-
دایره المعارف گیاهان
گياهان
همانند معماري منحصر به فرد و آميخته با نظم باغ ايراني، گونههاي گياهي موجود در آن نيز منحصر بفرد بودهاند. در باغ ايراني همچنانكه معماري با اصول و قواعد خاصي متناسب با هندسه و نظامهاي باغ صورت ميگرفت، كاشت گياهان و نيز انتخاب نوع آنها پيرو قاعده و قانون خاصي بوده است. كوشك باغ، محور بندي و آسهبندي (محوربندي) باغ، تعبيه آب نماها و استخر، فرش كف، كرتبنديها، تعداد درختان و محل كاشت آنها و اينكه چه نوع گياهاني دقيقاً در كجا بايد كاشته شوند، از نظامي بسيار قانونمند و نمايانگر يك هماهنگي منطقي و هندسي در باغ پيروي مي نموده است. گرچه اقليم هر منطقه نيز در نوع انتخاب پوشش گياهي باغ موثر بوده، اما تحت هر شرايطي نظم و قانونمندي، جز جداييناپذير يك باغ ايراني ميباشد. به طور مثال در نواحي جنوبي ايران، همانند كرمان و شيراز كاشت نخل، انواع مركبات، سرو و پسته رواج بسيار داشت، حال آنكه در مناطق شماليتر همانند تهران چنار، گردو، بادام و كاج كاشته ميشد. امروزه با گذشت زمان و به وجود آمدن تغييرات نامطلوب، نظم و اصالت بسياري از باغهاي تاريخي رو به نابودي است. بسياري از گونههاي گياهي بدون توجه به اقليم و شرايط آب و هوايي درجاي نادرست كاشته شدهاند و يا در بسياري از موارد، نظام هندسي كلي باغ در اثر بيتوجهي و تغييرات نامناسب صورت گرفته، از ميان رفته است. به طور كلي در خصوص گونههاي گياهي موجود در باغهاي ايراني اطلاعات كمي موجود است و به اهميت موضوع آنطور كه بايد پرداخته نشده است. شناسايي گونههاي گياهي و نيازهاي محيطي هرگياه، خصوصاً گونههاي نادر قديمي كه بسياري از آنها در معرض خطر نابودي قراردارند، يكي از مهمترين اموري است كه بايد مورد توجه قرارگيرد، تا گونههاي قديمي وبا ارزش از خطر زوال و نابودي حفظ شوند و از ورود گياهان جديد كه هيچ تناسبي با بافت تاريخي ، فرهنگي يك باغ ايراني ندارند، جلوگيري شود. هدف از اين بخش از سايت بازشناسي گونههاي گياهي باغ ايراني به منظور ارتقاء سطح دانستهها در خصوص گياهان موجود در يك باغ تاريخي و اهميت آنها است. همچنين شناسايي خواص گياهان باغ ايراني و مكان مناسب كاشت آنها با توجه به اقليم هر منطقه نيز در اين بخش از سايت مورد توجه قرارد مي گيرد. براي تهيه كليه مطالب در خصوص نحوه كاشت و نوع گياهان باغ ايراني از سه منبع باغهاي ايراني (پيرنيا ،محمد كريم) ، باغ ايراني (دانش دوست، يعقوب) و باغ (ابوالقاسمي، لطيف) استفاده شده است
اصول شناسايي و ردهبندي گياهان
مطالب مربوط به اين بخش برگرفته از جزوه گياه شناسي دانشگاه تهران تأليف مهندس ناهيد حريري است. منظور از رده بندي گياهان، تقسيمبندي گياهان براي سهولت آشنايي با آنهاست. در اين جا ردهبندي گياهان تا حد نياز يعني تيره هرگياه در نظر گرفته شده است. به طوركلي بهترين و علميترين روش شناسايي گياهان ، شناسايي و ردهبندي آنها بر مبناي فيلوژني ( ارتباط خويشاوندي) استوار است، زيرا اين روش شناسايي، اساسي عيني و نه ذهني دارد. تقسيمبندي گياهان باغ ايراني ، براساس شكل ظاهري و نوع كاربرد آنها به درخت، درختچه، درختان ميوه، بوتهها، گلهاي تزئيني، گياهان پوششي و گياهان رونده تقسيمبندي شده است. همچنين شناسايي و تقسيم بندي گياهان براساس اهميت آن گياه در باغهاي تاريخي و ميزان توجهي كه درقديم به هر نوع گياه مي شده است، صورت گرفته است. بنابراين دسته بندي و شناسايي گياهان در اينجا، براساس سيستم گياهشناسي انگلر (Engler) (يكي از سيستمهاي ردهبندي گياهان كه در آن تك لپهايها قبل از دو لپهايها قراردارد و همچنين دو لپهايهاي بي گلبرگ را نسبت به گلبرگداران ابتداييتر ميدانند ) صورت نگرفته، زيرا نيازي به چنين دستهبندي در باغ ايراني احساس نميشود. تعاريف: 1-تيره يا خانواده(family) : معمولاً از يك يا چند جنس كه از نظر بعضي صفات شبيه به يكديگرند تشكيل يافته است. 2-جنس (Genus): به مجموعه اي از گونهها كه بين آنها چند صفت مشترك مشاهده ميشود، اطلاق ميگردد. به طور كلي جنس از گونهكلي تراست. 3-گونه(Species): واحد اساسي و مقدماتي رده بندي است كه مطالعه آن بسياري از حقايق سلول شناسي و وراثت را آشكار مي سازد. مجموعه افرادي را كه از هر حيث با يكديگر مشابهت كامل دارند و هنگام توليد مثل افراد مشابه خود را به وجود مي آورند، گونه مينامند، كه در شناسايي گياهان باغ ايراني مهمترين قسمت است. 4-واريته (Variety): از تقسيمات گونه است و توسط يك يا چند صفت از گونه اصلي مشخص ميشوند. رنگ گل و رنگ برگها و همچنين كاهش يا افزايش تعداد گلبرگها و بالاخره فقدان خار در روي ميوه از صفاتي است كه مشخص كننده واريته از گونه اصلي است. از آنجاييكه براي شناسايي گونههاي گياهي يك باغ بررسي تا حد تيره كفايت ميكند و بيش از آن براي طبقه بنديهايي با اهداف ديگر لازم ميباشد، از ذكر واحدهاي سيستماتيك ( :Taxaعلم ردهبندي گياهان) بزرگتر خودداري شده است.
نامگذاري گياهان
نامگذاري گياهان طبق قوانين خاصي انجام ميگيرد. نخستين كسي كه نامگذاري علمي نباتات را مرسوم كرد، دانشمندي به نام لينه (Linne) (پدر علم گياه شناسي ) بود. لينه پايه گذار علم گياه شناسي بود و امروزه روش لينه را براي نامگذاري گياهان در دنيا استفاده ميكنند. اين روش عبارت است از مجموع نام جنس و نام گونه، كه در آن ابتدا نام جنس و كنار آن نام گونه را قرار ميدهند. گونه را بعنوان صفت جنس در نظر ميگيرند و معمولاً صفت بايد با اسم (گونه يا جنس) مطابقت نمايد. مثلاً اگر پسوند" us" براي جنس به كار رود، صفت (گونه) آن نيز داراي همين پسوند ميشود. البته در اين نامگذاريها تعدادي استثناء نيز وجود دارد. طبقهبندي بينالمللي گياهان، اساميگونه هميشه با حرف كوچك و اسم جنس با حرف بزرگ نوشته ميشود. گونههايي كه داراي واريته هستند، نام واريته آن را پس از نام جنس وگونه آنها ذكر ميكنند. به عنوان مثال درخت(زربين) واريتهاي از درخت سرو است و نام علمي آن به شرح زيراست: Cupressus sempervirens var. harixentallis گونههايي كه داراي كولتيوار ( :Cultivarيكي از واحدهاي رده بندي كه از گونه كوچكتر است) باشند، نام كولتيوار آنها را بعد از جنس و گونه ميآورند: مثل كبوده شيرازي Populus alba cv. Kabaude shirazi
-
گياهان پوششي
1-شبدر زينتي(دايكوندرا) Dichondra repens Leguminoseae: تيره در ايران كشت اين نوع شبدر هنوز هم متداول است. اين گياه پوششي همانند چمن كاشته، و نگهداري ميشود. اين گياه در شهرهاي شمالي ايران، بسيار كشت ميشود. در تهران نيز در نواحي شميرانات كشت آن به خوبي انجام ميشود. پوشش اصلي باغ ايراني در قديم اين نوع شبدر زينتي بوده است.
2- شبدر:Trifolium Leguminose: تيره از دولپهايها)گياهاني كه در مقابل تك لپهايها هستند و دانه آنها حاوي دو رشته مواد غذايي (آلبومن ) كه از يكديگر جدا هستند مي باشد. (با گلهايي به رنگ سفيد، صورتي و قرمز است. ميوه آن كوچك و داراي يك دانه مي باشد. گونههاي مهم آن شبدر معموليT.repens، شبدر هيبريد T.hibridum T.repens و شبدرگل درشت T.incor nataum با گلهاي سرخرنگ است.
3- يونجه باغي:Lotus Leguminoseae:تيره گلهاي آن به رنگ قرمز يا زرد و ميوه نيام آن كشيده و طويل است. پس از شبدر (Trifolium) يكي از گونههاي معروف پوشش گياهي باغ در گذشته بوده است. در فصول سرد، كاشت آن درختان را از خطر سرمازدگي محافظت مي كند.
4- چمن:Gramineae : تيره به طور كلي چمن يك گونه جديد است و در قديم، در باغهاي تاريخي كشت نميشده است. اما امروزه در بسياري از باغهاي تاريخي، به عنوان پوشش باغ استفاده ميشود.
چمن پوآپاراتنسيس:Poa pratensis با اسامي تجاري مريون و بارون شناخته ميشود، داراي بذر ريز است. در برابرگرما مقاوم، اما درصورتيكه گرماي هوا بيش از40 شود رشد آن متوقف مي گردد. در ايران به چمن هلندي مشهور است. چمن لوليوم :L0lium perenne بذرآن نسبت به قبلي درشت تر است. به آن چمن يا رندي هم ميگويند. برگهاي آن نيز درشت تراست.
چمن فستوكا: Festuca rubra از چمنهاي كاملاً سردسيري است. در فصل گرما از بين مي رود و بذر آن درشت است.
چمن اگروسيتس:Agrostis tenuis بذرآن بسيار ريز مي باشد. مقاومت آن نيز در برابر شرايط نامساعد محيطي كم است.
چمن آفريقايي : Cynodon dactylon بسيار در برابر گرما و خشكي و شوري خاك مقاوم است. علاوه بر كاشت بذر از طريق تقسيم بوته نيز تكثير ميشود.
زوي زيا: Zoysia اين چمن نيز به گرما و خشكي مقاوم است وبا آب و هواي مناطق گرم ايران سازگاري پيدا كرده است
-
سوسن چلچراغ
در سال ۱۳۵۴ گیاه شناسی به نام لدربوری در منطقه عمارلو ، روستای داماش موفق به شناسایی این گونه نادر شد و پس از آن سوسن چلچراغ کانون توجهات داخلی گردید.
پس از معرفی این گل به دولت ایران در همان زمان از سوی شورای عالی محیط زیست در زمره آثار زیست محیطی ملی کشور به ثبت رسید و طی این سالها رویشگاه سوسن چلچراغ در روستای داماش به مساحت ۴ هکتار تحت حفاظت قرار گرفته است.
قامت این گل حدود یک متر است و از آنجا که گلهای آن به طرز خاصی به پایین برگشته اند نام سوسن چلچراغی به خود گرفته است. گل ملی سوسن چلچراغ، تنها گلی است که در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.
گل سوسن چلچراغ از تیره لی لیوم بوده و فقط در بخش عمارلو در دهکده داماش و لنکران جمهوری آذربایجان رشد می کند.زمان رویش این گل در ماه های خرداد و اوایل تیر است که به صورت گلی با قامت بلند به شکل واژگون شکفته می شود. شکوفه های این گل با رنگ سفید به صورت واژگون باز شده و انتهای گلبرگهای آن پوشیده از دانه های برجسته و پرچم های بسیار بلند است.
