در شرایط كنونی ، حجم زیاد كار و یا فشارهای مالی موجود در جامعه باعث شده كه مردم از مدیران ارشد گرفته تا پرسنل یك مجموعه ، بصورت یك ماشین برنامه ریزی شده (روبات) عمل كنند. در این حالت خصوصیات انسانی از جمله آرامش ، صمیمیت ، صداقت ، عزت نفس و خصوصیات زیبای انسانی دیگری مثل عشق كمرنگ و در مواردی ناپدید شده است و در بعضی موارد روابط ناسالم و حیوانی بیشتر دیده می شود.
از طرفی توجه مراكز آموزش به آموزشهای مربوط به تكنولوژی ، سبب شده تا ارتباط زیبای انسانی به حداقل كیفیت خود تنزل پیدا كند.
در كشورهای صنعتی پیشرفته ، مدیریت معنوی یكی از آموزشهای بسیار مهم و ارزشمند هم از نظر معنوی و هم از نظر مادی به حساب می آید كه در این سیستم مدیریت بر روی خصوصیاتی از جمله عزت نفس ، صمیمیت ، شور و شوق در بین پرسنل محیط كار و زندگی می باشد. بدیهی است دور شدن از فضای معنوی و تمركز بیش از حد بر مسائل مربوط به تكنولوژی ، مانع از بیدار سازی روحی شاد و با نشاط در محیط كار می گردد.
از آنجایی كه نیروی انسانی یك سازمان ارزشمندترین سرمایه آن سازمان محسوب می شود گسترش فرهنگ سالم اندیشی ، قدردانی و تقویت روحیه متقابل لازم است كه در برنامه ریزی آموزشی سازمانها در نظر قرار گیرد.
به نظر می رسد با گسترش فرهنگ پیشگیری و درك مفاهیم روح و روان نیروی انسانی می توان از ایجاد ناراحتی های عصبی و روانی و بدنبال آن بیماریهای جسمی و ذهنی جلوگیری كرد.
آنچه تاكنون در زمینه رشد روحیه انجام قدرتمندانه كار تاكنون شنیده ایم عموماً بصورت تئوری بوده است و در این مجموعه از مقالات در نظر داریم كه با به اجرا درآوردن راهكارهای عملی ، فضایی شاد و لذت بخش را بطور سالم ایجاد كنیم.
بنا بر تحقیقات معتبر بدست آمده ، گسترش علوم مدیریت معنوی می تواند حداقل ۳ برابر راندمان كاری پرسنل را ارتقاء دهد در این راستا تنها دو چیز لازم داریم.
توكل به روح الهی خداوند در وجودمان ، حمایت او و همكاری مسئولین تصمیم گیرنده و پرسنل در حال كار ، تا بجای صرف هزینه های كلان برای درمان افسردگیها ، اضطرابها و برطرف كردن بزهكاریها و مواردی مثل سوء مصرف مواد مخدر ، جامعه ای پاك و در سطحی بالاتر ، ایرانی پاك را بوجود آوریم.
با ایجاد احساسی خوب نسبت به خودمان می توانیم از نتایج اعمال مان نیز بهره مند شده و لذت ببریم. ولیكن نتایج خوب یك سازمان و رشد آن كه وابسته به همكاری و هماهنگی و صمیمیت و صداقت بین پرسنل می باشد متأسفانه در جامعه ما بسیار كمتر بین اعضاء یك سازمان دیده می شود.
● چگونه كرامت نفس می تواند سبب موفقیت در مدیریت دیگران شود؟
مدیر یك مجموعه ، می تواند با اندیشه های سالم اش محیطی شاد ، با نشاط و با بهره وری بالا را بوجود آورد و همین مدیر می تواند با اندیشه های تنگ نظرانه یا بدور از عزت نفس ، افسردگی ، اضطراب و در پی آن سردردهای میگرنی ، زخم معده ، بدخوابی ، حمله های قلبی و حتی سرطان را بوجود آورد.
شاید در نگاه اول این مسئله عجیب به نظر برسد ولیكن با بالا بردن سطح آگاهی مان نسبت به انرژی ها ، هاله ها و چاكراهای موجود در هر انسان ، پی می بریم كه انرژی منفی و كثیف ، غده سرطانی و بیماری هایی از این قبیل می شوند همچنین انرژی تمیز سبب زیبایی ، شادابی ، نشاط و بالا رفتن روحیه مثبت در افراد. چنانچه پرسنل هر كدام منتظر تغییری در مدیر باشند و مدیر آن را نپذیرد ، مسلماً آنكه بیشترین آسیب را می بیند خود شخص (پرسنل و خانواده او) خواهند بود ، پس بنظر می رسد كه جدا از نظر و اندیشه سالم مدیر ، خود شخص نیز می تواند با كنترل بر ذهن خود روحیه مثبتی را با سطحی از عزت نفس بالا در خودش ایجاد كند و با مدیریت روحیه خود و دیگران جامعه ای شاد را بوجود آورد.
● عزت نفس را انتخاب كنید وگرنه دچار مشكل نفس خواهید شد
از نظر جنیفر جیمز انسان شناس فرهنگی ، ما در چهار حالت می توانیم حس عزت نفس خودمان را گسترش دهیم :
۱) تقدیر و طالع ما اولین منبع ماست :
كه روی آنها هیچ انتخابی نداریم ، در حالی كه بر روی عزت نفس افراد تأثیرگذار است. همانند اینكه ما از چه كسی بدنیا آمده ایم ، كجا بدنیا آمده ایم و از چه جنسیت و نژادی هستیم.
۲) دومین منبع خانواده و بزرگسالان دیگری هستند كه در دوران كودكی مطرح بودند :
یعنی آنكه شاخص ترین افرادی كه در مراحل اولیه زندگیمان بودند و توانسته اند بر روی شكل گیری تصور ما از خودمان تأثیر بگذارند.
۳) سومین منشاء عزت نفس تجارب ما از زندگیمان را شامل می شوند :
كه شامل تمامی شكستها و موفقیتهایی است كه در زندگی كسب كرده ایم و آنها باعث می شوند كه احساس ما بر زندگی ما شكل گیرد.
۴) چهارمین منشاء برداشت ما از ۳ منشاء قبلی است :
این مورد مهمترین منشاء عزت نفس است زیرا كه اگر سه مورد قبل را از دیدی مثبت بررسی كنیم تصویری مثبت از خود خواهیم داشت و در غیر اینصورت ذهنی منفی و گفتگوی درونی منفی حس ناخوشایندی را در ما بوجود می آورد.
▪ بنابراین در رابطه با مورد اول :
تنها به نكات مثبت موارد بیندیشید به آنكس كه از او متولد شده اید به آنجایی كه در آن بدنیا آمده اید و به جنسیت و نژادتان عشق بورزید اگر مكانی كه در آن بدنیا آمده اید از نظر شما ارزشمند بوده ، بسیار خوب و اگر مكانی حقیر بوده به خود ببالید كه از امروز به بعد ، با ذهنیتی مثبت به مكانی ارزشمند ارتقاء پیدا كرده اید و یا با تغییر اندیشه تان ارتقاء پیدا می كنید و همین اصل را برای موارد دیگر.
▪ در رابطه با مورد دوم :
به افرادی بیندیشید كه به شما آموزشهایی داده اند ، كه باعث رشد و ترقی تان شده اند تا زندگی شاد و با نشاطی را برای خودتان ایجاد كنید و اگر مواردی منفی بوده اند نیز از آنها به خوبی یاد كنید زیرا كه به شما آموزشی داده اند كه آن آموزش سبب شده تا خسارات و ضربه های بزرگتری را تجربه نكنید.
▪ در رابطه با سومین مورد :
به موفقیتهایتان بیندیشید و از خود قدردانی كنید. موفقیت و كامیابی تان را با خودتان و دیگران (ترجیحاً آنانی كه در این راه به شما كمك كرده اند) جشن بگیرید و شكستهایتان را به عنوان درسی در نظر بگیرید كه باعث پیشرفت شما به گامی بالاتر شده است.
چنانچه هر یك از نیروهای انسانی از مدیر عامل یك سازمان تا كارمندان آن جامعه خود مدیریت احساسات و عزت نفس شان را به عهده گیرند ، كل آن مجموعه پیشرفتی ارزشمند پیدا خواهد كرد.
● نفس عزت نفس در یك مدیر و اثر آن بر روی پرسنل
شك و تردید به خود همچنین كبر و غرور كاذب ویروسهای ذهنی هستند كه اگر در ضمیر ناخودآگاه او جای گیرند. میزان تأثیرگذاری و سودمندیش به حداقل می رسد. مدیرانی كه گرفتار حس تردید به خود هستند معمولاً افرادی دور از دسترس و عموماً متواری بوده و چندان نقش مؤثری ایفا نمی كنند.
این مدیران عموماً كارمندان را حتی زمانی كه دستپاچه اند و نمی دانند كه چه كار می كنند ، بحال خود رها می كنند آنان اطمینان و باور چندانی نسبت به خودشان و باورهایشان ندارند و بیشتر به افكار دیگران بها می دهند تابه افكار خودشان (مخصوصاً به تفكر آنهایی كه برایشان خبرچینی می كنند) این افراد معمولاً به ندرت از كارمند نشان حمایت می كنند و بسیار كم ، بی پرده و صریح صحبت می كنند و در زمانهایی كه تحت فشارند از موضع ضعف به قدرتمندترین افراد پناه می برند.
مشاورین این افراد معمولاً افرادی نالایق می باشند كه بر اساس رابطه بیشتر و شایستگی كمتری در كنار مدیران قرار گرفته اند ، آنان در برخی موارد بر اساس سطح تحصیلات و مدرك شان آنجا را اشغال كرده اند نه بر اساس بزرگ اندیشی و ارزش های روحانی شان.
ب) گروهی دیگر از مدیران ، افراد كنترل كننده ای هستند كه با تكبر و غروری كاذب تسخیر شده اند. آنان حتی زمانی كه نمی دانند چه می كنند نیاز مبرمی به اعمال قدرت و كنترل دارند حتی زمانی كه برای همه واضح است كه آنها در اشتباهند بر درستی و بر حق بودن خود پافشاری می كنند این افراد از كارمندان خود حمایت چندانی نمی كنند حتی اگر كسی نسبت به كارش علاقمند و با اعتماد باشد.
این دسته از مدیران چنین فردی را كه بنظر ناهماهنگ می رسد كنار می گذارند اگر چه خود باید به او بپیوندد كه دارای خصوصیات علاقمندی و اعتماد به كارشان می باشد.
● عشق بی قید و شرط راه حلی ساده و مؤثر
برای ایجاد آسایش و راحتی و محیطی شاد و صمیمی لازم است كه به عشق بی قید و شرط خداوند اجازه دهیم كه در درونمان جاری شود و ما مجرای ارتباطی باشیم برای انتقال این انرژی مثبت از مبداء خداوند به مقصد تمامی كائنات.
اولین و مهمترین گام ایجاد این ویژگی ها بوجود ‌آمدن عشق بی قید و شرط است بدین معنی كه افراد یك مجموعه همدیگر را بخاطر خودشان دوست بدارند ، بی توجه به وظیفه و كاری كه انجام می دهند همانند دوست داشتن یك كودك بدون هیچگونه قید و شرط.
از گذشته خارج شویم ، نگران آینده نباشیم ، به حال بیاندیشیم و از این لحظه به بعد :
۱) از درون خودمان شروع كنیم :
خودمان بپذیریم و به این نگرش ایمان بیاوریم كه بدون توجه به جایگاه شغلی و موقعیت كاری ما ، پیامهایی كه دیگران بصورت پیشنهاد یا انتقاد به ما می دهند را در درجه اول با این در نظر بگیریم كه این درس در دانشگاه زندگی ما ، برای پیشرفته خودمان از جانب استادمان خداوند بودجود آمده است.
۲) این ذهنیت را داشته باشیم كه انسانها و تمامی كائنات خوب اند و تنها رفتار آنهاست كه گاهی مشكل آفرین می شود. در نظر داشته باشید كه منشاء تمامی خلقت بر اساس زیبایی ، پاكی و صداقت استوار است و چنانچه مواردی از جمله حسادت ، كینه و تكبر جایگزین بزرگ اندیشی ، بخشش و تواضع گردید این مسائل براحتی قابل تغییر كردن است با این باور كه بنیاد وجودی فرد بر اساس خوبیها شكل گرفته است.
● مهمترین مسئله در سازمانهای امروز ، تنفس روح الهی است
و در كلام آخر اینكه مهمترین مسئله در سازمانهای امروز مسئله تنفس روح الهی در بین انسانهاست. اگر می خواهیم سود مالی شركت مان را بر اساس اصولی تغییر دهیم كه نه تنها مدیران بلكه پرسنل تحت امر آنان نیز در عمل آنگونه اقدام كنند كه كل سیستم مشتری پسند ، مقرون به صرفه ، سریع الانتقال ، قابل انعطاف و دائماً در حال رشد و توسعه فكری و عملی باشند. لازم است كه بدانیم دیگر جایی برای افكار قدیمی و انسانهایی كه با آن سیستم پوسیده مدیریتی می كنند وجود ندارند.
برای اتصال به روح پاك الهی بجز تجربه نزدیك به مرگ ، بیداری روحی از طریق تمرینات مراقبه (مدی تیشن) وجود دارد تا از درون احساس كنیم و درك كنیم كه خداوند هیچ چیزی را بی ارزش خلق نكرده است. صحت ، درستی و عزت نفس از جانب خداوند بصورت پتانسیلی آماده استفاده در ما قرار داده شده و چنانچه هر فرد در هر جایگاه خودش گسترش دهنده فرهنگ سالم اندیشی شود می تواند با تغذیه شدن از عشق خداوند با اندیشه زیر آن عشق و شادمانی را در جامعه توسعه دهد ، به خصوص اگر كنترل كننده ذهنهای دیگران باشد.
پس برای لذت بردن از جامعه ای زیبااندیش لازم است كه حداقل در دو نوبت یكی قبل از خواب و دیگری پس از بیدار شدن از خواب تصویر خود را همانند فیلمی ناطق در درونمان ببینیم و احساس خوشایندی را تجربه كنیم و خودمان را نسبت به گذشته مان در حال رشد ببینیم ، نه رشدی با ریا و متظاهرانه بلكه با قلبی پاك و آرام .
و با تمام وجودمان تكرار كنیم كه :
من معلمی دوستدار و نمونه ای صادق از حقایق راستین می باشم ، حقایقی كه به خودم و دیگران كمك می كند ، تا حضور خداوند را در زندگیمان بیدار كنیم.
و در پایان بیاد داشته باشید كه خداوند در قرآن كریم خود (سوره الحجر ، آیه ۲۹ و ۳۰) به زیبایی هر چه تمامتر فرموده :
خداوند احوال هیچ امتی دگرگون نخواهد كند مدتی مگر آنكه آن قوم احوال خویش دگرگون نماید ز پیش
همواره یادمان باشد كه همه ما خوبیم ولی بسیار بهتر از این هم می توانیم باشیم. نویسنده : مهندس منصور همایونی نژاد