نام 47 به خاطر بارکد حک شده بر روی پشت سر این شخص است که دو رقم آخر سمت راست آن 47 است. مامور 47 همیشه در یک لباس ایتالیایی سیاه ، دستکس سیاه ، پیراهن راه راه سیاه و سفید و یک کراوات قرمز ظاهر می شود. البته 47 لباس های خود را به دفعات عوض می کند ، هر چه باشد او یک قاتل حرفه ایست.
بر اساس سخنان جاکوب اندرسون یکی از طراحان هیتمن 2 مامور 47 ابتدا قرار بود مردی پیر و پر مو باشد ، همراه با عینک های جیمز باندی البته قبل از اینکه مامور 47 شود.
همچنین به گفته ی راسموس هوئجن گارد کارگردان بازی هیتمن ، نظریه کلون، این که آینده ی 47 به وسیله ی سازندگانش تعییین می شود تیم سازندگان را به فکر ساخت اتحادیه ی حشاشین انداخت ، فکری که نتیجه ی ان ساخت اولین نسخه از بازی های هیتمن بود.47 بعد از صحبت دیوید بتسون به جای شخصیتش در تمام نسخه های سری بازی ها ، کاملا شکل گرفت.
47 یک کلون ژنتیکی طی ماجرا های سری تحقیقات در مورد ژن ها ی موروثی است که توسط اهدای دی ان ای 5 فرد مختلف به اولین پروژه ی کلونینگ به وجود امد.
نظریه ی کلون و 5 پدر:
در سال 1950 5 تن از ملت های گوناگون در گروهی گرد هم آمدند. بعد از مدتی 4 تن از آنان به کشور خود بازگشتند ولی نفر پنجم دکتر اوتو ارت میر یک موسسه ی بیماران روانی تاسیس کرد.در واقع این موسسه پوششی بر فعالیت های کلونینگ او بود .او در یکی از پروژه های خود توانست به وسیله ی دی ان ای 4 تن دیگر و خودش که بعد ها 5 پدر نامیده شدند ، مامور 47 را کلون کند.این پنج تن شامل:
دکتر اوتو وافگنگ اُرت میر
لی هونگ
پابلو اوچو آ
فرانز فوچز رومانیا
آرکادیج جگورو
دکتر اوتو یک دانشمند آلمانی مقیم رومانی است که در زمینه ی علم ژنتیک و کلونینگ بدن انسان ها کار می کند.او موفق می شود که ارتشی از افراد خارقالعاده را کلون کند که یکی از ان ها 47 است، 47 در یکی از ماموریت هایش به نقشه های شوم دکتر پی می برد و در انتها سر او را در بیمارستان روانی از بدنش جدا می کند.
لی هونگ نیز یکی از گانگستر های هونگ کنگ است که به دست مامور 47 به قتل می رسد.
پابلو بلیساریو اوچوآ یک آمریکایی (لاتین) است که در زمینه ی دارو فعالیت می کند و در جنگل های کلمبیا به دنبال گیاهانی می گردد ، او به شدت شبیه شخصیت تونی مونتانا در فیلم اسکارفیس است.
فرانز فوچز یکی از افراد حذب نازی هیتلر است مه بعد از سقوط فاشیسم یک سازمان شخصی ترور یستی تاسیس می کند که به بمب سازی می پردازد.او در کارش به برادرش فریتز بسیار وابسته است. او نیز یک تروریست مادرزاد است.
آرکادیج بوریس جگورو یک ضد کمونیست است.که برای برادر بزرگتر خود اسلحه تهیه می کند، برادر او رئیس مافیای روسیه سرجی زاووروتکو است.
دکتر بر این باور بود که کلون های ژنتیکی صحیح می تواند راه خوبی برای تولید انسان هایی با قدرت هایی بالاتر( ، سریع تر و باهوش تر) باشد. او پس از تولد 47 وقتی که کارکنان موسسه ی رواندرمانی به کار های او شک کردند به او دستور داد که تک تک آن ها را به قتل برساند ، اما مامور 47 خود نیز به نقشه های دکتر پی برده و سرانجام سر از بدنش جدا می کند.
دکتر میر درراه کلون به شکست های زیادی بر می خورد که به خلق اشخاصی مانند مامور 17 می انجامد اما او به شخصی باهوش ، با قدرت بدنی بالا ، ترشح ادرنالین بالا و شحاعت زیاد نیاز دارد پس 47 به وجود می آید.
در واقع 47 تنها کلون سالم دکتر است که دارای 47 عدد کروموزوم در سلول های خود است(در دنیای واقعی داشتن تعداد بیشتری کروموزوم موجب ایجاد بیماری هایی مانند سندروم دان می شود که به منگولیسم معروف است)یک اسنان معمولی 46 کروموزوم دارد و احتمالا دلیل برتری جسمانی و عقلانی مامور 47 در همین کروموزوم اضافه است . البته با دقت کم می توان فهمید که چهره ی 47 شبیه خاندان مفول است که می تواند از آثار کروموزوم اضافی و بیماری منگولیسم باشد ، البته
در هیتمن پول خون به این نکته پرداخته می شود که دکتر میر به شکست های زیادی برخورد تا 47 را به وجود آورد تمام کلون های قبل از 47 معمولا به بیماری هایی مانند آلبینیسم و کوتاهی عمر شدید مبتلا بودند ، اما تنها کلون شدن 47 لازم بود تا یک لشکر قوی از مردان کلون شده برای دکتر خدمت کنند.
از تولد تا مرگ 5 پدر:
47 در 5 سپتامبر سال 1964 در رومانی با یک بارکد خالکوبی شده در پشت سرش به وجود آمد.او از همان ابتدا از سایر کلون های سری 4 دکتر میر برتر بود. ارت میر هم او را مورد توجه خاص خود قرار داد ، 47 خیلی ساکت و کم حرف بود ، سرانجام او به طوری برنامه ریزی شده از آکادمی روانی دکتر می گریزد تا ماموریت های او را انجام دهد.
آموزش:
47 مدت طولانی برای کشتن تعلیم داده می شود ، او تمام فنون رزمی ، سخت افزار جنگی و طرز استفاده ازسایر وسایل ترور را به طور کامل یاد می گیرد. در دوران یادگیری او موفق به ساخت دو عد کلت دستساز می شود که پس از ان از نشانه های رسمی او به شمار می روند.(سیلور بالرز)
بعد از 30 سال اموزش زیر دست اورت میر 47 راهی برای فرار از آکادمی روانی دکتر پیدا می کند و با پشت سر گذاشتن گارد های امنیتی و پوشیدن لباس های آنان به دنیای بیرون راه می یابد ، این فرار کاملا زیر نظر دکتر و توسط برنامه ریزی او صورت می گیرد.
47 خیلی زود به استخدام سازمان بین المللی پرونده در می آید که خدمات تروریستی و تخریبی ارائه می دهند. او مدت زمان 2 ساله ای (که بین اتفاقات هیتمن 1 و 2 قرار دارد) به استراحت می پردازد ، قبل از این که دوباره به کار در آن جا بازگردد.او در پایان نسخه ی اول اورت میر را می کشد .
بعد از مرگ پدران ، 47 فقط ماموری رومانیایی است که در روسیه به انجام ماموریت های خود برای سازمان های تروریستی می پردازد47 فردی با قدرت بدنی به مراتب بالاتر از یک انسان معمولی است او می تواند بلند بپرد ، سریع تر بدود و بدون درنگ شلیک کند اما او در خود چیزی پیدا می کند که زندگی ش عوض می شود .او دیگر یک کلون معمولی نخواهد بود.او یک مرد افسانه ایست.
شخصیت:
47 شخصیتی مرموز است که همیشه با آرامش سخن می گوید به جز زمانی که در هیتمن : پول خون بر سر دیانا فریاد می زند:"کثافت"... چون او از پشت به 47 خنجر زده است. در بیشتر اوقات 47 یکه و تنها دیده می شود.
یکی از اعتقادات او اینست که ((به هیچ کس اعتماد نکن))... اما 47 به در جه ی بالایی از عبادت می رسد ، او برای نجات پدر ویتوریو، کشیش سیسیلی،( کسی که به او پناه داده بود) به روسیه میرود و با مافیای روسیه به مبارزه می پردازد.(در حقیقت 47 درصد بالایی از درآمدش در نسخه ی اول بازی را به کلیسای کاتولیک هدیه می کند).سرانجام کار او را تحریک می کند به کلیسا برود ، کراواتش را کنار بگذارد و بار دیگر خانه بدوش شود.47 با یک مشکل در شغلش مواجه می شود ، دیانا برنوود دختری که همیشه در طول بازی دائما با او در ارتباط است اما بر اساس خواسته ی سازندگان آن ها هرگز همدیگر را از نزدیک ملاقات نمی کنند.
47 همیشه خشن نماند ، او برای اولین بار در نسخه ی اول ((می لینگ)) دختری چینی را از سو استفاده های جنسی نجات می دهد.البته این تنها کارخوب 47 نبود ، او هر کس را که در لیست نام هایش بود می کشت اما این دلیلی برای اعمال خشونت بر دیگران محصوب نمی شد.47 اکثر اوقات در برخورد با دیگران(نه دشمنانش) خود را مردی صمیمی و خونگرم نشان میداد و در حقیقت نیز همینطور است.