سود گرایی یا فایده گرایی

فایده گرایی بیش از همه منسوب به بنتام و میل است. ولی بسیار پیش ازاین دو اپیکور پایه و اساس این اندیشه را بنا نهاد.

وی باورمند بود که انگیزه‏ی زندگی لذت بردن است. او باور داشت که خرد (wisdom) باید ما را به سوی یک زندگی بدون نگرانی و ناراحتی ببرد. اگر
بتوان سودی برای اخلاقیات انگاشت، همانا افزودن بر لذت‏های زندگی است.(اندکی داده‏ها‏ی بیشتر +)

این نظریه‏ لذت گرایی (Hedonism) نام دارد که رسیدن به شادکامی را انگیزه‏ی اصلی زندگی می‏داند. نکته اینکه اپیکور بین لذت‏های خردمندانه و
حیوانی فرق می‏گذاشت و بر این پایه نمی‏توانیم هواداران او را لذت پرست (به دید توده) به شمار آوریم.

بر پایه‏ی سودگرایی چیزی درست است که میزان رضایت و خوشی را به بیشینه برساند. پس اساس این نظریه را نه نادرستی یا درستی هر کنش،
که نتیجه‏های آن نشان می‏دهد. چیزی درست است که اکثریت از آن سود ببرند.

***********

چند نکته و چالش:

‏های همه‏ی کنش‏ها قابل بررسی و دانستن نیستند. مانند آثار و نتیجه فدا کردن جان.
درباره‏ی نتیجه‏های خوب یا بد یک کنش نمی‏توان یقین داشت. مانند اینکه اگر روزی کودکی را از رفتن به زیر ماشین نجات بدهیم نمی‏توانیم مطمئن باشیم که آیا او روزی فرد خوبی خواهد شد یا قاتل و جانی!
خوشی و خرسندی که انگیزه‏ی سودگرایی است به شکل عینی (objective) قابل تعریف نیست. شاید کاری که شما آن را عامل خوشی و خرسندی می‏دانید برای آنها اینگونه نباشد. در عمل، داوری درباره‏ی میزان خوشی و خرسندی یک کنش، خود نیاز به داوری دارد که ممکن است این داوری هم اخلاقی باشد!