-
پادزهر ترس
پادزهر ترس
شجاعت، بیباکی و شهامت بیشتر اوقات در کنار هم میآیند. اما مفهوم شجاعت را به یک مفهوم افسانهای تبدیل کردهاند که فقط میتواند از آن یک قهرمان یک داستان خارقالعاده باشد. مردم بسیاری با شجاعت غریبهاند و برایشان گنگ و مرموز مینماید. علت این است که اینان خود از این ویژگی بیبهرهاند. مردم شجاع نیستند، چون دانا نیستند. نمیدانند شجاعت و شهامت چطور به وجود میآید و بدتر از همه این که اصلا تلاش نمیکنند، بدانند. این افراد عمری را در چنگال ترسهای گوناگون در اسارت سپری میکنند. سقراط میگوید:مردم نه تنها نمیدانند بلکه اصلا نمیدانند که نمیدانند یا به قول معروف:آن کس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابد و دهر بماند.
به همین دلیل است که ترس جزیی جدا ناشدنی از زندگی خیلی آدمهاست. ترس از مرگ ، ترس از شکست ، ترس از پیروزی ، ترس از زندگی ، ترس از تعبیر شدن کابوسها و هراس از به حقیقت پیوستن رویاها. عده کثیری دنباله روی دیگران هستند، چون اعتماد به نفس ندارند و از استقلال وحشت دارند. مضحک اینست که به محض این که شخص شجاعی را میبینند، به ستایش برمیآیند و فورا به دنبالش راه میافتند. ولی اگر آدم بیباک دیگری پیدا شود و به آنها یادآوری کند که چقدر ترسو و ضعیف هستند، به او حملهور میشوند و نابودش میکنند.
اما ترس به واقع چیست؟
درک نادرست یا فقدان درک از ناشناختهها. ما به واقعیت نگاه میکنیم، اما نه از زوایهای درست و همین خالق این حس مخرب است. جایی خواندم که ترس را اینچنین میگفت:تصویری گمراهکننده که واقعیت به نظر میرسد. به عبارتی شک و تردیدها ، نگرانیها و تصویرهایی عنفی که ما قبل از وقوع پیشامدی در ذهنمان میسازیم، خالقان ترس و بیمناکی هستند. از همین رو بیجهت نیست که شاعران و نویسندگان و انسانهای بزرگ تاریخ از این احساس با کلماتی منفی و تلخ سخن میگویند.
ویلیام شکسپیر ، شاعر و نمایشنامهنویس شهیر انگلیسی و خالق آثاری چون هملت و مکبث است که کمتر کسی را میتوان یافت که نام او را نشنیده باشد. او میگوید: ترسها خائنینی هستند که ما را از تلاش و آزمایش میترسانند تا به آنچه که میخواهیم نرسیم. ناآگاهی و نادانی عامل ایجاد ترس است. فیلسوف بزرگ آمریکایی رالف والدوامرسن این چنین میگوید:دانش پادزهر ترس است. مردان و زنان قهرمان روحهایی بزرگ دارند. آنها دائما در حال فراگیری هستند و هر لحظه برآنند که از قبل آگاهتر و فهیمتر شوند. قهرمانها و انسانهای نامدار میدانند که نمیدانند» اما به نهایت کوشش میکنند تا بدانند. این دسته متکبر و مغرور نیستند و با فروتنی از هر که بتوانند میآموزند تفاوت رهبران و دنبالهروان آنها اینست که گروه اول به تواناییهای بالقوه خود واقفند ولی جمعیت دوم آنها را انکار میکنند. شهامت و اعتماد به نفس از علم به اطراف و علم به خود سرچشمه میگیرد. اما باید گفت که این طور نیست که قهرمانان از ترس عاری باشند، نه اصلا اینطور نیست. هر انسانی با ترس زاده میشود و مردان و زنان بزرگ هم از این قاعده مستثنی نیستند.
نلسون ماندلا ، قهرمان پیروزی بر نظام ستمگرانه آپارتاید در آفریقای جنوبی است. این سیاهپوست جسور ، مقاوم و قهرمان ملی میگوید:«من یاد گرفتم که شجاعت این نیست که ترسی در وجودمان نباشد، بلکه اینست که بر آن مسلط و حاکم شویم. من به قدری در شرایط گوناگون زندگیام ترسیدهام که اصلا به یاد نمیآورم اما همیشه آن را پشت نقابی از شهامت و جسارت مخفی کردهام. مرد شجاع ، کسی نیست که نمیترسد. بلکه کسی است که بر ترسش حاکم میشود. و مردان و زنانی چون دکتر مارتین لوترکینگ ، رزاپارکس ، جسی اونز ، ژاندارک ادموند هیلاری و بسیاری دیگر همگی به ارزش آگاهی به خود و به محیط خارج پی برده بودند و همین آگاهی است که نام آنها را پس از گذشت سالهای بسیار در تاریخ ماندگار کرده است.
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن