چرا قهر مي‌کنيم؟
فردي که قهر مي‌کند هدفي دارد و در واقع با قطع ارتباط مي‌خواهد مطلب خود را به اطرافيان يا به فرد مقابل بيان کند. بعضيها بيشتر از بقيه قهر مي‌کنند و برخي افراد هرگز علاقه‌اي به قهر ندارند. بطور کلي هدفي که در اين رابطه مورد نظر فرد است معمولا براي بيان يک ناراحتي يا يک هيجان منفي است. فرد مي خواهد به طرف مقابل بگويد که ناراحت است، يا مي‌خواهد کاري کند رفتار او را تغيير دهد و ... . در هر حال قهر کردن به صورت يک وسيله و يک مکانيزم در آمده است که در مواقع ناراحتي از فرد سر مي‌زند. يک روش تخليه ناراحتي است که در واقع چنين کاري را نيز انجام مي‌دهد و فقط فرد به اين روش عادت کرده است و معمولا قبل از اينکه فکر بهتري به ذهنش برسد که در آن لحظه فايده بهتري داشته باشد به اين روش اقدام مي‌کند.
برخي‌ها اين روش را از دوران کودکي ياد گرفته‌اند. ممکن است کودک با مشاهده رفتار اطرافيان و بويژه والدين در مواقع ناراحتي از يک فرد ديگر رفتار آنها را الگو برداري کند. چنين کودکي ياد مي‌گيرد پيام خود را با قطع ارتباط بيان کند و به روشي غير از گفتار کلامي مفهوم ناراحتي خود را به اطرافيان برساند. بطور کلي اين روش چه در کودکي ياد گرفته شده باشد و چه در بزرگسالي فرقي نمي‌کند. فرد از يک شيوه نادرست براي تنظيم رفتار خود استفاده مي‌کند و در واقع نمي‌تواند به روش مناسبتري مطلب خود را بگويد، يا از خود دفاع کند.


چرا آشتي مي‌کنيم؟
انسان يک موجود اجتماعي است. وجود وابسته به شبکه اجتماعي است که در آن قرار مي‌گيرد و شايد بدون آنکه متوجه باشد چنين وابستگي در او وجود دارد. در واقع بهتر است بگوئيم يک نياز، انسان به برقراري روابط با ديگران نيازمند است. چنين نيازي نه تنها يک نياز جسمي بلکه عميقا يک نياز رواني است. بنابراين دور ماندن از چنين روابطي براي وي فوق‌العاده دشوار است، مگر افرادي که به اختلالاتي دچارند که دوري از روابط اجتماعي را ترجيح مي‌دهند. بر اين اساس ماندن در وضعيت قهر براي افراد دشوار است. بويژه اينکه در يک سوي قهر معمولا افرادي قرار داند که به نحوي از لحاظ عاطفي براي فرد داراي اهميت هستند، مثل قهر دو دوست يا قهر زن و شوهر.
بنابراين بازگشت به وضعيت قبلي و تمايل به آن معمولا وجود دارد، حتي در مواردي که افراد با توجه به ويژگيهاي شخصيتي خود به نوعي فقدان چنين تمايلي را نشان مي‌دهند. ممکن است شدت ناراحتي از طرف مقابل به قدري زياد باشد که فرد کاملا از برقراري رابطه مجدد ، به عبارتي آشتي خوداري کند و حتي دلايل و توجيهات منطقي براي آن داشته باشد. ولي جمله اي کاش اين اتفاق نمي‌افتاد... به شکلهاي مختلف در ذهن افراد وجود دارد. برخي افراد بيشتر از بقيه نياز رواني و عاطفي خود به روابط با ديگران احساس مي‌کنند.
اين چنين افرادي هر چند ياد گرفته باشند از روش قهر به عنوان يک روش براي بيان ناراحتي استفاده کنند، اما بزودي تمايل به بازگشت در آنها بوجود مي‌آيد. برخي افراد به صورت خودکار در حالت هيجاني به اين روش اقدام مي کنند، اما بعد از مدتي که هيجاناتشان فروکش کرده و قدرت منطق نمو بيشتري يافته ، متوجه مسائلي مي‌شوند که تمايل به بازگشت در آنها را بوجود مي‌آورد. برخي از افراد ديگر به نظر کينه‌اي تر هستند و شايد به نظر برسد هرگز نمي‌توانند فرد مقابل را ببخشند، حتي به قيمت تحمل ناراحتيهاي حاصل از قطع روابط و ... .

بهتر از قهر و آشتي
افرادي که در قهر مي‌مانند افرادي هستند که شيوه مناسب ابراز وجود ، دفاع از خود ، قاطعيت و جرات وزري را ياد نگرفته اند، نمي‌توانند هيجانات خود را بخوبي کنترل کنند و مانع از دخالت آنها در تصميمهاي منطقي شان شوند، قدرت چشمپوشي و بخشيدن ديگران را ندارند و يا غرور کاذبي براي خود ايجاد کرده‌اند و ... .
در هر حال هم خود قهر و هم عواملي که به ايجاد و تداوم آن مربوط مي‌شوند استرس‌زا هستند. افکار منفي آزاد دهنده در حالت قهر شديدا فعال مي‌شوند. فرد در حال قهر بيشتر از حالتهاي عادي به ويژگيها ، گفتار و رفتار منفي فرد مقابل توجه مي‌کند، در حالي که در حالت برقراري دوستي اين دسته از افکار بسيار کاهش مي‌يابند. بر اين اساس قهر و آشتيهاي مداوم آزار دهنده و بهم ريزنده شرايط آرام زندگي هستند که مي‌توان روشهاي مناسبتر و ايده‌آل‌تري بجاي آنها جايگزين کرد تا فرد بتواند با جرأت ورزي بيشتري در شرايط استرس‌زا حاضر شود، بتواند از خود دفاع کند و با حفظ دوستي و صلح به حل مشکل و اختلاف بوجود آمده مبادرت کنند.
چنين روابطي از پايايي بيشتري برخوردار هستند، آرامش فرد را تداوم مي‌بخشند و از همه مهمتر راه اندازي افکار منفي که بسيار آسيب رسان براي افراد و براي روابط او هستند جلوگيري مي‌کنند. فرد بهتر است با کنکاشي در خود ، علت اساسي تمايل با استفاده از ابراز بهتر را در خود پيدا کند و به رفع آن اقدام نمايد. شيوه‌هاي جرات ورزي را ياد بگيرد، شيوه‌هاي کسب آرامش را ياد بگيرد و از بروز افزايش اضطراب و ديگر هيجانات منفي خود جلوگيري کند. به اين ترتيب سيستم منطقي فرد نيز فعالتر شده و مي‌تواند استدلال درستي داشته باشد و تصميمهاي درستي اتخاذ کند.

قهر تربيتي
گاهي اوقات والدين براي کاهش رفتار نامناسب در خود از ابزار قهر استفاده مي‌کنند. و به عبارتي مي‌خواهند به اين روش ناراحتي را از رفتار کودک بيان کنند و آنرا بهتر از شيوه‌هاي تنبيه بدني و ... مي‌دانند. در هر حال استفاده از اين ابزار نيز براي تربيت کودک مي‌تواند هم مفيد و هم مضر باشد. استفاده مکرر از اين ابزار و براي هر رفتار جزئي و کلي به کودک ياد خواهد داد که از قهر براي بيان ناراحتي خود استفاده کند و از طرف ديگر در صورت تداوم استفاده از قهر ، تأثير گذاري خود را از دست خواهد داد و ديگر به عنوان شيوه تربيتي مناسب نخواهد بود.
استفاده از قهر مي‌تواند مفيد باشد، در صورتي که مدت زمان آن بسيار کوتاه و با توجه به سن کودک تنظيم شود. براي خردسالان ، يک قهر 4 - 3 دقيقه‌اي مناسب خواهد بود و معمولا توصيه مي‌شود از قهرهاي طولاني با کودکان و نوجوانان جدا خودداري شود و دفعات آن مکرر و زيانبار نباشد.