این اركستر در طول سالها فعالیت خود آثار آهنگسازان برجسته ایرانی را به بهترین شكل با حضور خوانندگان پیشكسوت و جوان سرزمینمان اجرا كرد و پس از انقلاب با رهبری و سرپرستی فرهاد فخرالدینی....
راوی گنجینه بزرگ موسیقی ایرانی
اركستر ملی یادآور گروه موسیقی گلهاست كه روحالله خالقی سال 1323 خورشیدی آن را با عنوان اركستر انجمن دوستداران موسیقی ملی شكل داد.
این اركستر در طول سالها فعالیت خود آثار آهنگسازان برجسته ایرانی را به بهترین شكل با حضور خوانندگان پیشكسوت و جوان سرزمینمان اجرا كرد و پس از انقلاب با رهبری و سرپرستی فرهاد فخرالدینی، جانی دوباره یافت كه هم مورد توجه كارشناسان و هنرمندان قرار گرفت و هم استقبال مردم را به دنبال آورد.
پس از 2 سال فترت، در جشنواره بیست و ششم موسیقی فجر بود كه این اركستر با رهبری بردیا كیارس روی صحنه آمد و به اجرای برنامه پرداخت؛ كنسرتی كه البته نتوانست انتظارات مخاطبان را برآورده سازد.
در گفتوگو با بردیا كیارس، رهبر جوان اركستر ملی كه در ایام جشنواره صورت گرفت، نگاهی به برنامههای حال و آینده این گروه بزرگ موسیقی انداختهایم.
به نظر میرسد گروه بسیار جوانی را گرد هم آوردهاید. میانگین سنی نوازندگان شما چند سال است؟
اركستر با نیروی جوان شروع به كار دوباره كرده و میانگین سنی آنان حدود 22 سال است. با این وجود سعی كردهایم از بهترین نیروهای جوانمان در نوازندگی سازهای سنتی و كلاسیك استفاده كنیم.
دلیل این جوانگرایی در اركستر ملی چیست. آیا وقتی رهبری به شما محول شد چنین تركیبی داشت یا در ادامه به این شكل در آمد؟
زمانی كه اركستر به من محول شد، اعضای شورای فنی اركستر بسیار به جوانبودن اعضا تأكید داشتند. در ادامه من نیز طی مشورت با تنی چند از دوستانم و با كمك پدرام فریوسفی، مایستر اركستر، اعضا را انتخاب كردم. البته ما در این انتخاب، اعضای قبلی اركستر را نیز دعوت به همكاری كردیم كه بعضیها پذیرفتند و برخی نیز از حضور در این چیدمان سر باز زدند.
اعضای كنونی اركستر ملی خیلی جوان هستند و این در حالی است كه در تركیب قبلی، نوازندگانی با میانگین سنی بالاتر و باتجربهتر به چشم میخورد. فكر نمیكنید با جایگزین شدن نوازندههای جوان به جای قدیمیترها، آن حس اركستر گرفته شده است؟ چون این ذهنیت وجود دارد كه هر چه نوازنده از نظر سنی بالاتر باشد در كارش خبرهتر است.
تجربه، قسمت مهمی از كار است ولی این قضیه كه هر چه سن بالاتر برود كیفیت كار بهتر میشود در همه شرایط صدق نمیكند. به نظر من این عامل یعنی سن كم، دلیل پایین بودن كیفیت كار در جوانان نیست.
در موسیقی سن نوازندگی بین 20 تا 50 سالگی است كه به اوج كاری در این هنر میرسند، اما از آنجا كه نوازندگی یك كار فیزیكی است و به مرور زمان استخوانها یك مقدار ضعیف میشود و چابكی قدیم را ندارد به نظرم 30 سالگی پختهترین سن برای نوازندگی است.
یك مشكل دیگر این است كه تعدادی نوازنده مشترك بین اركستر ملی و اركستر سمفونیك دیده میشود. این وضعیت چرا پیش آمده و آیا این امر در اجراهای 2 اركستر، تداخل ایجاد نمیكند؟
ما نهایت سعیمان را داریم كه تداخل ایجاد نكند در واقع مشكل اصلی ما و علت این انتخاب در كمبود نوازنده برخی سازهای غربی در ایران است. كشور ما 70 میلیون جمعیت دارد، اما متاسفانه حتی10 نفر نوازنده كنترباس نداریم كه این مساله باید به شكل بنیادین و از طریق آموزش درست حل شود. با این حال ما خیلی دنبال آن نبودیم تا اعضای مشترك این اركستر با دیگر گروههای بزرگ اركسترال مثل سمفونیك تهران بیش از حد باشد و بخشی از جوانگرایی هم به همین دلیل پیش آمده است.