سوسن چلچراغ به دلیل این همه زیبایی و ارزش ، از سال ۱۳۵۵ رسماً توسط سازمان حفاظت محیط زیست مورد حفاظت قرار گرفت و در فهرست آثار ملی طبیعی کشور ثبت شده ، از آن زمان تاکنون ۲۷ سال می گذرد .
سوسن چلچراغ هنوز هم به طور کامل توسط سازمان حفاظت محیط زیست گیلان نگهداری می شود و با توجه به نادر بودن این گل ملی و ثبت شده در فهرست میراث طبیعی، سازمان محیط زیست اطراف این زمین را حصار کشی کرده و از آنجا که این منطقه جزء مناطق چهارگانه سازمان حفاظت محیط زیست کشور است هرگونه بهره برداری از آن تنها با مجوز رسمی از دفتر وزارت و بازرسی سازمان محیط زیست کشور ممکن خواهد بود.
«گل سوسن چلچراغ گونه اي منحصر به فرد در ايران و محل رويش آن در منطقه عمارلو در استان گيلان است. اين گل پرطرفدار در حال حاضر توسط سازمان حفاظت محيط زيست استان گيلان به طور كامل محافظت مي شود.»سوسن چلچراغ از اواسط خرداد گل مي دهد و گل هاي آن تا نيمه تيرماه پايدار مي ماند و محل رويش آن در ايران، در قريه داماش در بخش عمارلو از توابع رودبار است. سوسن چلچراغ ارزش و شهرت ملي و جهاني دارد و بسيار آسيب پذير است به طوري كه در صورت نابودي پرورش آن ممكن نيست.
بندرانزلى ـ فرهادنظرپور: «سوسن چلچراغ» نام گل زيباى نادرى است كه طى ساليان درازى روستاى داماش از توابع رودبار محل رويش آن بوده است اما از آنجا كه به دليل عدم اطلاعات و شناخت كافى كسى بدان توجهى نداشت، همچنان گمنام باقى مانده بود.درسال ۱۳۵۴ گياه شناسى به نام «لدربورى» Lederbouri- - در اين منطقه موفق به شناسايى اين گونه نادرشد و پس از آن «سوسن چلچراغ» كانون توجهات داخلى گرديد.«سوسن چلچراغ» به غير از روستاى كوچك داماش و منطقه لنكران جمهورى آذربايجان درهيچ كجاى جهان يافت نشده است؛ پس ازمعرفى اين گل به دولت ايران درهمان زمان ازسوى شوراى عالى محيط زيست درزمره آثار زيست محيطى ملى كشور به ثبت رسيد و طى اين سالها رويشگاه سوسن چلچراغ درروستاى داماش به مساحت ۴هكتار تحت حفاظت قرارگرفته است.قامت اين گل حدود يك متر است و از آنجا كه گلهاى آن به طرزخاصى به پايين برگشته اند نام «سوسن چلچراغى» به خود گرفته است.شايان ذكراست، اين گل از سال ۷۴ در ارتفاعات قله درفك استان گيلان نيز ديده شد كه برروى صخره هاى صعب العبور اين منطقه و مابين درختچه هاى راش خودنمايى مى كند.فصل رويش و گل دهى سوسن چلچراغ از اواسط خرداد تا نيمه تيرماه است و دراين مدت مشتاقان زيادى از علاقه مندان براى تماشاى اين گل به داماش سفرمى كنند.اما كارشناسان براين عقيده اند كه اگر ازسوى سازمان حفاظت محيط زيست اقدامى جدى براى محافظت از اين گل به عمل نيايد، شهرت گل چلچراغ خود موجب نابوديش خواهدشد.
درسال ۱۳۵۴ گياه شناسى به نام «لدربورى» Lederbouri- - در اين منطقه موفق به شناسايى اين گونه نادرشد و پس از آن «سوسن چلچراغ» كانون توجهات داخلى گرديد.
«سوسن چلچراغ» به غير از روستاى كوچك داماش و منطقه لنكران جمهورى آذربايجان درهيچ كجاى جهان يافت نشده است؛ پس ازمعرفى اين گل به دولت ايران درهمان زمان ازسوى شوراى عالى محيط زيست درزمره آثار زيست محيطى ملى كشور به ثبت رسيد و طى اين سالها رويشگاه سوسن چلچراغ درروستاى داماش به مساحت ۴هكتار تحت حفاظت قرارگرفته است.
گل ملي سوسن چلچراغ، تنها گلي است كه در فهرست آثار ملي به ثبت رسيده و بنابه گفته كارشناسان اين گونه گياهي در جهان منحصر به فرد بوده و تنها يك نقطه از ايران، در بخشي از شمال، مكان مناسب رويش آن است. گل سوسن چلچراغ از تيره «لي ليوم» بوده و فقط در منطقه رودبار در بخش عمارلو در دهكده داماش رشد مي كند. زمان رويش اين گل در ماه هاي خرداد و اوايل تير است كه به صورت گلي با قامت بلند به شكل واژگون شكفته مي شود.علت نامگذاري گل چلچراغ، باز شدن آن به شكل واژگون و چلچراغ است. اين گل با رنگي سفيد باز شده و انتهاي گلبرگ هاي آن پوشيده از دانه هاي برجسته و پرچم هاي بسيار بلند است. هر چند منطقه رويش اين گل منطقه اي حفاظت شده است و از سوي سازمان حفاظت از محيط زيست محصور شده، اما به دليل بي توجهي مسئولان اين گل در معرض انقراض كامل قرار گرفته است و گفته مي شود كه به دليل ناياب بودن گل چلچراغ در دنيا، مورد توجه بسياري از سودجويان بوده و گروه هايي در قالب پژوهشگر نسبت به جمع آوري و انتقال آن اقدام مي كنند. اين در حالي است كه تاكنون سازمان حفاظت محيط زيست نسبت به جلوگيري از اين امر، اقدام قابل توجهي به عمل نياورده است و روند نابودي گونه هاي گياهي ارزشمند در كشور هر روز ابعاد گسترده تري به خود مي گيرد. به گفته كارشناسان اين بي توجهي، تنوع اكوسيستمي را كه غالبا در كشور ايران منحصر به فرد است با خطر نابودي مواجه كرده است.
سوسن چلچراغ به دليل اين همه زيبايي و ارزش، از سال 1355 رسما توسط سازمان حفاظت محيط زيست مورد حفاظت قرار گرفت و در فهرست آثار ملي طبيعي كشور ثبت شده از آن زمان تاكنون 27 سال مي گذرد. سوسن چلچراغ هنوز هم به طور كامل توسط سازمان حفاظت محيط زيست گيلان حفاظت مي شود و با توجه به نادر بودن اين گل ملي و ثبت شده در فهرست ميراث طبيعي، سازمان محيط زيست اطراف اين زمين را حصار كشي كرده و از آنجا كه اين منطقه جزو مناطق چهارگانه سازمان حفاظت محيط زيست كشور است هر گونه بهره برداري از آن تنها با مجوز رسمي از دفتر نظارت و بازرسي سازمان محيط زيست كشور ممكن خواهد بود.
-
گياه گرمازا
--------------------------------------------------------------------------------
کلم مرداب بانام علمی Symplocarpus foetidus از خانواده ی Araceae دارای گل آذینی با خاصیت گرما زایی عجیب است ، در فصل زمستان که دمای هوا بسیار پایین است و همه چیز یخ زده این گیاه می تواند گرمایی برابر با 70 درجه فارنهایت ایجاد کند ، که این امرباعث ذوب شدن برف های اطراف گیاه می شود .کلم مرداب در نواحی مرطوب ، نزدیک به آب و در اطراف مرداب ها رشد می کند.
ارتفاع این گیاه به 30 تا 60 سانتی متر می رسد. گیاه دارای برگهای بزرگ و گل آذین غیر عادی است که در اواخر زمستان از میان برف ها به نمایش در می آید.برگهای کلم مرداب همیشه بعد از تشکیل گل آذین ظاهر می شود. گیاه به صورت متراکم رشد می کند ،البته این موضوع از رشد دیگر گیاهان در میان انبوهی از کلم مرداب جلوگیری نمی کند .تکثیر و گرده افشانی گیاه به خاطر بوی تعفنی که گیاه از خود منتشر می کند به دست حشراتی مثل مگس ها و پروانه ها و سوسک ها انجام می شود.کلم مرداب گیاهی چند ساله است ، بعضی منابع اظهار می کنند که این گیاه می تواند حتی تا 100سال هم زندگی مي كند.
-
مريم گلی
--------------------------------------------------------------------------------
ايران در ساليان دور يکي از مراکز توليد و عرضه گياهان دارويي به شمار مي رفت، همچنين تلاش دانشمندان ايراني براي شناسايي و معرفي گياهان دارويي بي اثر نبود. بطوريکه اسماعيليان که حدود 600 سال قدرت بلامنازعه در عرصه ايران بودنند، پايه هاي اقتصادي حکومت خود را تا حد زيادي به توليد و صدور گياهان دارويي استوار کردند بويژه در منطقه تفرش و اطراف آن هنوز هم آثار قلاع اسماعيليه و فعاليت هاي از اين دست، باقي است (5).
فراتر از یک هزار سال پیش از مریم گلی به عنوان گیاهی داروئی استفاده می شده است(4).به فارسی در بعضی مناطق "مریمی" و "مریم گلی" در کتب طب سنتی و به عربی "مریمیه"، "شالبیه" و "مریمیه صغیره" نام برده می شود. به فرانسوی sauge و sauge officinale و the` de france و the` de grece و herbe sacre`e و به انگلیسی sage و garden sage و common sage گفته می شود(12).
کلمه sage از کلمه لاتین salvare به معنی رها بخش یا شفا آمده است. در گذشته بر این گمان بودنند که اگر شخصی یک گیاه sage در حیاتش داشته باشد فردی موفق و شاید فنا ناپذیر می شود(24). در قدیم مریم گلی را دوای همه دردها می دانستند و امروزه هم با تحقیقات بعمل آمده معلوم شده که این گیاه دارای خواص درمانی مهمی است که می تواند بسیاری از بیماریها را معالجه و درمان کند (13).
مردم در گذشته از این گیاه به عنوان ماده ای مدر، عامل انعقاد خون و نیز داروی ضد تعرق استفاده می کرده اند. در بسیاری از فارماکوپه ها از برگهای مریم گلی رسما به عنوان دارو یاد و خواص آن را بر شمرده است. از عصاره مریم گلی برای مداوای برخی از بیماریهای مربوط به حلق و حنجره و همچنین برای شستشوی دهان استفاده می شود.
اسانس این گیاه خاصیت ضد باکتریایی دارد و از آن در صنایع داروسازی، غذایی و همچنین در صنایع بهداشتی و آرایشی استفاده می شود (4). این گیاه از ادویجات قوی بشمار می رود. طعم آن مختصری تلخ و قابض است(10).
مصرف زیاد این گیاه مناسب نیست و تاثیر نامطلوبی در ضربان قلب خواهد داشت. همه ساله زمینهای زراعی وسیعی در شبه جزیره بالکان، روسیه، آمریکا، ایتالیا و همچنین کشورهای اروپای مرکزی برای کشت مریم گلی اختصاص می یابد(4).
مریم گلی از روزگاران کهن در مجموعه گیاهان طبی یونانی ها و رومی ها مورد شناخت و توجه خاص بوده است و ابتدا به عنوان داروی موثر برای معالجه عوارض نیش حشرات به عنوان ضد سم و همچنین داروی تونیک و مقوی برای تقویت روح و بدن و افزایش طول عمر به کار می رفته است. آثار شفابخش این گیاه در معالجه بیماری ها در کتابها و نوشته های طبیعی دانها و حکمای طب سنتی روزگاران کهن نظیر تئوفراست، فیلوسف یونانی (BC 287-372) و دیوسکوریدس، طبیب یونانی (قرن اول پس از میلاد) و پلی نی، طبیعی دان رومی (اوایل قرن اول میلاد مسیح) به تفضیل آمده است.
در دوران قرون وسطی حکمای طب سنتی اروپا از مریم گلی ضمن خواص متعددی که برای آن قایل بودند برای معالجه یبوست، وبا، سرماخوردگی و انواع تبها و اختلالات کبدی و صرع و فلج استفاده می کرده اند و در این گیاه را مقوی و مولد خون تازه و صالح می دانستند و برای تقویت عضلات و آرام کردن اعصاب تجویز می شده است.
از قرن نهم این گیاه به اروپا راه یافت و بسرعت توسعه یافت و پس از آن به چین وارد شد و در چین برای معطر کردن انواع مشروبات مورد استفاده قرار می گرفت و مصرف آن به قدری زیاد شد که در قرن هفدهم چینی ها در مقابل گرفتن هریک کیلو از برگهای خشک مریم گلی اروپایی حاضر بودند 4-3 کیلوگرم چای چینی بدهند.
در قرن شانزدهم در انگلیس قبل از اینکه چای به عنوان مشروب عمومی گرم معمول شود از برگهای مریم گلی دم کرده ، می خورند. پس از آن در 300-200 سال اخیر این گیاه به امریکا وارد شد و به عنوان ادویه عالی مورد توجه خانه دارها قرار گرفت. در حال حاضر اسانس مریم گلی برای معطر کردن و خوشبو کردن گوشتهای کنسرو و انواع سوسیس و گوشت مرغ و در عطر سازی به عنوان اسانس پایه برای مخلوط کردن با سایر اسانسها برای تهیه عطر مردان به کار می رود(12).
اهمیت اقتصادی:
مریم گلی 5 تا7 سال عمر می کند. از آنجایی که با گذشت سن گیاه از مقدار مواد موثره آن به طور بارزی کاسته می شود، این گیاه تا چهار سال بازدهی اقتصادی دارد(4). کشورهای اصلی عرضه کننده شامل یوگوسلاوی، یونان، آلبانی، ایتالیا، اسپانیا و شوروی است که بیشتر از طریق جمع آوری گیاهان خودرو، انجام می گیرد (7).
گیاهشناسی:
گیاهی است به ارتفاع 30 تا 60 سانتی متر و دارای ظاهر پرپشت که به حالت خودرو و در اماکن خشک یا سنگلاخی و دامنه های بایر غالب نواحی آسیا و شمال آفریقا می روید و به علت زیبایی خاصی که دارد در باغچه ها کاشته می شود(1).
مریم گلی دارای سه زیر گونه است که عبارتند از:
لاواندولیفولیا:
در این زیر گونه برگها باریک و نیزه ای شکل اند. طول برگها حداکثر به 3 سانتی متر و پهنای آن به 1 سانتی متر می رسد. گل ها دمگل بسیار کوچکی دارند. اسانس این زیر گونه فاقد "تویون" است.
مینور:
برگهای آن در مقایسه با زیر گونه قبل بلندترند. طول آن 4 تا 7 سانتی متر و پهنای آن 1 تا 2 سانتی متر است. دمبرگ بسیار کوتاه و سطح گیاه از کرکهای کمی پوشیده شده است. دمگل بلند و طول آن 2 تا 5/2 سانتی متر است.
این زیر گونه در اتریش و شمال آلمان می روید و به دو فرم گل سفید (آلبی فلورا) و گل قرمز (روبریفلورا) مشاهده می شود.
ماژور:
در این گونه که به افیسینالیس نیز معروف است، برگها بلند و به طول 4 تا 10 سانتی متر و به پهنای 2 تا 5 سانتی متر است. هر دو طرف برگ پوشیده از کرکهای بسیار کوتاه است. این برگها تقریبا به شکل قلب می باشند. گلها درشت بوده، طول آنها به 5/3 سانتی متر می رسد و دارای دمگل کوتاهی نیز هستند.
اندامهای هوایی گیاه به خصوص برگها محتوی اسانس هستند. مقدار اسانس در شرایط اقلیمی مختلف متفاوت و بین 1 تا 5/2 درصد است. مهمترین ترکیبات تشکیل دهنده آن عبارتند از : "تویون" (30 تا 50 درصد)، "سینئول" (10 تا 15 درصد)، "کامفور" (6 تا 10 درصد) و "بورنئول" (6 تا 14 درصد). از این ترکیبات دیگر اسانس می توان از "پنین" (1 تا 2 درصد) نام برد. گیاه همچنین شامل مواد تلخ (3 تا 8 درصد)، مواد تاننی، فلاونویید و مواد گلیکوزیدی و رزینی می باشد(4).
مبدا:
مریم گلی گیاهی است چند ساله که منشا آن نواحی شمالی مدیترانه(4) اروپا جنوبی و آسیای صغیر (14) گزارش شده است. این گیاه در کوه های آهکی مونته نگرو و هرزگوین در یوگوسلاوی سابق گسترش فراوانی دارد(4) این گیاه بومی ایران نبوده،ولی در سالهای اخیر با وارد نمودن بذر گیاه در نقاطی از ایران کشت شده که نتایج موفقیت آمیز نیز داشته است(1).
مریم گلی وحشی در اراضی خشک و سنگلاخ مناطق مختلفه آسیا و شمال آفریقا می روید، در ایران نیز این گیاه در آذربایجان شرقی و بعضی مناطق دیگر ایران در باغچه ها کاشته می شود.
-
آزولا ميهمان ناخوانده ( شيطان سبز )
--------------------------------------------------------------------------------
ريشه كلمه آزولا يوناني است به معني «در خشكي مردن». وجه تسميه آن هم شايد به خاطر محل زندگي اين گياه باشد چرا كه آزولا وابسته به آب است و به طور كلي مرطوب پسند. اين گياه در همزيستي با جلبكي سبز- آبي به نام آنابينا توانايي جذب ازت مولكولي هوا را پيدا مي كند. زادگاه اوليه اين سرخس، آمريكاي شمالي است ...
‹‹ آيا تا كنون درمورد اين گياه چيزي شنيده ايد››؟
ريشه كلمه آزولا يوناني است به معني «در خشكي مردن». وجه تسميه آن هم شايد به خاطر محل زندگي اين گياه باشد چرا كه آزولا وابسته به آب است و به طور كلي مرطوب پسند. اين گياه در همزيستي با جلبكي سبز- آبي به نام آنابينا توانايي جذب ازت مولكولي هوا را پيدا مي كند. زادگاه اوليه اين سرخس، آمريكاي شمالي است .آزولا نوعي سرخس است با برگهاي كوچك به رنگ سبز تيره تا قرمز قهوهاي. طول اين گياه نهايتا به 5/2 سانتي متر ميرسد. اين گياه براي اولين بار در سال 1873 ميلادي شناسايي شد و تاكنون هفت گونه از اين گياه در جهان به ثبت رسيده است. آزولا در همزيستي با جلبك سبز، آبي قابليت جذب نيتروژن هوا را به دست ميآوردكه وظيفه تامين مواد غذايي جلبك به عهده آزولا است و جلبك نيز در مقابل ازت مورد نياز آزولا را فراهم ميكند. آزولا در شرايط مناسب روزانه ميتواند 2 تا 4 كيلوگرم ازت به هر هكتار مزرعه ارايه كند كه معادل 10 تا 20 كيلوگرم سولفات آمونيوم است امروزه دردنيا به سرخس آزولا به چشم يك علف هرز نگريسته نمي شود، بلكه آن را يك گياه مفيد و منبع غذايي به حساب مي آورند جالب است بدانيد كه يكي از دلايل شكست آمريكا در ويتنام كشت آزولا در مزارع برنج ويتنام بود. چون اين گياه با رشد سريع خود هم غذاي مردم ويتنام را فراهم مي آورد، هم غذاي دام و طيور آنها را. آزولا گياه سرشار از پروتئين بوده و بتاكاروتن آن از هويج بيشتر است.
آزولا درايران
جلبك آزولا يكي از گونه هاي گياهي وارداتي است كه در دهه اخير تمام و يا اكثر مردابها و شاليزارها و بركه هاي شمالي را به سلطه خود در آورده است . در مدت زمان بسيار كمي از طريق كانالهاي آبياري، رودخانهها، گسترش پيدا ميكند. به طوريكه يك توده كوچك آزولا در عرض 3 روز به دو برابر افزايش پيدا ميكند .حتماً كساني كه در تابستان به شمال ايران مسافرت نموده اند وسري به اين مناطق زده اند فرشي زيبايي را مشاهده مي كنند سبزرنگ كه اكوسيستم شمال را تحت اثر سوء قرارداده است . آزولادراواخر سال ۱۳۶۳متناسب سازگاري با مناطق شاليكاري باهدف توليد كود ازته به صورت طبيعي براي مناطق برنج خيز از كشور فيليپين وارد ايران شده است.اما پس از مدت كوتاهي همه متوجه مشكلي بزرگتر شدند كه گريبان اين مناطق را گرفته. اين سرخس، ظرف مدتي كوتاه از طريق كانال هاي آبياري و رودخانه در محدوده اي وسيع پراكنده شده و به تمام آب هاي سطحي شمال كشور به خصوص گيلان ، مازندران وگلستان راه پيدا كرد. اين گياه با برگ هاي ريز و رشدسريع، سطح آبها را مي پوشاند و مانع رسيدن نور خورشيد و اكسيژن به درون آب مي شود. علاوه بر اين با مصرف اكسيژن و مواد غذايي و بالا بردن اسيديته آب، اين زيستگاه ها را تضعيف كرده تا جايي كه رفته رفته تنوع گياهي و جانوري زيستگاه به نابودي كشيده مي شود. وبه خاطرنداشتن دشمن طبيعي و شرايط خوب زيستي به يك گياه مهاجم و مرگآور تبديل شد.
جلبك آزولا داراي خصوصياتي منحصر بفرد بوده ، بطوريكه توانائي سازگاري آن با محيط بسيار اعجاب آور است و براحتي و با سرعت زياد با هر محيطي مانوس ميشود. ريشه هاي آويزان و معلق در آب اين گياه ، براحتي اين امكان را بآن ميدهد كه تغيير مكان داده و با جريان آب بسهولت جابجا گردد و يكي از علل پراكندگي سريع آن نيز همين موضوع است
آزولا ، بمجرد ثابت شدن در يك مكان ، شروع به تكثير ميكند و ظرف مدت كوتاهي ، تمام سطح آب را مي پوشاند، بطوريكه هيچ روزنه اي براي ورود نور خورشيد به درون آب، وجود نخواهد داشت. ريشه هاي معلق جلبك ، تمام و يا اكثر املاح آب را جذب و صرف رشد و تكثير خود ميكند. طبيعي است ، وقتي نور بدرون آب نفوذ نكند و مواد مغذي هم كه نباشد ( يا كم باشد ) ديگر از رشد گياهان آبزي ديگر و همچنين ديگر آبزيان مثل فيتوپلانگتونها و... خبري نيست . با توقف و يا كند شدن رشد اين آبزيان مفيد ، در داخل آب اكسيژن توليد نخواهد شد و بهمين دليل جانوران آبزي مثل ماهيها و موجودات ذره بيني قادر به رشد و تكثير نبوده و سير نابودي را در پيش ميگيرند. در عوض سيستمهاي غير هوازي شروع به فعاليت كرده و مرداب يا بركه را تدريجا به سياهچاله هائي بد بو و غير قابل زيست ، تبديل ميكند.از آنطرف هم موقعي كه مردابها خالي از موجودات آبزي گردند، ديگر مكان مناسبي براي پرندگان مهاجر نخواهد بود .
با اين وصف ، بهمين سادگي اكوسيستم منظم چندين هزار ساله موجود بهم ريخته و رو به نابودي خواهد رفت و ما هم در حال نظاره و تماشا نشسته ايم.اين جلبك در شاليزارها هم بعنوان يك رقيب جدي برنج در استفاده از املاح معدني و مواد مغذي آب ، قرار گرفته و از رشد مناسب برنج جلوگيري كرده و قطعاً در صورت صحت اين امر ، هزينه كشت برنج را بخاطر استفاده بيشتري كه بايد از كود شيميائي بشود، بالا ميبرد. علاوه بر آنكه روند افزايشي استفاده از كود شيميائي در طولاني مدت هزينه هاي سرمايه اي فوق العاده اي را بر مهمترين منبع حيات بشر يعني خاك ، تحميل ميكند كه اصلا جبران پذير نميباشد.
كارشناسان شيلات معتقدند رشد شناور و سرطاني آزولا در سطح تالابها مردابها وشاليزارهاي شمال باعث شده است تا اكثر گياهان بومي منطقه به دليل خفگي نابود شوند و نفس زندگي اين اكوسيستم چندين هزار ساله به شماره افتد. هر چه هست آزولا زيستگاههاي آبي شمال كشور به خصوص گيلان ومازندران را شديدا تحت فشار قرارداده است و اگر روند رشد اين گياه به همين صورت ادامه يابد معلوم نيست بر سر اين اكوسيستم منحصر به فرد جهاني چه خواهد آمد. و اينگونه شد كه آزولا در مدت زماني اندك پوشش يكپارچه و در هم تنيدهاي را روي منابع آبي شمال كشور گستراند.
-
گياه روغني كرامب، علفهاي هرز مزارع را كنترل ميكند
--------------------------------------------------------------------------------
كرامب، گياه روغني ناشناختهاي است كه استفاده از آن در تناوبهاي زراعي، آفات و بيماريها و علفهاي هرز مزارع را كنترل ميكند. سيد محمدرضا نقويزاده و محمدرضا لطفي – كارشناس اداره كل منابع طبيعي استان خراسان رضوي در مقالهاي به معرفي و شرايط كشت و موارد مصرف گياه كرامب پرداختهاند. در اين مقاله آمده است: گياه كرامب از جمله گياهان بومي مناطق تركيه و ايران است و به دليل وجود اسيد اروسيك در دانه آن در صنايع الكترونيك، پلاستيك، رزين، روغنها، صنايع داروسازي، آرايشي و بهداشتي مورد استفاده قرار ميگيرد. دانههاي اين گياه حاوي حدود 20 تا 40 درصد پروتئين و 35 تا 60 درصد روغن است و استرولهاي موجود در آن به دليل دارا بودن خاصيت كاهش كلسترول خون، در مارگارين استفاده ميشود. اين مقاله ميافزايد: استفاده از اين گياه در تناوبهاي زراعي جهت كاهش علفهاي هرز و آفات و بيماريها توصيه شده است. كرامب گياهي علفي، يكساله، با ارتفاع كمتر از يك متر، داراي شاخه زياد با آرايش خوشهاي بزرگ از گلهاي زرد، تعداد زياد بذر ريز و قهوهاي حاوي 40 درصد روغن، ريشه گسترده و عميق با توانايي استفاده از قابليتهاي خاك، ساقه محكم با مقطع تقريباً دايره و پوشيده از پرزهاي نرم و كوتاه به رنگ سبز كلمي است كه در زمان رسيدن به رنگ سبز مايل به زرد تبديل ميشود. در پايان اين مقاله آمده است: كشور ايران با دارا بودن 45 كارخانه بزرگ و كوچك روغنكشي، ظرفيت استحصال 2 ميليون تن روغن را دارد و با توجه به متوسط توليد ساليانه 400 هزار تن دانه روغني در كشور و واردات يك ميليون تني دانه روغني در سال گذشته، بخشي از ظرفيت استحصالي كارخانجات خالي ميماند كه گياه كرامب با توجه به تركيبات ويژه روغن و فرآيند توليد طبيعي منطبق با اصول توليد پايدار، از پتانسيل مناسبي در تكميل ظرفيت خالي اين تصفيه روغن كشور دارد. همچنين پژوهشها نشان داده است كه اين گياه با شرايط كشور ما سازگاري داشته اما به دليل عدم شناخت، مورد استفاده قرار نميگيرد لذا توجه به پتانسيلهاي بالاي اقتصادي و اكولوژيك اين گياه توجه جديتر مراكز تحقيقاتي و علمي را به شناخت ويژگيهاي اكولوژيك اين گياه و توسعه و ترويج آن ميطلبد.
-
فرفيون
نام علمي: Euphorbia milli خانواده: EUPHORBIACEAE زمان گلدهي: بهار- تابستان، در شرايط مناسب سرتاسر سال نيازها: مكان آفتابي، مخلوط ماسه، خاكبرگ، خاك باغچه با نسبت هاي مساوي، هواي گرم و خشك كه خوب تهويه شود، حداقل حرارت قابل تحمل آن ۷ درجه سانتيگراد است. در دوره گلدهي خاك بايد مرطوب نگهداشته شود ولي غرقابي نگردد، بقيه مدت سال در فاصله بين دو آبياري اجازه دهيد سطح خاك خشك شود. در بهار و تابستان، دو هفته يك بار از كود مايع به غلظت ۲ گرم در ليتر استفاده شود. سيستم ريشه اي آن نسبتاً كوچك است و مي توان آن را چندين سال در يك گلدان باقي گذاشت. شيره آن سمي است و ايجاد التهاب پوستي مي كند. ازدياد: قلمه سرشاخه به طول ۸ سانتي متر در اواسط تابستان و در درجه حرارت ۱۶ تا ۱۸ درجه سانتيگراد.
شامه دورا
نام علمي:Chamaedorea Elegansخانواده:PALMACEAE نيازها: مناسب براي پشت پنجره هاي شمالي و شرقي، هرچند وقت سطح برگ ها را با آب مقطر ولرم شست وشو داده و برگ هاي تغيير رنگ داده را از ساقه جدا كنيد. هفته اي يكبار بايد خاك آن را غرقاب نمود، در فاصله بين دو آبياري اجازه دهيد سطح خاك خشك شود. در فصل بهار و تابستان ماهي يك بار از كود مايع استفاده كنيد.ازدياد: از طريق كاشت بذر تازه در بهار درون خاكبرگ، مدت دو سال نشاءها را در محيطي گرم و مرطوب با درجه حرارت ۳۰-۲۴ درجه سانتيگراد نگهداري كنيد.
آلسترومريا
نام علمي: Alstro meria spp.خانواده:ALSTROMERIACEAEگياه دائمي با ريشه هاي غده اي كه گلهاي زيبا و فراوان آن در فصل تابستان ظاهر مي شوند و گلها داراي عمر طولاني بوده و به صورت گل بريده مورد استفاده قرار مي گيرند.نيازها: مكان آفتابي و محفوظ از باد و باران، خاك غني از مواد آلي و داراي زهكشي خوب، حداقل دماي قابل تحمل آن ۱۵- درجه سانتيگراد است ولي در زمستانهاي سرد بايد روي غده هاي در حال استراحت گياه را با يك لايه خاك پيت و يا خشك پوشاند.ازدياد: از طريق كاشت بذر يا تقسيم گياه در اول بهار امكان پذير است.
ژربرا
نام علمي:Gerbera Jamesonii hybrid خانواده: COMPOSITAE اين گياه داراي گلهاي مينايي شكل پرگلبرگ و يا كم گلبرگ به قطر ۵ سانتيمتر در رنگهاي قرمز، نارنجي، صورتي، زرد و سفيد با مركز زردرنگ است. زمان اصلي گلدهي آن اوايل تابستان تا اواخر پاييز مي باشد ولي در بهار و زمستان نيز آن را به گل مي نشانند. (كاشت گلخانه اي) برگها كركدار و لوب دار به طول ۱۵ سانتيمتر هستند. انواع پاكوتاه به بلندي ۳۰-۲۵ سانتيمتر بيشتر به عنوان گياه گلداني استفاده مي شوند و انواع پابلند به عنوان گل بريده به فروش مي رسند.نيازها: مكان روشن كه حداقل نيمي از روز آفتابگير باشد، نگهداري گياه براي سال بعد مشكل بوده و گلهاي ضعيفي توليد خواهد نمود. نياز به خاك سبك و نسبتاً مرطوب دارد. حداقل دماي قابل تحمل آن ۲۱- ۱۰ درجه سانتيگراد است.ازدياد: از طريق كاشت بذر در ۱۸-۱۳ درجه سانتيگراد در پاييز يا اول بهار و يا تقسيم گياه در اوايل بهار امكان پذير است.
-
مروري بر گياه هوفاريقون (.Hypericum perforatum L)
هوفاريقون با نام علمي L. Hypericum perforatum يك گياه علفي دايمي از خانواده Hypericaceae است كه بومي غرب اروپا، آسيا و شمال آفريقا ميباشد. اهميت اين گياه در چند سال اخير به عنوان يك داروي گياهي به خصوص براي درمان افسردگي ملايم تا متوسط به طور قابل توجهي افزايش يافته است. تركيبات موثر اصلي اين گياه شامل هيپرفورين (يك فلوروگلوسينول پرنيله شده) و هيپريسين (يك نفتوديانترون) ميباشد. البته تركيبات موثر بيولوژيكي ديگري نظير فلاونوييد و تانن نيز در اين گياه وجود دارد. هرچند هيپريسين به عنوان يك تركيب كليدي در اندازهگيري كيفيت و ارزيابي هوفاريقون مورد استفاده قرار ميگيرد ولي مطالعات اخير نشان داده كه هيپرفورين ممكن است عامل ضدافسردگي اين گياه باشد. به هر حال، هوفاريقون يك گياه پرفروش است كه داراي جايگاه ارزشمندي در بازارجهاني ميباشد.
مروري بر گياه سرخدار (.Taxus baccata L)
درخت سرخدار با نام علمي .Taxus baccata L. يكي از سوزني برگان متعلق به خانواده Taxaceae است. سرخدار درختي است سايه پسند كه به صورت مخلوط با ساير گونههاي جنگلي، در اشكوب زيرين جنگلهاي مرطوب نواحي مديترانهاي و برخي نقاط آسيا مثل شمال ايران يافت ميشود. ارزش دارويي گونه T. baccata به واسطه وجود ماده Paclitaxel با نام تجاري تاكسول ((Taxol در برگهاي سوزني آن ميباشد. تاكسول با تشكيل دوك تقسيم غيرطبيعي، موجب توقف رونويسي DNA در مرحله G2/M تقسيم ميتوز شده و بدين ترتيب موجب مرگ سلولهاي در حال تكثير ميشود. تاكسول در سال 1977 براي درمان سرطان رحم و سرطان پستان توسط FDA مورد تاييد قرار گرفت. با وجود ابداع روشهاي جديد تهيه Taxol نظير كشت سلول، هنوز استخراج از منبع گياهي اهميت و جايگاه خود را در تامين اين داروي ارزشمند حفظ كرده است.
-
گونه هايي از جنس سماق كه در ايران مي رويد
- Rhus cotinus يا درخت پر كه جداگانه در بخش خاصي شرح داده ميشود.
2-سماق صمغي كه به فرانسوي Sumac faux-vernis و به انگليسيWax tree گفته مي شود.نام علمي آن Rhus succedanea L. مي باشد.
مشخصات
درخت كوچك يا درختچه اي است كه بومي چين و ژاپن است و در بعضي باغهاي تهران كاشته ميشود.از اين درخت در ژاپن صمغي براي تهيه شمع استخراج مي كنند.از نظر تركيبات شيميايي از ميوه ان صمغ گرفتهمي شود كه آن را موم ژاپن گويند در برگهاي ان تانن وجود دارد.در عصاره شير مانند آن لاكول موجود است كه مشابه با اوروشيول است.
خواص و كاربرد
زايده هاي تيغ مانندي كه در ساقه هاي ان مي رويد و به اطفال كه از اسهال رنج مي برند داده مي شود.از شيره برگهاي آن براي ناراحتي هاي و تاول پوست از ميوه ان براي معالجه سل ريوي استفاده مي شود.
3-«سماق امريكايي» يا «سماق سركه » يا «درخت سركه»نام علميRhus typhina L. آن كه مترادف آن R.hirta sudw مي باشد.به فرانسوي Sumac de virginie و به انگليسي Staghorn sumac گفته مي شود.
درختچه اي است بومي آمريكاي شمالي ،ساقه و برذگهاي آن داراي كركهاي مخملي و برگهايش كشيده و بزرگ است.در پاييز قزمز و حنايي مي شود.ميوه هاي ان سرخ مي باشد.
اين درختچه به راحتي پاجوش توليد مي كند وتكثير آن از طريق جدا كردن و كاشت پاجوش آن است.
در ايران در باغچه هاي تهران و بعضي از ساير مناطق ايران كاشته مي شود.
در ميوه و برگهاي اين سماق نيز مقدار زيادي تانن است و از نظر خواص تا حدود زيادي مشابه سماق معمولي است ،ولي ضعيفتر از آن است.
واريته اي از سماق آمريكايي كه زيباست ودر باغهاي ايران نيز براي زينت كاشته مي شود با نام R.typhina ver laciniata WOOD. مي باشد.برگهاي ان داراي بريدگي هاي زيادو خيلي زيباست و تكثير ان نيز از طريق پاجوش است.خواص آن شبيه سماق است.
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن