آیا مرا امر میكنی كه آنان (ایرانیان)را طرد كنم. هرگز طرد نخواهم كرد. چون در این صورت از زمرة جاهلان خواهم بود. امّا سوگند به خدایی كه دانه را شكافت و بندگانش را آفرید، حتماً شما را برای برگشت مجدّد به آیینتان سركوب میكنند؛ همان گونه كه شما آنان را در آغاز برای پذیرش این آیین سركوب نمودید.»
دربارة رابطه و پیوند ایران و ایرانیان با اسلام آثار مختلفی به رشتة تحریر در آمده است. در عصر پهلوی هم مورّخان و به ویژه فراماسونرها از منظر ویژة خود دربارة وجوه مختلفی از این رابطه بسیار نوشتهاند.
اتّكای نویسندگان و پژوهشگران معاصر ما با دریافت انسان مدارانة اومانیستی و غفلت آنان از مفاهیم بلندی چون مشیّت الهی، طرّاحی تقدیر آسمانی، وقت، راز و حكمت تاریخ باعث بوده تا جملگی در وهم و پندار بمانند و قادر به كنار زدن هیچ پردهای و مكشوف ساختن هیچ راز پوشیدهای كه حقیقت آن نزد خداوند و حضرات معصومان(ع) است، نشوند و به عكس بر گستره و حجم ابهامات و تردیدها بیفزایند، من نیز به هیچ روی ادّعای كنار زدن پردههای راز و مكشوف ساختن پوشیدهها را ندارم به قول حكیم طوسی:
همه تا درآز، رفته فراز
به كس وانشد این در راز، باز
امّا در این باره میتوان پرسید:
آیا هیچ گاه مجال تأمّل دربارة ورود اسلام به ایران و شكست سپاه یكصد و بیست هزار نفری مجهّز و مجرّب آنها در برابر ارتش سی هزار نفری مبتدی و آزمون ندیدة مسلمانان داشتهاید؟ این شكست با هیچ یك از قواعد استراتژیك و فنّ میدان داری كه ایرانیان در آن سرآمد بودند، قابل تحلیل نیست تا چه رسد به اینكه به دنبال بافندگان وهم و پندار مدّعی پیروزی اسلام با شمشیر شویم. لشكر چهار هزار نفری رستم فرّخ زاد كه در برابر سپاهیان مسلمان اسلحهها را بر زمین نهاده و به عنوان اوّلین گروه از موالیان در كوفه وارد شدند، هیچ گاه فكر نمیكردند كه در دستان طرّاح تقدیر، رقم زننده به سرنوشتی خواهند شد كه نام آنها را تا جویندگان علم در پروین بالا میكشد.
آیا هیچ گاه دربارة پیوند و ازدواج دختر پادشاه ساسانی، یزدگرد سوم، یعنی شهربانوی گرامی با حسین بن علی(ع) و تولّد معصوم چهارم، یعنی حضرت زین العابدین(ع) اندیشه كردهاید؟ تنها فرزندی كه از خانهاش سلسلة امامت تا آخرین وصیّ رسول ختمی مرتبت ادامه پیدا میكند؟
به عمر دراز سلمان فارسی چطور؟ و اسلام آوردنش و ارتقای جایگاهش تا منزلت اهل بیت(ع) و نیز حضور ایرانیان در اردوگاه مختار ثقفی و جمع انتقام گیرندگان خون امام حسین(ع)؟ مورّخان نوشتهاند كه در اردوگاه مختار ثقفی، عموماً به زبان فارسی سخن میگفتند. چه كسی میتواند پرده از راز مهاجرت و شهادت امام هشتم، حضرت علیّ بن موسی الرّضا(ع) بردارد و صدها نفر از فرزندان و نوادگان امام هفتم كه در گوشه گوشة این سرزمین فراخ هر یك نردبانی نورانی به سوی آسمان بر كشیدهاند؟
و بالأخره راز ماندگاری و بقای ایران و گذار آن از میدان هزاران طوفان كه میتوانستند هزاران بار این سرزمین و نامش را از صفحه و جغرافیای زمین محو كنند و نتوانستند؟
در گنج خانة طرّاح آسمانی، مقدّر شده بود تا دامان این سرزمین محلّ امن و پرورشگاه فرزند فرهنگ و تمدّن اسلامی باشد، سینة ستبر مردانش حافظ و محافظ سیره و سنّت و سخنان و دانش فرزندان رسول مكرّم اسلام باشد و بالأخره، زمینش، آوردگاهی برای مهیّا شدن مردان مرد برای حضور در آخرین فصل از حیات در زمین؛ یعنی استقبال از مهدی آخرالزّمان ارواحنا له الفداء.
به عبارت دیگر، راز ماندگاری ایران در «مأموریّت ویژهاش» نهفته است.
نقشی ویژه در آخرالزّمان كه نام او را در زمرة زمینهسازان ظهور و همراهان و یاری دهندگان ثبت خواهد كرد.
مردانی چون آیت كبرای خداوندی، امیرمؤمنان(ع) از این راز آگاهی داشتند كه در اعتراض و اشارة امثال اشعث كه حلقة ایرانیان سرخ روی گرداگرد علی(ع) را تاب نیاوردند و پراكندگی آنان را طالب شدند، فرمودند: «كدام یك از این شكمپرستان بیشخصیّت مرا معذور میدارد و حكم به انصاف میكند كه برخی از آنها مانند الاغ در رختخواب خود میغلطند و دیگران را از پند آموختن محروم میسازد. آیا مرا امر میكنی كه آنان (ایرانیان)را طرد كنم. هرگز طرد نخواهم كرد. چون در این صورت از زمرة جاهلان خواهم بود. امّا سوگند به خدایی كه دانه را شكافت و بندگانش را آفرید، حتماً شما را برای برگشت مجدّد به آیینتان سركوب میكنند؛ همان گونه كه شما آنان را در آغاز برای پذیرش این آیین سركوب نمودید.»
ای كاش پیروان احمد حنبل این روایت منقول از رسول اكرم(ص) را كه در مسند حنبل آمده است، با گوش جان میشنیدند كه فرمودند:
«نزدیك است كه خداوند متعال، اطراف شما را از عجم پر كند. آنان چون شیرانی هستند كه اهل فرار نیستند. طرفهای درگیر و دشمنان شما را میكشند و از غنیمتهای شما استفاده نمیكنند.» (ج 5، ص 11)
هیچ كس تردیدی ندارد كه پیشبینی امیرمؤمنان(ع) تنها در هنگامة ظهور رخ خواهد داد. آنگاه كه ایرانیان همة اعراب را به دامان اسلام حقیقی برخواهند گرداند.
با تكیه به جملة روایات و رخدادهاست كه هماره اعلام كردهام:
«ایران شیعه خانة امام زمان(ع) است» چنان كه در كشاكش جنگ جهانی اوّل، مرحوم آیت الله العظمی نائینی در هنگام استغاثه به آستان حضرت صاحب الزّمان(ع) این پیام را دریافت كه:
«ایران شیعه خانة ماست. كج میشود، خطر هست، امّا نمیگذاریم بریزد.»
جلال الدّین سیوطی در الحاوی للفتاوی روایتی را نقل میكند از قول رسول اكرم(ص) كه فرمودند:
«پرچمهای سیاهی از خراسان بیرون میآید كه هیچ چیز نمیتواند جلوی آنها را بگیرد تا اینكه در بیت المقدّس نصب میشود.» (الملاحم و الفتن، باب 94، ص 60)
مژده باد بر شیران بیفرار، جویندگان علم در ستارة پروین، یاران سیّد خراسانی، آنان كه افتخار وزارت و مشاورت امام عصر(ع) را در دولت كریمهاش از آن خود خواهند ساخت. آنان كه مقام فرماندهی كلّ قوای امام را به نام خود ثبت خواهند كرد. آنان كه در جمع یاران خاص، 313 نفر برگزیده، مقامی ویژه خواهند داشت.
آنان كه در اوّلین سال ظهور، در سپاه یك میلیونی به دعوت امام لبّیك گفته و در كوفه به ایشان میپیوندند.
من میگویم: میراث فرهنگی و آبروی دنیوی و اخروی ما در گذشته، امروز و فردا این است.
میگویم جوانان این سرزمین را به این سوی باید «ارشاد» كرد.
میگویم، مبلّغان هم نوا و هم افق با آهنگ ظهور، مستمعین و مخاطبان را به آوردگاه «آمادگاه مهدی یاوران» فرا میخوانند.
میگویم، صدایی دلنشینتر از «لبّیك به امام» و «سیمایی» جذّابتر از سیمای شهر و دیار منتظران نیست.
میگویم، جذّابترین درس مدرسة منتظران، «درس انتظار» است و دلنشینترین داستانها، داستان دلدادگی است و گوشنوازترین نغمات، نغمة یا صاحب الزّمان(ع) است. شما چه میگویید؟
اسماعیل شفیعی سروستانی
رادیو معارف 15/5/89