آموزش در چرخه کیفیت
زهرا برومند چرخه کیفیت یا چرخه pdca ( طرح – آزمایش – بازخورد – اجرا) را یک حلقه بی پایان یا حرکتی بی انتها معرفی می کند. اولین بار دمینگ در سفر خود به ژاپن درسال 1950 این چرخه را معرفی می نماید وآن را به نام استاد خود شیوهارت می نامد. بعدها ژاپنی ها آن را چرخه دمینگ نامیدند وامروزه به نام چرخه pdca مشهور است. ریشه این حلقه در فلسفه یادگیری جان دیویی نهفته است که مراحل یادگیری اسنان را چنین تشریح می کند: کشف یا اطلاعات جدید – تولید یا انجام کاری جدیدی براساس اطلاعات بدست آمده، مشاهده ویا بازنگری نتایج کار که مرحله آخر، خود منجر به کشف و کسب اطلاعات جدیدتری می شود و این چرخه همچنان ادامه دارد. دیوئی معتقد است بسیاری از آموخته های انسان مثل راه رفتن، سخن گفتن یا انجام کارهایی که به مهارت خاص نیاز دارد از این طریق حاصل می شود. پس، آموزش دراین مفهوم تنها به آموزش های کلاسیک وسنتی اطلاق نمی گردد و منحصر به آموزش هایی که در کلاس های درس داده می شود نیست، بلکه مفهوم یادگیری بسیار وسیع است. سنج معتقد است: مدیران آمریکائیی عجول، بی حوصله و به دنبال نتایج زودرس می باشند. بنابراین معمولاً طرح درمرحله اجرا جهش می کند، به این ترتیب دراین فرآیند به مراحل میانی یعنی آزمایش و بازخور ( که مراحل یادگیری و آموزش هستند) کمتر توجه می شود. داشتن چرخه کیفیت موثر نیاز به مهارت، تمرین وممارست در سطح مدیران و کارکنان دارد. در مدیریت ژاپنی کایزن با مفهوم پایبندی وسیع و گسترده عمومی به بهبود وارتقای مستمر ودائمی ، سازمانهای ژاپنی را وادار کرد تا به آموزش وسیع مهارت های گروهی بپردازند. واز این طریق قابلیتهایی راکه برای چرخه کیفیت لازم است فراهم آورند