در سازبندی، تغییری نسبت به فعالیتهای پیشین این اركستر رخ نداده است.
بله همین طور است. چون پایه و اساس كار اركستر ملی، اجرای قطعات موسیقی ملی خودمان است، برای همین علاوه بر سازهای رسمی اركستری چون سمفونیك از سازهای سنتی، نواحی و ملی كشورمان نیز بهره میبریم.
اما در اجرای قطعهای چون «بیژن و منیژه» هیچ ساز ایرانی حضور نداشت.
من نگفتم كه در همه قطعات از سازهای ملی استفاده میكنیم، بلكه تاكیدم این بود كه همه سازهای سنتی و محلی ما به فراخور و ضرورت اجرای هر قطعه میتوانند به كار گرفته شوند.
البته یكسری قطعات هست كه هیچ ساز ملی در اجرای آن نقشی ندارد مثل قطعه بیژن و منیژه از حسین دهلوی كه لحن موسیقیای كه آهنگساز تنظیم كرده، ملی است ولی هیچ ساز ایرانی آن را نمینوازد یا نغمه خراسانی آقای كامكار كه از فواصل موسیقی ایران بهره برده است.
گویا تأكید شورای فنی براین است كه اركستر ملی باید ادامه دهنده برنامه گلها باشد. با طرح این موضوع، اركستر ملی چه اهدافی در پیش دارد؟
هدف ما این نیست كه اركستر ملی دائم یادآور خاطرات گذشته باشد، بلكه میخواهیم آثار موسیقایی امروز را اجرا كنیم. اگرچه امكان دارد ما یك شب را به اجرای آثار روحالله خالقی یا دیگر آهنگسازان چند دهه قبل اختصاص دهیم، اما پایه و اساس اركستر ملی این نیست كه فقط قطعات شبیه به برنامه گلها را اجرا كند.
اما میشود گفت اركستر ملی بر اساس اصول اركستر گلها كار خود را پیش میبرد؟
بله چون اركستر گلها متشكل از سازهای غربی و ایرانی بود و از آنجایی كه اركستر ما نیز ملی است، به لحاظ تركیبسازی ادامه همان اركستر است، ولی هم اكنون خط مشی كاری ما این است كه آن موسیقی گذشته را به زبان امروزی و با تنظیمهای متفاوت در كنار آثار جدیدتر موسیقیدانان زمان حاضر اجرا كنیم.
شما خودتان در بخش آهنگسازی هم خیلی فعال هستید، اما در اولین رپرتوار اركستر هیچ اثری از خودتان نیست و به سراغ ساختههای دیگران رفتهاید؟
از آنجا كه هم اكنون اركستر را در دست دارم، اجرای كارهای خودم زیاد خوشایند نیست. بر این اساس در نخستین دور جدید از برنامههای اركستر ملی به سراغ آهنگسازان بزرگ ایران رفتیم و شاید در كنسرتهای بعدی قطعاتی از خودم را نیز در كنار دیگر آثار اجرا كنیم.
یكی از كاستیهای چند سال گذشته، اجرا نشدن آثار جدید آهنگسازان ایرانی و عدم ضبط صوتی و انتشار برنامههای اركستر ملی بوده است. شما همین راه را ادامه خواهید داد یا این 2 ضعف را برطرف میكنید؟
ما خیلی روی این قضیه بحث كردیم كه حتما قطعات اركستر را ضبط كنیم. البته باید كیفیت اجرایمان آنقدر بالا باشد كه بتوانیم به این مرحله برسیم و آلبومهای دیداری یا شنیداری از اجراهای ماندگار اركستر ملی را در بازار منتشركنیم.
درخصوص اجرای قطعات جدید هم نظر اعضای شورای فنی این است كه به تمام آهنگسازان سفارش ساخت داده شود. در واقع سیاست اركستر بر این است كه ساختههای متنوع آهنگسازان ایرانی به مرور در برنامههای آینده نواخته شود و ما پس از چند سال به مجموعهای گرانبها برسیم كه بتوان برای آیندگان به یادگار گذاشت.
تاكنون با آهنگسازان ایرانی مذاكرهای در این باره صورت گرفته است؟
من به شخصه خیلی از آهنگسازان را دعوت كردم كه برای این اركستر قطعه بنویسند كه اكثرا با رضایتخاطر پذیرفتهاند كه این كار را انجام دهند. امیدوارم با تقویت توان مالی اركستر و حمایت نهادهای فرهنگی، خیلی زود بتوانیم به نتیجه برسیم. در این صورت نهتنها اركستر ملی پاسدار گنجینه غنی ساختههای قبلی موسیقیدانان ایرانی است، بلكه تحرك و جنبشی در زمینه آهنگسازی ایجاد خواهد كرد.
در اجرای اركستر ملی در جشنواره، حضور موسیقی نواحی كشور بسیار پررنگ است. با توجه به تاكید شما بر حفظ هویت موسیقی ملی، آیا ما در اجراهای بعدی نیز شاهد این رویكرد خواهیم بود؟
صددرصد. نام این گروه، اركستر ملی است و به همه نقاط كشور تعلق دارد و بر این اساس تمامی آهنگسازان میتوانند آثار خود را در این ژانر در اختیار ما قرار دهند. البته آنان میتوانند براساس تمی از موسیقی محلی، كاری جدید نیز بسازند كه ما بتوانیم با اجرای آنها در ایران و دیگر كشورها، اینگونه از موسیقی را به همه دوستداران در داخل و خارج كشور معرفی كنیم. اتفاقاً من فكر میكنم موسیقی ما با چنین رویكردی خیلی بهتر و گستردهتر از گذشته بینالمللی شود و با تكیه بر آواها و نواهای محلی خود، نفسی تازه را به فضای موسیقی جهان بدمد.
در واقع میتوان گفت با توجه به نگاه ویژه اركستر ملی به موسیقی بومی، در سفارش به آهنگسازان روی این مساله تاكید میشود؟
كار كردن یا نكردن روی موسیقی فولكلور به ذوق و سلیقه آهنگساز بستگی دارد. ما نیز در سفارشاتمان دست آهنگساز را باز میگذاریم، چرا كه وقتی یك آهنگساز میداند برای اركستر ملی مینویسد طبیعتا یك ذهنیت موسیقی فولكلور و ملی ایران به ذهنش میرسد.
یكی از مشكلاتی كه اركستر ملی همیشه با آن دست به گریبان بوده، چند شغلی بودن اعضای آن است. آیا این مشكل برطرف شده یا هنوز مسائل مالی و معیشتی دست نوازندگان را بسته است؟
نهایت سعیمان این بوده كه از نوازندههایی استفاده كنیم كه چند شغله نباشند، ولی بودجهای كه برای موسیقی و نوازندگان در نظر گرفته میشود به اندازهای نیست كه از آنها انتظار داشت شغل دومی نداشته باشند. در حالی كه یك نوازنده باید ذهنش آزاد باشد تا بتواند كار كند. اگر بودجه بیشتری به موسیقی و بویژه به اركستر ملی داده شود كه نوازنده تأمین باشد، هم به نفع جامعه و هم به نفع فرهنگ كشور است، اما متاسفانه در شرایط حاضر و در چشمانداز كوتاهمدت نمیتوان انتظار داشت كسانی در اركستر ملی بنوازند كه هیچ كار دیگری نداشته باشند.
شما مسوولیت سنگینی را به عهده دارید، چرا كه جایگزین آقای فخرالدینی شدید كه 10 سال رهبری اركستر را به عهده داشته. در این مسوولیت چه برنامههایی دارید تا بتوانید رضایت مخاطبان را برآورده كنید؟
من احترام زیادی برای آقای فخرالدینی قائلم. ایشان از دوستان بسیار نزدیك پدرم بودند و من به واسطه این دوستی افتخار آشنایی با آقای فخرالدینی را دارم. ایشان از بزرگترین و شناختهشدهترین آهنگسازان و موسیقیدانان حاضر حال كشور است كه در شاخهها و عرصههای گوناگون این هنر آثار بسیاری از خود به یادگار گذاشتهاند. كارنامه فخرالدینی در اركستر ملی هم بسیار پربار بوده است كه من و دیگران نیز كه عهدهدار این مسوولیت شدهایم، تمام سعیمان را برای خدمت به موسیقی كشورمان انجام میدهیم. من به شخصه با توجه به دینی كه نسبت به موسیقی و كشورم دارم، تلاش میكنم آنچه كه در چنته دارم و چیزهایی كه در آینده یاد خواهم گرفت را در طبق اخلاص بگذارم. ما در هدایت اركستر ملی از تجربههای گذشته بهره خواهیم برد و دست همكاری به سوی همه موسیقیدانان و كارشناسان دراز میكنیم.
فكر میكنید با شرایط كنونی و اهدافی كه برای روند اركستر پیش رو دارید، اركستر ما به شرایطی خواهد رسید كه بتواند خارج از كشور هم اجرا داشته باشد؟
من اطمینان میدهم كه كیفیت كاری اركستر به قدری بالا خواهد رفت كه خیلی حرف برای گفتن داشته باشد. موسیقی ملی كشور، گنجینهای بزرگ است كه با همت آهنگسازان ایرانی و حمایت نهادهای فرهنگی، اركستر ملی میتواند راوی سربلند آن باشد.