-
تحقيقات فعلي و چشماندازهاي آينده
هماكنون، اغلب محققاني كه در اقصي نقاط دنيا سرگرم مطالعة سلولهاي بنيادي هستند چند موضوع خاص را در رابطه با اين سلولها پيگيري ميكنند:
1. درك صحيح از مراحل رشد و تمايز سلولهاي بنيادي
2. شناسايي، جداسازي و خالصسازي تيپهاي مختلف سلولهاي بنيادي
3. جهتدار كردن تمايز سلولهاي بنيادي بهمنظور تبديل آنها به سلولهاي مورد نياز جهت درمان بيماريها
4. ايجاد قابليت پيوند در اين سلولها
5. پيشگيري از پسزدگي پيوند سلولهاي بنيادي
6. تكثير سلولهاي بنيادي در مقياس صنعتي و زياد
7. تأييد نتايج موفقيتآميز بررسيهاي حيواني در آزمايشهاي انساني
8. عملكردي يا فانكشنال كردن سلولهاي توليدي
9. افزايش كارايي يا Efficiency سلولهاي بنيادي
-
جايگاه و وضعيت ايران در زمينة سلولهاي بنيادي
خوشبختانه همگام با پيشرفتهاي اخير دنيا در زمينة سلولهاي بنيادي، اين موضوع در كشور ما نيز مورد توجه قرار گرفته و فعاليتهاي خوبي توسط چند مركز پژوهشي و دانشگاهي در اين مورد، انجام گرفته است. براي مثال، عليرغم مشكلات موجود، محققان كشورمان در پژوهشكدة رويان و دانشكده پزشكي دانشگاه تربيت مدرس تحقيقات ارزندهاي در اين باره انجام دادهاند كه دستاوردهاي ارزشمندي بههمراه داشته است. در ادامه به معرفي گوشهاي از اين تلاشها و جايگاه ايران در اين عرصه ميپردازيم:
الف) پژوهشكدة رويان
پژوهشكده علوم سلولي و ناباروري رويان، يكي از مراكز تحقيقاتي وابسته به جهاد دانشگاهي كشور است كه در زمينة بهداشت باروري و ناباروري و علوم توليدمثل فعاليت ميكند. اين مركز در كنار فعاليتهاي درماني و سرويسدهي به زوجهاي نابارور، بخش اصلي فعاليتهاي خود را در حوزة امور پژوهشي و آموزشي متمركز كرده و در قالب چندين گروه تخصصي به تحقيق در زمينة علوم باروري و توليدمثل ميپردازد.
محققان اين پژوهشكده در كنار موفقيتهايي نظير تولد اولين مورد نوزاد با استفاده از جنين منجمد در ايران (سال 1375) و تولد اولين نوزاد حاصل از روش ICSI با استفاده از اسپرم منجمد شدة يك فرد بيضهبرداري شده (سال 1378)؛ اخيراً توانستند با كشت و تكثير نخستين رده از سلولهاي بنيادي جنيني انسان (بنياختههاي جنيني) در ايران (سال 1382) به فناوري توليد سلولهاي بنيادي جنين انسان دست پيدا كنند. گزارش اين پروژه در شهريور ماه 1382 در جلسهاي خدمت مقام معظم رهبري نيز ارايه گرديد.
سابقه تحقيقات پژوهشكده رويان در زمينه سلولهاي بنيادي جنيني
پژوهشكدة رويان در كنار اراية خدمات درماني به زوجهاي ناباروركه از سال 1370 آغاز شده و همچنان ادامه دارد، بخش عمدهاي از فعاليتها و نيروي خود را در امر پژوهش متمركز نموده است. فعاليتهاي پژوهشي اين مركز كه از سال 1372 آغاز شده، در قالب پنج گروه تخصصي شامل "جنينشناسي"، "ژنتيك ناباروري"، "ناباروري مردان"، "ناباروري زنان" و "بهداشت و اپيدميولوژي" انجام ميگيرد. البته به تازگي، گروه پژوهشي سلولهاي بنيادي نيز از سوي دفتر مركزي جهاد دانشگاهي مورد تصويب قرار گرفته است.
در گروه جنينشناسي، روي كشت جنين در شرايط آزمايشگاهي و بررسي خصوصيات سلولي و مولكولي آن كار ميشود. البته اغلب تحقيقاتي كه تاكنون صورت گرفته، مطالعة ويژگيهاي سلولي بوده است. محققان اين بخش كه تقريباً از سالهاي 1374 و 1375، كار روي جنين و سلولهاي جنيني را آغاز نمودهاند، در سال 1379، پروژهاي را تحت عنوان "سلولهاي بنيادي" يا Stem Cells در پژوهشكدة رويان مطرح كردند. در سال 1381، يكي از محققان اين مركز، براي ادامه تحقيقات در زمينه توليد و پرورش سلولهاي بنيادي جنيني، عازم يكي از دانشگاههاي استراليا شده و طي دورة پژوهشي خود، موفق به توليد چهار رده مختلف از سلولهاي بنيادي جنيني موش شدند. اين ردههاي سلولي بهترتيب Royan C3،Royan C1 ،Royan B2 و Royan B1 نامگذاري شدهاند. كلمه رويان (Royan) يا جنين، معادل فارسي كلمه Embryo است. حرف B نشاندهنده آن است كه اين سلولها از نژاد موشي Black/6 يا C57BL/6 استخراج شده و حرف C نشاندهنده استخراج سلول از نژاد موشي Balb/c است.
پس از بازگشت محقق يادشده به ايران، آزمايشگاهي تحت عنوان "آزمايشگاه بنياختهها"، در پژوهشكده راهاندازي شده و تحقيق بر روي سلولهاي بنيادي جنين انسان در آنجا شروع شد. خوشبختانه مجموعة اين فعاليتها باعث شد تا كشور ما در سال گذشته به توانايي توليد و پرورش سلولهاي بنيادي جنيني انسان دست پيدا كند.
برخي از فعاليتهاي پژوهشكده رويان در زمينه سلولهاي بنيادي جنيني
تحقيقات و فعاليتهاي پژوهشكده بر روي اين سلولها در چند محور متمركز است: توليد سلولهاي عضلاني قلب، توليد سلولهاي عصبي، توليد سلولهاي خونساز و توليد سلولهاي مولد هورمون انسولين با استفاده از سلولهاي بنيادي جنيني در محيط آزمايشگاهي.
براساس اظهارات محققان پژوهشكده، در مورد سلولهاي عصبي موفقيتهاي بسيار خوبي بهدست آمده است؛ بهطوريكه با تمايز سلولهاي بنيادي جنيني، كلافهاي بسيار بزرگي از سلولهاي عصبي ايجاد ميشوند. اما متأسفانه به دليل كمبود امكانات، هنوز امكان ارزيابي عملكرد و خصوصيات الكتروفيزيولوژيك اين سلولهاي عصبي فراهم نشده است. البته سلولهاي عصبي مذكور با استفاده از تستهاي ويژه مثل ايمونوهيستوشيمي (Immunohistochemistry) و آنتيبادي برعليه پروتئينهاي ويژة سلولهاي عصبي، شناسايي و مورد تأييد قرار گرفتهاند. بهعنوان نمونه، با استفاده از اين تستها پروتئينهاي Neuron Specific Enolase وMicrotubule Associated Protein 2 در سلولهاي عصبي شناسايي و تأييد شدهاند.
