-
تعبدزدائی
شاید بشود گفت: اولین نتیجه بارز برخورد مسلمانان با علوم بیگانه، خروج آنها از فطرت نخستین و ایمان ساده خود بود تا آنجا که گروه کثیری چون به دیده عقل در آنچه بیچون و چرا پذیرفته بودند، نگریستند، در آنها تردید کردند. و در واقع، تعقل جای تعبد را گرفت. به کار گرفتن عقل در امور دین در پارهای موارد موجب الحاد و زندقه و انکار نبوت و معجزات گردید. بنابراین میشود گفت: نهضت ترجمه با همه خدماتی که برای جهان اسلام همراه داشت. باعث ظهور و بروز بسیاری از فرقههای انحرافی گشت و در این راستا رسالت کسانی که به فکر حفظ اسلام اصیل بودند دو چندان گشت در این حال و هوا بود که «فضل بن شاذان» قدم به عرصه یک مبارزه فکری نهاد و در همین رابطه با فرقههای انحرافی بیشماری دست و پنجه نرم کرد. فرقههایی نظیر: ثنویه، حشویه، کرامیه، اهل تعطیل، قرامطه و غیر اینها. فرقههایی بودند که بیشترین ظهور و بروز را داشتند. بطور مثال در مورد «حشویه» میتوان گفت: آنان متاثر از عقاید «برهمائیان» بودند که اصل نبوت را انکار کرده و وجود عقل را برای هدایت، کافی میدانستند. حشویه در مورد امامت و عدم لزوم آن این چنین عقیده دارند که: «پیامبر برای خود جانشینی قرار نداده و امور مسلمین را به خود ایشان واگذار کرده است.» و یا اینکه در مسئله ارتکاب معصیت تحت تاثیر تعلیمات یهود و نصاری قرار گرفته و ارتکاب کبائر را بر انبیاء جایز دانستند. ارزش کار فضل بن شاذان هنگامی مشخص میشود که میبینیم عمده تالیفات او در رد این فرق انحرافی است. که این امر میتواند برای اندیشمندان دینی ما مخصوصا حوزویان عزیز به عنوان یک سرمشق باشد زیرا در این برهه از زمان نیز گروههای انحرافی به شدت به ارکان نظام اسلامی حملهور شده و اگر مدافعان نظام به خود نیایند قطعا فردا خیلی دیر خواهد بود. تعداد تالیفات فضل در رد گروهکهای انحرافی، بالغ بر 180 اثر است که برخی از آنها عبارتند از: 1- الرد علی اهل التعطیل 2- الرد علی الثنویه 3- الرد علی الحشویه 4- کتاب الوعید 5- الرد علی القرامطه 6- کتاب الاستطاعه 7- بیان اصل الضلاله 8- الخصال فی الامامه 9- الاعراض و الجواهر 10- مسائل البلدان 11- الملاحم 12- المعیار و الموازنه 13- محبة السلام 14- الایضاح «شیخ مفید» در کتاب کلامی «الفصول المختاره» مطالب زیادی را در موضوعات مختلف از ابن شاذان نقل کرده است که نشان از حدت ذهن و ممارست و احاطه علمی او بر مسائل دارد. چیزی که باعثشهرت فضل گردید تالیفات او در موضوعاتی بود که جامعه اسلامی آن روز با آنها دستبه گریبان بود.
فضل و علم تفسیر:
در بحثهای علوم قرآنی، موضوعات مختلفی طرح و بحثشده است که در کتب تفسیر و علوم قرآنی به طور تفصیل آمده است. یکی از این موضوعات که در جای خود قابل تامل است مسئله ترتیب سور قرآنی است که آیا ترتیب قرآن موجود همان ترتیب صدر اسلام است و یا تغییراتی در آن رخ داده است؟ در این باب، ابن ندیم از فضل مطالبی را نقل میکند، فضل ابن شاذان میگوید: «یکی از اصحاب ما که مورد اعتماد است میگفت: ترتیب سورههای قرآن را به قرائت «ابی بن کعب» در بصره در دهکدهای به نام «قریة الانصار» در دو فرسنگی بصره نزد «محمد بن عبد الملک انصاری» یافتم، او قرآنی به ما نشان داده و گفت: این قرآن متعلق به پدر من بوده و ما از پدران خود آن را روایت مینمائیم. من در آن قرآن نظر کردم و اوایل و اواخر سورهها و عدد آیات آن را درآوردم: اول آن سوره بقره و آخر آن سوره ناس بود.»
فضل و مباحثات کلامی:
شاید بشود گفت: تمام حیات علمی فضل را مباحث کلامی تشکیل داده است. برای نمونه به از آنها، اشاره میگردد: از فضل سؤال شد: چه دلیلی بر امامت علی بن ابی طالب وجود دارد؟ فضل پاسخ داد: دلایل زیادی بر این امر وجود دارد. یکی از آنها، آیه قرآن است که فرمود: (یا ایها الذین امنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم) به این توضیح که خداوند ما را به اطاعت «اولی الامر» دعوت کرده، همچنان که ما را به اطاعت از خود و رسولش امر کرده است. بنا بر این، همچنان که بر ما شناختخدا و رسول واجب استشناخت «اولی الامر» نیز واجب میگردد.از طرف دیگر، همه اجماع دارند که این آیه در شان علی بن ابی طالب است ولی در معنای «اولی الامر» اختلاف کردهاند. بعضی گفتهاند: منظور امیران و فرماندهان جنگ میباشند. بعضی گفتهاند: منظور، علما هستند. و برخی منظور از اولی الامر را آمرین به معروف میدانند. حال ما میپرسیم: بر فرض که همه اینها درستباشد، آیا علی (ع) از فرماندهان جنگ نبود؟ قطعا میگویند: بوده است. به دسته دوم میگوییم: آیا علی (ع) از علما نبود؟ باز جواب مثبت است. به دسته سوم میگوییم: آیا علی (ع) آمر به معروف و ناهی از منکر نبود؟ این را نیز قبول دارند. نتیجه این که با اقرار طرف مقابل، این اتفاق و اجماع به دست میآید که مقصود از آیه قرآن، قطعا علی (ع) است.
فضل و کتاب الایضاح:
مهمترین کتابی که در این زمان از ابن شاذان در دسترس میباشد کتاب گرانسنگ «الایضاح» است که یکی از مهمترین کتب کلامی شیعه است. در این کتاب، مباحث کلامی بیشماری که در آن عصر مورد ابتلا بوده بحثشده است. کافی ستبا نگاهی تیزبینانه به مطالب کتاب الایضاح، دریابیم که بعضی از انحرافات دینی زمان ما نیز عینا همان قضایایی است که در آن زمان اتفاق افتاده است و به راستی که تاریخ تکرار شده است. هر چند پوسته، رنگ و لعاب مطالب تغییر یافته اما باطن و مغز انحراف، یکی است. از باب نمونه، به چند مورد بسنده میکنیم:
الف- پیامبر (ص) و دغدغه جانشین بعد از خود
فضل در کتاب الایضاح حدیث مشهور «حدائق بهشتی» را ذکر کرده و به جریانات بعد از رحلت پیامبر (ص) اشاره میکند که روزی پیامبر اکرم (ص) به همراه حضرت علی (ع) از کنار باغی میگذشتند. حضرت علی (ع) اظهار داشتند: عجب باغی! زیبایی باغ، مورد تعجب آن حضرت واقع شد. پیامبر (ص) به علی (ع) فرمود: باغ تو در بهشت از اینها، زیباتر است. آنگاه سر مبارکش را بر روی شانه حضرت علی (ع) نهاد و گریست. وقتی حضرت علی (ع) علت گریه را سؤال کردند فرمود: «ضغائن فی صدور اقوام لا یبدونها لک الا من بعدی احقاد بدر و تراث احد» یعنی: ای علی! کینههای بدر و احد را در دل گروههایی میبینم که آنها را بر تو ظاهر نمیکنند مگر بعد از من. سپس فرمود: پدرم فدای تو، که تنها و شهید خواهی شد. آری، اگر آن روز کینههای بدر و احد رخ مینمایاند و علی را به جرم اسلامخواهی و دفاع از دین، محاکمه میکنند و سرانجام او را به همین جرم به شهادت میرسانند، امروز نیز بعد از 20 سال از انقلاب اسلامی و بعد از 10 سال از رحلت ابر مرد تاریخ یعنی خمینی کبیر (ره) عقدههای سرکوبی منافقین و گروهکهای منحرف در سالهای نخست انقلاب، سر باز میکند و سران نفاق با حالتی طلبکارانه از خوشگذرانیهای فرنگ، برگشته و اساس انقلاب را زیر سؤال میبرند و از آن بدتر، افرادی در مناصب کلیدی کشور قرار میگیرند که سابقه خوشی نداشته و به بدهکاران نظام، چراغ سبز نشان میدهند. مخالفتهایی که امروز در قالبهای مختلف با اصل «ولایت فقیه» میشود اگر در زمان امام (ره) یک هزارم آن مطرح میگشتبا مشت آهنین امام مواجه بود. همانگونه که برخی از این افراد در مصاحبههایشان گفتهاند: ما در زمان امام جرات نمیکردیم آنچه را در دل داریم، بگوییم.
ب- خطر تکیه بر یهود و نصاری و ایجاد رابطه با آنها:
فضل در بخش دیگری از کتاب الایضاح با ذکر مطلبی از «عبد الله بن عمر» میگوید: روزی شخصی از علمای یهود به نام «یوسف» نزد ابن عمر نشسته بود. فردی آمد و از ابن عمر مسئلهای را پرسید. ابن عمر به سائل گفت: از یوسف بپرس. زیرا او «اهل ذکر» است و قرآن فرموده است: (اگر مطلبی را نمیدانید از اهل ذکر سؤال کنید.) فضل میگوید: شما گمان میکنید «اهل ذکر» یهود و نصاری هستند؟ و حال آن که اگر ما از آنها در مورد دین خود سؤال کنیم آنها با عقاید خویش به پرسش ما پاسخ خواهند گفت و ما را منحرف خواهند کرد. در مورد ایجاد روابط با یهود و نصاری، میگوید: روزی عمر بن الخطاب نزد پیامبر اکرم (ص) آمد، در حالی که کتابی را در دست داشت که در آن، تورات به عربی نوشته شده بود. عمر آن را برای پیامبر (ص) قرائت کرد. پیامبر به محض شنیدن تورات غضبناک گردید به صورتی که آثار غضب از چهرهاش نمایان شد. سپس بر بالای منبر رفته فرمودند: «ای مردم! هیچگاه چیزی را از اهل کتاب سؤال نکنید زیرا آنان شما را هدایت نخواهند کرد. اگر اهل هدایتبودند خود به ضلالت نمیرفتند.» حال چه شده است که ما برای اکثر امور اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و غیره، نسخههای پیچیده شده در غرب را مو به مو در این کشور اسلامی اجرا میکنیم خداوند آخر و عاقبت همه را ختم به خیر کند.
ج- بررسی چهرههای صدر اسلام:
شناختن رجال دینی و سیاسی هر مکتب یا کشور، نقش زیادی در پیشبرد اهداف آن مکتب یا انقلاب یا کشور دارد. مثلا چرا افرادی مانند «زبیر» که 25 سال برای اسلام و پیشبرد آن شمشیر میزنند ولی یکباره در مقابل حق قرار میگیرند و تقاضای «مصونیت قضائی، میکنند و خواستار امتیازات بیشتری میگردند. فضل در جای دیگری از کتاب الایضاح، به معرفی چهرههای مهم نفاق پنهان در قضایای صدر اسلام میپردازد و در این رابطه از ابو هریره، ابو موسی اشعری، مغیرة بن شعبه، سمرة بن جندب، عبد الله بن عمر، عایشه و عمرو بن عاص نام میبرد. او حدیثی را از «حذیفة بن یمان» نقل میکند که میگفت: به خدا قسم کسی از اصحاب پیامبر (ص) مثل من، منافقین را نمیشناخت و من شهادت میدهم که: ابو موسی اشعری، منافق است. حال چه شده است که همین ابو موسی به عنوان «حکم» انتخاب و چنان ضربهای به دین میزند که هزاران مرد جنگی از آن ناتوانند. امروز نیز وقتی انحرافات برخی افراد را گوشزد میکنی داد بسیاری بلند میشود که فلان شخص دارای چندین حکم از امام است. مگر میشود منحرف شود؟ و حال آنکه همین امام (ره) فرمود: «ملاک، حال فعلی افراد است.» و هیچگاه کسی را برای همیشه، مصونیت نبخشید. کما این که پیامبراکرم (ص) نیز چنین کاری را نکرد. امید این که حوزههای علمیه بتوانند صدها فضل بن شاذان را که آشنای به زمان و مکان باشند، تربیت کرده و به جامعه عرضه کنند.
منابع :
سایت اطلاع رسانی دانشنامه :
www.daneshnameh.roshd.ir
سایت اطلاع رسانی آفتاب
Set Cookies
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن