بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 از مجموع 17

موضوع: زندگی‌نامه روان‌شناسان برتر جهان

  1. #1
    مژگان آواتار ها
    • 14,355

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    new12 زندگی‌نامه روان‌شناسان برتر جهان

    ›› زیگموند فروید ( 1856 - 1939)

    زیگموند فروید در 6 مِی 1856 به دنیا آمد و در 23 سپتامبر 1939 از دنیا رفت. صرفنظر از درستی یا نادرستی نظریه‌های فروید، بدون هیچ تردید او تاثیر فوق‌العاده‌ای بر رشته روان‌شناسی گذاشته است. کارهای او این عقیده را تقویت کرد که تمام بیماری‌های ذهنی، علل فیزیولوژیکی ندارند. کارها و نوشته‌های فروید به درک امروزی ما از شخصیت، روان‌شناسی بالینی، رشد انسان و روان‌شناسی نابهنجاری کمک شایانی نموده است.
    فروید همچنین بر روی روان‌شناسان معروف دیگری از جمله آنا فروید، ملانی کلاین، کارن هورنای، آلفرد آلدر، اریک اریکسون و کارل یونگ تاثیر گذار بوده است.
    خانواده فروید، هنگامی که او جوان بود، از لایپزیک در آلمان به وین نقل مکان کردند و او بیشتر عمرش را در همین شهر گذراند.
    او پس از گذراندن دوره دکتری پزشکی در دانشگاه وین به عنوان پزشک عمومی به کار مشغول شد و احترام خاصی در جامعه به دست آورد. فروید در خلال کارهای پژوهشی‌اش با ژان‌مارتین شارکو، عصب‌شناس فرانسوی، به نوعی اختلال هیجانی به نام هیستری علاقه‌مند شد. سپس فروید و دوست فرانسوی‌اش و دکتر ژوزف بروئر، درمان یک بیمار که به نام «آنا اُ» شناخته می‌شود و در واقع خانمی به نام برتا پاپن‌هایم بود را شروع کردند. عوارض او شامل سرفه‌های عصبی، بی‌حسی و فلج بود. در طول درمان، او چند حادثه آسیب‌زا را در زندگی گذشته‌اش به یاد آورد که فروید و بروئر اعتقاد داشتند در بیماریش دخالت دارند.
    دو پزشک چنین نتیجه‌گیری کردند که مشکلات آنا علت جسمی ندارد و گوش‌دادن به صحبت‌های او اثر آرام‌بخشی در عوارض او داشت. فروید و بروئر برپایه کارهایی که با آنکردند در سال 1865 کتاب «مطالعاتی در هیستری» را انتشار دادند. روش درمان آن‌ها به نام «گفتار درمانی» معروف شد و نخستین نمونه از درمان هیستری از طریق استفاده از تخلیه هیجانی ( catharsis ) بود. کتاب‌های بعدی فروید «تعبیر رویا» (1900) و «سه مقاله در نظریه جنسیت» (1905) بود. با وجودی که این کارها معروفیت جهانی یافت امّا نظریه مراحل رشد روانی- جنسی او برای مدّت‌های طولانی موضوع بحث و انتقاد بوده است. هر چند به نظریه‌های فروید غالباً با شک و تردید نگریسته می‌شود امّا تاثیرات کارهای او بر روان‌شناسی و برخی رشته‌های دیگر تا به امروز ادامه داشته است. از او به عنوان بنیانگذار روانکاوی نام برده می‌شود.





    من همچنان بی امضاء









  2. #2
    مژگان آواتار ها
    • 14,355

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض ›› مری‌ویتون کالکینز (1863-1930)



    مری ویتون کالکینز در 30 مارچ 1863 در آمریکا به دنیا آمد و در 26 فوریه 1930 به خاطر ابتلاء به بیماری سرطان درگذشت. او در سال 1882 به عنوان دانشجوی سال دوم وارد کالج اسمیت شد. مرگ خواهرش در سال 1883 باعث ترک تحصیل او به مدّت یکسال شد. البته او در این مدّت به مطالعات شخصی‌اش ادامه می‌داد. کالکینز در سال 1884 به کالج بازگشت و در رشته فلسفه فارغ‌التحصیل شد.
    پس از فارغ‌التحصیلی سه سال به تدریس زبان یونانی در کالج ولسلی پرداخت و سپس یک موقعیت شغلی برای تدریس در رشته جدید روان‌شناسی به او پیشنهاد شد. او برای آن که بتواند به تدریس روان‌شناسی بپردازد باید حداقل یک سال به مطالعه این رشته می‌پرداخت. مشکلی که وجود داشت این بود که در آن زمان دوره‌های اندکی در این زمینه وجود داشت و تعدادی از آن‌ها هم دانشجوی زن نمی‌پذیرفتند. بُعد مسافت و فقدان آزمایشگاه روان‌شناسی باعث شد که او از پیوستن به دانشگاه‌های ییل و میشیگان منصرف شود.
    مری‌ویتون کالکینز پس از آن که چند جلسه به صورت مستمع آزاد در کلاس‌های ویلیام جیمز در هاروارد شرکت کرد به طور رسمی درخواست کرد که به او اجازه شرکت در کلاس داده شود. مقامات اداری دانشگاه‌ هاروارد ابتدا موافقت نکردند ولی هم پدرش و هم رئیس کالج ولسلی نامه‌هایی به حمایت از او به هاروارد ارسال کردند. سرانجام تقاضای کالکینز در سال 1890 مورد پذیرش قرار گرفت. او در هاروارد در کلاس‌های درس ویلیام جیمز و جوسیا رویس شرکت کرد و زیر نظر دکتر ادموند سنفورد از دانشگاه کلارک به مطالعه روان‌شناسی تجربی پرداخت.
    مری ویتون کالکینز در دانشگاه هاروارد آزمایش جفت‌های متداعی را ابداع کرد. به کسانی که در این آزمایش شرکت می‌کردند جفت‌های متعدد رنگ و عدد نشان داده می‌شد و سپس از آن‌ها پرسیده می‌شد که کدام رنگ به کدام عدد مربوط است. از این تکنیک برای مطالعه حافظه استفاده می‌شد. او در سال 1895 تز دکتری خود را با عنوان «یک پژوهش تجربی در تداعی ایده‌ها» ارائه کرد که مورد تأئید کمیته‌ای متشکل از ویلیام جیمز، جوسیا رویس و هوگو مانستربرگ قرار گرفت امّا علیرغم این تأیید، دانشگاه هاروارد به دلیل آن که کالکینز را دانشجوی خود محسوب نمی‌کرد مدرکی برای او صادر نکرد.
    کالکینز همان سال به کالج ولسلی بازگشت و تا زمان بازنشستگی‌اش در سال 1927 به تدریس در آنجا پرداخت.
    مری ویتون کالکینز در طول دوران حرفه‌ایش بیش از 100 مقاله تخصصی در موضوعات مختلف روان‌شناسی و فلسفه نوشت. به علاوه، او نخستین زنی بود که به ریاست انجمن روان‌شناسی آمریکا رسید. او در سال 1918 به ریاست انجمن فلسفه آمریکا نیز برگزیده شد.
    از جمله کارهای تأثیر گذار او در روان‌شناسی می‌توان به ابداع تکنیک جفت‌های متداعی و کارهایش در زمینه خود-روا‌ن‌شناسی اشاره کرد. کالکینز عقیده داشت که خودآگاهی، تمرکز اولیه رشته روان‌‌شناسی است.





    من همچنان بی امضاء









  3. #3
    مژگان آواتار ها
    • 14,355

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض ملانی کلاین (1882-1960)


    «یکی از تجربیات جالب و غیرمنتظره برای تازه‌کاران در زمینه
    تجزیه و تحلیل رفتار کودکان، کشف این نکته است که ظرفیت
    بینش و درک بچه‌، حتی بچه‌های خیلی کم سن و سال، غالباً
    بسیار فراتر از افراد بالغ است.»

