عده ای از مومنان در مسجد نشسته بودند و به دلیل اینكه مدتی به وقت اذان مانده بود با هم صحبت می كردند.
یكی گفت: آقایان! می خواهم سئوالی از شما بپرسم، لطفاً هر یك از شما، به ترتیب جواب دهد!
همه نگاهها به سوی او برگشت و پیرمردی كه نزدیكتر از همه به او بود گفت: بپرس و من هم اولین نفری هستم كه جواب می دهم!
مرد گفت: لطفاً هر كس بگوید چه چیزی را بیش از همه چیز دوست دارد؟
پیرمرد اندكی اندیشید و گفت: من نماز اول وقت را بیشتر از سایر چیزها دوست دارم.
نفر بعدی جوان شادابی بود كه گفت: ورزش! ورزش عشق من است.
سومی گفت: من پدر و مادرم را از همه چیز بیشتر دوست دارم. نوبت به نفر بعدی كه رسید اعضای گروه مشاهده كردند كه یكی از مفسران قرآن وارد مسجد شد. او عادت داشت قبل از اذان به مسجد بیاید، با لبخند و خوشرویی به همه سلام كرده و احوالپرسی نماید، سپس عبایی بر دوش انداخته و در سمت راست صف اول به تلاوت قرآن، نمازهای نافله و نماز جماعت بپردازد.
همین كه مفسر قرآن وارد مسجد شد با خوشرویی به همه سلام كرد و به سوی صف اول حركت نمود. یكی از حاضران گفت: چه خوب است نظر ایشان را هم جویا شویم، بالاخره او مفسر قرآن است و باید نظر جالبی داشته باشد.
همه حضار حرف او را تصدیق كردند و پیرمرد جلسه مفسر قرآن را صدا زد و سؤال خویش را از او پرسید.
مفسر قرآن نزدیك جمع آمد و در كنار آنها دوزانو رو به قبله نشست و پس از احوالپرسی مختصر با یك یك اعضای حاضر، نگاه نافذ خویش را به محراب مسجد دوخت و پس از اندكی تأمل و سكوت اظهار داشت: در عرصه عمل نمی دانم چقدر موفق بوده ام اما خواسته ام این است و از خداوند سبحان تقاضا می كنم كه رضای او را بیش از هرچیز دوست داشته باشم!
یكی از افراد گفت: یعنی...؟!
مفسر قرآن گفت: بله، فقط رضایت خداوند متعال! زیرا اگر ما بتوانیم رضایت حضرت حق تعالی راجلب كنیم، سایر منافع دنیوی و اخروی نیز همراه آن است. به قول مولوی:
چون كه صدآمد، نود هم پیش ماست!
پیرمرد گفت: شما براساس آیات قرآن چنین نظری دارید؟
مفسر قرآن گفت: بله و سپس آیه 24 سوره توبه را با ترنم و لحن دل انگیزی اینطور تلاوت كرد:
قل ان كان آباوكم و اخوانكم و ازواجكم و عشیرتكم و اموال اقترفتموها و تجاره تخشون كسادها و مساكن ترضونها احب الیكم من الله و رسوله و جهاد فی سبیله فتربصوا حتی یاتی الله بامره و الله لا یهدی القوم الفاسقین.
بگو: اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما، و اموالی كه به دست آورده اید و خانه هایی كه به آن علاقه دارید، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوبتر است، در انتظار این باشید كه خداوند عذابش را بر شما نازل كند! و خداوند گروه نافرمانبردار را هدایت نمی كند.
آیه كه تمام شد، اعضای گروه اشكهای مفسر قرآن را دیدند كه مثل گوهرهای تابناك بر گونه او ریخته بود!
سپس به سوی صف اول نماز جماعت حركت كرد و زیرلب نالید:
«ما نبودیم و تقاضامان نبود
لطف تو درهای رحمت را گشود
از عدم بایك نگه بردی دلم
ز آن نگه، تا هست هستی خوشدلم
سایه طوبی و فردوس برین
بی گل رویت خزان است نازنین