بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 1 از 11 123 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 از مجموع 108

موضوع: فروغ فرخ زاد

  1. #1
    sunyboy آواتار ها
    • 33,773
    مدیـریت کــل باشگاه

    عنوان کاربری
    مدیــــریت کـــــل باشگاه
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل تحصیل
    علوم - فناوری
    شغل , تخصص
    وب مستر - طراح وب
    رشته تحصیلی
    مهندسی نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض فروغ فرخ زاد

    فروغ فرخزاد

    فروغ فرخزاد در سال 1313 در تهران چشم به جهان گشود پس از گذراندن دوره های آموزشی دبستانی و دبیرستانی برای آموزش نقاشی به هنرستان نقاشی رفت در 16 سالگی با پرویز شاپور ازدواج کرد و به اهواز رفت و در آنجا اقامت کرد
    اما پس از یکی دو سال از هم جدا شدند
    در سال 1337 در سن 22 سالگی به کارهای سینمایی روی آورد و در شرکت گلستان فیلم به کار پرداخت
    در سال 1338 برای بررسی و مطالعه ساخت فیلم به انگلستان رفت در طی فعالیت سینمایی خود چندین فیلم ساخت و در یک فیلم و نمایش بازی کرد در این زمینه فیلم خانه سیاه است که در باره جذامیان جذامخانه ای اطراف تبریز می پرداخت برنده بهترین فیلم مستند در سال 1342 شد در سال 1345 برای شرکت در دومین فستیوال پژارو به ایتالیا سفر کرد
    فروغ سر انجام در سال 1345 در سن 33 سالگی در اوج شکفتگی استعداد شاعرانه اش به هنگام رانندگی بر اثر یک تصادف جان سپرد وی را در گورستان ظهیرالدوله تهران به خک سپردند
    از او پسری به نام کامیار شاپور به یادگار مانده است











    دفترهای شعر

    1. اسیر امیر کبیر 1331
    2. دیوار جاویدان 1336
    3. عصیان امیر کبیر 1337
    4. تولدی دیگر مروارید 1342
    5. برگزیده اشعار جیبی 1343
    6. ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد مروارید 1352
    7. گزینه اشعار مروارید 1364
    گزیده دو شعر


    فتح باغ




    آن کلاغی که پرید

    از فراز سرما
    و فرو رفت در اندیشه آشفته ابری ولگرد

    و صدایش همچون نیزه کوتاهی پهنای افق را پیمود
    خبر ما را با خود خواهد برد به شهر
    همه می دانند
    همه می دانند
    که من و تو از آن روزنه سرد و عبوس
    باغ را دیدیم
    و از آن شاخه بازیگر دور از دست
    سیب را چیدیم
    همه می ترسند
    همه می ترسند اما من و تو
    به چراغ و آب و اینه پیوستیم
    و نترسیدیم
    سخن از پیوند سست دو نام
    و هم آعوشی در اوراق کهنه یک دفتر نیست
    سخن از گیسوی خوشبخت من است
    با شقایقهای سوخته بوسه تو
    و صمیمیت تن ها مان در طراری و درخشیدن عریانیمان
    مثل فلس ماهی ها در آب
    نهذن
    سخن از زندگدگی نقره ای آولزی است
    که سحرگاهان فواره کوچک میخواند
    مت در آن جنگل سبز سیال است
    شبی از خرگوشان وحشی و در آن دریای مضطرب خونسرد
    از صدفهای پر از مروارید
    و در آن کوه غریب فاتح
    از عقالان جوان پرسیدیم
    که چه باید کرد
    همه می دانند
    همه می دانند
    ما به خواب سرد و سکت سیمرغان ره یافته ایم
    ما حقیقت را در باغچه پیدا کردیم
    در نگاه شرم آگین گلی گمنام
    و بقا را در یک لحظه نا محدود
    که دو خورشید به هم خیره شدند
    سخن از پچ پچ ترسانی در ظامت نیست
    سخن از روز است و پنجرههای باز
    و هوای تازه
    و اجاقی که در آن اشیا بیهوده می سوزند
    و زمینی که ز کشی دیگر بارور است
    و تولد و تکامل و غرور
    سخن از دستان عاشق ما است
    که پلی از پیغلم عطر و نور و نسیم
    بر فراز شبها ساخته اند
    به چمنزار بیا
    به چمنزار بزرگ
    و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم
    همچنان آهو که جفتش را
    پرده ها از بعضی پنهانی سرشارند
    و کبوترهای معصوم از بلندیهای برج سپید خود
    به زمین می نگرند














    گل سرخ





    او مرا برد به باغ گل سرخ
    و به گیسو های مضطربم در تاریکی گل سرخی زد
    و سر انجام برگ گل سرخی با من خوابید
    ای کبوترهای مغلوج
    ای درختان بی تجربه یائسه ای پنجره های کور
    زیر قلبم و در اعماق کمرگاهم کنون
    گل سرخی دارد می روید
    گل سرخ
    سرخ
    مثل یک پرچم در رستاخیز
    آه من آبستن هستم آبستن آبستن











    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی


    دانلود رایگان نمونه سوالات نیمسال اول 93-92 پیام نور

    دانلود رایگان نمونه سوالات نیمسال دوم 92-91 پیام نور مقطع کارشناسی

    دانلود رایگان مجموعه نمونه سوالات تمامی رشته های پیام نور نیمسال اول 90-91 دانشگاه پیام نور


    دانلود نمونه سوالات آزمون فراگیر کارشناسی ارشد تمامی دوره های دانشگــــاه پیــــام نور




    دانلود مجموعه نمونه سوالات ارشد فراگیر پیام نور




    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور


    ********************************



    ********************************




  2. #2
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    دختر و بهار

    دختر کنار پنجره تنها نشست و گفت
    ای دختر بهار حسد می برم به تو
    عطر و گل و ترانه و سر مستی ترا
    با هر چه طالبی بخدا می خرم ز تو
    بر شاخ نوجوان درختی شکوفه ای
    با ناز میگشود دو چشمان بسته را
    میشست ککلی به لب آب تقره فام
    آن بالهای نازک زیبای خسته را
    خورشید خنده کرد و ز امواج خنده اش
    بر چهر روز روشنی دلکشی دوید
    موجی سبک خزید و نسیمی به گوش او
    رازی سرود و موج بنرمی از او رمید
    خندید باغبان که سرانجام شد بهار
    دیگر شکوفه کرده درختی که کاشتم
    دختر شنید و گفت چه حاصل از این بهار
    ای بس بهارها که بهاری نداشتم
    خورشید تشنه کام در آن سوی آسمان
    گویی میان مجمری از خون نشسته بود
    می رفت روز و خیره در اندیشه ای غریب
    دختر کنار پنجره محزون نشسته بود

  3. #3
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    بوسه

    در دو چشمش گناه می خندید
    بر رخش نور ماه می خندید
    در گذرگاه آن لبان خموش
    شعله یی بی پناه می خندید
    شرمنک و پر از نیازی گنگ
    با نگاهی که رنگ مستی داشت
    در دو چشمش نگاه کردم و گفت
    باید از عشق حاصلی برداشت
    سایه یی روی سایه یی خم شد
    در نهانگاه راز پرور شب
    نفسی روی گونه یی لغزید
    بوسه یی شعله زد میان دو لب

  4. #4
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    تا نهان سازم از تو بار دگر
    راز این خاطر پریشان را
    می کشم بر نگاه ناز آلود
    نرم و سنگین حجاب مژگان را

    دل گرفتار خواهشی جانسوز
    از خدا راه چاره می جویم
    پارساوار در برابر تو
    سخن از زهد و توبه می گویم

    آه..هرگز گمان مبر که دلم
    با زبانم رفیق و همراهست
    هر چه گفتم دروغ بود.دروغ
    کی ترا گفتم آنچه دلخواهست

    تو برایم ترانه می خوانی
    سخنت جذبه ای نهان دارد
    گویا خوابم و ترانه ی تو
    از جهانی دگر نشان دارد

    شایذ این را شنیده ای که زنان
    در دل" آری" و" نه" برلب دارند
    ضعف خود را عیان نمی سازند
    راز دار و خموش و مکارند

    آه من هم زنم.زنی که دلش
    در هوای تو می زند پر و بال
    دوستت دارم ای خیال لطیف
    دوستت دارم ای امید محال

  5. #5
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    گذران



    تا به کی باید رفت
    از دياری به دياری ديگر
    نتوانم، نتوانم جستن
    هر زمان عشقی و ياری دیگر
    کاش ما آن دو پرستو بودیم
    که همه عمر سفر می کردیم
    از بهاری به بهار دیگر
    آه، اکنون ديریست
    که فرو ریخته در من، گوئی،
    تيره آواری از ابر گران
    چو می آميزم، با بوسهء تو
    روی لبهایم، می پندارم
    می سپارد جان عطری گذران

    آنچنان آلوده ست
    عشق غمناکم با بیم زوال
    که همه زندگیم می لرزد
    چون ترا می نگرم
    مثل اینست که از پنجره ای
    تکدرختم را، سرشار از برگ،
    در تب زرد خزان می نگرم
    مثل اینست که تصویری را
    روی جریان های مغشوش آب روان می نگرم
    شب و روز
    شب و روز
    شب و روز

    بگذار که فراموش کنم.
    تو چه هستی ، جز یک لحظه، یک لحظه که چشمان
    مرا
    می گشاید در
    برهوت آگاهی ؟

    بگذار
    که فراموش کنم.

  6. #6
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    من از تو میمردم

    من از تو می مردم
    اما تو زندگانی من بودی
    تو با من می رفتی
    تو در من می خواندی
    وقتی که من خیابانها را
    بی هیچ مقصدی می پیمودم
    تو با من می رفتی
    تو در من می خواندی
    تو از میان نارونها گنجشکهای عاشق را
    به صبح پنجره دعوت می کردی
    وقتی که شب مکرر میشد
    وقتی که شب تمام نیمشد
    تو از میان نارونها گنجشک های عاشق را
    به صبح پنجره دعوت میکردی
    تو با چراغهایت می آمدی به کوچه ما
    تو با چراغهایت می آمدی
    وقتی که بچه ها می رفتند
    و خوشه های اقاقی می خوابیدند
    و من در اینه تنها می ماندم
    تو با چراغهایت می آمدی ...
    تو دستهایت را می بخشیدی
    تو چشمهایت را می بخشیدی
    تو مهربانیت را می بخشیدی
    وقتی که من گرسنه بودم
    تو زندگانیت را می بخشیدی
    تو مثل نور سخی بودی
    تو لاله ها را میچیدی
    و گیسوانم را می پوشاندی
    وقتی که گیسوان من از عریانی می لرزیدند
    تو لاله ها را می چیدی
    تو گونه هایت را می چسباندی
    به اضطراب ***** هایم
    وقتی که من دیگر
    چیزی نداشتم که بگویم
    تو گونه هایت را می چسباندی
    به اضطراب *****هایم
    و گوش می دادی
    به خون من که ناله کنان می رفت
    و عشق من که گریه کنان می مرد
    تو گوش می دادی
    اما مرا نمی دیدی

  7. #7
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    رویا

    باز من ماندم و خلوتی سرد
    خاطراتی ز بگذشته ای دور
    یاد عشقی که با حسرت و درد
    رفت و خاموش شد در دل گور
    روی ویرانه های امیدم
    دست افسونگری شمعی افروخت
    مرده یی چشم پر آتشش را
    از دل گور بر چشم من دوخت
    ناله کردم که ای وای این اوست
    در دلم از نگاهش هراسی
    خنده ای بر لبانش گذر کرد
    کای هوسران مرا میشناسی
    قلبم از فرط اندوه لرزید
    وای بر من که دیوانه بودم
    وای بر من که من کشتم او را
    وه که با او چه بیگانه بودم
    او به من دل سپرد و به جز رنج
    کی شد از عشق من حاصل او
    با غروری که چشم مرا بست
    پا نهادم بروی دل او
    من به او رنج و اندوه دادم
    من به خک سیاهش نشاندم
    وای بر من خدایا خدایا
    من به آغوش گورش کشاندم
    در سکوت لبم ناله پیچید
    شعله شمع مستانه لرزید
    چشم من از دل تیرگیها
    قطره اشکی در آن چشمها دید
    همچو طفلی پشیمان دویدم
    تا که در پایش افتم به خواری
    تا بگویم که دیوانه بودم
    می توانی به من رحمت آری
    دامنم شمع را سرنگون کرد
    چشم ها در سیاهی فرو رفت
    ناله کردم مرو ‚ صبر کن ‚ صبر
    لیکن او رفت بی گفتگو رفت
    وای برمن که دیوانه بودم
    من به خک سیاهش نشاندم
    وای بر من که من کشتم او را
    من به آغوش گورش کشاندم.