    ملانی کلاین

    ملانی کلاین در 30 مارچ 1882 در وین به دنیا آمد و در 22 سپتامبر 1960 در لندن درگذشت. نام اصلی خود او ملانی رایزز بود که پس از ازدواج با آرتور کلاین در 19 سالگی به ملانی کلاین تغییر یافت. او در سال‌های 1904 و 1907 صاحب دو فرزند به نام‌های ملیتا و هانس شد. خانواده آن‌ها به دلیل شغل شوهرش مرتب در مسافرت بودند تا آن که بالاخره در سال 1910 در بوداپست مستقر شدند. او بعداً در سال 1914 فرزند دیگری نیز به نام اریک پیدا کرد.
    او از ابتدا به رشته پزشکی علاقه‌مند بود و دوران کوتاهی را در دانشگاه وین به تحصیل پرداخت. هنگامی که در بوداپست بود شروع به مطالعه روانکاوی زیر نظر ساندور فرنزی کرد و استادش او را تشویق کرد که به روانکاوی کودکان خود بپردازد. در نتیجه کارهای ملانی کلاین بود که روشی به نام «بازی درمانی» شکل گرفت و هنوز هم به طور وسیعی در روان درمانی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
    او برای نخستین بار در سال 1918 در خلال کنگره بین‌المللی روانکاوی با زیگموند فروید ملاقات کرد. این ملاقات الهام‌بخش او برای نوشتن نخستین مقاله علمی‌اش در زمینه روانکاوی با نام «رشد کودک» شد. این ملاقات همچنین باعث تقویت علاقه‌مندیش به روانکاوی گردید و پس از جدایی از شوهرش در سال 1922، به برلین رفت و به همکاری با کارل آبراهام، روانکاو برجسته، پرداخت.
    روش «بازی درمانی» کلاین بر خلاف عقیده آنا فروید مبنی بر عدم امکان روانکاوی کودکان بود. اختلاف این دو، بحث‌های زیادی را بین روانکاوان برانگیخت و هر یک طرفداران پر و پاقرصی یافتند. آنا فروید به طور علنی به انتقاد از نظریه‌های کلاین می‌پرداخت و او را به دلیل نداشتن مدرک رسمی دانشگاهی تخطئه می‌کرد.
    کلاین در طول زندگیش دچار افسردگی بود و به شدّت تحت تأثیر مرگ زودهنگام خواهر و برادرش و نیز مرگ پسر بزرگش در سال 1933 قرار داشت. او تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر روان‌شناسی رشد داشته است و تکنیک «بازی درمانی» او امروزه به طور وسیعی مورد استفاده قرار می‌گیرد. او بر نقش مادر- فرزند و روابط بین فردی در فرایند رشد تأکید داشت.
    از ملانی کلاین 4 کتاب و تعدادی مقاله در زمینه روانکاوی بجا مانده است.





    من همچنان بی امضاء









  4. #4
    مژگان آواتار ها
    • 14,355

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض کِرت لِوین ( 1890-1947 )


    «هیچ چیز عملی‌تر از یک نظریه خوب نیست»

    کرت لوین

    کرت لِوین در سپتامبر 1890 در آلمان به دنیا آمد و در 11 فوریه 1947 در سن 57 سالگی بر اثر حمله قلبی در گذشت. او در خانواده‌ای یهودی زاده شد. در سال 1909 در دانشکده پزشکی دانشگاه فرایبرگ ثبت نام کرد امّا سپس رشته تحصیلی خود را عوض کرد و برای آموختن زیست‌شناسی به دانشگاه مونیخ رفت. او سرانجام مدرک دکتری خود را از دانشگاه برلین اخذ کرد.
    لوین در سال 1921 تدریس فلسفه و روان‌شناسی را در دانشگاه برلین آغاز کرد. محبوبیت او در بین دانشجویان از یکسو و نوشته‌های متعدد او از سوی دیگر، توجه دانشگاه استنفورد را جلب کرد و در سال 1930 به عنوان استاد میهمان به آن دانشگاه دعوت شد. لوین سرانجام به تابعیت آمریکا درآمد و به تدریس در دانشگاه آیوا پرداخت. او تا سال 1944 به همکاری خود با این دانشگاه ادامه داد.
    با وجودی که لوین همواره بر اهمیت نظریه‌ها تأکید می‌نمود امّا همچنین اعتقاد داشت که نظریه‌ها باید کاربرد عملی داشته باشند. او پویش گروهی را در دانشگاه ام‌آی‌تی و آزمایشگاه‌های آموزش ملّی ( ntl ) بنیاد نهاد. او همچنین تحت تاثیر روان‌شناسی هیأت‌نگر (یا روان‌شناسی گشتالت)، نظریه معروف خود به نام نظریه میدانی را ارا ئه کرد. این نظریه بر اهمیت شخصیت افراد، تعارضات بین فردی و متغیرهای موقعیتی تأکید دارد. بر طبق نظریه میدانی لوین، رفتار فرد، نتیجه تعامل او با محیط است. این نظریه تأثیر عمده‌ای بر روان‌شناسی اجتماعی داشت.
    از دیگر کارهای لوین می‌توان به پژوهش‌های او در زمینه شیوه‌های رهبری اشاره کرد. او در مطالعه خود، دانش‌آموزان را در سه گروه جداگانه که به شیوه‌های قدرت طلبانه، دموکراتیک (مشارکت جویانه) و آزادمنشانه رهبری می‌شدند قرار داد. مطالعه لوین نشان داد که رهبری دموکراتیک بر دو روش دیگر برتری دارد. این یافته‌ها بر غنای پژوهش‌های مربوط به سبک‌های رهبری افزود.
    لوین یکی از نخستین روان‌شناسانی بود که به طور سیستماتیک به آزمایش رفتار انسان می‌پرداخت. کارهای او تاثیر قابل ملاحظه‌ای بر روان‌شناسی تجربی، روان‌شناسی اجتماعی و روان‌شناسی شخصیت داشته است. او نویسنده توانا و بسیار فعّالی بود و در دوران حیاتش بیش از 80 مقاله و 8 کتاب در موضوعات مختلف روان‌شناسی منتشر کرد.
    کرت لوین به دلیل کارهای پیشتازانه‌اش در به کارگیری آزمایش‌ها و روش‌های علمی برای بررسی رفتارهای اجتماعی به عنوان پدر روان‌شناسی اجتماعی مدرن شناخته می‌شود. لوین نظریه‌پردازی بود که تأثیر ماندگارش بر روان‌شناسی، او را یکی از روان‌شناسان برجسته قرن بیستم ساخته است.





    من همچنان بی امضاء









  5. #5
    مژگان آواتار ها
    • 14,355

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض ویلهلم ووندت (1832 - 1920)


    ویلهلم ووندت در 16 آگوست 1832 در آلمان به دنیا آمد و در 31 آگوست 1920 درگذشت. معروفیت او بیشتر به خاطر کارهای زیر است:

    • ساختارگرایی
    • درون‌نگری
    • بنا کردن نخستین آزمایشگاه روان‌شناسی

    ویلهلم ووندت از دانشکده پزشکی دانشگاه هایدلبرگ فارغ‌التحصیل شد. او سپس مدّت کوتاهی را به مطالعه زیر نظر یوهان مولر و هرمان هلم‌هولتز (فیزیکدان) پرداخت. تصوّر می‌شود که کارهای او با این دو نفر در کارهای بعدی ووندت در زمینه روان‌شناسی تجربی نقش داشته است. ووندت بعداً کتاب اصول روان‌شناسی فیزیولوژیک را نوشت (1874) که به پایه‌گذاری رویه‌های تجربی در پژوهش‌های روان‌شناسی کمک شایانی کرد. او پس از استخدام در دانشگاه لایپزیک، نخستین آزمایشگاه از دو آزمایشگاه روان‌شناسی موجود در آن زمان را تأسیس کرد. (استنلی هال نخستین آزمایشگاه روان‌شناسی آمریکا را در دانشگاه جان هاپکینز به وجود آورد.)
    ووندت به دیگاه نظری موسوم به ساختارگرایی وابسته است. در این نظریه، ساختارهایی که تشکیل دهنده ذهن انسان هستند تشریح می‌گردند. ووندت عقیده داشت که روان‌شناسی، علم تجربیات آگاهانه است و یک مشاهده‌گر آموزش دیده می‌تواند به طور دقیق از طریق فرایندی به نام درون‌نگری، به تشریح افکار، احساسات و هیجانات بپردازد. البته چون این فرایند وابسته به تعبیر شخص است، بسیار ذهنی می‌باشد. ووندت عقیده داشت که با تغییر سیستماتیک شرایط آزمایش، عمومیت مشاهدات افزایش می‌یابد.
    ایجاد آزمایشگاه روان‌شناسی توسط ووندت معمولاً به عنوان آغاز رسمی روان‌شناسی به عنوان یک علم، جدا از فلسفه و فیزیولوژی، در نظر گرفته می‌شود. پشتیبانی او از روان‌شناسی تجربی، راه را برای رفتارگرایی باز کرد. بسیاری از روش‌های تجربی او هنوز هم مورد استفاده است.
    ووندت دانشجویان بسیاری داشت که هر کدام بعداً روان‌شناسان برجسته‌ای شدند. از آن میان می‌توان به ادوارد تیچنر، چارلز اسپیرمن، استنلی هال، چارلز جود، جیمز کتل و هوگو مانستربرگ اشاره کرد.
    ویلهلم ووندت علاوه بر دستاوردهای فوق، مجله روان‌شناسی «مطالعات فلسفی» را نیز بنیاد نهاد.





    من همچنان بی امضاء









  6. #6
    مژگان آواتار ها
    • 14,355

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض کارن هورنای (1885-1952)


    کارن هورنای در 16 سپتامبر 1885 در آلمان به دنیا آمد و در 4 دسامبر 1952 درگذشت. او از سال‌های نخستین زندگی گرفتار افسردگی بود. پدرش آدم بسیار سخت‌گیری بود و کارن با برادر بزرگترش برندت رابطه بسیار نزدیکی داشت. هنگامی که برادرش از او دور شد، به افسردگی مبتلا گشت و این مشکل در سراسر زندگی همراهش بود.
    کارن در سال 1906 وارد دانشکده پزشکی شد و در سال 1909 با یک دانشجوی رشته حقوق به نام اسکار هورنای ازدواج کرد. مرگ مادر در سال 1911 و سپس برادرش در سال 1923 برای او بسیار سخت و طاقت‌فرسا بود. کارن در سال 1926 همسرش را ترک کرد و با سه دخترش به آمریکا رفت. در این جا بود که او با دانشمندان برجسته‌ای آشنا شد و نظریه‌های خود در زمینه روان‌شناسی را ارائه کرد.
    کارن هورنای نظریه‌ای در زمینه روان‌رنجوری ارائه کرد که تا کنون هنوز بسیار معتبر است. هورنای بر خلاف نظریه‌ پردازان پیشین، این روان رنجوری‌ها را به عنوان نوعی سازوکار انطباق می‌داند که بخش بزرگی از زندگی عادی است. او 10 روان رنجوری را تعیین نموده که از آن میان می‌توان به نیاز به قدرت، نیاز به عاطفه، نیاز به حیثیت اجتماعی و نیاز به استقلال اشاره کرد.
    با وجودی که کارن هورنای از بیشتر نظریه‌های فروید پیروی کرده است امّا با نظرات او درباره روان‌شناسی زنان مخالف بود و آن را نادقیق و توهین‌آمیز می‌دانست. او در مقابل، مفهوم غبطه زایندگی را مطرح نمود و ادعا کرد که مردان به دلیل آن که نمی‌توانند موجود دیگری را به دنیا آورند احساس نقص و کمبود می‌کنند. او قدرت فوق‌العاده مردان در کارهای خلاقانه در رشته‌ها و زمینه‌های مختلف را به دلیل این احساس کمبود در آنان می‌داند.
    کارن هورنای سهم مهمی در انسان‌گرایی، خود-روان‌شناسی، خودکاوی و روان‌شناسی زنان داشته است. مخالفت او با نظریه‌های فروید در مورد زنان، علاقه بیشتری را نسبت به روان‌شناسی زنان به وجود آورد. کارن هورنای عقیده داشت که مردم می‌توانند به صورت روان درمانگر خود عمل کنند. او بر نقش شخصی هر فرد در سلامت ذهنی خود تأکید داشت و مشوق خودکاوی و خودیاری بود.
    از جمله معروف‌ترین آثار کارن هورنای می‌توان به کتاب «خودکاوی» که در سال 1942 انتشار یافت اشاره کرد.





    من همچنان بی امضاء









  7. #7
    مژگان آواتار ها
    • 14,355

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض کارل یونگ (1875 - 1961)



    کارل یونگ در 26 جولای 1875 به دنیا آمد و در 6 جون 1961 درگذشت. معروفیت او بیشتر به خاطر کارهای زیر است:

    • مطالعات بر روی روان انسان
    • تحلیل رویا، ناخودآگاه جمعی ( collective unconscious ) و صورت ازلی
      ( archetypes )

    کارل یونگ از دانشگاه بازل در سوئیس در رشته پزشکی فارغ‌التحصیل شد. او در ابتدای مشاغل حرفه‌ایش، در دانشگاه زوریخ به کار با بیماران روانی پرداخت. مدّت زمانی که او با زیگموند فروید کار کرد تاثیر عمده‌ای بر نظریه‌های بعدیش داشت و باعث شیفتگی او به مسائل ذهن ناخودآگاه یا ناهشیار شد. یونگ می‌خواست از طریق رویاها، اسطوره‌ها، هنر و فلسفه به درک بهتری از ذهن انسان دست یابد.
    یونگ سرانجام راه خود را از نظریه‌های فرویدی جدا کرد و تأکید فروید بر مسائل جنسی به عنوان تنها منبع انگیزش رفتاری را مردود دانست. در طول این دوره فشرده خودکاوی بود که یونگ به طور فزاینده‌ای به رویاها و نمادها علاقه‌مند شد و بعدها از چیزهایی که در این دوره آموخته بود به عنوان پایه‌ای برای نظریه‌های روان‌شناسی خود استفاده کرد.
    یونگ با سازماندهی رویکردهای نظری خود، از نظریه‌های روان‌پویشی ( psychodynamic ) فاصله گرفت و نظریه خود را تحت عنوان «روان‌شناسی تحلیلی» شکل داد. یونگ عقیده داشت که روان انسان از سه بخش تشکیل شده است: خود (ذهن آگاه یا هشیار)، ناخودآگاه شخصی و ناخودآگاه جمعی. یونگ معتقد بود که ناخودآگاه جمعی، مخزن تمام تجربیات و دانش نوع بشر است.
    با وجودی که نظریه یونگ با انتقادات بسیاری روبرو شده است امّا کارهای او تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر رشته روان‌شناسی داشته است. مفاهیمی که او درباره درون‌گرایی و برون‌گرایی عرضه کرد بر روان‌شناسی شخصیت و نیز روان درمانی تأثیر گذار بوده است. راهنمایی‌های او به یک بیمار الکلی، پایه‌گذار روشی شد که تا کنون به میلیون‌ها نفر که از وابستگی به الکل رنج می‌برند کمک کرده است.





    من همچنان بی امضاء









  8. #8
    مژگان آواتار ها
    • 14,355

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض جان واتسون


    «یک دوجین بچه سالم و دنیایی با مشخصاتی که من می‌گویم را به من بدهید، تضمین می‌کنم هر کدام از آن‌ها را که انتخاب کنید، صرفنظر از استعداد، علاقه، گرایش، توانایی و نژادش، هر جور متخصصی که بخواهید، پزشک، حقوقدان، هنرمند، بازرگان و حتی گدا و دزد، بار آورم.»
    جان واتسون 1930

    جان‌بی‌واتسون در کارولینای جنوبی بزرگ شد. در 16 سالگی وارد دانشگاه فورمن شد و پنج سال بعد، پس از خاتمه دوره کارشناسی ارشد، به ادامه تحصیل در رشته روان‌شناسی در دانشگاه شیکاگو پرداخت. او در سال 1903 موفق به اخذ دکتری روان‌شناسی شد.
    واتسون درسال 1908 تدریس روان‌شناسی را در دانشگاه جان هاپکینز آغاز کرد. او در سال 1913 طی یک سخنرانی در دانشگاه کلمبیا با عنوان «روان‌شناسی از دیدگاه رفتارگرایی»، به تفصیل به بیان این دیدگاه پرداخت. به نظر واتسون، روان‌شناسی علم رفتارهای قابل مشاهده است. «روان‌شناسی از دیدگاه رفتارگرایی، یک شاخه کاملاً تجربی و عینی از علوم طبیعی است. هدف نظری این رشته، پیش‌بینی و کنترل رفتار است و در روش‌های آن، درون‌نگری و تفسیر فعالیت‌های ناخودآگاه، جایگاه چندانی ندارند.» (واتسون، 1913)
    آزمایش «آلبرت کوچولو»
    واتسون به همراه یکی از دانشجویانش به نام روزالی راینر، در یک آزمایش بحث‌انگیز و بسیار معروف، یک کودک خردسال را نسبت به ترسیدن از یک موش سفید، شرطی کردند. آن‌ها این کار را با همراه ساختن مکرّر موش سفید با یک صدای بسیار بلند و ترسناک، انجام دادند. آن‌ها توانستند نشان دهند که این ترس، می‌تواند به سایر اشیاء سفید پشمالو هم تعمیم یابد. امروزه این آزمایش از نظر اخلاقی مورد انتقاد قرار می‌گیرد زیرا ترس کودک هرگز از بین نرفت و غیرشرطی نشد.
    ترک دانشگاه
    واتسون تا سال 1920 در جان هاپکینز ماند. او با راینر روابط عاشقانه پیدا کرد و همسر اولش را طلاق داد. بدین خاطر، دانشگاه او را مجبور به استعفا کرد. واتسون بعداً با راینر ازدواج کرد و تا پایان عمر او یعنی سال 1935 با او زندگی کرد. واتسون پس از ترک دانشگاه، برای یک بنگاه تبلیغاتی به کار پرداخت و تا سال 1945 که بازنشسته شد به کارش ادامه داد.
    واتسون در سال‌های پایانی زندگیش، روابط بسیار بدی با فرزندانش داشت و در حالت انزوا در مزرعه‌ای در کانتیکات به سر می‌برد. او کوته زمانی قبل از مرگش، بسیاری از کاغذها و نامه‌های شخصی منتشر نشده‌اش را سوزاند.
    سهم واتسون در روان‌شناسی
    واتسون، صحنه را برای رفتارگرایی آماده کرد و این شاخه به سرعت به صورت شاخه غالب در روان‌شناسی در آمد. با وجودی که پس از 1950، از اهمیت رفتارگرایی به تدریج کاسته شد امّا بسیاری از مفاهیم و اصول آن امروز نیز به نحو گسترده‌ای مورد استفاده قرار دارد. شرطی‌سازی و اصلاح رفتار هنوز در درمان و آموزش رفتاری بیماران برای تغییر رفتارهای مشکل‌زا و فراگیری مهارت‌های جدید، به طور گسترده‌ای به کار گرفته می‌شود.
    دستاوردها و جوایز
    جان بی‌واتسون که از او به عنوان «پدر رفتارگرایی» نام برده می‌شود در دوران زندگیش، دستاوردهای علمی و حرفه‌ای زیادی کسب کرد که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

    • 1915- انتخاب به عنوان رئیس انجمن روان‌شناسی آمریکا
    • 1919- انتشار کتاب «روان‌شناسی از دیدگاه رفتارگرایی»
    • 1925- انتشار کتاب «رفتارگرایی»
    • 1928- انتشار کتاب «مراقبت روان‌شناسانه از کودک»
    • 1957- دریافت جایزه ویژه انجمن روان‌شناسی آمریکا به خاطر مشارکت ارزشمند در روان‌شناسی






    من همچنان بی امضاء









  9. #9
    مژگان آواتار ها
    • 14,355

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض اریک اریکسون ( 1902 -1994)



    اریک اریکسون در 15 جون 1902 در فرانکفورت به دنیا آمد و در 12 می 1994 از دنیا رفت. پدرش که دانمارکی بود پیش از تولد او خانواده‌اش را ترک کرد و مادر کلیمی‌اش بعداً با دکتر تئودور هامبرگر ازدواج کرد.
    علاقه او به «هویت» از همان نخستین تجربه‌های شخصی‌اش در دوران مدرسه آغاز گشت. از یک سو بچه‌های مدرسه او را به خاطر قد بلند، چشمان آبی و موی بلند مسخره می‌کردند و او را «شمالی» خطاب می‌کردند و از سوی دیگر، به خاطر سابقه کلیمی بودنش مورد طرد قرار می‌گرفت.
    اریکسون پس از مسافرت‌های متعددی که در اروپا کرد به مطالعه روانکاوی نزد آنا فروید پرداخت و از انجمن روانکاوی وین گواهی‌نامه گرفت. اریکسون در سال 1933 به آمریکا نقل مکان کرد و پیشنهاد تدریس در دانشکده پزشکی هاروارد را دریافت نمود. علاوه بر این، او به طور خصوصی نیز به روانکاوی کودکان پرداخت. بعد از آن، او در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی، دانشگاه ییل، مرکز روانکاوی سانفرانسیسکو و مرکز مطالعات پیشرفته علوم رفتاری نیز به تدریس پرداخت.
    اریکسون چندین کتاب منتشر نموده است که از آن میان، کتاب «حقیقت گاندی» او برنده جایزه معتبر پولیتزر گردیده است.
    اریک اریکسون زمان زیادی را به مطالعه زندگی فرهنگی بومیان داکوتای جنوبی و شمال کالیفرنیا پرداخت. او از دانش به دست آورده خود در زمینه تاثیرات اجتماعی، محیطی و فرهنگی، در توسعه نظریه روانکاوی‌اش استفاده نمود.
    در حالی که نظریه فروید بر جنبه‌های روانی- جنسی رشد تمرکز دارد، افزوده‌های اریکسون در مورد عوامل موثر دیگر، به تعمیق و گسترش نظریه روانکاوی کمک شایانی نموده است. او همچنین سهم مهمی در درک امروزی ما از چگونگی شکل‌گیری و رشد شخصیت در طول دوره زندگی دارد.





    من همچنان بی امضاء









  10. #10
    مژگان آواتار ها
    • 14,355

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض بی‌اف اسکینر (1904-1990)


    اسکینر در 20 مارچ 1904 در پنسیلوانیا به دنیا آمد و در 18 آگوست 1990 درگذشت. او دوران بچگی‌اش را «گرم و پایدار» توصیف کرده است. او هنگامی که نوجوان بود، عاشق ساختن و نوآوری چیزهای مختلف بود. او این مهارت را بعداً در تجربیات روان‌شناسی خود نیز به کار برد. اسکینر در سال 1926 از کالج همیلتون لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی گرفت و مدّت زمانی را به کار نویسندگی پرداخت تا آن که با نوشته‌های واتسون و پاولوف آشنا شد. او با الهام از این نوشته‌ها تصمیم گرفت به کار نویسندگیش خاتمه دهد و وارد دانشکده روان‌شناسی دانشگاه‌ هاروارد شد.
    اسکینر در سال 1945 به شهر بلومینگتون در ایالت ایندیانا رفت و رئیس دانشکده روان‌شناسی دانشگاه ایندیانا شد. او در سال 1948 به عنوان استاد روان‌شناسی به دانشگاه هاروارد بازگشت و تا پایان عمرش در همان جا باقی ماند. او یکی از پیشتازان رفتارگرایی بود و کارهایش تأثیرات ماندگار و گسترده‌ای در روان‌شناسی تجربی بجا گذاشته است. او همچنین مخترع جعبه اسکینر است که در آن‌، یک موش یاد می‌گیرد از طریق فشار دادن یک اهرم، غذا به دست آورد.
    شهرت اسکینر بیشتر به خاطر پژوهش‌هایش در زمینه شرطی‌شدن عامل و تقویت منفی است. او دستگاهی ابداع کرد به نام «تراکم نگار» که سرعت و میزان پاسخدهی را به صورت یک خط شیب‌دار نشان می‌داد. او با استفاده از این دستگاه کشف کرد که رفتار، آن‌گونه که واتسون و پاولوف ادعا می‌کردند، به محرک قبلی بستگی ندارد. اسکینر در عوض کشف کرد که رفتارها به آنچه پس از واکنش اتفاق می‌افتد وابستگی دارند. او این پدیده را رفتار عامل نامید.
    اسکینر در پژوهش‌های خود در زمینه شرطی‌شدن عامل، برنامه‌های تقویت را کشف کرد و به تشریح آن‌ها پرداخت: برنامه‌های نسبتی ثابت، برنامه‌های نسبتی متغیر، برنامه‌های فاصله‌ای ثابت و برنامه‌های فاصله‌ای متغیر.
    از دیگر ابداعات اسکینر می‌توان به «مراقب نوزاد» اشاره کرد. این نکته شایان ذکر است که «مراقب نوزاد» شبیه «جعبه اسکینر» نبود که در پژوهش‌های تجربی اسکینر به کار رفته بود. او این تخت نوزاد با گرمای داخلی و یک پنجره طلقی را در پاسخ به درخواست همسرش در مورد یک تخت امن‌تر نسبت به تخت‌های سنتی، درست کرد.
    اسکینر در طول حیات پربارش به جوایز ارزنده‌ای دست یافت که از آن میان می‌توان به موارد زیر اشارده کرد:

    • 1968- نشان ملّی علوم از دست لیندون جانسون، رئیس جمهوری وقت آمریکا
    • 1971- نشان طلایی بنیاد روان‌شناسی آمریکا
    • 1972- جایزه انسان سال ( Human of the Year )
    • 1990- تقدیر به خاطر یک عمر مشارکت برجسته در پیشبرد روان‌شناسی






    من همچنان بی امضاء









صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •