ایونا – تهران
محققان علل اين امر را معرفي قرصهاي ضدبارداري ، افزايش حضور زنان به عنوان نيروي كار و شيوع اين باور ميدانند كه زوجها بايد تا زمان گرفتن مدرك دانشگاهي يا پيدا کردن كار، ازدواج را به عقب بيندازند .
در تعطيلات اين هفته فيلم «زندگي جالب» جرج بلمي درباره يك خانواده آمريكايي و از دست رفتن آنها و غم مرد خانواده، در آمريکا نمايش داده شد.
در واقع آمريكاييها در گردابي گيجكننده در مورد زندگي خانوادگي دست و پا ميزنند. در بسياري جهات، آنها خواهان دنيايي هستند كه ازدواج و بچه در نوك برج اين زندگي قرار داشته باشد، اما هر ساله به نظر ميرسد اين كشور رو به سوي فرهنگي پيش ميرود كه مبني بر لذتجويي بزرگسالان بوده و سرگرمي و تفريح، ارزشي بالاتر از تكهمسري و وفاداري به شمار ميرود.
به گزارش ایونا ، در اين مقاله «واشنگتنتايمز» به بررسي ديدگاههاي متحولشده در مورد ازدواج و تلاش گروههاي مذهبي و دولتي و تجاري در برخورد با اين قضيه پرداخته است.
«پل وي ريچ» به تازگي در مقالهاي براي بنياد كنگره آزاد نوشت: «بسياري از جوانان آمريكايي با ديدگاهي اشتباه نسبت به زندگي رشد پيدا كردهاند. آنها ازدواج را پيوندي موقت ميان يك مرد و يك زن و در موارد حاد بين دو همجنس ميدانند. اما چيزي كه بچهها به آن نياز دارند، پدر و مادري است كه به خواستههاي آنان توجه كرده و با هم باقي بمانند».
هرچند بسياري «پراكندگي خانواده»، «طلاق خوب»، «انتخاب زندگي بدون بچه»، «ازدواج همجنسبازانه» و «زندگي مشترك بدون ازدواج» را گزينههاي فرهنگي پرباري ميدانند!
«نيك كريست» مدير پروژه جايگزينهاي ازدواج ميگويد: زمان آن رسيده كه همه طبقات جامعه يك واقعيت را بپذيرند: مجازات مردمي را كه نميخواهند مطابق سنتهاي ارتجاعي رفتار كنند، متوقف كنيد.
سؤال واقعي اين است كه آيا مدل سنتي ازدواج كه در آن يك زن و يك مرد در چهارچوب يك زندگي عاشقانه و مستحكم، كودكان خود را بزرگ ميكنند در جامعهاي كه رويه رو به رشد آن، روابط جنسي خارج از ازدواج و بچهدار شدن است، باقي ميماند؟ از ديدگاه جامعه شناسي زنان و مردان متأهل بيشتر ثروتمند و سالم هستند، مدت طولانيتري را با هم زندگي ميكنند و ميزان رضايت جنسي آنها بالاتر بوده و به ميزان پايينتري دچار افسردگي و خودكشي ميشوند.
ازدواج به ويژه براي كودكان خانواده مفيد است و كودكاني كه با پدر و مادر در يك خانه زندگي ميكنند، كمتر دچار فقر اشتباه و يا ناهنجاري رفتاري ميشوند. آنها در مدرسه نيز عملكرد بهتري داشته و كمتر در دام روابط جنسي پيش از بلوغ و يا استفاده از مواد مخدر و الكل ميافتند. هماكنون بسياري نگران كاهش ميزان ازدواج و افزايش رفتارهاي خارج از قالب ارزشي هستند.
محققان علل اين امر را معرفي قرصهاي ضدبارداري (كه باعث امكان وجود سكس بدون حاملگي ميشود)، افزايش حضور زنان به عنوان نيروي كار و شيوع اين باور ميدانند كه زوجها بايد تا زماني كه مدرك دانشگاهي خود را ميگيرند يا كار خوبي پيدا ميكنند، ازدواج را به عقب بيندازند و اين امر، معمولا تا اوايل سي سالگي ازدواج را به تأخير مياندازد.
به گزارش ایونا ، پروفسور كونتز، علت ديگر را شيوع اين ايده ميداند كه مردم بايد با عشق ازدواج كند و از اين بحث هم حمايت ميكند.
عده بسياري هماكنون ازدواج و به ويژه بچهدار شدن را ايجاد خللي در زندگي يك شخص ميدانند و معمولا زندگي خود را به دو بخش پيش از بچهدار شدن و پس از بچهدار شدن تقسيم ميكنند و ساعات كاري نيز به گونهاي است كه معمولا زوجهاي داراي فرزند خسته بوده و زوجهاي بدون فرزند نه تنها انرژي بيشتري دارند بلكه آزادي رفت و آمد و ساعات كار را نيز به عنوان گزينهاي در اختيار دارند.
هزينه وجود بچه نيز معمولا باعث ميشود كه والدين از بسياري تفريحات و لذتها مانند مسافرت، ورزش و... بازمانند. وزارت كشاورزي آمريكا برآورد كرده بود كه هزينه ميانگين بزرگ شدن يك كودك در آمريكا تا رسيدن به بزرگسالي، 237 هزار دلار است.
دو موج مهم كه در بحث ازدواج در آمريكا تأثيرگذارند، يكي نهضت ازدواجي است كه حدود شش سال پيش راهاندازي شد تا معضل فروپاشي خانوادهها را در آمريكا حل كند كه در كنار آن سياستهاي داخلي موجود بر مبناي پذيرش خانوادههاي از هم گسسته و كنار آمدن با پيامدهاي آن نيز مهم بود.
جالب اينكه سازمانهاي مخالف ازدواج و سازمانهاي ديگر مانند پرورشگاهها، سالانه حدود 130 ميليون دلار كمك فدرال دريافت ميكنند.
اين امر همچنين نشان ميدهد كه هم جمهوريخواهان و هم دمكراتها به فكر مسائل ازدواج هستند.
دومين نيروي مهم در اين زمينه، ازدواج همجنسگرايان است كه از اوايل دهه 1990 آغاز شد و امروزه به جايي رسيده كه حدود 28 ايالت همهپرسيهايي را در مورد اصلاحات قانون اساسي انجام دادند.
به تازگي نيز بحث جديدي در مورد رابطه ازدواج و خدا مطرح شده است كه در آن به شدت با طلاق، بچهدار شدن و روابط جنسي خارج از ازدواج، ازدواج همجنسگرايان و چندهمسري مخالفت ميشود.
«آن گلن دون» از اساتيد دانشگاه هاروارد، هدف بزرگ اين تلاشها را اين ميداند كه بچههاي بيشتري توسط پدر و مادرهاي خودشان بزرگ شوند و ميگويد كه آينده آمريكا به شدت وابسته به موفقيت اين تلاشهاست.