  8. #8
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    مرداب

    شب سیاهی کرد و بیماری گرفت
    دیده را طغیان بیداری گرفت
    دیده از دیدن نمی ماند ‚ دریغ
    دیده پوشیدن نمی داند ‚ دریغ
    رفت و در من مرگزاری کهنه یافت
    هستیم را انتظاری کهنه یافت
    آن بیابان دید و تنهاییم را
    ماه و خورشید مقواییم را
    چون جنینی پیر با زهدان به جنگ
    می درد دیوار زهدان را به چنگ
    زنده اما حسرت زادن در او
    مرده اما میل جان دادن در او
    خود پسند از درد خود نا خواستن
    خفته از سودای برپاخاستن
    خنده ام غمنکی بیهوده ای ننگم از دلپکی بیهوده ای
    غربت سنگینم از دلدادگیم
    شور تند مرگ در همخوابگیم
    نامده هرگز فرود از با م خویش
    در فرازی شاهد اعدام خویش
    کرم خک و خکش اما بوینک
    بادبادکهاش در افلک پک
    ناشناس نیمه پنهانیش
    شرمگین چهره انسانیش
    کو بکو در جستجوی جفت خویش
    می دود معتاد بوی جفت خویش
    جویدش گهگاه و ناباور از او
    جفتش اما سخت تنها تر از او
    هر دو در بیم و هراس از یکدیگر
    تلخکام و ناسپاس از یکدیگر
    عشقشان سودای محکومانه ای
    وصلشان رویای مشکوکانه ای
    آه اگر راهی به دریاییم بود
    از فرو رفتن چه پرواییم بود
    گر به مردابی ز جریان ماند آب
    از سکون خویش نقصان یابد آب
    جانش اقلیم تباهی ها شود
    ژرفنایش گور ماهی ها شود
    آهوان ای آهوان دشتها
    گاه اگر در معبر گلگشت ها
    جویباری یافتید آوازخوان
    رو به استغنای دریا ها روان
    جاری از ابریشم جریان خویش
    خفته بر گردونه طغیان خویش
    یال اسب باد در چنگال او
    روح سرخ ماه در دنبال او
    ران سبز ساقه ها را می گشود
    عطر بکر بوته ها را می ربود
    بر فرازش در نگاه هر حباب
    انعکاس بی دریغ آفتاب
    خواب آن بی خواب را یاد آورید
    مرگ در مرداب را یاد آورید.

  9. #9
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    چرا توقف کنم چرا؟
    پرنده ها به جستجوی جانب آبی رفته اند
    افق عمودی است
    افق عمودی است و حرکت:فواره وار
    ودر حدود بینش
    سیاره های نورانی می چرخند
    زمین در ارتفاع به تکرار می رسد
    و چاههای هوایی
    به نقبهای رابطه تبدیل می شوند
    و روز وسعتی است
    که در مخیله تنگ کرم روزنامه نمی گنجد
    چرا توقف کنم؟.........

  10. #10
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ای ستاره ها

    ای ستاره ها که بر فراز اسمان
    با نگاه خود اشاره گر نشسته اید
    ای ستاره ها که از ورای ابرها
    بر جهان ما نظاره گر نشسته اید

    اری این منم که در دل سکوت شب
    نامه های عاشقانه پاره می کنم
    ای ستاره ها اگر بمن مدد کنید
    دامن از غمش پر از ستاره می کنم

    با دلی که بویی از وفا نبرده است
    جور بیکرانه و بهانه خوشتر است
    در کنار این مصاحبان خودپسند
    ناز وعشوه های زیرکانه خوشتر است

    ای ستاره ها چه شد که در نگاه من
    دیگر ان نشاط ونغمه و ترانه مرد؟
    ای ستاره ها چه شد که بر لبان او
    اخر ان نوای گرم عاشقانه مرد؟

    جام باده سرنگون و بسترم تهی
    سر نهاده ام به روی نامه های او
    سر نهاده ام که در میان این سطور
    جستجو کنم نشانی از وفای او

    ای ستاره مگر شما هم اگهید
    از دو رویی و جفای ساکنان خاک
    کاینچنین به قلب اسمان نهان شدید
    ای ستاره ها ستاره های خوب و پاک

    من که پشت پا زدم به هرچه هست و نیست
    تا که کام او ز عشق خود روا کنم
    لعنت خدا به من اگر بجز جفا
    زین سپس به عاشقان با وفا کنم

    ای ستاره ها که همچو قطره های اشک
    سر بدامن سیاه شب نهاده اید
    ای ستاره ها کزان جهان جاودان
    روزنی بسوی این جهان گشاده اید

    رفته است و مهرش از دلم نمی رود
    ای ستاره ها چه شد که او مرا نخواست؟
    ای ستاره ها ستاره ها ستاره ها
    پس دیار عاشقان جاودان کجاست؟

صفحه 1 از 11 123 ... آخرینآخرین

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •