-
شوپنهاور
در سال 1908 جواني وارد دانشكده پزشكي دانشگاه گوتينگن شد تا به جاي زندگي كاسبكارانه كه خانواده برايش تدارك ديده بود، زندگي دانشجويي را برگزيند اما فغان و غوغايي كه در درونش از ديرباز ريشه دوانيده بود ناگهان سرباز كرد و در سال دوم عطاي پزشكي را به لقايش بخشيد تا با تحصيل فلسفه معماي زندگي را دريابد. او بعدها برداشتي از جهان و زندگاني بشر ارائه داد كه هم تكاندهنده بود و هم ناسازگار با برداشتهاي ايدهآليستهاي بزرگي چون هگل، فيشته و شلينگ. آراي اين فيلسوف بزرگ در زمان خودش هيچگاه مورد توجه قرار نگرفت و تنها سالها بعد بود تا "نيچه" در جاي جاي آثارش به ستايش او بپردازد و «فرويد» با الهام از مفهوم «اراده كور» او قلمرو ناخودآگاه را درنوردد. و اين شايد بدين دليل بود كه دلمشغوليهاي شوپنهاور از نوعي بود كه با مسائل هم عصرش ارتباطي نداشت، و سالها لازم بود تا اهميت فلسفه شوپنهاور روشن شود.
شوپنهاور كه در سال 1788 در دانتسيگ آلان به دنيا آمد، بعد از روي آوردن به فلسفه از گوتينگن به برلين رفت تا محضر «فيشته» و «شلاير ماخر»را درك كند اما خيلي زود از آن دو بيزار شد و كنجي خلوت اختيار كرد تا به دور از هياهوي جنگ آلمان با فرانسه رساله دكترايش را با نام «درباره ريشه چهار گستره اصل جهت كافي» بنويسد. اين رساله كه تبريك «گوته» را در پيداشت در واقع بنيان تفكر او را نشان ميداد و سرآغازي براي كتاب اصلياش يعني «جهان همچون خواست و بازنمود» ب
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن