-
پركامبرين Precambrian
پريكامبرين يك ائون زمين شناسي است كه از نظر تاريخ زمين قبل از دوره كامبرين قرار دارد .
در صورتي كه طول مدت پركامبرين 4000 ميليون سال با عمر ساير دوران ها مقايسه شود . يعني دوره پالئوزوئيك 330 ميليون سال
دوران مزوزئيك 175 ميليون سال و دوران سنوزوئيك 66.5 ميليون سال ملاحظه مي شود كه طول طمان پري كامبرين چند برابر هر يك از دوران هاي ديگر و چند برابر مدا زمان مجموع دوران هاي پالئوزوئيك ، مزوزوئيك و سنوزوئيك است . به همين لحاظ است كه در تاريخ زمين پركامبرين را بايد يك ائون در نظر گرفت .
در مورد انتخاب واحد پر كامبرين اثطلاحات متعددي از طرف دانشمندان به كار ميرود
از جمله :
پروتوزوئيك ( حيات اوليه protozoic )
آزوئيك ( عدم وجود حيات azoic)
ائوزوئيك ( آغاز حيات eozoic )
آركئوزوئيك ( قديمي ترين حيات archeozoic )
آنگوستوزوئيك ( حيات نتشناخته : Angustozpic )
از بين اصطلاحات بالا آركئوزوئيك بيشتر كاربرد دارد.
تقويم يا بهتر بگم تقسيمات پر كامبرين ( البته تو نقاط مختلف برخي قسمت ها متفاوت نامگذاري ميشوند )
-
حدود زیرین و بالایی پرکامبرین
حد زیرین پرکامبرین در حقیقت مقارن با پیدایش زمین در حدود 4.6 میلیارد سال پیش است. با توجه به اینکه هیچگونه اطلاعی از 700 میلیون سال اولیه آن وجود ندارد، شاید بتوان این مدت را زمان قبل از زمین شناسی در نظر گرفت. بطور کلی پرکامبرین با قدیمیترین سنگهای تعیین سن شده زمین در غرب گرینلند یعنی تقریبا 3.8 میلیارد سال پیش شروع میشود. حد بالایی پرکامبرین را معمولا با ظهور اولین جنس از تریلوبیتهای مربوط به قاعده کامبرین مشخص میکنند. در واقع ظهور این تریلوبیتها میتواند نشانه پایان پرکامبرین باشد.
شناخت پرکامبرین
خنمونهای سنگهای پرکامبرین در قارهها ، نادر و کمیاب است. علت کمیابی این سنگها پوشیده شدن آنها توسط لایههای جوانتر میباشد. در چنین مناطقی بیرون زدگی این زمینها در هسته کوههای به شدت فرسایش یافته و قعر درههای عمیق قابل مشاهده است. در واقع این سنگها در مناطق وسیعی که به آن سپر (Shield) میگویند گسترش یافتهاند. سپرها از نظر زمین شناسی پیچیده و درهم میباشند و عمدتا از سنگهای دگرگونی و تغییر شکل یافتهای تشکیل شدهاند. نیمرخ آنها تحدب ملایمی داشته و در مقطع شبیه به سپر جنگجویان میباشد. پرکامبرین ناشناخته ترین گستره از تاریخ زمین است، در نتیجه تقسیم بندی آن به واحدهای زمانی متعدد مشکل میباشد.
دلایل ناشناخته ماندن پرکامبرین
پرکامبرین شامل رخدادهای پراکندهای میباشد، که این رخدادها به دلیل گذشت زمان دارای جزئیات و آثار کمی میباشند. دلیلی که بر این حقیقت وجود دارد، این است که سپرها و دیگر بیرون زدگیهای پرکامبرین از سنگهای دگرگون شده و پیچیدهای تشکیل شده است که در بسیاری موارد توسط تودههای بزرگ آذرین قطع شده اند. برخی از این سنگها چندین بار چین خورده ، گسل یافته و بارها مورد نفوذ تودههای آذرین قرار گرفته و دگرگون شدهاند. عامل دیگری که مطالعه تاریخ پرکامبرین را پیچیده میسازد، کمبود فسیلها و سنگوارهها میباشد. شواهد سنگوارهای و فسیلی فراوانی تا قبل از دوران پالئوزوئیک در تاریخچه زمین شناسی ثبت نشده است. در زمان پرکامبرین حیات وجود داشته است، اما اشکال حیاتی ، ساده و از نظر بدنی نرم و قابل انعطاف بودهاند. به همین دلیل تاریخچه فسیلی پرکامبرین ناقص میباشد.
سنگوارههای پرکامبرین
سنگوارهها و فسیلهای پرکامبرین چندان شناخته شده نبوده و فراوان نمیباشند. ولی گاهی اوقات فسیلهایی با سن پرکامبرین یافت میشود. احتمالا عادی ترین سنگوارههای پرکامبرین ، ستونها یا برجستگیهای کاملا لایه لایه از جنس کربنات کلسیم میباشد. این ساختمانها که استروماتولیت (Stromato lite) نام دارد، بقایای موجودات حقیقی نبوده، بلکه مواردی هستند که توسط جلبکها رسوب کردهاند. اگرچه استروماتولیتها غالبا ساختمانهای نسبتا بزرگی دارند، ولی اکثر سنگوارههای دیگر پرکامبرین در حد میکروسکوپی و کوچک هستند. در آفریقای جنوبی سنگهای پرکامبرین قدیمی ، با سن بیش از 3.1 میلیارد سال ، پیدا شده است که شامل باکتریها و جلبکهای سبز - آبی هستند. محتوای فسیلی پرکامبرین بدلیل اینکه موجودات این دوران دارای بدنی نرم و قابل انعطاف بودند، بسیار کم و محدود میباشد.
زمینهای پرکامبرین
به عقیده بعضی از زمین شناسان در پرکامبرین یک خشکی واحد به نام پانگهآ وجود داشته است. گاهی اوقات این خشکی تقسیم شده و تشکیل دو خشکی گندوانا و لوراسیا را داده است. بین این دو خشکی را اقیانوس واحدی اشغال کرده بود. زمینهای این دوره به دو شکل دیده میشوند.
* سپرها یا زمینهای ثابت :
سپرها زمینهایی هستند که تا کنون کمتر توسط رسوبات پوشیده شده و کمتر تحت عمل فرسایش و چین خوردگی قرار گرفتهاند. مهمترین سپرها دنیا عبارتند از سپر آفریقا ، سپر برزیل ، آمریکای جنوبی ، سپرهند ، ایتالیا ، کانادا ، چین و سیبری.
* فلات قارهها :
این زمینها در قسمتهای چین خورده و یا درههای مرتفع قرار گرفتهاند. این زمینها در اغلب زمانهای زمین شناسی در زیر دریاها قرار داشته و توسط رسوبات پوشیده شده و تحت عمل چین خوردگی نیز قرار گرفتهاند.
سنگهای پرکامبرین
تعیین سن سنگهای پرکامبرین بر اساس روشهای رادیومتریک صورت گرفته است. بطور کلی سنگهای مربوط به این دوره به دو دسته تقسیم میشوند.
* سنگهایی با درجه دگرگونی بالا یا گرانولیت : این سنگها قدیمی ترین سنگهای شناخته شده میباشند.
* سنگهای آذرین و رسوبی تخریبی اغلب دگرگون شده : این سنگها جوانتر از سنگهای قبلی بوده و بر روی آنها قرار میگیرند. این سنگها به علت داشتن کلریت سبز رنگ بوده و به مجموعه سنگهای سبز رنگ مشهور هستند.
