دستمال سرخ دلم
این جایم
بر تلی از خاکستر
پا بر تیغ می کشم
و به فریب هر صدای دور
دستمال سرخ دلم را تکان میدهم
دستمال سرخ دلم
این جایم
بر تلی از خاکستر
پا بر تیغ می کشم
و به فریب هر صدای دور
دستمال سرخ دلم را تکان میدهم
غصه نخور دلم ... هر کسی جایگاهی داره که درکش برای همگان دشواره ...
اگه تو رو شکستن ...چون میخواستن کوچیک بشی ...درست به قدر فهم و درک خودشون .
کنتراست
سیاه سیاهم
با زرد هماهنگم کن استاد!
گاه حجم یک کلاغ
کنتراست یک تابلو را حفظ میکند
غصه نخور دلم ... هر کسی جایگاهی داره که درکش برای همگان دشواره ...
اگه تو رو شکستن ...چون میخواستن کوچیک بشی ...درست به قدر فهم و درک خودشون .
از شوق به هوا
به ساعت نگاه میکنم
حدود سه نصف شب است
چشم میبندم که مبادا چشمانت را
از یاد برده باشم
و طبق عادت کنار پنجره میروم
سوسوی چند چراغ مهربان
و سایه کشدار شبگردان خمیده
و خاکستری گسترده بر حاشیه ها
و صدای هیجان انگیز چند سگ
و بانگ آسمانی چند خروس
از شوق به هوا میپرم چون کودکیم
و خوشحال که هنوز
معمای سبز رودخانه از دور
برایم حل نشده است
آری از شوق به هوا میپرم
و خوب میدانم
سال هاست که مرده ام
غصه نخور دلم ... هر کسی جایگاهی داره که درکش برای همگان دشواره ...
اگه تو رو شکستن ...چون میخواستن کوچیک بشی ...درست به قدر فهم و درک خودشون .
پیست
ميزي براي کار
کاري براي تخت
تختي براي خواب
خوابي براي جان
جاني براي مرگ
مرگي براي ياد
يادي براي سنگ
این بود زندگی....
غصه نخور دلم ... هر کسی جایگاهی داره که درکش برای همگان دشواره ...
اگه تو رو شکستن ...چون میخواستن کوچیک بشی ...درست به قدر فهم و درک خودشون .
پیاده روی
گز میکند خیابانهای چشم بسته از بر را
میان مردمی که حدودا میخرند و
حدودا میفروشند
در بازار بورس چشمها و پیشانی ها
و بخار پیشانیم حیرت هیچ کس را بر نمی انگیزد...
غصه نخور دلم ... هر کسی جایگاهی داره که درکش برای همگان دشواره ...
اگه تو رو شکستن ...چون میخواستن کوچیک بشی ...درست به قدر فهم و درک خودشون .
نازی مرد
نازي
نازي مرد
آن همه دویدن و سراب
این همه درخشش و سیاه
تا كجا من اومدم
چطوري برگردم ؟
چه درازه سايه ام
چه كبود پاهام
من كجا خوابم برد ؟
يه چيزي دستم بود! كجا از دستم رفت ؟
من مي خواهم برگردم به كودكي
قول مي دهم كه از خونه پامو بيرون نذارم
سايه مو دنبال نكنم
تلخ تلخم,
مثل يك خارك سبز
سردمه و مي دونم هيچ زماني ديگه خرما نمي شم
چه غريبم روي اين خوشه سرخ
من مي خوام برگردم به كودكي!!
نمي شه !! نمي شه !! نمي شه !! نمي شه !! نمي شه !!
كفش برگشت برامون كوچيكه
پابرهنه نمي شه برگردم ؟
پل برگشت توان وزن ما را نداره! برگشتن ممكن نيست
براي گذشتن از ناممكن , كی يو بايد ببينيم؟!!
رويا رو , رويا رو , رويا رو , رويا رو
رويا را كجا زيارت بكنم ؟
در عالم خواب
خواب به چشمام نمي آد!
بشمار , تا سي بشمار ... يك و دو
يك و دو
سه و چهار
پنج و شش
هفت و هشت
نه و ده ...
غصه نخور دلم ... هر کسی جایگاهی داره که درکش برای همگان دشواره ...
اگه تو رو شکستن ...چون میخواستن کوچیک بشی ...درست به قدر فهم و درک خودشون .
شب در چشمان من است
به سیاهی چشمهایم نگاه کن
روز در چشمان من است
به سفیدی چشمهایم نگاه کن
شب و روز در چشمان من است
به چشمهای من نگاه کن
چشم اگر فرو بندم
جهانی در ظلمات فرو خواهد رفت
غصه نخور دلم ... هر کسی جایگاهی داره که درکش برای همگان دشواره ...
اگه تو رو شکستن ...چون میخواستن کوچیک بشی ...درست به قدر فهم و درک خودشون .
جنایتهر جنایتی از آدمی ساخته است!باور کنید!داروی جاودانگی را کشف خواهد کرد!میگویید نه؟این خط،این نشان ....
غصه نخور دلم ... هر کسی جایگاهی داره که درکش برای همگان دشواره ...
اگه تو رو شکستن ...چون میخواستن کوچیک بشی ...درست به قدر فهم و درک خودشون .
بی شک جهان را به عشق کسی افریده اند
چون منکه افریده ام از عشق جهانی برای تو