همه می گویند منظومه شمسی اما من می خواهم بگویم یک موتور مغناطیسی بسیار عظیم به نام منظومه شمسی.
همانطور که می دانیم یک موتور مغناطیسی نیاز حتمی به یک محور مرکزی که دارای مغناطیس زیادی باشد دارد و در کنار نیز چند هسته آهن ربایی که نیروی کافی را جهت کارکردن داشته باشد ویک یا چند محرک قوی تا گردش را ایجاد و کار کردن را برقرار نماید.
موتور هسته ای سیاره
در منظومه ما محور مرکزی که میدان مغناطیسی بسیار نیرومندی خورشید است که اهرم های نیرومندی با جذب و دفع بسیار بالا سیارات را بر گرد میدان مغناطیسی خود قفل کرده و نگه داشته است و سیارات با قدرت تمام جذب میدان مغناطیسی خورشید شده اند و از جایگاه مشخصی برخوردارند حال نیروی عظیمی نیاز است که بر میدان مغناطیسی خورشید فایق و بر آن غلبه کرده و سیاره را بر روی این حلقه مغناطیسی غلت دهد و باعث چرخش سیاره شود تنها نیرویی می تواند بر این جاذبه بسیار نیرومند غلبه کند که قدرت آن از جاذبه بسیار نیرومند خورشید بیشتر باشد و بتواند سیاره را با تمام وزنی که دارد به حرکت در آورد و بر گرد ستاره بچرخاند این نیروی بسیار زیاد فقط از یک نیروی هسته ای بر می آید حال سیاره یک موتور هسته ای بسیار نیرومند دارد که با سوخت وساز دایمی باعث گردش سیاره می شود.
شاید بپرسند چگونه هر سیاره در مرکز خود یک مغناطیس نیرومند دارد که باعث جذب سیاره به میدان و حلقه مغناطیسی خورشید یا همان ستاره شود و سیاره را بر روی این میدان ثابت می کند و سوخت و ساز هسته ای مرکز سیاره باعث گردش این مغناطیس می شود و مغناطیس با سرعت زیادی بطور نا منظم به گردش در می آید و با برخورد به پوسته باعث زلزله های بسیار شدید می شود حال چه چیزی نیاز است تا این هسته مرکزی در وسط سیاره ودر مرکز مواد مذاب نگه دارد و باعث گردش صاف ومنظم شود شما می توانید یک بالگرد را در نظر بگیرید که ملخ آن با سرعت می چرخد، اگر پروانه کوچک روی دم وجود نداشته باشد چه روی می دهد آیا با جدا شدن از زمین و این طرف و آن طرف پرت شدن متلاشی نمی شود.
نقش قمر در نیروی هسته ای
در گردش سیاره نیز این عمل صدق می کند چرا که سیاره درست همانند یک بالگرد عمل می کند با تفاوت آنکه در سیاره پوسته می چرخد ومحور مرکزی کند تر شده است. حا ل می خواهم بگویم که قمر عمل پروانه دم را انجام میدهد و با دوعمل جاذبه و دافعه هسته مرکزی را در وسط مواد مذاب نگه می دارد و با کند تر کردن حرکت مغناطیس باعث چرخش پوسته بر خلاف هسته می شود به این توضیح که مواد مذاب محور را به حرکت وا می دارد وبا سرعت زیادی باعث چرخش هسته مرکزی می شود به این صورت که با تکیه دادن به بدنه درون پوسته فشار آورده و هسته را می چرخاند وهنگامی که قمر با نیروی زیاد خود محور را نگاه میدارد وحرکت آنرا کندتر می کند این بار هسته مرکزی تکیه گاه مواد مذاب می شود با فشار بسیار زیادی که به محور می آورد در طرف دیگر باعث حرکت پوسته در جهت عکس حرکت محور می شود. می توان یکموتورالکتریکی را در نظر گرفت که اگر با انگشت محور را نگه داریم پوسته آن در جهت عکس محور حرکت می کند.
در حرکت سیاره نیز درست این عمل انجام می شود قمر محور را کند می کند و پوسته بر عکس محور یا مغناطیس مرکزی حرکت می کند با این عمل سیاره دارای دو حرکت وضعی و انتقالی می شود و بر گرد خود و بر روی میدان مغناطیسی خورشید غلت می خورد و باعث آمدن شب و روز و سال می شود برای اثبات این سخن سیاره زهره چون قمر ندارد سرعت آن از زمین بیشتر است وجهت حرکت این سیاره بر خلاف حرکت وضعی زمین است و شاید کسی بگوید پس چرا سیاره عطارد با اینکه قمر ندارد حرکت وضعی آن با زمین یکی است می گویم چون عطارد به خورشید و مغناطیس بسیار نیرومند آن نزدیک تر است لذا مغناطیس آن با نیروی بسیار زیادی جذب خورشید شده و مواد مذاب این سیاره برای به حرکت در آوردن آن بسیار فشار وارد میکند لذا مواد مذاب با تکیه دادن به محور مرکزی پوسته را در جهت عکس محور می چرخاند و همانند زمین حرکت وضعی و انتقالی ایجاد می کند به طور مثال خود را درون یک توپ بزرگ به نظر آورید که درون آن یک توپ دیگر باشد که از بیرون آنرا نگه داشته باشند و شما می خواهید این توپ مرکزی را بر گرد خودش بچرخانید چه روی می دهد؟ درست است با فشار دستان شما پاهایتان توپ بیرونی ( پوسته) را می گرداند و در جهت عکس حرکت توپ اولی توپ دومی بر خلاف آن حرکت می کند.
البته این تنها عامل موثر بر حرکت وضعی و انتقالی سیارات نیست بلکه عوامل دیگری نیز تاثیر دارند که یکی از آن ها میدان مغناطیسی زمین است.
منبع : دانشنامه رشد