در مورد سلولهاي قلبي تمايز داده شده از سلولهاي بنيادي جنيني هم علاوه بر مشاهده ضربان در سلولهاي حاصل، با استفاده از مطالعات فراساختماني (Ultra Structure)، ساختار سلولهاي عضلاني قلبي از لحاظ وجود ساختار ساركومري (Sarcomere)، تشكيل Z-disk، I-band، A-band و ديسك اينتركاله (Intercalated Disk) مورد ارزيابي و تأييد قرار گرفته است. همچنين همانند سلولهاي عصبي با استفاده از آنتيباديهاي ويژه و تستهاي ايمونوهيستوشيمي، پروتئينهاي خاص سلولهاي قلبي مورد شناسايي قرار گرفتهاند. حتي با بهكارگيري داروهاي افزايشدهنده يا كاهشدهندة ضربان سلولهاي قلبي، تجلي گيرندهها در سطح اين سلولها نشان داده شدهاند.
آنتيژنهاي سطحي سلولهاي بنيادي جنيني پرورش يافته در پژوهشكده نيز مورد ارزيابي قرار گرفته است. بهعنوان مثال، سلولهاي بنيادي جنيني بايد فاكتوري بنام اوكت چهار (Oct-4) را بيان كنند كه وجود اين تركيب در سلولهاي مذكور ارزيابي شد.
يكي از مهمترين خصوصيات سلولهاي بنيادي جنيني، قابليت تبديل شدن آنها به مشتقات اكتودرم، مزودرم و اندودرم است. بهعنوان مثال، يكي از ماركرهاي شاخص در مرحله اندودرمي، توليد آلفافيتوپروتئين (Alpha-feto-protein) است كه در سلولهاي تكثير شده، توليد اين پروتئين نيز مورد بررسي قرار گرفت.
اخيراً نيز محققان پژوهشكده موفق شدند با تمايز جهتدار سلولهاي بنيادي جنيني انسان, سلولهاي بخش اندوكريني پانكراس را توليد كنند (براساس اظهارات محققان پژوهشكده، اين موفقيت براي اولين بار در جهان بهدست آمده است). سلولهاي بخش اندوكريني پانكراس انساني شامل سلولهاي مولد انسولين انساني, سلولهاي مولد هورمون گلوكاگون, سوماتواستاتين و پانكراتين پليپپتيدي است. اين تحقيق با روشهاي ايمونوهيستوشيمي و راديوايمونواسي ارزيابي و آزمايش شده كه نتايج رضايتبخشي داشته است. اين موفقيت يك گام مهم براي درمان بيماران “ديابت نوع يك” در جهان محسوب ميشود و اين اميد را بهوجود آورده است كه در آيندهاي نهچندان دور، با پيوند سلولهاي انسولينساز به انسان، راه درمان قطعي بيماري “ديابت نوع يك” هموار گردد.
ب) دانشكده پزشكي دانشگاه تربيت مدرس
گروه هماتولوژي دانشكدة پزشكي دانشگاه تربيت مدرس نيز از جمله مراكز دانشگاهي كشور است كه فعاليتهايي را در زمينة سلولهاي بنيادي انجام داده و هماكنون نيز طرحهايي در اين راستا انجام ميدهد.
تكثير سلولهاي بنيادي بند ناف و تمايز سلولهاي بنيادي بالغ به سلولهاي قلبي، عصبي و استخواني، از جمله دستاوردهاي محققان اين گروه در زمينة سلولهاي بنيادي ميباشد. در ادامه، هر كدام از موارد فوق با تفصيل بيشتري مورد بررسي قرار ميگيرند.
-
برخي از فعاليتهاي دانشگاه تربيت مدرس در زمينه سلولهاي بنيادي بالغ
1- تكثير سلولهاي بنيادي بند ناف به منظور درمان افراد سرطاني
يكي از مشكلات پيوند مغز استخوان، عدم سازگاري نسجي (MHC) شخص گيرنده با شخص دهنده است. اين موضوع يعني "ناسازگاري نسجي"، حتي ممكن است باعث مرگ شخص گيرنده شود. از طرفي بهدليل كمبود تعداد افراد داوطلب براي اهداي مغز استخوان، امكان يافتن نمونههاي سازگار با فرد بيمار دشوار است.
از آنجاييكه سلولهاي بنيادي بند ناف، در مراحل اولية تكامل قرار دارند، سازگاري آنها با شخص گيرنده بيشتر است و در زمان انتقال به شخص بيمار، كمتر پسزده (Rejection) ميشوند. بنابراين با تبديل سلولهاي بنيادي بند ناف به سلولهاي مغز استخوان و پيوند آنها به بيمار ميتوان تا حد زيادي با مشكل پسزدگي مقابله نمود؛ ضمن اينكه اين سلولهاي بنيادي، از خون بند ناف و بلافاصله بعد از تولد نوزاد جداسازي ميشوند (بند ناف بعد از تولد از نوزاد جدا شده و دور انداخته ميشود) و لذا بعيد است كه مشكلات اخلاقي خاصي داشته باشند.از ديگر مزاياي سلولهاي بنيادي بند ناف، ميتوان به "فقدان عفونت ويروسي" و "سرعت بهبود" اشاره كرد (پس از پيوند اين سلولها به مغز استخوان، مدت زمان خونسازي و بهبود بيماران كمتر است).
تنها مشكل سلولهاي بنيادي بند ناف آن است كه تعداد آنها بسيار كم است و لذا بايد اين سلولها پس از استخراج در شرايط آزمايشگاهي تكثير شوند تا بتوان بهصورت كاربردي از آنها استفاده نمود. هماكنون در دنيا تحقيقات زيادي در خصوص استخراج و تكثير اين سلولها از بند ناف صورت ميگيرد. در واقع استخراج و تكثير سلولهاي بنيادي از بند ناف، اولين مرحله جهت تبديل آنها به بافتهاي ديگر و نهايتاً بهرهگيري از آنها براي درمان بيماريها بهشمار ميرود.
اين موضوع در دانشگاه تربيت مدرس مورد توجه قرار گرفته و بهصورت يك طرح مشترك با همكاري بيمارستان دكتر شريعتي در حال انجام است و موفقيتهاي نسبتاً خوبي در زمينه استخراج و تكثير آنها در آزمايشگاه بهدست آمده است.
2- تبديل سلولهاي بنيادي بالغ به سلولهاي قلبي
در دانشگاه تربيت مدرس، سلولهاي بنيادي بالغ در محيطهاي كشت ويژه به سلولهاي قلبي تبديل شدهاند كه داراي ضربان خاص اين سلولها بودهاند. براي مستندسازي بهتر، مراحل مختلف تمايز از يك سلول بنيادي به سلول قلبي، توسط ميكروسكوپ فاز معكوس فيلمبرداري و به رايانه منتقل شده است. ضمن اينكه محققان اين مركز، جهت تشخيص تمايز و تشكيل سلولهاي قلبي، فقط به داشتن ضربان آنها اكتفا نكرده و تستهاي تكميلي را در اين خصوص انجام دادهاند. يك سلول قلبي (يا هر سلول ديگري) علاوه بر شكل ظاهري (مورفولوژي) بايد داراي يك سري خصوصيات فيزيولوژيك و مولكولي نيز باشد؛ بهطوريكه در مجامع علمي براي اثبات توليد يك سلول قلبي (يا هر سلول ديگري) بايد مستندات فيزيولوژي و مولكولي آن نيز در كنار مستندات مورفولوژيك ارايه شود. بر همين مبنا، آزمونهاي زير توسط محققان دانشگاه تربيت مدرس انجام شده است:
الف- در روزهاي اولية تمايز، از سلولها برشهاي ميكروسكوپي تهيه و توسط ميكروسكوپ الكتروني بررسي شد كه تشكيل ميوفيلامنتها (Myofilaments) مورد تأييد قرار گرفت. علاوه بر اين، ژنهاي Alpha myosin heavy chain و Beta myosin heavy chain و چند ژن ديگر كه مشخصه يك سلول قلبي انسان هستند (ژنهاي اختصاصي سلول قلبي انسان) توسط تكنيك RT- PCR مورد بررسي و تأييد قرار گرفت.
ب- محققان دانشگاه تربيت مدرس، كاريوتايپ سلولهاي قلبي توليدشده را تهيه و مورد بررسي قرار دادهاند تا شكستگيهاي كروموزومي يا تنوع عددي كروموزومها (پلوئيدي) نيز در صورت بروز مشخص شوند؛ اما چنين تنوعي در كروموزومها مشاهده نشده و تمام سلولهاي مورد بررسي از اين لحاظ سالم و بدون تغيير بودند.
ج- يكي ديگر از آزمونهاي مورد نياز براي تأييد موفقيت در اين تحقيق، تست مولكولهاي لانهگزيني است. اين مولكولها باعث ميشوند سلولهاي قلبي توليدشده، وقتي به بدن تزريق شدند در محل اصلي خود استقرار يابند و در بدن سرگردان نشوند. لذا در اين تحقيق نيز وجود مولكولهاي لانهگزيني توسط فلوسايتومتري مورد بررسي قرار گرفت. براساس نتايج اعلام شده توسط اين گروه، حدود 45 درصد از سلولها داراي مولكولهاي لانهگزيني بودند؛ يعني در صورت تزريق در محل مورد نظر، استقرار خواهند يافت. نكته مهم اين است كه بقيه سلولها (55 درصد) چون از سلولهاي بالغ همان فرد استخراج شدهاند، سيستم دفاعي بدن را نيز تحريك نمينمايند و از اين حيث براي شخص موردنظر مشكلي فراهم نميكنند و معمولاً توسط اندامهاي تصفيهكننده بدن مانند طحال دفع ميشوند.
3- تبديل سلولهاي بالغ به سلولهاي عصبي
توليد سلولهاي عصبي با استفاده از سلولهاي بنيادي بالغ نيز در دانشگاه تربيت مدرس در حال انجام است. در اين خصوص مراحل تبديل و تمايز سلولها با موفقيت انجام شده، به ويژه مرحله تمايز نهايي كه منجر به تغيير شكل سلولهاي بنيادي به صورت يك سلول عصبي ميشود (تغيير مورفولوژي) به 4 تا 5 ساعت تقليل داده شده كه تمام اين مراحل در آزمايشگاه بيوتكنولوژي انستيتو پاستور ايران فيلمبرداري گرديده است. البته در اين مورد نيز تنها به مورفولوژي اكتفا نشده و تستهاي مولكولي خاص سلولهاي عصبي انجام شده است كه تشكيل سلولهاي عصبي از سلولهاي بنيادي بالغ را تأييد مينمايد. يكي از تستها، آزمون وجود پروتئين Neuron Specific Enolase ميباشد كه توسط رنگآميزي مورد مطالعه قرار گرفته است.
علاوه بر اين، بر اساس اظهارات محققان طرح، در نظر است كه سلولهاي عصبي توليدشده، مورد آزمون الكتروفيزيولوژيك قرار گيرند تا نحوه تحريك آنها در مقابل جريان الكتريسيته (پالس الكتريكي) مشخص شود. در اين خصوص با دانشگاه شهيد بهشتي هماهنگي صورت گرفته كه با توجه به وجود امكانات مقتضي در آن دانشگاه، آزمون مذكور در آنجا صورت گيرد.
4- توليد سلول استخواني با استفاده از سلولهاي بنيادي بالغ
با توجه به اهميت تبديل و تمايز سلولهاي بنيادي بالغ به سلولهاي استخواني و كاربرد آن در ترميم بافتهاي استخواني آسيبديده، اين مورد نيز در دانشگاه تربيت مدرس مورد توجه قرار گرفته است. تاكنون مراحل اوليه تمايز با موفقيت انجام شده است و براي تشخيص كلسيته شدن در اين سلولها، از تست اختصاصي آن يعني آليزانيد و براي تعيين و تأييد تمايز، از آزمون آلكالانفسفاتاز استفاده شده است، كه هر دوي اين آزمونها روند تمايز را مورد تأييد قرار دادهاند. علاوه بر اينها نمونههاي ميكروسكوپي سلولها توسط ميكروسكوپ الكتروني مورد بررسي قرار خواهند گرفت.برنامههاي آتي پژوهشگران دانشگاه تربيت مدرس
از جمله اهداف آينده محققان اين دانشگاه ميتوان به توليد سلولهاي غضروفي و پوستي با استفاده از سلولهاي بنيادي بالغ اشاره كرد. البته بر اساس اظهارات اين گروه، مراحل اوليه توليد سلولهاي غضروفي در ماههاي اخير شروع شده است. شايان ذكر است كه در صورت موفقيت، از اين تكنيك ميتوان براي ترميم غضروفها و مفاصل آسيبديده استفاده نمود. مورد دوم يعني توليد سلولهاي پوستي نيز جزو اهداف آينده گروه محسوب ميشود كه در صورت تحقق شرايط و جذب امكانات انجام خواهد شد.
-
برخي مشكلات موجود در عرصه تحقيقات سلولهاي بنيادي
1- عدم تصويب بهموقع طرحها
متأسفانه در كشور ما تصويب طرحهاي تحقيقاتي و تخصيص بودجههاي آن به كندي صورت ميگيرد، بنابر اين دور از انتظار نيست كه طرحهاي تعريف شده در حوزة سلولهاي بنيادي نيز گرفتار چنين مشكلي باشند. براي مثال، بر اساس اظهارات يكي از محققان دانشگاه تربيت مدرس، اغلب تحقيقاتي كه تاكنون در اين دانشگاه بر روي سلولهاي بنيادي صورت گرفته، با هزينههاي شخصي، كمكهاي برخي از مسئولان دانشگاه و كمك برخي از مراكز همچون بيمارستان شهيد بهشتي و انستيتو پاستور ايران به ثمر نشستهاند. بهعبارت ديگر، اغلب تحقيقات مذكور، خارج از حيطه طرحهاي تحقيقاتي مصوب و بهصورت خودجوش انجام شدهاند.
2- نياز به بودجههاي بالا و امكانات پيشرفته
تحقيق در زمينة سلولهاي بنيادي همانند ساير عرصههاي علمي جديد، نيازمند حمايتهاي مالي و برخورداري از يكسري امكانات و ابزار اوليه است. بديهي است در صورت عدم دسترسي به چنين ملزوماتي، انتظار ادامة تحقيقات و مطرح بودن در اين عرصه، امري نامعقول بهنظر ميرسد.
از جمله مواد مورد نياز براي كشت و تكثير سلولهاي بنيادي، فاكتور رشد (Growth Factor) است كه قيمت 5 ميليگرم آن حدود 650 هزار تومان بوده و اين مقدار تنها براي 15 تا 20 آزمايش كافي است؛ همين موضوع براي فاكتور ديگري بنام بتاتيجياف (ßTGF) نيز صادق است كه در كشت سلولهاي غضروفي كاربرد دارد. بنابراين، تهية مواد مذكور بويژه در شرايط فعلي كه محققان كشورمان بهعلت محدوديتها و تحريمهاي وضعشده از سوي كشورهاي غربي در تنگناي علمي قرار دارند، نه تنها به حمايتهاي معنوي بلكه به تسهيلات و بودجههاي مالي سازمانها و ارگانهاي مربوط هم نياز دارد. از لحاظ امكانات نيز وجود ابزارهايي چون ميكروفيوژ، سانتريفوژ يخچالدار، ميكروسكوپهاي قوي و با كنتراست بالا و غيره از ملزومات اولية يك آزمايشگاه بيوتكنولوژي هستند كه تهيه آنها نيز به سختي ميسر ميشود. بنابراين، با عنايت به كاربردهاي بالقوه و بالفعل سلولهاي بنيادي در عرصه پزشكي و توجه اخير مسؤولان به اين موضوع، انتظار ميرود حمايتهاي عملي بيشتري در اين زمينه صورت پذيرد.
نتيجهگيري و پيشنهاد
با توجه به مسايل مطرح شده، به نظر ميرسد پيشرفت در زمينة فناوري توليد، تكثير و بهرهگيري از سلولهاي بنيادي و ارتقاء جايگاه كنوني كشورمان در اين عرصه، علاوه بر عزم ملي و تلاش مستمر محققان، نيازمند توجه به عوامل متعددي است كه در ادامه به برخي از آنها اشاره ميشود:
1- بيشك توسعة پايدار و مداوم در هر زمينه، نيازمند برنامهريزي و آيندهنگري هدفمند و دقيق است. بهعبارت ديگر، تحقيقات در يك زمينة علمي، زماني مثمر ثمر خواهند بود كه اولاً با نيازها و امكانات موجود مطابقت داشته ثانياً مراحل تحقيق بهطور صحيح و در راستاي نيل به هدف تعريف شده باشند.
2- بر اساس واقعيتهاي موجود، آنچه كه در شرايط فعلي بايد درباره سلولهاي بنيادي به آن توجه شود، آن است كه محدوديتها و خصوصيات ذكرشده در اين مطلب، به معني برتري داشتن يك دسته از سلولها بر ديگري نيست؛ واقعيت آن است كه هركدام از سلولهاي بنيادي بالغ و جنيني، مزايا، معايب و بحثهاي حقوقي خاص و انكارناپذير خود را داشته و لذا نبايد به بهانة پرداختن به يكي از اينها به ديگر جنبهها توجه ننمود. بنابراين بهتر است تحقيقات براي كاربرد و بهرهگيري از هر دو دسته سلول همزمان و به موازات يكديگر صورت گيرد.
3- مسألة ديگر، توجه به اين نكته است كه يكي از لوازم اصلي موفقيت در اين عرصة مهم، نگرش ملي و فراگروهي كار بر روي سلولهاي بنيادي است. بدين معني كه نبايد انتظار داشت يك فرد و يا يك مركز بهتنهايي بتواند در اين مقوله بهطور كامل موفق شود. لذا لازم است از تمامي پتانسيلهاي علمي و عملي محققان و مراكز علمي- پژوهشي كشور به نحو صحيح استفاده شود. پيشنهادي كه براي نيل به اين هدف ميتوان ارايه داد، ايجاد شبكهاي تخصصي و ملي، متشكل از تمام مراكز تحقيقاتي، دانشگاهي و محققان فعال در زمينة سلولهاي بنيادي است. چنين مجموعهاي ميتواند با حمايت و نظارت نهادهاي مسؤول، ضمن سياستگذاري تحقيقات كشور در زمينة سلولهاي بنيادي، با تقسيم كار و هدايت پژوهشها در مراكز مختلف، علاوه بر ايجاد ارتباط و هماهنگي بين پژوهشگران، امكان استفاده صحيح از امكانات محدود كشور و جلوگيري از موازيكاري را به نحو مطلوب فراهم كند. بديهي است طراحي و اجراي چنين سيستمي نهتنها احتمال بروز رقابتهاي ناسالم و مخرّب را از بين ميبرد بلكه باعث تقويت همكاري و روحية كار گروهي در عرصة علمي كشور ميشود.
4- از نظر تبليغات و معرفي دستاوردهاي محققان عزيز كشور نيز بايستي تاحد امكان عدالت را رعايت نمود؛ يعني بايد سعي شود همة دستاوردهاي مختلف كه در اين زمينه وجود دارد، بهطور يكسان در سطح رسانهها، بهخصوص رسانههاي دولتي منعكس شوند تا روحية نااميدي در كسي ايجاد نگردد.
در پايان اميد است بتوان از اين فناوري علاوه بر توليد علم و چاپ مقالات پژوهشي معتبر، در جهت رفع نيازهاي جامعه پزشكي، بهويژه بيماران و جانبازان دردمند استفاده كرد.
به اميد موفقيتهاي روزافزون جامعة علمي كشور و سربلندي ايران اسلامي
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن