تو اين شلوغي فقط تونستم واسه همه بچه هاي باشگاه يه صلوات مخصوصه آقا رو زمزمه كنم ؛ الّلهم صَل عَلي عَليِ بن مُوسَي الرضا المرتضي ، الامام التقي النقي و حجتك علي من فوق الاض .........
تو اين شلوغي فقط تونستم واسه همه بچه هاي باشگاه يه صلوات مخصوصه آقا رو زمزمه كنم ؛ الّلهم صَل عَلي عَليِ بن مُوسَي الرضا المرتضي ، الامام التقي النقي و حجتك علي من فوق الاض .........
خب به ما چه ؟؟؟؟
سلام خوش به حالتون میشه یه دعای مخصوص برای من بکنید در همه مراحل زندگی![]()
سلام من غریب به تو یا عَليِ بن مُوسَي الرضا ای مونس غریبه ها
آقاجون از خدا بخواه هرچی زودتر آقامون بیاد : دلمون ترکید !!!!!
وای خوش به حالتون خیلی عالیه آدم هر روز از یک جای مقدس رد بشه اصلاً این حرم و گنبد یک حس خاصی به آدم می ده که به زبان آوردنش مشکله،من واقعاً احساس آرامش می کنم وقتی توی حرمم (یک شبم توی حرم بودم باران اومد اصلاً اون شب واسم رویایی شده بود )
مشهد یعنی فقط حرم امام رضا وقتی که اونجام اصلاً دوست ندارم برم جایی دیگه نه پاساژ نه موزه نه باغ وحش... هیچ جا فقط خود حرم خوب وعالیه بازم خوش به حالتون امید خان هر وقت میری حرم منو هم دعا کن .
برای همه جوونا عاقبت بخیری بخواین
امشب ؛ شب شهادت آقا امام جعفر صادق (ع)
عرض تسليت داريم خدمت آقا امام هشتم (ع)
اگه خدا قبول كنه تا ظهر امروز يكشنبه 11/07/89 ميرم سمت حرم مطهر ،
من روسيام ؛ فقط ميتونم التماس دعاي دوستاني كه پيام گذاشتن و هر چي خواسته دلشونرو بعرض آقا برسونم و همچنين كل دوستان باشگاهو
مطمئن باشيد آقا علي بن موسي الرضا (ع) به شما كه راه دورين بيشتر نظر داره و انشاءالله همـــــــــــــــــــــــ ـــــــــتون حاجت روا ميشين ....
التماس دعا............................................ .................................................. ..........
التماس دعا
سلام دوست عزیز
اولا که ایشالا زیر سایه ی لطف آقا خوشبخت باشین
ادب حکم میکنه که به خدمت آقا سلام بدیم
السلام علیک یا علی بن الموسی الرضا (ع)برا فرج آقا (عج) و عاقبت بخیری هممون دعا کن
نه فقط حالا ، همیشه دعای خیرت کنار حرم آقا نصیب ما بشه دوست خوبم
در پناه حق و ضامن آهو موفق و خوشبخت باشی
بابایی واسه منم دعا میکنی ؟؟؟
چندتا ؟؟؟
بگو ایشالله که ......
اى على موسى الرضا! اي پاکمرد يثربى، در توس خوابيده! من تو را بيدار مى دانم.
زنده تر، روشن تر از خورشيد عالم تاب
از فروغ و فرّ و شور زندگى سرشار مى دانم
گر چه پندارند: ديرى هست، همچون قطره ها در خاک
رفته اى در ژرفناى خواب
ليکن اى پاکيزه باران بهشت! اى روح! اى روشناى آب!
من تو را بيدار ابرى پاک و رحمت بار مى دانم
اى (چو بختم) خفته در آن تنگناى زادگاهم توس!
ـ (در کنار دون تبهکارى که شير پير پاک آيين، پدرت
آن روح رحمان را به زندان کشت) ـ
من تو را بيدارتر از روح و راح صبح، با آن طرّه زرتار مى دانم
من تو را بى هيچ ترديدى (که دلها را کند تاريک)
زنده تر، تابنده تر از هر چه خورشيد است، در هر کهکشانى، دور يا نزديک،
خواه پيدا، خواه پوشيده
در نهان تر پرده اسرار مى دانم
با هزارى و دوصد، بل بيشتر، عمرت،
اى جوانى و جوان جاودان، اى پور پاينده!
مهربان خورشيد تابنده!
اين غمين همشهرى پيرت،
اين غريبِ مُلکِ رى، دور از تو دلگيرت،
با تو دارد حاجتى، دَردى که بى شک از تو پنهان نيست،
وز تو جويد (در نهانى) راه و درمانى.
جاودان جان جهان! خورشيد عالم تاب!
اين غمين همشهرى پير غريبت را، دلش تاريک تر از خاک،
يا على موسى الرضا! درياب.
چون پدرت، اين خسته دل زندانىِ دَردى روان کُش را،
يا على موسى الرضا! درياب، درمان بخش.
يا على موسى الرضا! درياب.