نازک‌نارنجی نباش

شاید شما هم جزو این دسته افراد هستید که در نزدیکی تعطیلات و یا یکی از مراسم خاص، وضع و حالتان دیدنی است! چون استرس برنامه‌ریزی از یک طرف و بعد از میهمانی و مراسم مربوطه، کاوش و موشکافی صحبت‌های دوست و فامیل از طرف دیگر که عمده آنها را با منظور فرض کرده‌اید و در مرحله بعد حسابی از خودتان بازپرسی می‌کنید که چه چیزهایی را باید و یا نباید می‌گفتید و چند ماه بر سر این موضوعات، عصبی و کلافه می‌شوید...

معمولا این طور آدم‌ها در طول روز بارها در یک چرخه معیوب گرفتار می‌شوند: اول احساساتشان جریحه‌دار می‌شود. مثلا فکر می‌کنند: «چرا دو هفته است خواهرم با من تماس نگرفته است؟» دوم تمامی دلایل را که آنها را ناراحت کرده تصور می‌کنند: «حتما من چیزی گفته‌ام که او را ناراحت کرده، شاید سالگرد ازدواجش را فراموش کرده‌ام و او ناراحت است.» در مرحله سوم خودشان با همین تصوراتی که هنوز اثبات نشده در مورد طرف مقابل جبهه گرفته و عصبانی می‌شوند: «او هم همیشه سالگرد ازدواج مرا فراموش می‌کند. چرا من باید ناراحت شوم؟» بعد از ساعت‌ها تفکرات چرخشی درنهایت متوجه می‌شوید هیچ اتفاقی نیفتاده و همه این فکر و خیال‌ها اشتباه بوده است. خواهرتان بیمار است و آن‌قدر درگیر کارهای درمانی است که فرصت نکرده با شما تماس بگیرد!
واقعا بعضی از این افراد کاملا مهربان و منطقی هستند اما به طور ناخودآگاه بارها و بارها در این چرخه گرفتار می‌شوند.
● مقصر اصلی کیست؟
شاید باور نکنید اگر بگوییم وراثت هم می‌تواند در این بین مقصر باشد. دانشمندان گزارش کرده‌اند حساسیت زیاده از حد در بعضی خانواده‌ها بین فرزندان و اجداد آنها حالت موروثی دارد.
تقریبا ۱۵ تا ۲۰ درصد جمعیت دنیا، نازک‌دل و فوق‌العاده حساس هستند البته این آدم‌ها نسبت به احساسات سایرین هم بسیار حساس‌اند و با عواطف آنها هماهنگی دارند یعنی برای غصه‌های آنها، دلتنگ می‌شوند و اگر آنها دچار مشکلی شوند از کمک دریغ نمی‌کنند.
ولی آدم‌های بسیار حساس با مشکلی بزرگ روبه‌رو هستند: وقتی در مورد گفته‌های دیگران بیش از حد دقت و کاوش کنیم دیگر به اظهارات درست آنها هم واکنش بیش از حد نشان خواهیم داد. به این ترتیب مشکلات را پیچیده‌تر کرده و تجزیه و تحلیل بی‌پایان ذهنمان را دربرمی‌گیرد. همین نشخوارهای فکری باعث افسردگی می‌شود. این خصوصیت به نحوه خودشناسی و تعریف شخصیت خود افراد بستگی دارد. به عنوان مثال اگر اعتماد به نفس فردی فقط به شغل او بستگی داشته باشد... وقتی همکارانش در مورد او مزاح کنند به شدت آسیب می‌بیند در حالی که اگر مادرشوهرش از کثیف بودن شیشه‌ها حرفی بزند اصلا برایش ناراحت‌کننده نیست. تحقیقات نشان می‌دهد حساسیت به اظهارات منفی دیگران آن‌قدر در افراد حساس تاثیرگذار است که جراحت عاطفی وارده به آنها همان قسمت از مغز را تحریک می‌کند که درد جسمی در آ‌ن قسمت مغز ثبت می‌شود.
پروفسور کاگان که چند دهه است در دانشگاه هاروارد در این مورد تحقیق می‌کند، معتقد است به تدریج با صنعتی‌ شدن جوامع حساسیت بشر کمتر می‌شود چون آدم‌ها بی‌هویت‌تر شده و به دلیل گستاخ بودن و رقابتی بودن جامعه، حساسیت‌زدایی می‌شوند، همان‌طور که ما نسبت به اطرافمان در قرن ۱۸، گستاخ‌تر شده‌ایم!
در این بین نباید از نقش جنسیت غافل شد. زنان بسیار بیشتر از مردان در مورد احساسات مردم فکر می‌کنند. به همین دلیل مردان خونسرد و بی‌تفاوت‌ترند و زنان گرم‌تر، قابل‌ قبول‌تر و بیشتر از مردان روی روابطشان سرمایه‌گذاری می‌کنند.
● در جستجوی آرامش
اتفاقا باید این مژده را داد که حساسیت به اظهارات و عقاید دیگران قابل کنترل‌ترین حساسیت‌ها است. این بار که احساساتتان جریحه‌دار شد از این راهکارها استفاده کنید تا مغز و ذهنتان ترمیم شود:
۱) نزدیک‌ترین راه خروجی را پیدا کنید: وقتی حرفی شما را ناراحت کرد چند بار نفس عمیق بکشید سپس راهی پیدا کنید که به مکالمه پایان دهید. این راهکار بسیار موثر است چون دو اصل عمده کنترل عصبانیت را شامل می‌شود. تمرکز روی تنفس حواس شما را از عامل اولیه عصبانیت که شما را آزار داده پرت می‌کند و ترک محل به شما فرصتی می‌دهد تا پاسخی مناسب را پیدا کنید. اکثر ما وقتی عصبانی بوده و ضربان قلبمان به بالای ۱۰۰ می‌رسد از بدترین و ضعیف‌ترین عبارات استفاده می‌کنیم.
۲) دقت کنید چه کسی دارد صحبت می‌کند: فرض کنید دوستتان شما را بی‌دقت می‌داند چون اجازه داده‌اید دختر ۲۰ ساله‌تان با دوستانش به باغ برود. قبل از اینکه از این حرف‌ ناراحت شوید منبع صحبت را در نظر بگیرید. این فرد در مورد تربیت فرزند چه می‌داند؟ چه‌قدر شما و دخترتان را می‌شناسد؟ آیا از آن دسته والدین مستبد و دیکتاتور است؟ با این تحلیل شما به نتیجه می‌رسید: یا او واقعا شناخت و اطلاعات کافی دارد و کار شما اشتباه است یا اینکه اصلا در باغ نیست و نظر او صحبت ندارد. پس ارزش فکر کردن یا ناراحت شدن ندارد.
۳) یک بار شنیدن کافی است، با دوستان مطرح نکنید: تحقیقات دانشگاه میسوری نشان می‌دهد کودکان و نوجوانانی که احساسات زخم‌خورده خود را با دوستان در میان می‌گذارند اگر چه از حمایت دوستان بهره می‌برند اما سطح اضطراب و افسردگی در آنها بیشتر است چون با مطرح کردن مکرر این موضوعات و تمرکز بیش از حد روی مشکلات، آنها بزرگ‌تر و حل آنها مشکل‌تر به نظر می‌رسد. بهترین راه پرت کردن حواس است: مطالعه، پیاده‌روی و گوش کردن به موسیقی. بهتر است سندرم «همه چیز در مورد من است» را هم فراموش کنید. تمام حرف‌ها و اتفاقات به شما برنمی‌گردد و مقصر شما نیستید.
۴) مدیتیشن مجاز است اما نشخوار فکری ممنوع: محققان معتقدند مدیتیشن و اعمال آرام‌بخش باعث تسکین استرس، اضطراب و افسردگی شده و به ویژه به افرادی که دایم تفکرات خود را نشخوار فکری می‌کنند کمک می‌کند تفکرات آزاردهنده را متوقف کنند.
۵) خودتان را تحسین کنید: فهرستی از خصوصیات مثبت و قدرتمند خود تهیه کنید. هر چه در مورد آنها بیشتر بدانید کمتر تحت تاثیر انتقاد، ناراحت می‌شوید. اغلب افراد حساس یک اشتباه عمده دارند. نوک پیکان انتقاد را به سمت کل شخصیت خود نشانه می‌گیرند، در حالی که شاید انتقاد مورد نظر فقط مربوط به یکی از جنبه‌های منفی آنها باشد. اگر نکات مثبت و قدرت خود را بشناسید از انتقاد، استفاده سازنده‌ای خواهید کرد.
۶) عاقلانه صحبت کنید: وقتی فردی صحبتی ناروا و غیرمنطقی را نسبت به شما مطرح کرد در پاسخ به او از این سلاح استفاده کنید: با چهره‌ای آرام و بشاش در پاسخ به اظهارات بی‌معنای او بگویید: ببخشید؟ چه فرمودید؟! در این صورت او ناچار است برای طرح دوباره موضوع کمی فکر کند و آن را اصلاح کند و به عبارتی موضوع به خود او برگردد. ضمنا اگر دوست دارد ناراحتی شما را ببیند در این آرزو ناکام می‌ماند. به این ترتیب جلوی سوءتعبیرها گرفته شده و موضوع شفاف‌سازی می‌شود. اگر او باز هم گستاخانه همان موضوع را تکرار کرد بگویید: شما مرا ناراحت کرده‌اید و به این ترتیب باز هم سعی می‌کنید او را متوجه اشتباهش کرده و وادار به عذرخواهی کنید.
فرشته آل‌علی منبع: Good Housekeeping Magazine