آب و هوای پرکامبرین
به علت کمبود اطلاعات فسیلی از پرکامبرین نمیتوان به خوبی در مورد آب و هوای این دوره اظهار نظر کرد. شواهد آب و هوایی اندک موجود در پرکامبرین بسیار متناقض میباشد. چون از یک طرف فراوانی کربناتها از قبیل دولومیت و ساختمان جلبکی احتمالا معرف آب و هوای گرم میباشد و از طرف دیگر وجود تیلیتها در روی اکثر سپرها حاکی از یک زمان یخبندان عمومی میباشد. بطور کلی از روی تمامی شواهد موجود میتوان نتیجه گرفت که پرکامبرین دارای آب و هوای گرم و مرطوب با اتمسفر غنی از بخار آب بوده است. بطوری که بخارات آب در ارتفاعات ، باعث تشکیل و گسترش یخچالها شدهاند. رسوبات ماسه سنگی و شیلهایی که از این زمان باقی ماندهاند، نشاندهنده وجود عوامل فرسایشی است که بر سطح زمین حکمفرما بوده است.
مشخصات پالئوژئوگرافی پرکامبرین
بطور کلی پوسته زمین در پرکامبرین طی سه مرحله یا فاز انجام گرفته است که عبارتند از :
فازپرموبیل ( Permobilephase) (آرکئن)
در این مرحله که حدود 3.4 میلیارد سال پیش به پایان میرسد، پوسته زمین مشابه قشر کره ماه از گابرو غنی بوده و اولین اقیانوسها در آنها تشکیل گردیده است. ضمنا در این مرحله درجه حرارت پایین آمده و کمتر از 374 درجه سانتیگراد گردیده است. سپس بطور ناگهانی فرسایش ، رسوبگذاری ، فرونشینی و دگرگونی ایجاد شده و در نهایت سنگهای گرانیتی تشکیل شده است. در این مرحله با اینکه پوسته مقاوم تر گردیده ولی هنوز نمیتوانسته وزن تشکیلات رسوبی ضخیم تر از 7 کیلومتر را تحمل نماید.
فاز تحولی (Transitional Phase) پرتروزوئیک زیرین
در پروتروزوئیک زیرین ، پوسته گرانیتی برای اولین بار به صفحهها و پلیتهای باثبات و کمربندهای پر تحرک تقسیم میشود. پلیتهای با ثبات از رسوبات اولیه پوشیده شده است. کمربندهای پر تحرک متعددی نیز به وسعت صدها کیلومتر گسترده شدهاند. از لابلای شکستگیها و خرد شدگیهای کمربندها ، مواد نفوذی بازیک خارج شده و در سطح زمین گسترده شده است. در واقع در این مرحله پلیتها و کمربندها مجموعا سطح زمین را پوشانده بود و حاشیه این پلیتها و کمربندها ریفتها (Rift) و شکافهای زیر دریایی را ایجاد نموده است.
فاز تکتونیک صفحهای (Plate –Tectonic) (پروتروزئیک بالایی)
در این فاز دو قاره آفریقا و قاره آمریکای جنوبی تشکیل شده و طبق مطالعات مغناطیس دیرینه ، این دو قاره تا کرتاسه یکی بودهاند. در این زمان دریاهای کم عمق و کنار خشکی (Epicontinental) گسترش یافته و محیطی مطلوب برای رشد و توسعه استرماتولیتها ایجاد گردیده است.
-
-
معرفي دوره ژوراسیک
ژوراسیک اولین بار در سال 1795 توسط آ. دو هومبولت (A. de Humboldt) تحت عنوان زمینهای ژورا در حد پرمین و ماسه سنگهای تریاس مشخص گردیده ، ولی بعدا یک زمین شناس فرانسوی به نام آ. بوئه (A. Boue) سیستم ژوراسیک را تعریف نمود.
کلیات
سیستم ژوراسیک از زمین شناسی تاریخی مهمی داشته ، مطالعات با ارزش از نظر چینه شناسی و بخصوص بیوسترایتگرافی در این دوره انجام گرفته است. و. اسمیت(W. Smith) از سال 1759 تا 1839 از زمینهای ژوراسیک تقسیمات چینه شناسی فسیلهای شاخص را ثابت کرده است. دو بوش (Lide Buch) از سال 1774 تا 1854 و پونشترت (Puenestedt) از سال 1809 تا 1899 دوره ژوراسیک را به ترتیب به دو قسمت ژوراسیک سیاه و ژوراسیک سفید هر یک را با حروف یونانی به بخشهای کوچکتری تقسیم کردهاند که این تقسمات هنوز در آلمان بکار برده میشود. طول دوره ژوراسیک 60 میلیون سال است.
تقسیمات کرونوستراتیگرافی ژوراسیک
اپل از سال 1831 تا 1865 بیوزون را ثابت نمود و 33 زون آمونیت در ژوراسیک تشخیص داد که هنوز قابل قبول است. اپل ژوراسیک را به سه زیر سیستم تقسیم نمود و به نامهای لیاس ، دوگر و مالم نامید. لیاس یا ژوراسیک زیرین مطابق با ژورای سیاه است. ژوراسیک میانی یا دوگر که ژورای قهوهای را شامل میشود و ژوراسیک بالایی یا مالم با ژورای سفید مطابقت دارد. هر یک از این سیستمها به اشکوبهایی زیر تقسیم میشود که شرح مقاطع و محلهای تیپ آنها عبارتست از:
ژوراسیک زیرین یا لیاس
اشکوب هتانژین (Hettangian): نام آن از ناحیه هستانژ واقع در موزل فرانسه گرفته شده است.
اشکوب سیمنورین (Sinemurian): توسط دوربینی در سال 1850 از ناحیه سمور (Semur) واقع در کت دور (Cote dor) فرانسه شده است.
اشکوب پلی اکنسباکین (pliensbachian): در ناحیه پلی اکسباک آلمان توسط اوپل در سال 1858 ابرین نام خوانده شده است.
اشکوب توآرسین (Toarcian): ناحیه اصلی رسوبات آن در توآر (Thouors) واقع در دو سور (Deux - sevres) فرانسه در سال 1850 توسط بینی نامگذاری شده است.
ژوراسیک میانی یا دورگر
اشکوب با ژوسین (Bajocian): نام آن از ناحیه باژو در فرانسه گرفته شده است و رخساره آن شامل سنگ آهک 11 لیتی و ماسه سنگ آهنی است.
اشکوب باتونین (Bathonian): نام آن از ناحیه بان در مضرب لندن گرفته شده است و شامل آهک 11 لیتی رس و ماسه سنگ است.
اشکوب کالووین (Callovion): رسوبات آن در ناحیه کلاویز (Kellaways) جنوب غرب انگلستان به صورت آهک ماسهای بوده و نام آن توسط اسمیت در سال 1813 از این محل گرفته شده است.
ژوراسیک بالایی یا مالم
اشکوب آکسفوردین (Oxfordian): رسوبات آن از زمانهای سیاه سنگ رنگ تشکیل شده است و محل اصلی آن در آکسفورد واقع در شمال لندن میباشد.
اشکوب کیمرجین: نام آن از کیمریج (kimmeridge) واقع در جزیره پوربک (Purbeck) گرفته شده و رسوبات آن شامل مارن و کمی ماسه سنگ است.
اشکوب پرتلاندین (porthladian): نام آن از منطقه پرتلاند در جنوب انگلستان گرفته شده است و شامل آهک 11 لیتی ماسهای است.
اشکوب پوربکین (Purbeckian): شامل رسوبات کولابی مارنی - آهکی و ژیپس است. نام این اشکوب از جزیره پوربک در انگلستان توسط اسمیت و وبستر مشتق شده است.
فسیل شناسی ژوراسیک
در ژوراسیک پرندگان ظهور مینمایند و بهترین مثال آن پرنده معروف آرکئوپتریکس (Archeopteryx) است که حد واسط پرنده و خزنده بوده ، در اشکوب پرتلاندین در ناحیه سلمن هوفمن واقع در باواریای آلمان کشف شده است. بدین ترتیب تمام گروههای جانوری در مهره داران در ژوراسیک وجود داشته است. از نظر فسیل شناسی مهمترین گروههای فسیلی عبارتند از:
آمونیت: از مارکوفسیلهای مهم ژوراسیک به شمار میرود.
رادیومرها و روزنه داران: از فسیلهای تک یاختگان رادیولرها و روزنه داران در این دوره مشاهده شده است. بعضی از رسوبات سیلیسی ژوراسیک ایتالیا که از اسکلت سیلیسی رادیومرها تشکیل گردیدهاند و به نام رادیولاریت نامیده میشود، در ایران در کرتاسه بالایی گسترش مییابد. از روزنه داران شاخص دوره لیاس جنس اربی توپسلا (orbitopsclla) است که در سازند لیاس جنوب ایران مشاهده شده است.
پالئو ژئوگرافی ژوراسیک
در مقیاس جهانی ، پالئو ژئوگرافی ژوراسیک فرق چندانی با دوره تریاس ندارد. خشکی گندوانا شامل آمریکای جنوبی پرفریقات در حالیکه آتلانتیک جنوبی هنوز وجود ندارد، ولی ماداسگار ، هند و استرالیا از هم جدا است. قاره شمال آتلانتیک و خشکی آنگارا یکی میباشد. پیشرویهای کنار قارهای دریاها بخصوص در اروپا توسعه دارد که کم و بیش باعث جدا شدن آنگارا در ژوراسیک بالایی میگردد. استنشاق قارهها که از اواخر تریاس شروع شده ، از ژوراسیک نیز ادامه پیدا کرده و منجر به تقسیم شدن خشکی گندوانا شده است.
در این دوره عمق اقیانوسها فزونی یافته و با ایجاد ریفتها (به علت فاز کششی) گدازههای عظیم ایولیتی گسترش پیدا کرده است. در مقایسه با وضع پالئو گرافی تریاس ، در ژوراسیک خشکی هند بیش از پیش رو به شمال حرکت نموده و باعث عریض شدن اقیانوس هند میگردد. کانال موزامبیک در دوره لیاس باز میشود. اقیانوس اطلس شمالی نیز اندکی شروع به ظاهر شدن مینماید. اقیانوس اطلس جنوبی به صورت دریای باریکی (ریفت) بین خشکی آفریقای جنوبی و آمریکای جنوبی قرار دارد. سرانجام استرالیا هنوز از خشکی آنتاراکتیک جدا نشده است.
-
معرفي دوره تریاس
نام تریاس اولین بار توسط فون آلبرتی در سال 1834 در ناحیه لرن (Luraien) آلمان بکار برده شد. چون رسوبات این دوره از سه قسمت کاملا مشخص تشکیل گردیده است نام آن را تریاس نهادهاند.
مشخصات دوره تریاس
از میان سه دوره مربوط به مزودوئیک ، دوره تریاس با مدت زمان 40 میلیون سال کوتاهترین دوره از دوران است. سنگهای این دوره از سه نوع رخساره به ترتیب زیر تشکیل گردیده است:
کوپر: قسمت فوقانی است که شامل مارنهای گچ و نمکدار رنگین میباشد.
موشل کالک: بخش میانی که از آهک فسیلدار تشکیل شده است.
بونت ساندشتین: بخش زیرین است که متشکل از ماسه سنگ قرمز و در راس آن 70 متر ماسه سنگ گلی رنگ با فسیل گیاهی ولتزیا میباشد.
حدود دوره تریاس آب و هوا
حد زیرین
حد زیرین آن با فاز تکتونیکی پالاتین مطابقت داشته است. فازی که معرف آخرین حرکات و جنبشهای مربوط به فاز اصلی هرسی نین است. و در اروپای مرکزی و شرقی گسترش داشته و با از بین رفتن بسیاری از موجودات پالئوزوئیک و ظهور موجودات دیگر در مزوزوئیک همراه است.
حد بالایی
بین تریاس و ژوراسیک اشکوب رتین (Rhaetian) قرار دارد که سابقا آن را جزء لیاس (ژوراسیک زیرین) میدانستند و در پارهای موارد نیز بین تریاس و لیاس در نظر میگرفتند، ولی فعلا آن را متعلق به تریاس پایانی میدانند. حد بین تریاس و ژوراسیک از نظر بیوستراتی گرافی چندان مشخص نبوده ، ولی شواهد پالئوزو اکولوژی و تغییرات شرایط آب و هوایی در این زمان میتواند این دو دوره را از هم جدا کند.
مثلا در تمامی محیط کناره خشکی آلپ و اروپای غربی ، شرایط آب و هوایی اواخر تریاس موجب تشکیل حوضهها و رسوبات مردابی و تبخیری گردیده و تغییرات شدید شوری آب و بطور کلی تغییرات شرایط شیمیایی آب سبب از بین رفتن پارهای از موجودات شده است.
تقسیمات دوره تریاس
رخسارههای دوره تریاس از دو منشأ میباشند: یکی رخسارههای مردابی و قارهای (تریاس آلمان) و دیگری رخسارههای دریایی (تریاس آلپ). تقسیمات تریاس آلمان قدیمیتر بوده و شامل سه گروه رخساره به نام بونت ساندیشتین یا ماسه سنگهای قهوهای ، موشل کالک آهک صدفدار و کوپر یا مارنهای رنگین است.
بونت ساندشتین
واحد لیتولوژی بونت ساندشتین با اشکوب ورفنین (Werfenian) انطباق داشته که نام آن از ناحیه ورفن واقع در 40 کیلومتری جنوب - جنوب شرقی سالسبورگ در اتریش گرفته شده است. این اشکوب معادل اشکوب سکیتین (Scythian) است که نامش از سرزمین سکیت در شمال کریمه مشتق شده است.
موشل کالک
آهکهای صدفدار یا مرشل کالک ، معادل اشکوب ویرگلورین (Virglorian) است که شامل آهکهای گردنه ویرگلوریا در اتریش و یا اشکوب آنیزین (Anisian) یعنی آهکهای ناحیه تیرل (Tyrol) اتریش و سرانجام اشکوب لادینین (Ladinian) که در ناحیه لادین سوئیس شرقی بین ایتالیا و اتریش مطالعه شده است.
کوپر
مارنهای کوپر معادل اشکوبهای کارنین (Carnian) یعنی دولومیت ، مارن و آهک در ناحیه تیپ یعنی آلپ و همچنین اشکوبهای نورین (Norian) شامل آهک و دولومیت آلپ در جنوب سالسبورگ اتریش و بالاخره اشکوب رتین است که اولین بار در سال 1861 توسط یک زمین شناس انگلیسی به نام مور (Moore) بکار برده شده است.
فسیلهای گیاهی تریاس
جلبکهای سبز که خصوصا در دریاهای گرم و کم عمق مانند دریای مزوژه فراوان بودهاند. از انواع این جلبکها میتوان دیپلوپورا و ژیروپورلا را نام برد که دارای تال (Thalle) آغشته به آهک بودهاند. از درختان بزرگ که امروزه تند سیلیسی شده آنها در نواحی هند و آفریقای جنوبی پیدا شده میتوان آروکاریاس را نام برد، که در برش عرضی دارای دوایر متحدالمرکز نشانه مراحل رشد میباشد.
فسیلهای جانوری
فرامینفرها به علت تغییرات شرایط محیط دریایی دو خانواده مهم از فرامنیزهای پالئوزوئیک چون فوزولینیده و آندوتیروتیریده در تریاس از بین رفته و منحصرا خانواده لاژنیده ظاهر و اهمیت پیدا میکند.
کنودونتها: کنودونتها بیش از فرامننفرها در تریاس اهمیت چینه شناسی داشته و از میکرو فسیلهای شاخص این دوره به شمار میروند، به عنوان مثال جنس Gondolella در مرشل کالک اروپا از کنودونتهای شاخص است.
مرجانهای شش تیغه: با از بین رفتن مرجانهای چهار تیغهای و بسیاری از تابولاتا در پرمین بالایی ، مرجانهای شش تیغهای تریاس میانی فراوان شده و تشکیل ریفهای دولومیتی را میدهند.
دوکفهایها و شکم پایان: برخی از آنها از بهترین فسیلهای شاخص تریاس به شمار میروند. مثل جنس Myophora که در موشل کالک معروف است.
پابرسران: شامل آمونیتها با خط درزهای متشکل از فرو رفتگی و برجستگی سینوسی شکل در رخسارههای آلپی است.
بازوپایان: در محیطهای لیتورال نسبتا فراوان بوده و گروههای رنکونلید و ترابراتولید معروفند.
آب و هوای تریاس
تغییرات آب و هوایی در تریاس معلول حرکت و مهاجرت قطبین و در نتیجه جابجایی خط استوا بطرف جنوب است که موجب تشکیل مقدار متنابهی رخسارههای تخریبی میگردد. در اروپای میانی ، آب و هوای استوایی کربنیفر در پرمو - تریاس تبدیل به یک آب و هوای گرم با فصول متناوب میگردد. چنین آب و هوایی موجب تخریب گرانیت (وگنیسهای هرسینین گردیده و تودههای عظیمی از کنگلومرا ماسه سنگ و سیاتستون در پای کوهها تشکیل میشود که با رنگ قرمز جلب نظر مینمایند. درجه حرارت دریاهای آن زمان از نسبت ایزوتوپهای 16O به 18O محاسبه شده ، در حدود 25 درجه بوده است؛ یعنی شرایط مطلوبی که برای رشد جلبکهای آهکی و مرجانها میتوان در دریاهای نواحی آلپ در نظر گرفت.
جغرافیای دیرینه تریاس
بطور خلاصه آغاز تقسیمات خشکی گندوانا به همراه ولکانیسم شدید ، بحران و تغییرات آب و هوایی ، مهاجرت قطبین به طرف جنوب ، گرم شدن عمومی هوا و وسعت زون تبخیری از پدیدههای پالئوژئوگرافی تریاس به شمار میروند.
انتشار خشکیها و دریاها در تریاس
خشکی بزرگ پانگهآور تریاس به خشکیهای لوراسیا و گندوانا تقسیم گردیده است و در بخشهای میانی آن دریای مزوژه و دریاهایی چون دریای استرالیا و دریای گندوانایی وجود داشته است.
اشتقاق قارهها و لکانیسم و کوهزایی در تریاس
از تریاس میانی به بعد قاره استرالیا - آنتراکتیک و هند از قاره آفریقا جدا میشود. در تریاس بالایی نوبت جدایش ماداگاسکار است، در حالی که شکاف وسیعی از تیپ دره ریختی حاکی از باز شدگی اقیانوس اطلس از زمان ژوراسیک که موجب تظاهر ولکانیسم بازالتی و آندریتی میشود که از درون این شکاف عظیم خارج گردیده است. با آنکه در مزوژه کوهزایی شدید وجود نداشته است، ولی قلمرو و نواحی آلپی شروع به حرکت نموده و چندین دگرشیبی کوچک در آلپ شرقی پدیدار میگردد.
ارتفاعات کارپات و بالکان به همراه چین خوردگیهای زیردریایی و برشهای بین تشکیلاتی از آثار این حرکات است. این تکتونیک همزمان با رسوبگذاری در آنیزین پایانی با ولکانیسم توفی و سینریتی مشخص میشود. در حد تریاس - ژوراسیک ، یک دگرشیبی مشخص در حاشیه نواحی جنوبی و شرقی آسیا مشاهده میشود (کوهزایی سیمرین).
-
-
انقراض دایناسورها
دانشمندی به نام لوئیز آلوارز، استاد دانشگاه کالیفرنیا در برکلی و برنده جایزه نوبل با پسرش فرضیه ای را ارائه داده که : 65 میلیون سال پیش یک شهاب سنگ به قطر 5 مایل با سرعت معادل 150000 مایل در ساعت با کره زمین برخورد نموده است . قدرت انفجار این برخورد معادل صد میلیون مگاتن تی ان تی ( TNT ) برآورد شده است . در اثر این حادثه ، خرده های سیاره یا شهاب سنگ و میلیون ها تن خاک و صخره های زمین به صورت گرد و غبار در آمده و در نتیجه ابری عظیم از پودر اجرام سماوی و گرد و غبار سراسر کره زمن را در بر گرفته و خصوصا در جو زمین پخش شده و مانع رسیدن نور خورشید به زمین گردیده است . با سرد شدن و برودت هوا و تاریکی در طی سال ها ، بسیاری از جانوران وگیاهان روی سطح زمین ، از جمله دایناسورها از بین رفته اند و منحصرا گیاهان و جانورانی که در قعر و گودال های زیر زمین زیست می نمودند توانستند زنده بمانند .
در رابطه با این مساله ، اخیرا پس از 10 سال پژوهش ، زمین شناسان فرو رفتگی دایره ای شکل را به قطر 112 مایل در زیر 3600 فوت سنگ آهک در شمال شبه جزیره یوکاتن ( peninsula Yucatan ) در مکزیک کشف کرده اند . وسعت این فرو رفتگی تا زیر خلیج مکزیک ادامه دارد . وجود سنگ آهک که رخساره ای دریایی است موید آنست که آن خرده سیاره یا شهاب سنگ به سطح دریای کم عمقی برخورد نموده و میلیون ها تن موتد زیر دریایی با انفجاری که صورت گرفته به صورت پودر به جو زمین صعود کرده است . تصاویر ماهواره ای از شبه جزیره یوکاتن گودالی بزرگ به قطر 125 مایل را که با آب شیرین با 300 تا 500 فوت قطر پر گردیده و می تواند حد و مرزی که بعد از تصادم سنگ آسمانی با زمین به وجود آمده باشد نشان می دهد . ( ویکتوری 1998 )
برای تعیین مرز زیرین و زبرین تریاس ، از بیوستراتیگرافی نیز می توان کمک گرفت . با اینکه پستانداران و گیاهان آنژیوسپرم در تریاس ظاهر شده اند ، اما با انواع تکامل یافته خود اختلاف فاحشی دارند . در این دوره دوزیستان ناپدید گردیده ، ولی در عوض خزندگان فراوان می گرد . در عالم گیاهی نیز گیاهان ژیمنوسپرم فراوان میشوند . بین نرم تنان از سفالوپودا ، سراتیت ها از بین رفته و آمونیت های حقیقی با خط درز آمونیت ظاهر می شوند . بلمنیت ها نیز مانند آمونیت ها نهایت گسترش خود را در ژوراسیک نشان می دهند .
در عالم موجودات ، حد بین دوران پالئوزوئیک و مزو زوئیک با از بین رفتن تریلوبیت ها و فوزولین ها مشخص می شود . همچنین مرجان های چهار تیغه و تابو لاتا جای خود را به مرجان های شش تیغه ای می دهند . از گروه آمونوئیدا ، سراتیت ها جانشین گونیاتیت ها گردیده و از مهره داران ، استوگوسفال ها و خزندگان ترمورف در تریاس از بین می روند
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن