرد آزاده و حق‏پرستى است كه مردم را به سوى حق راه مى‏نمايد: «يا طالب الحق الهادى اليه» و خود پيشتاز و پيشوا و آموزگار و الگوى راه حق و عدالت است، و نام اين سوره از اين واژه و نخستين آيه آن برگرفته شده است.


    2 - فرودگاه آن‏ اين سوره به باور همه مفسّران و محدّثان در مكّه و در كنار كهن‏ترين خانه توحيد و تقوا بر قلب پاك پيامبر مهر و علم فرود آمده، و افزون بر اتفاق مفسّران بر اين نكته، كران تا كران آيات يكصد و سى و پنجگانه و محتواى آن نيز - كه بسان ديگر سوره‏هاى «مكّى» از خداشناسى و شناخت معاد و جهان پس از مرگ و حساب و كتاب سخن دارد و فرجام توحيدگرايى و شرك و بيداد را به تابلو مى‏برد - گواه اين واقعيت است.


    3 - شمار آيات و واژه‏هاى آن‏ لا در مورد شمار آيات اين سوره چهار نظر است: 1 - به باور شاميان اين سوره داراى 140 آيه است. 2 - امّا به باور كوفيان 135 آيه دارد. 3 - از ديدگاه حجازيان شماره آيات آن به 134 آيه مى‏رسد. 4 - امّا از ديدگاه بصريان داراى 132 آيه است. گفتنى است كه اين سوره داراى 1341 واژه و 5242 حرف است، و مى‏توان آيات آن را به بخش‏هاى دهگانه‏اى تقسيم نمود.


    4 - پاداش تلاوت آن در روايات: 1 - از پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله در اين مورد آورده‏اند كه فرمود: من قرأها اعطى يوم القيامة ثواب المهاجرين و الانصار. (241) هر كس اين سوره را آن گونه كه بايد، بخواند و بدان عمل كند، در روز رستاخيز، پاداش مهاجرين و انصار، يا ياران مكّى و مدنى پيامبر به او ارزانى خواهد شد. 2 - و نيز آورده‏اند كه فرمود: انّ اللّه تعالى قرأ «طه» و «يس» قبل اَن يخلق آدم... فلمّا سمعت الملائكة القرآن قالوا طوبى لأمّةٍ نزل هذا عليها.(242)



    خدا دو سوره «طه» و «يس» را دو هزار سال پيش از آفرينش آدم بر فرشتگان بيان فرمود، و آنان هنگامى كه اين آيات را شنيدند يكصدا گفتند: خوشا به حال جامعه و مردمى كه اين آيات و اين سوره‏ها بر آنان فرستاده مى‏شود، و خوشا بر دل‏ها و جان‏هايى كه پذيرشگر اين آيات مى‏باشند؛ و خوشا به زبان‏هايى كه به تلاوت اينها به گردش در مى‏آيند. و طوبى لاجوافٍ تحمل هذا، و طوبى لألسنٍ تتكلّم بهذا. (243) 3 - و نيز از آن حضرت آورده‏اند كه فرمود: لا يقرء اهل الجنة من القران الاّ «يس» و «طه».(244) مردم بهشت‏نشين، اين سوره و سوره «يس» را هماره تلاوت مى‏كنند. 4 - و از حضرت صادق عليه السلام آورده‏اند كه فرمود: لا تدعوا قرائة سورة «طه» فانّ اللّه يحبّها و يحبّ من قرأها، و من ادمن قراءَتها اعطاه اللّه يوم القيامة كتابه بيمينه،و لم يحاسبه بما عمل فى الاسلام، و اعطى من الأجر حتى يرضى: (245) هان اى مردم! تلاوت سوره «طه» را وانگذاريد، چرا كه خدا آن را دوست مى‏دارد؛ و نيز خدا مردمى را كه آن را تلاوت نمايند، دوست مى‏دارد. هر كسى بر تلاوت اين سوره ادامه دهد، خداى پرمهر در روز رستاخيز كارنامه زندگى‏اش را به دست راست او مى‏دهد، و در زندگى اسلامى‏اش از او حساب نمى‏كشد، و پاداش پرشكوهى به او ارزانى مى‏دارد كه خشنود گردد. روشن است كه همه اين پاداش‏ها در گرو آموزش و فراگيرى و تلاوت قرآن به منظور دريافت مفاهيم انسانساز او و عمل به مقررات عادلانه قرآن است و بس.


    5 - دورنمايى از محتواى آن‏ اين سوره با ياد خدا و نام بلند او، و گراميداشت بنده برگزيده‏اش محمد صلى الله عليه وآله و يادى از شكوه و عظمت سند جاودانه رسالت آن حضرت - قرآن شريف - آغاز مى‏گردد، و با به تابلو بردن پرتوى از صفات خدا، سرگذشت موسى و سردمداران استبداد و ارتجاع، فرازهايى در شناخت معاد و جهان پس از مرگ، سرگذشت آفرينش انسان و شرارت ابليس، فرود آدم و همسرش بر زمين و آغاز زندگى پرماجراى انسان‏ها در اين كره خاكى، و انبوهى از مفاهيم و معارف و پند و اندرزهاى انسانساز و الهام‏بخش، و با هشدارهاى تكان‏دهنده به گناهكاران و ظالمان به پايان مى‏رسد.



    اگر بخواهيم دورنمايى از محتواى اين سوره را به صورت كلّى در تابلويى ترسيم كنيم، اين عناوين و موضوعات را برخواهيم شمرد: يكتايى خدا و عظمت وصف‏ناپذير او، هدف از فرود قرآن، زنجيره‏اى از ويژگى‏هاى جلال و جمال پروردگار، گراميداشت پيامبر، سرگذشت درس‏آموز موسى به صورت گسترده و بخش‏هاى گوناگون، صحنه‏هايى از رستاخيز جهان و انسان، پاداش شايسته‏كرداران، فرجام دردناك بيدادگران، پرتوى از شكوه و عظمت قرآن، سرگذشت آدم و همسرش، وسوسه‏هاى شيطان، فرود انسان به زمين، و در لابه‏لاى اين بحث‏ها، ده‏ها پند و اندرز انسانساز و هشدارهاى تكان‏دهنده و الهام بخش ديگر... 1 - طا، ها. 2 - ما قرآن را بر تو فرو نفرستاديم تا [در راه رساندن پيام آن به مردم، اين همه ]به رنج افتى. 3 - بلكه ما، [اين كتاب پرشكوه را] براى [رستگارى و نجات‏] كسى كه مى‏ترسد، [اندرز و] يادكردى [فرو فرستاديم‏]. 4 - [اين كتاب‏] از سوى كسى فرو فرستاده شده كه زمين [و زمان‏] و آسمان‏هاى بلند [و برافراشته‏] را پديد آورده است. 5 - [همان خداوند] بخشاينده كه بر عرش استيلا يافته است.



    6 - آنچه در آسمان‏ها و آنچه در زمين و آنچه ميان آن دو، و آنچه [در دل زمين و زير ]خاك نمناك [نهفته و نهان‏] است، همه [و همه‏] از آنِ اوست [چرا كه آفريدگار و تدبيرگر همه آنهاست‏]. 7 - و اگر سخن [و گفتارى‏] را آشكار سازى [و يا نهان دارى، براى خدا يكسان است، چراكه‏] او راز [نهفته در ژرفاى دل‏ها،] و نهان‏تر [از آن‏] را [نيز ]مى‏داند. 8 - خداى يكتاست كه جز [ذات پاك‏] او هيچ خدايى نيست و نيكوترين نام‏ها از آنِ اوست. نگرشى بر واژه‏ها «شقاء»: ادامه كارى كه پذيرش و تحمّل آن بر انسان دشوار است. در برابر آن سعادت و نيكبختى قرار دارد. «عُلى»: اين واژه جمع «عليا» بسان «دنيا» و «قصوى» است كه جمع آنها نيز «دُنا» و «قُصى» است. «ثرى»: خاك مرطوب و نمناك‏ «جهر»: آشكار كردن صدا. تفسير هان اى آزاد مرد! در آيات پايان‏بخش سوره «مريم» به اين حقيقت اشاره رفت كه قرآن براى هدايت پرواپيشگان و هشدار به كفرگرايان و ظالمان فرود آمده است، اينك در آغاز اين سوره نيز روشنگرى مى‏كند كه قرآن براى سعادت و نيكبختى آورنده آن، پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله آمده است نه اين كه او را به رنج و زحمت افكند. به همين دليل در نخستين آيه اين سوره مى‏فرمايد: طه‏ به باور گروهى، از جمله «ابن عباس»، «حسن»، «مجاهد»، «كلبى» و... منظور اين است كه: هان اى آزادمرد! بااين بيان واژه «طه» به مفهوم: اى مرد! يا اى آزادمرد است! درست همان گونه كه در برخى از سرودهاى عرب نيز به اين معنا آمده است. در دومين آيه مورد بحث مى‏فرمايد: ما اَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‏. ما اين قرآن را بر تو فرو نفرستاديم كه در راه رساندن پيام آن به مردم، به رنج و زحمت افتى.



    «حسن» آورده است كه، شرك‏گرايان و ظالمان، در نهايت تيره‏بختى و گمراهى، به پيامبر اهانت روا مى‏داشتند، و در جنگ روانى بر ضد آن حضرت، او را تيره‏بخت مى‏خواندند؛ از اين رو آفريدگار هستى او را مخاطب ساخته و فرمود: اى بزرگمرد! ما قرآن را بر تو فرو نفرستاده‏ايم تا تيره‏بخت گردى، هرگز! بلكه براى اين است كه به وسيله آن به پرفرازترين قله شكوه و عظمت اين جهان و جهان ديگر نايل آيى. «قتاده» مى‏گويد: پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله پيش از فرود اين سوره، همه شب را به پرستش و نيايش و نماز شب سپرى مى‏كرد، و گاه تدابيرى سخت مى‏انديشيد تا خوابش نبرد؛ از اين رو آفريدگار هستى به او پيام داد كه اين قرآن را بر او نفرستاده است كه اين گونه خود را به رنج افكند... و بايد بر خود آسان گيرد. هدف از فرود قرآن‏ در سومين آيه مورد بحث به ترسيم هدف از فرود قرآن پرداخته و مى‏فرمايد: اِلاَّ تَذْكِرَةً لِّمَنْ يَّخْشى. ما قرآن را جز براى ياد كِرد و يادآورى كسى كه از خدا حساب مى‏برد، فرو نفرستاديم. «مبرّد» مى‏گويد: منظور اين است كه ما قرآن را فرستاديم تا يادآور كسانى باشد كه از خدا مى‏ترسند. يادآورى مى‏گردد كه دو واژه «تذكره» و «تذكير» مصدر مى‏باشند.



    در چهارمين آيه مورد بحث مى‏فرمايد: تَنْزيلاً مِّمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمواتِ الْعُلَى. فرو فرستنده قرآن در اوج شكوه و عظمت و اقتدار است، چرا كه او همان خدايى است كه زمين و آسمان‏هاى بلند و برافراشته را آفريده است. و نيز در وصف آفريدگار هستى مى‏فرمايد: اَلرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى. فروفرستنده قرآن همان خداوند بخشاينده‏اى است كه قدرت بى‏كرانش همه‏جا گسترده، و بر عرش استيلا يافته است. به باور «احمد بن يحيى» واژه «استواء» به مفهوم توجه به پديده و يا روى آوردن به چيزى است. با اين بيان منظور آيه اين است كه خداى بخشاينده پس از آفرينش زمين و آسمان‏ها، اراده آفرينش عرش را نمود و آن را آفريد. و مى‏افزايد: لَهُ مافِى‏السَّمواتِ وَ ما فِى‏الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّرى. دانش و تدبير وصف‏ناپذير فرمانروايى آسمان‏ها و زمين و آنچه ميان آنهاست و آنچه در دل زمين و زير خاك نمناك است، همه و همه از آنِ خداست. به باور پاره‏اى منظور از «ما تحت الثرى» گنج‏ها و گنجينه‏ها و پيكر مردگان است كه در زير خاك نهان شده‏اند. و در اشاره به دانش بى‏كران آفريدگار هستى مى‏فرمايد: وَ اِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَاِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَ اَخْفَى. اگر صداى خود را آشكار سازى، كارى بيهوده است و به خود زحمت بى‏مورد مى‏دهى، چرا كه او داناى رازها و آگاه به چيزهايى است كه از راز و رمزها نيز نهان‏تر است. به باور پاره‏اى منظور اين است كه چه صداها را آشكار كنى يا نهان سازى خدا به همه آنها داناست. لا پوشيده‏تر از راز لا در اين مورد كه منظور از پوشيده‏تر و نهان‏تر از راز چيست؟ ديدگاه‏ها متفاوت است: 1 - به باور «ابن عباس» راز آن چيزى است كه انسان آن را در نهان به ديگرى باز مى‏گويد، امّا پوشيده‏تر از راز، آن چيزى است كه انسان آن را در ژرفاى دل نهان مى‏دارد و لب نمى‏گشايد. 2 - امّا به باور «قتاده»، «سعيد بن جبير» و «ابن زيد»، راز چيزى است كه انسان آن را در دل نهان مى‏دارد، و پوشيده‏تر از آن چيزى است كه كسى آن را نمى‏داند تا در دل نهان سازد. 3 - از ديدگاه پاره‏اى، راز چيزى است كه اينك در خاطر انسان مى‏گذرد و پوشيده‏تر از آن، چيزى است كه پس از اين مرحله به خاطر خواهد گذشت. 4 - امّا از ديدگاه «مجاهد»، راز آن چيزى است كه آن را از مردم پوشيده مى‏دارى، و پوشيده‏تر از آن، وسوسه است. 5 - «زيد بن اسلم» مى‏گويد: منظور اين است كه خداى دانا رازهاى مردم را مى‏داند، امّا اسرار خود را از مردم پوشيده داشته است؛ كه در اين صورت واژه «اخفى» را فعل ماضى گرفته‏اند. از دو امام راستين حضرت باقر و صادق عليهما السلام آورده‏اند كه: السرّ ما اخفيته فى نفسك... راز، چيزى است كه در ژرفاى جان نهانش مى‏دارى، و نهان‏تر از آن چيزى است كه پيشتر به قلب تو راه يافته و اينك آن را فراموش ساخته‏اى. در آخرين آيه مورد بحث مى‏فرمايد: اَللَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى.



    خداى يكتاست كه جز ذات پاك او هيچ خدايى نيست، و جز او كسى در خور پرستش نمى‏باشد. براى او نام‏هاى نيكوست، كه اين نام‏ها نشانگر يكتايى، قدرت، دانش بى‏كران و نعمت‏بخشى اوست، و ذات پاك او را به هر يك از اين نام‏هاى بلند و مقدس كه بخوانى زيبنده است. پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله فرمود: انّ للّه تعالى تسعة و تسعين اسماً، من احصاها دخل الجنة.(246) خدا داراى 99 نام نيكو و پرشكوه است؛ هر كسى آنها را مورد تعمّق قرار دهد و او را با همه وجود با اين نام‏ها بخواند، وارد بهشت خواهد شد. منظور روايت اين است كه اگر انسان خدا را به يكتايى و بى‏همتايى بشناسد و او را با اين نام‏هاى نيكو ياد كند و در انديشه پرستش و ستايش او باشد، به بهشت پرطراوت او راه خواهد يافت. و نيز در روايت ديگرى است كه هر كسى با اخلاص «لا اله الا الله» را بر زبان آورد، وارد بهشت پرطراوت خدا خواهد شد. من قال لا اله الاّ اللّه مخلصاً دخل الجنة...(247) به نظر مى‏رسد منظور از شمردن نام‏هاى بلند و با عظمت خدا، ياد او را هماره در انديشه و روان داشتن و به مقررات او پرداختن و مرزهاى او را رعايت نمودن است، و نه برشمارى ظاهرى اين نام‏ها.




    و اما معاني طه از نظر بنده (طه)

    طه يعني ادمي خاصه خاص

    طه يعني ادمي با رفتار و كردارهاي عجيب و در نوع خود باورنكردني
    طه يعني ادمي باطن گرا و با حد و حدود
    طهيعني بصادق و درست كار در گفتار و اعمال

    طه يعني دوست داشتني براي همه
    طه يعني.......
    .
    .
    .
    و
    طه يعني

    البته بنده اين معاني رو گفتم جسارتا منظورم خودم يا بنده(طه) نيست.داشتن اين صفات بالا حقيقتا لياقت مي خواهد كه خدا و بندگانش مي داند ما داريم يا نه؟! من تعريف كلي ازنظره خودم (طه) در مورده طه گفتم.

    در پايان متذكر بشود كه اسم طه اصلي و اورجينال بصورت طه نوشته مي شود و طاها خوانده ميوشد.اما متاسفانه در ايران هم در نوشتن و هم در خوانده بصورت طاها مي باشد.كه شخصا براي من اين كار ناشايست و نادرست مي باشد و نمونه اش را بسيار ديدم.پس لطف كنيد شما دوستان عزيز در اين زمينه رعايت كنيد(تا حالا كه رعايت كرديد)

    اميدوارم دوستان با اين تعاريف بنده در مورد طه قانع شده باشند


    روزگار خوش
    اول اینکه
    دوم اینکه هی من می نویسم طا ها هی تو بگو طا ها نه طه . اخه چی بگم بهت
    O` Freedom !.... I hate oppression , I hate imprisonment , I hate the chains , I hate prisons , I hate Regimes (oppressors) , I hate orders and I hate whoever and anything that imprisons you ....



  10. #10
    مژگان آواتار ها
    • 14,355

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط tania نمایش پست ها
    تانیا درگویش خراسانی به معنای توانستن است.
    اما این معنی هم به زبان کردی داره که به معنای تنهاست.
    ننوشته بود تانیا یعنی دختر زرنگ ؟ یعنی دختر عاقل ؟ پس کو فراوانیش
    ای جونم که شما هم هستید
    کلا سیستم برای شماها باید هنگ می کرد ونمی تونست معنی بده بیرون





    من همچنان بی امضاء









صفحه 1 از 4 123 ... آخرینآخرین

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •