بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 3 از 8 اولیناولین 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 از مجموع 78

موضوع: اشعار استاد شهریار

  1. #21
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    16
    ایرجا سر بدرآور که امیر آمده است
    چه امیری که به عشق تو اسیر آمده است
    چون فرستاده‌ی سیمرغ به سهراب دلیر
    نوشداروست ولی حیف که دیر آمده است
    گوئی از چشم نظرباز تو بی‌پروانیست
    چون غزالی به سر کشته‌ی شیر آمده است
    خیز غوغای بهارست که پروانه شویم
    غنچه‌ی شوخ پر از شکر و شیر آمده است
    روح من نیز به دنبال تو گیرد پرواز
    دگر از صحبت این دلشده سیر آمده است
    سر برآور ز دل خاک و ببین نسل جوان
    که مریدانه به پابوسی پیر آمده است
    دیر اگر آمده شیر آمده عذرش بپذیر
    که دل از چشم سیه عذرپذیر آمده است
    گنه از دور زمان است که از چنبر او
    آدمی را نه گریز و نه گزیر آمده است
    گوش کن ناله‌ی این نی که چو لالای نسیم
    اشکریزان به نوای بم و زیر آمده است
    طبع من بلبل گلزار صفا بود و صفی
    که چو مرغان بهشتی به صفیر آمده است
    مکتب عشق به شاگرد قدیمت بسپار
    شهریاری که درین شیوه شهیر آمده است

  2. #22
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    17
    مایه‌ی حسن ندارم که به بازار من آئی
    جان فروش سر راهم که خریدار من آئی
    ای غزالی که گرفتار کمند تو شدم باش
    تا به دام غزل افتی و گرفتار من آئی
    گلشن طبع من آراسته از لاله و نسرین
    همه در حسرتم ای گل که به گلزار من آئی
    سپر صلح و صفا دارم وشمشیر محبت
    با تو آن پنجه نبینم که به پیکار من آئی
    صید را شرط نباشد همه در دام کشیدن
    به کمند تو فتادم که نگهدار من آئی
    نسخه‌ی شعر تر آرم به شفاخانه‌ی لعلت
    که به یک خنده دوای دل بیمار من آئی
    روز روشن به خود از عشق تو کردم چو شب تار
    به امیدی که تو هم شمع شب تار من آئی
    گفتمش نیشکر شعر از آن پرورم از اشک
    که تو ای طوطی خوش لهجه شکر خوار من آئی
    گفت اگر لب بگشایم تو بدان طبع گهربار
    شهریارا خجل از لعل شکربار من آئی

  3. #23
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    18
    جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
    نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را
    کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم
    به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را
    به یاد یار دیرین کاروان گم‌کرده رامانم
    که شب در خواب بیند همرهان کاروانی را
    بهاری بود و ما را هم شبابی و شکر خوابی
    چه غفلت داشتیم ای گل شبیخون جوانی را
    چه بیداری تلخی بود از خواب خوش مستی
    که در کامم به زهرآلود شهد شادمانی را
    سخن با من نمی‌گوئی الا ای همزبان دل
    خدایا با که گویم شکوه‌ی بی همزبانی را
    نسیم زلف جانان کو؟ که چون برگ خزان دیده
    به پای سرو خود دارم هوای جانفشانی را
    به چشم آسمانی گردشی داری بلای جان
    خدایا بر مگردان این بلای آسمانی را
    نمیری شهریار از شعر شیرین روان گفتن
    که از آب بقا جوئید عمر جاودانی را

  4. #24
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    19
    مه من هنوز عشقت دل من فکار دارد
    تو یکی بپرس از این غم که به من چه کار دارد
    نه بلای جان عاشق شب هجرتست تنها
    که وصال هم بلای شب انتظار دارد
    تو که از می جوانی همه سرخوشی چه دانی
    که شراب ناامیدی چقدر خمار دارد
    نه به خود گرفته خسرو پی آهوان ار من
    که کمند زلف شیرین هوش شکار دارد
    مژه سوزن رفو کن نخ او ز تار مو کن
    که هنوز وصله‌ی دل دو سه بخیه کار دارد
    دل چون شکسته سازم ز گذشته‌های شیرین
    چه ترانه‌های‌ه محزون که به یادگار دارد
    غم روزگار گو رو، پی کار خود که ما را
    غم یار بی‌خیال غم روزگار دارد
    گل آرزوی من بین که خزان جاودانیست
    چه غم از خزان آن گل که ز پی بهار دارد
    دل چون تنور خواهد سخنان پخته لیکن
    نه همه تنور سوز دل شهریار دارد

  5. #25
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    20
    صبا به شوق در ایوان شهریار آمد
    که خیز و سر به در از دخمه کن بهار آمد
    ز زلف زرکش خورشید بند سیم سه تار
    که پرده‌های شب تیره تار و مار آمد
    به شهر چند نشینی شکسته دل برخیز
    که باغ و بیشه‌ی شمران شکوفه زار آمد
    به سان دختر چادرنشین صحرائی
    عروس لاله به دامان کوهسار آمد
    فکند زمزمه "گلپونه‌ئی" به برزن وکو
    به بام کلبه پرستوی زرنگار آمد
    گشود پیر در خم و باغبان در باغ
    شراب و شهد به بازار و گل به بارآمد
    دگر به حجره نگنجد دماغ سودائی
    که با نسیم سحر بوی زلف یار آمد
    بزن صبوحی و برگیر زیر خرقه سه تار
    غزل بیار که بلبل به شاخسار آمد
    برون خرام به گلگشت لاله‌زار امروز
    که لاله‌زار پر از سرو گل‌عذار آمد
    به دور جام میم داد دل بده ساقی
    چهاکه بر سرم از دور روزگار آمد
    به پای ساز صبا شعر شهریار ای ترک
    بخوان که عیدی عشاق بی‌قرار آمد

  6. #26
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    21
    ماهم آمد به در خانه و در خانه نبودم
    خانه گوئی به سرم ریخت چو این قصه شنودم
    آن‌که می‌خواست برویم در دولت بگشاید
    با که گویم که در خانه به رویش نگشودم
    آمد آن دولت بیدار و مرا بخت فروخفت
    من که یک عمر شب از دست خیالش نغنودم
    آنکه می‌خواست غبار غمم از دل بزداید
    آوخ آوخ که غبار رهش از پا نزدودم
    یار سود از شرفم سر به ثریا و دریغا
    که به پایش سر تعظیم به شکرانه نسودم
    ای نسیم سحر آن شمع شبستان طرب را
    گو به سر می‌رود از آتش هجران تودودم
    جان فروشی مرا بین که به هیچش نخرد کس
    این شد ای مایه‌ی امید ز سودای تو سودم
    به غزل رام توان کرد غزالان رمیده
    شهریارا غزلی هم به سزایش نسرودم

  7. #27
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    22
    رندم و شهره به شوریدگی و شیدائی
    شیوه‌ام چشم چرانی و قدح پیمائی
    عاشقم خواهد و رسوای جهانی چکنم
    عاشقانند به هم عاشقی و رسوائی
    خط دلبند تو بادا که در اطراف رخت
    کار هر بوالهوسی نیست قلم فرسائی
    نیست بزمی که به بالای تو آراسته نیست
    ای برازنده به بالای تو بزم آرائی
    شمع ما خود به شبستان وفا سوخت که داد
    یاد پروانه پر سوخته بی پروائی
    لعل شاهد نشیندیم بدین شیرینی
    زلف معشوقه ندیدیم بدین زیبائی
    کاش یک روز سر زلف تو در دست افتد
    تا ستانم من از او داد شب تنهائی
    پیر میخانه که روی تو نماید در جام
    از جبین تابدش انوار مبارک رائی
    شهریار از هوس قند لبت چون طوطی
    شهره شد در همه آفاق به شکرخائی

  8. #28
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    23
    گربه پیرانه سرم بخت جوانی به سر آید
    از در آشتیم آن مه بی مهر درآید
    آمد از تاب و تبم جان به لب ای کاش که جانان
    با دم عیسویم ایندم آخر به سر آید
    خوابم آشفت و چنان بود که با شاهد مهتاب
    به تماشای من از روزنه‌ی کلبه درآید
    دلکش آن چهره، که چون لاله بر افروخته از شرم
    بار دیگر به سراغ من خونین جگر آید
    سرو من گل بنوازد دل پروانه و بلبل
    گر تو هم یادت ازین قمری بی مال و پرآید
    شمع لرزان شبانگاهم و جانم به سر دست
    تا نسیم سحرم بال و پرافشان ببرآید
    رود از دیده چو با یادمنش اشک ندامت
    لاله از خاکم و از کالبدم ناله برآید
    شهریارا گله از گیسوی یار اینهمه بگذار
    کاخر آن قصه به پایان رسد این غصه سرآید

  9. #29
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    24
    شاهد شکفته مخمور چون شمع صبحگاهی
    لرزان بسان ماه و لغزان بسان ماهی
    آمد ز برف مانده بر طره شانه‌ی عاج
    ماه است و هرگزش نیست پروای بی‌کلاهی
    افسون چشم آبی در سایه روشن شب
    با عشوه موج میزد چون چشمه در سیاهی
    زان چشم آهوانه اشکم هنوز حلقه است
    کی در نگاه آهوست آن حجب و بی‌گناهی
    سروم سر نوازش در پیش و من به حیرت
    کز بخت سرکشم چیست این پایه سر به راهی
    رفتیم رو به کاخ آمال و آرزوها
    آنجا که چرخ بوسد ایوان بارگاهی
    دالانی از بهشتم بخشید و دلبخواهم
    آری بهشت دیدم دالان دلبخواهی
    دردانه‌ام به دامن غلطید و اشکم از شوق
    لرزید چون ستاره کز باد صبحگاهی
    چون شهد شرم و شوقش میخواستم مکیدن
    مهر عقیق لب داد بر عصمتش گواهی
    ناگه جمال توحید! وانگه چراغ توفیق
    الواح دیده شستند اشباح اشتباهی
    افسون عشق باد و انفاس عشقبازان
    باقی هر آنچه دیدیم افسانه بود و واهی
    عکس جمال وحدت در خود به چشم من بین
    آیینه‌ام لطیفست ای جلوه‌ی الهی
    مائیم و شهریارا اقلیم عشق آری
    مرغان قاف دانند آیین پادشاهی

  10. #30
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    25
    بیداد رفت لاله‌ی بر باد رفته را
    یا رب خزان چه بود بهار شکفته را
    هر لاله‌ای که از دل این خاکدان دمید
    نو کرد داغ ماتم یاران رفته را
    جز در صفای اشک دلم وا نمی‌شود
    باران به دامن است هوای گرفته را
    وای ای مه دو هفته چه جای محاق بود
    آخر محاق نیست که ماه دو هفته را
    برخیز لاله بند گلوبند خود بتاب
    آورده‌ام به دیده گهرهای سفته را
    ای کاش ناله‌های چو من بلبلی حزین
    بیدار کردی آن گل در خاک خفته را
    گر سوزد استخوان جوانان شگفت نیست
    تب موم سازد آهن و پولاد تفته را
    یارب چها به سینه‌ی این خاکدان در است
    کس نیست واقف اینهمه راز نهفته را
    راه عدم نرفت کس از رهروان خاک
    چون رفت خواهی اینهمه راه نرفته را
    لب دوخت هر کرا که بدو راز گفت دهر
    تا باز نشنود ز کس این راز گفته را
    لعلی نسفت کلک در افشان شهریار
    در رشته چون کشم در و لعل نسفته را

صفحه 3 از 8 اولیناولین 12345 ... آخرینآخرین

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •