پژمان دشتی‌نژاد، جزو اولین وبلاگ‌نویسان ایرانی است. او تجربه‌های کاری مناسبی در دو کمپانی گوگل و اریکسون به دست آورده است. اینترنت‌بازها، نوشته‌های پژمان را در سایت «یه وجب خاک اینترنت» به نشانی cyberpejman.com دنبال می‌کنند. او در این مصاحبه، چکیده هشت سال تجربه تحصیل، کار و کارآفرینی‌اش را بیان کرده است.


بد نیست برای شروع درباره تحصیلات و کارهایی که کرده‌ای صحبت کنیم.
من در مقطع فوق‌لیسانس در دانشگاه سلطنتی استکهلم تحصیل می‌کنم
. در حال حاضر هم دارم برای شرکت اریکسون کار می‌کنم. البته کارم در اریکسون پروژه‌ای است که خودم پیشنهادش را داده بودم. دو ماه طول کشید تا اریکسون مجاب شد که روی این پروژه کار کنم. پروژه در حوزه امنیت موبایل‌های هوشمند است. لیسانس و فوق‌لیسانس من IT است. البته همیشه سعی کرده‌ام درسم را در دو قسمت پیش ببرم. هم مهندسی و هم بازرگانی. در حوزه مهندسی روی امنیت شبکه به خصوص شبکه‌های بی‌سیم و روی موبایل‌های هوشمند کار کرده‌ام. واحدهای درسی بسیاری را هم در مورد بازرگانی و مدیریت خوانده ام. از جمله مدیریت امور مشترکین، اما حوزه اصلی مطالعاتم کارآفرینی بوده است. من یک سال برای گوگل کار کردم. آنجا در مقر اصلی گوگل در اروپا بودم، در دوبلین. در گوگل مدیریت سیستم‌های کنفرانس از راه دور را بر عهده داشتم. ضمن این‌که آموزش هم می‌دادم. الان هم علاوه بر کار تمام‌وقت در اریکسون، در شرکتی که خودم تاسیس کرده‌ام مشغول به کارم.



بسیار خوب. موافقی بحث را با نحوه استخدام و فرآیندهای مشغول به کار شدن در شرکت‌های بزرگ شروع کنیم؟ سرفصل‌هایی که برای استخدام شدن باید به آن‌ها توجه کرد چیست؟
پاسخ به این سوال دو بخش دارد. بخش اول مربوط به پروسه‌ای است که یک نفر بخواهد برای استخدام در شرکت‌های بزرگ اقدام کند. اغلب کمپانی‌های بزرگ اصولا در وب‌سایت خود این امکان را فراهم می‌کنند. پروسه خیلی عجیبی هم نیست. آن‌ها مشخصات می‌خواهند و شما باید رزومه و cover letter بفرستی. طبیعتا هر جایی، شرایط خود را دارد. مثلا برخی می‌گویند ما فقط مقیم اروپا می‌خواهیم. اما قسمت دوم جواب سرفصل‌هایی است که برای شرکت‌‌ها مهمند.


اولین نکته این است که رزومه را حرفه‌ای و مناسب تهیه کنیم. فرم ظاهری رزومه بسیار مهم است. درست کردن یک رزومه با ساختار و چیدمان استاندارد، واقعا مهم است. نکته دومی که برای شرکت‌ها اهمیت دارد، کارهای فوق‌برنامه‌ای است که فرد انجام داده. این‌که عضو NGO بوده یا در کارهای خیریه شرکت داشته، برای آن‌ها مهم است. آن‌ها می‌خواهند بدانند کارمندشان، خارج از محیط کار چه می‌کند. حتی نوع ورزشی که انجام می‌دهیم یا سازی که می‌توانیم برای آن‌ها اهمیت دارد. نکته سوم، داشتن توانایی‌های مدیریتی در دو حوزه مدیریت پروژه و مدیریت انسانی است. شرکت‌ها همیشه به دنبال کم کردن هزینه‌های خودند و علاقه دارند کسی را استخدام کنند که هم در رشته خود موفق باشد هم بتواند پروژه و انسان‌ها را مدیریت کند. نکته چهارم، زبان انگلیسی است. این شاید برای ایرانی‌ها که زبانشان ضعیف است، مهم باشد. این‌که کسی انگلیسی را مسلط باشد، یک پیش‌فرض است. اما اگر بتواند زبان سومی را هم بلد باشد، در استخدام او خیلی تاثیر دارد. مسئله پنجم، کار بلد بودن است. تا زمانی که فرد دانش کافی برای انجام کاری نداشته باشد، نباید به شرکت اعلام کند که می‌خواهد در آن رشته کار کند. شاید بتوان مراحل اولیه استخدام را گذراند اما در مراحل سخت مصاحبه، به راحتی مشخص می‌شود که فرد تا چه اندازه می‌تواند از پس کار برآید. آنجا باید بتواند ریزترین سوالات را هم پاسخ دهد. به خصوص که اگر به این دلیل رد شود، نام و اطلاعاتش در بانک رزومه‌ها باقی می‌ماند و سابقه خوبی به حساب نمی‌آید. نکته ششم، داشتن اطلاعات کافی درباره شرکت مقصد است. مهم است که در حین مصاحبه، اطلاعاتی حداقلی درباره جدیدترین اخبار شرکت داشته باشیم. دانستن این امر هم سخت نیست. اخبار کمپانی‌های بزرگ در اینترنت وجود دارد. هفتمین نکته مهم، پست‌هایی است که فرد پیش از این داشته است. البته نتایج کار هم اهمیت خاصی دارد. برای شرکت‌ها مهم است که بدانند افراد تا به حال چه کرده‌اند و از آن‌ها می‌خواهند نتایج کارهایشان را ارائه دهند. این نتایج باید قابل لمس باشد و صرف این‌که کسی بگوید در شرکتی، قائم‌مقام مدیرعامل بوده، دردی را دوا نمی‌کند. نکته هشتم هم نوشتن یک نامه درخواست با ظاهری خوب است. مهم است که خود را خوب معرفی کنیم و در این نامه بگوییم که چرا فکر می‌کنیم به درد این کار می‌خوریم. داشتن یک درخواست خوب، مقدمه‌ای است که شرکت‌ها به سراغ رزومه شخص بروند.



در گوگل مصاحبه ورودی هم وجود دارد؟
بله. در گوگل بستگی دارد که فرد را برای چه کاری بخواهند. مراحل اولیه مصاحبه به صورت تلفنی است و در مرحله حضوری گاهی ممکن است مصاحبه 8 ساعت هم طول بکشد.



فکر می‌کنی بیشترین سودی که کار کردن در گوگل دارد چیست؟
گوگل بینش کاری مرا عوض کرد. من در گوگل آن چیزهایی را که خوانده بودم، از نزدیک دیدم. البته کاستی‌های گوگل را هم دیدم. خوبی‌ها را همیشه می‌توان از طریق اخبار دید اما این‌که بدانیم آن‌ها چگونه کاستی‌ها را حل می‌کنند، آموزنده است. کار در گوگل حداکثر حرفه‌ای بودن را می‌طلبد. برای همین هم گوگل، هر امکاناتی را که بخواهی در اختیارت قرار می‌دهد. مثلا اگر بخواهی یک لپ‌تاپ دیگر به تو می‌دهد. تسهیلات جانبی‌اش مانند غذا و محل ورزش و سایر امکانات تفریحی، به شدت در بالا رفتن راندمان کاری تاثیر دارد.


پیدا کردن ارتباط‌های خوب هم شاید یکی از مزایای کار در چنین شرکتی باشد.


پیدا کردن ارتباطات واقعا مهم است. من در آنجا توانستم با سالار کمانگر و امید کردستانی (دو مدیر ارشد گوگل) آشنا شوم. در اریکسون شرایط از جهات دیگری بهتر است. به دلیل این‌که پروژه مال خودم است، بهتر می‌توانم پتانسیل‌هایم را به کار بگیرم.



به کاستی‌های گوگل اشاره کردی. آنجا مدیران چگونه می‌توانند مشکلات را حل کنند؟
گوگل یک محیط فوق‌حرفه‌ای است. همه کارمندان از قبل تجربیاتی دارند و در گوگل آن را با تمام قوا به کار می‌گیرند. گوگل یک شرکت امریکایی است و امریکایی‌ها اصولا خیلی با اعداد و ارقام سر و کار دارند. کارمندان هر سه ماه یک بار گزارش بازدهی کارشان را می‌نویسند. این گزارش به مدیران بالاتر داده می‌شود و نتایج نهایی نیز در اختیار هیئت‌مدیره قرار می‌گیرد. ضمن این‌که یک بار در هفته،‌ اعضای هر تیم کاری دور هم جمع می‌شوند و به صورت آزادانه طرح مشکل می‌کنند. به هیچ وجه حالت رئیس و مرئوسی وجود ندارد و کاری هم به سابقه و تجربه ندارند. هر کسی که راه‌ حلی دارد بیان می‌کند و سعی می‌کنند مشکل را حل کنند. از طرف دیگر به دلیل این‌که افراد کارشان را دوست دارند، محیط هم دوستانه است. اعضای یک تیم ممکن است در 10 کشور مختلف باشند و گوگل با فراهم کردن بستر ارتباطی مناسب، آن‌ها را به هم نزدیک می‌کند. گوگل برای فراهم کردن این شرایط، از همه امکانات استفاده می‌کند و سیستم‌های کنفرانس از راه دور این کمپانی، بسیار حرفه‌ای و البته گران‌قیمتند. شاید به دلیل قیمت بالای این تجهیزات باشد که سایر شرکت‌ها نمی‌توانند به راحتی از این امکانات بهره‌مند باشند.



راستی ایرانی بودنت، در روند کارها مشکلی به وجود نیاورد؟
در شرکت‌های چند‌ملیتی، کاری ندارند که تو از کجا آمده‌ای. حتی در بسیاری از موارد حق ندارند در این زمینه‌ها چیزی بپرسند. اما حقیقت این است که به دلیل ایرانی بودن، مشکلاتی بر سر راه افراد به وجود می‌آید. بیشتر هم مربوط به گرفتن اقامت و حق کار است. من ایرانی‌های دیگری را هم دیده‌ام که به این خاطر با مشکل روبه‌رو شده‌اند. البته به طور کلی، پیدا کردن کار برای یک فرد مهاجر، آسان نیست.



خوانندگان این نشریه، فارغ‌التحصیلان دانشگاهند. در شرکت‌های بزرگ، مدرک چه نقشی در موفقیت کاری ایفا می‌کند؟
درباره مدرک نمی‌توان یک نسخه واحد پیچید. باید ببینیم شرایط چه چیزی را ایجاب می‌کند. به این بستگی دارد که فرد می‌خواهد در چه حوزه‌ای و در کجای دنیا کار کند. در یک شرکت چند‌ملیتی، شما باید مدرک لیسانس داشته باشی. داشتن فوق‌لیسانس هم امتیاز ویژه‌ای است. البته استثنا هم وجود دارد. برخی را پیدا می‌کنید که فوق‌حرفه‌ای‌اند اما دیپلم دارند. شاید کسی بخواهد جزو این استثناها باشد. مدرک، اولین و شاید تنها چیزی است که یک فرد فارغ‌التحصیل در دست دارد که بتواند از طریق آن وارد یک شرکت شود. دانشجو هیچ تجربه جدی کاری ندارد و بنابراین با تکیه بر مدرک است که می‌تواند شروع کند.



جدای از این‌که یک جوان چه شغلی دارد، لازم است مهارت‌هایی را بداند که در کار به دردش بخورند. فکر می‌کنی کدام توانایی‌ها می‌تواند به هر کسی در کار کمک کند؟
پاسخ این سوال 10 مورد را در بر می‌گیرد. یک فارغ‌التحصیل باید بتواند رزومه خوبی بنویسد. حتما باید مهارت‌های گفت‌و‌گو و سخنرانی خود را تقویت کند. کتاب زیاد بخواند و مهارت‌های مدیریتی (مدیریت پروژه و مدیریت زمان) را بداند. زبان انگلیسی یاد بگیرد. هر جا که می‌تواند مقاله بنویسد و منتشر کند. کارهای فوق‌برنامه انجام دهد. کار تیمی را بیاموزد. گزارش‌نویسی را یاد بگیرد. در حین درس خواندن، درس‌های تخصصی را خیلی خوب بخواند چون حتما در حین کار به کارش خواهند آمد. حتما هدفمند و هدف‌گرا باشد. از اهداف کوچک شروع کند و به اهداف بزرگ برسد.



کار کردن در یک شرکت بزرگ چه چالش‌هایی دارد؟
کار کردن در یک شرکت بزرگ چند‌ملیتی، می‌تواند 4 چالش بزرگ داشته باشد. اولین نکته این است که باید کار گروهی را در حد حرفه‌ای بلد باشی و اگر این مهارت را نداشته باشی واقعا با مشکل روبه‌رو خواهی شد. چالش دوم این است که اعضای یک تیم در کشورهای مختلفی کار می‌کنند و در شرایط زمانی یکسان نیستند. مثلا یکی از اعضا ساعت 6 بعدازظهر باید با کسی کار کند که در نقطه دیگر از دنیا، 8 صبح سر کار آمده و سر حال‌تر است. چالش سوم مسافرت‌های بیش از اندازه است. گاهی این امر بسیار طاقت‌فرسا می‌شود و افراد وقت بسیار کمی را در خانه می‌گذرانند. چالش چهارم هم فشار و استرس بیش از اندازه است. مثلا ما در گوگل وظیفه داشتیم که همه کنفرانس‌های از راه دور را مدیریت کنیم و وقتی یک ارتباط با مشکل فنی روبه‌رو می‌شد، یک دقیقه زمان داشتیم تا آن را رفع کنیم.



در شرکت‌هایی که کار کرده‌اید، کارمندان غر هم می‌زدند؟
کارمندان دو دسته‌اند. آن‌هایی که در گوگل کار نمی‌کنند مدام می‌گویند می‌خواهم بروم گوگل! اما برای گوگلی‌ها شاید کیفیت غذا یکی از چیزهایی باشد که برای آن غر بزنند. حتی غر زدن هم مکانیزم دارد و با ارائه بازخورد به شرکت،‌ آن‌ها نواقص را رفع می‌کنند. البته من میانه خوبی با هوای ابری ایرلند نداشتم.



کار کردن در یک شرکت بزرگ و معتبر، چه مزیت‌هایی در اجتماع دارد؟
افراد زیادی به خاطر این‌که در گوگل بودم، به من احترام می‌گذاشتند. حتی در اداره مهاجرت هم کارهای اداری‌ام را با تسهیلات و سرعت بیشتری انجام دادند. کار کردن در گوگل، برای ورود به اریکسون هم به دردم خورد. سوئدی‌ها هم به کسی که در اریکسون کار کند، خیلی احترام می‌گذارند.



درباره شرکت خودت بگو. در چه مرحله‌ای است؟
راه انداختن این شرکت زمانی که در گوگل بودم شروع شد.
نتوانستم طاقت بیاورم و کاری برای خودم راه نیندازم. یک ایده را انتخاب کردم و در استکهلم، ‌آن را راه‌اندازی کردم. سه ماه است که شرکت شروع به کارکرده اما در مرحله نهان است. اگر مقدمات فراهم شود، به صورت تمام‌وقت روی آن کار خواهم کرد