در گفتگو با مجله ليگ قهرمانان؛ باجو: بارسلونا مرا ديوانه مي کند
مسي را درنظر بگيريد. او درست مثل کودکي که در پارک بازي مي کند، فوتبال بازي مي کند. فوتبال او به تاکتيکها و هم تيمي هايش و حريفان وابسته نيست به هيچ وجه مغرور هم نمي شود براي اينکه به هم تيمي هايش پاسهاي فراواني مي دهد. شانس بزرگ او اين است که مربي مثل گوارديولا در اختيار دارد
مجله رسمي ليگ قهرمانان متعلق به يوفا درآخرين شماره خود درمورد مأموريت جديد روبرتو باجو، ستاره سابق فوتبال ايتاليا در نقش رئيس بخش فني فدراسيون فوتبال اين کشور که از تابستان گذشته شروع شده، گزارشي منتشر کرده است.
به گزارش گل از قدس ، باجو در گفتگويي اختصاصي با اين نشريه گفته که نمي خواهد محدوديتي در کار براي خود ايجاد کند و مصمم است تا روي کار آتي مربيان ايتاليايي که با جوانان سر و کار دارند، تأثير قابل ملاحظه اي بگذارد.«بايد کار بيش از 53هزار مربي را زير نظرداشته باشم و خودم به همين دليل مدرک مربيگري بخش جوانان را گرفته ام تا براي انجام اين مأموريت آماده باشم و بتوانم بفهمم که براي بهترشدن شرايط چه کار بايد کرد. اما هيچ گاه مربي حرفه اي نخواهم شد. اين کار با تنش و استرس زيادي همراه است و نمي خواهم هارموني جديد زندگي خانوادگي ام را خراب کنم»
برنده توپ طلايي سال 3991 اروپا در مورد زندگي اين روزهايش مي گويد: «من در ارتباط نزديک با جنگلها و زمينهاي شخصي ام زندگي مي کنم و درعين حال ازعشق وعلاقه افراد خانواده و دوستان کودکي ام لذت مي برم. شکار هم مي روم براي اينکه همان طور که همينگوي مي گفت شکار به تثبيت رابطه دروني فرد با بقيه دنيا کمک مي کند. من سالهاي زيادي به دليل اردوها، تمرين، مسابقات، سفرها و فشارهاي ديگردر رفت وآمد بوده ام. فوتبال را ترک کردم چون به مقطعي رسيده بودم که به دليل مصدوميتهاي زانوهايم ديگر نمي توانستم ادامه دهم. فراموش نکنيد که من همه آن سالها درحقيقت با «يک پا ونيم» فوتبال بازي کردم.»
اما حتي براي باجو که از فوتبال فرار کرده بود، ميل بازگشت دوباره به اين عرصه زنده شد:» الان انرژي از دست رفته قبلي را از نظر فيزيکي و روحي بازيافته ام و براي يک نبرد ديگر آماده هستم. هيجان زيادي دارم. مي توانم به جوانان توصيه هاي زيادي بدهم. به خصوص درنحوه مقابله با حريف و فشارهايي که درابتداي فوتبال حرفه اي وجود دارد. گذشته روبي باجو درالگوي مناسبي درفوتبال امروزي منعکس شده که درواقع ليونل مسي درقلب ارکسترهماهنگ بارسلوناست.«درايتاليا همه همان طور که هواداران مي خواهند فوتبال بازي مي کنند تا فقط برنده شوند. در اسپانيا و آمريکاي جنوبي درعوض فوتبال يک نمايش است. يک بار من در تلويزيون هواداران بوکاجونيورس را ديدم که تيم را به گونه اي تشويق مي کردند که انگار قهرمان ليگ شده بودند. در حاليکه تيم آنها چهار بر صفرعقب بود.من عاشق آن هواداران شدم. مسي را درنظر بگيريد. او درست مثل کودکي که در پارک بازي مي کند، فوتبال بازي مي کند. فوتبال او به تاکتيکها و هم تيمي هايش و حريفان وابسته نيست به هيچ وجه مغرور هم نمي شود براي اينکه به هم تيمي هايش پاسهاي فراواني مي دهد. شانس بزرگ او اين است که مربي مثل گوارديولا در اختيار دارد. من پپ را از روزهايي که باهم دربرشا بوديم مي شناسم.هرچيزي که مربوط به بارسلونا است، مرا ديوانه مي کند.»
ازنظر باجو هم تيمي سابق او در تيمي که آن روزها بازيکنان ديگري همچون توني، دي بياجو، مائوري و ماتوزالم را دراختيار داشت، بهترين الگوي مربيگري در دنياست که با ساکي، کاپلو، ليپي و همه مربياني که باجو در طول دوران فوتبالش با آنها مشکلات زيادي داشت زمين تا آسمان فرق دارد. «من واقعاً نفهميدم که چرا در طول اين سالها تا اين اندازه با آنها مشکل داشتم. شايد آنها به خاطر علاقه بيش ازحد مردم به من حسادت مي کردند. چون حتي هواداران حريف هم مرا دوست داشتند. شايد حضور من باعث مي شد تا توجه به آنها در آن زمان که مربيان هميشه چهره شاخص تيمها بودند کمترشود. فوتبال مدرن خودشيفتگي آنهايي که روي نيمکت هستند را مورد تجليل قرارمي دهد.»
ولي باجو دوست دارد به خود فوتبال بيش ازهرچيز ديگري اهميت دهد: « من ازکاري که ميشل پلاتيني درنقش رئيس يوفا انجام مي دهد واقعاً خوشم مي آيد. اصل وپايه هر بيزينسي در اين ورزش بايد فوتبال در زمين باشد و همه تصميمات بايد در چارچوب منافع افرادي که در اين فوتبال سهيم هستند، اتخاذ شوند. پلاتيني حق داشت که مرا بازيکني بين شماره 9 و10 مي دانست. من در خط مياني و خط حمله بازي مي کردم و گلهاي زيادي زدم و البته پاسهاي گل زيادي هم دادم.»
اما افسوس باجو، هميشه همان ضربه پنالتي است که درفينال جام جهاني 1994فضاي بالاي دروازه تافارل را گشود. «آن توپ سه متربالاتراز تيرعمودي رفت. يک اتفاق باورنکردني براي بازيکني مثل من که اصلا هيچ پنالتي خود را تا قبل ازآن روز بيرون نزده بودم. براي همين هواداران برزيلي هميشه مي گفتند که اين يک رويداد غيرطبيعي بوده است. براي همين از آيرتون سنا که دوماه پيش ازآن تاريخ درپيست ايمولا ايتاليا کشته شده بود تشکرکردند که آن توپ را به بالاي تيردروازه برد.»
شايد با اين توضيح براي خود باجو هم آن اتفاق ناگوار، امروز تلخي کمتري داشته باشد.