با اينكه مطلبه قديمي هستش ولي ديدم قشنگه گفتم بذار بذارمش:

اولين پيوند صورت در جهان در زمستان سال گذشته (نوامبر ۲۰۰۵) توسط گروهى از جراحان فرانسوى بر روى يك زن ۳۸ ساله انجام شد. در ژانويه ۲۰۰۵ سگ لب ها، چانه و نوك بينى اين زن را كه بر اثر خوردن قرص هاى خواب آور در حالت ناهوشيارى بود گاز گرفت و جويد. از آن پس توانايى صحبت كردن و خوردن او دچار اختلال شده بود.




پروفسور برنار دوواشل رئيس بخش جراحى فك و صورت بيمارستان آمبينس در شمال فرانسه كه اين عمل بى نظير در آن انجام شد در اين مورد مى گويد: «ترميم كردن اين آسيب با روش هاى متعارف جراحى، اگر نه ناممكن، بسيار دشوار بود.»
فيليپ دورمى رئيس بيمارستان آمبينس گفت: «ما در موقعيتى استثنايى بوديم كه پاسخى استثنايى را طلب مى كرد.»
به اين ترتيب خانم دينور در رديف اولين هاى تاريخى قرار گرفت. پزشكان يك لايه مثلثى از بافت صورتى حاوى بينى، لب ها و گونه زنى فوت شده را كه گروه خونى و پوستى مشابه با او داشت به او پيوند زدند. قطعه اى از بافت صورت كه از اهداكننده جدا شده بود در مايعى در درجه حرارت ۴ درجه قرار گرفت و به اتاق عمل منتقل شد. اين بافت بايد در كمتر از ۲۴ ساعت مورد استفاده قرار مى گرفت.
عمل جراحى ۱۵ ساعته توسط گروهى از جراحان به رهبرى پروفسور دوواشل و پروفسور ژان ميشل دوبرنار انجام شد. دوبرنار تجربه بسيارى در اين زمينه داشت و گروه هاى جراحان را كه اولين پيوند دست را در بيمارستان ادوارد هرويت در شهر ليون فرانسه و اولين پيوند دوگانه ساعد را در ژانويه ۲۰۰۰ انجام دادند رهبرى كرده بود.
در جريان اين عمل جراحى شريان ها و وريدهاى قطعه صورت اهدا شده به عروق متناظر در صورت بيمار پيوند زده شد تا جريان خون قطعه پيوندى فراهم شود. همچنين جراحان اعصابى را كه بايد حركت عضلانى در قطعه پيوندى به وجود مى آوردند پيوند زدند. همچنان كه عمل پيوند پيش مى رفت يكى از جراحان گفت عمل به راحتى بخيه زدن يك انگشت شده است. پس از عمل كه نتايج بسيار فراتر از انتظارات آنان بوده است دوواشل به گزارشگران گفت كه گروه از يكپارچگى كامل صورت بيمار با قطعه اهدايى شگفت زده شده است.
رو به آينده
جراحان اقداماتشان را با اين گفته توجيه كردند كه تنها راه براى ايجاد لب هايى داراى كاركرد _ و البته از لحاظ ظاهرى عادى _ پيوند صورت بود، اما ماه ها طول خواهد كشيد تا دينور بتواند لب هاى جديدش را تكان دهد، چرا كه براى برقرارى ارتباطات جديد عصبى زمان لازم است و هيچ كس مطمئن نيست كه در درازمدت نتيجه چه خواهد شد، آيا بافت پيوندى به قصد او براى لبخند زدن يا بروز ساير حالات صورت پاسخ خواهد داد.
مشكل با لب ها، مانند پلك ها اين است، كه اگر آنها حركت نكنند تقريباً بى مصرف مى شوند. پيش از اين جراحان از لايه هاى بافت به دست آمده از قفسه سينه براى ساختن لب استفاده كرده اند، اما اين رويكرد نتيجه خوبى از لحاظ ظاهر بيمار ايجاد نمى كند و بافت پيوندى كاركردى نخواهد داشت. دينور پس از انجام عمل تحت فيزيوتراپى قرار گرفت و توانست شكلات و توت فرنگى بخورد، سيگار بكشد و كلمات را هرچند بريده بريده ادا كند.مسئله اى كه در هر پيوند بافت مطرح است، رد پيوند توسط دستگاه ايمنى اش است و دينور نيز بايد در بقيه طول عمرش داروهاى مهار كننده ايمنى مصرف كند. به دينور گفته شده است كه امكان رخ دادن رد پيوند در اولين سال پس از عمل ۱۰ درصد و تا حداكثر ۵۰ درصد در ده سال پس از آن است.پزشكان پيش از انجام عمل جراحى به اميد كمتر كردن اثرات رد پيوند، سلول هاى بنيادى و مغز استخوان فرد دهنده را به دينور تزريق كردند. آنها اميدوار بودند كه اين سلول ها دستگاه ايمنى او را تحت تاثير قرار دهد به طورى كه بافت خارجى پيوند شده را رد نكند. اما در روز هاى پس از عمل خبر از وقوع يك واكنش رد پيوند منتشر شد كه ظاهراً پزشكان با تنظيم ميزان داروهاى مهار كننده ايمنى توانستند آن را مهار كنند. اما رد شدن توسط دستگاه ايمنى تنها مشكلى نيست كه دينور با آن روبه رو است. يقيناً او بايد به ظاهر جديدش خو بگيرد، در حالى كه مى داند بخشى از صورتش زمانى به كس ديگر تعلق داشته است. اما اين صورت مال چه كسى است و چه قدر طول مى كشد تا به آن عادت كند؟ براى دنيس شاتليه اولين فردى كه مورد پيوند دو ساعد دست قرار گرفت، چهار سال طول كشيد تا اندام هاى جديد را به عنوان دست هاى «خودش» بپذيرد.دوواشل مى گويد كه لب ها و بينى پيوند شده، مانند زمانى كه روى صورت دهنده بودند نيستند، چرا كه اكنون به ساختار استخوانى متفاوتى متصل هستند، اما آنها به صورت خود بيمار هم شبيه نيستند. دينور پيش از عمل بينى پهن ويكورى، چانه نوك تيز و لب هاى باريكى داشت اما اكنون بينى مستقيم و باريك، چانه گردتر و لب هاى كلفت ترى دارد. به قول دكتر دوواشل «او مجبور خواهد بود كه صورتش را دوباره صاحب شود.»


افرادى كه مورد پيوند اندام هاى داخلى مثل كليه قرار مى گيرند با چنين مشكلى روبه رو نيستند. كلينت هالام اولين فردى بود كه تحت عمل پيوند يك دست قرار گرفت. او سه سال پس از انجام عمل جراحى اش در سال ۱۹۹۸ با دست پيوندى زندگى كرد اما سپس خواستار قطع كردن آن شد چرا كه مى گفت آن را مانند دست يك مرده حس مى كند و احساسى در آن ندارد. پزشكان گفتند كه او داروهايى را كه براى حفظ دست در شرايط مناسب براى او تجويز شده بود به طور كامل مصرف نكرده است ولى هالام اين امر را تكذيب مى كند. در حال حاضر گروه هاى ديگر از جمله در آمريكا و انگليس در حال آماده شدن و تهيه مقدمات براى پيوند هستند، اما به نظر مى رسد گروهى بيش از همه به مرحله عملى نزديك است؛ متخصصان «بنياد كلينيك كليولند» در اهايوى آمريكا. گرچه انجام اولين پيوند صورت بسيار راهگشا بوده است، اما بايد توجه داشت كه فعلاً تنها نيمى از صورت پيوند شده است. جراحان مى گويند پيوند زدن وسعت بيشترى از صورت از لحاظ فنى در چند ماه آينده امكان پذير خواهد بود، اما چنين عملى در حال حاضر در فرانسه نمى تواند انجام شود، چرا كه كميته ناظر بر اخلاق پزشكى در فرانسه در حال حاضر با چنين پيوندى مخالف است. اما به نظر مى رسد با انجام پيوند بخشى از صورت براى انجام پيوند تمام صورت تنها گذر زمان لازم است.
Focus, Feb. 2006
شمارش معكوس براى پيوند تمام صورت
حتى پس از انتشار اولين خبرها در مورد پيوند جزيى صورت در فرانسه، جراحان پلاستيك در كشورهاى ديگر ازجمله آمريكا و انگليس به پژوهش درباره انجام دادن پيوند كامل صورت ادامه داده اند. نتايج يكى از اولين پژوهش ها در اين مورد در شماره مارس ۲۰۰۶ «نشريه رسمى جامعه جراحان پلاستيك آمريكا» به چاپ رسيده است. به گفته ديگر بروس كانينگهام «رئيس جامعه جراحان پلاستيك آمريكا» ما براى اولين بار داراى داده هاى علمى هستيم كه ما را به فراسوى تكنيك هاى سنتى بازسازى و پيوندبخشى صورت مى رساند.
آنچه كه ما قبلاً به آن تنها به عنوان يك امكان فكر مى كرديم يعنى بازسازى صورت كامل شخصى دچار بد شكلى شديد صورت در يك جراحى با استفاده از يك لايه پوستى كامل برداشت شده از يك دهنده، ديگر يك نظريه صرف نيست، بلكه به يك واقعيت بدل خواهد شد.»
به گفته دكتر ماريا سيميونوف مدير پژوهش هاى جراحى پلاستيك در كلينيك كليولند در اهايو و نويسنده اصلى مقاله فوق: «براساس تحقيقاتى كه ما انجام داده ايم، پيوند كامل بافت صورت رويكردى موفقيت آميز براى افرادى است كه به علت تصادفات، سوختگى ها و يا حوادث ديگر دچار بد شكلى هاى وخيم صورت شده اند. پيوند لايه بافت صورت به دست آمده از يك جسد به جسد ديگر به ما اين امكان را داده است كه زمان لازم براى اجراى اين پيوند معين را تخمين بزنيم، تكنيك هايمان را تكميل كنيم و از لحاظ بصرى تصديق كنيم كه يك لايه بافت صورت مى تواند محل هاى سوختگى شديد يا آسيب ديده را بپوشاند و با آنها تطبيق يابد.» براساس اين تحقيقات جديد گرچه روش هاى سنتى بازسازى صورت كه شامل استفاده از قطعات و لايه هاى پوستى است تكنيكى موثر براى بازسازى صورت است، ممكن است روشى ايده آل نباشد. در اين شيوه هاى سنتى تقريباً غير ممكن است كه كيفيت، قوام، رنگ پوست صورت را با ساير بافت هاى بدن فرد به طور كامل تطبيق داد. به علاوه بايد چندين پيوند و جراحى انجام داد تا تمام صورت بازسازى شود. بسيارى از بيماران با ظاهرى نامطلوب و پوست تكه تكه باقى مى مانند كه ازجمله جوشگاه هاى بزرگ و پوست ناهماهنگ با بقيه قسمت ها در آن ديده مى شود. بررسى ها نشان داده اند كه تنها روش براى آنكه قوام، رنگ و ظاهر پوست تطبيق كامل داده شود پيوند كامل پوست صورت است. شبيه سازى هاى پيوند صورت، كه بين اجساد انجام گرفته است، تقريباً ۵ ساعت طول كشيده است، البته اين عمل هاى تمرينى شامل پيوند عروق و اعصاب نبوده است. در موارد گيرندگان زنده محل جراحى ۱۱ تا ۱۵ ساعت طول خواهد كشيد. دكتر كانينگهام مى گويد: «به لحاظ تاريخى جراحان پلاستيك پيشگام در پزشكى پيوند بوده اند. اولين پيوند موفق دست در سال ۱۹۹۸ توسط يك جراح پلاستيك انجام شد و اين امر در مورد اولين پيوند كليه در سال ۱۹۵۴ هم صادق است. ايده پيوند بافت حوزه جديدى را در حوزه پزشكى گشوده است.»





اخلاقيات پيوند صورت
نوشته آرلن جوديت كلوتزكو:اينكه شخص زنده صورت فردى مرده را اختيار كند هولناك به نظر مى رسد و آدم را به ياد هيولاى فرانكشتين مى اندازد كه از سرهم بندى شدن قطعات به دست آمده از اجساد مردگان به وجود آمده بود. اما اين واكنش عاطفى در مقوله شهودهاى اخلاقى قرار مى گيرد كه داراى بار عاطفى مملو از استعاره ها و پاسخ هاى غريزى اند و تكيه كردن بر آنها به جاى قضاوت هاى واقعى اخلاقى باعث تعصب و پيشداورى و انكار علم و وعده آن براى بهبودى زندگى انسانى مى شود. نگرانى در مورد پيوند اعضا و به خصوص پيوند صورت اصولاً موضوعى اخلاقى نيست، بلكه اين واكنش عاطفى به علت احساس ناامنى ما در مورد هويتمان است، همان اضطرابى كه با طرح موضوع استفاده از روش همانندسازى در توليد مثل انسانى برانگيخته مى شود _ اين امر كه حتى پس از مرگ شما، «شماى» ديگرى به زندگى ادامه خواهد داد. نگرانى هاى روانشناختى در مورد هويت دوگانه يا هويت اشتباهى تازه نيستند _ اين موضوعات هزاران سال است كه دستمايه كمدى هايند. موضوع جديد توانايى پزشكى براى تجسم بخشيدن به اين هراس هاست.
چه چيزى شما را شما مى كند؟ در دورانى كه ژن ها بحث روز هستند، اغلب ما ژن ها را سازنده هويتمان ذكر مى كنيم، اما اگر اينگونه بود هويت دوقلوهاى همسان بايد دقيقاً همانند هم مى بود در حالى كه اينگونه نيست. هويت شخص به فراسوى ژنتيك به شخصيت، رفتار، خاطرات و البته چهره ما گسترش مى يابد. اگر به آينه نگاه كنيد و با صورتى جديد و كاملاً متفاوت مواجه شويد چه احساسى به شما دست مى دهد؟ ممكن است آشفته و سراسيمه شويد، اما گيرنده پيوندى كه داراى صورتى بدشكل شده است از پيش چنين تجربه اى را تحمل كرده است. پرسش هاى مهم ديگر درباره اعضاى خانواده فرد دهنده پيوند صورت است، واكنش آنها به چه شكلى خواهد بود؟ آيا آنها با فردى مواجه خواهند شد كه صورتش مانند عزيز از دست رفته شان خواهد بود؟ اغلب كارشناسان پاسخشان منفى است، زيرساختار استخوانى زيرين در صورت نقشى تعيين كننده در شناسايى چهره دارد و در دو فرد گيرنده و دهنده كاملاً متفاوت است. اما آيا در صورتى كه بينى، گوش ها و لب ها و تمام پوست صورت به گيرنده اى پيوند زده شود كه قبلاً از لحاظ سن، جنس و نژاد با فرد دهنده تطبيق داده شده است اين شباهت بسيار زياد نخواهد بود؟