بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 2 از 2 اولیناولین 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 15 از مجموع 15

موضوع: خاطرات رهبر از جبهه

  1. #11
    yamahdi آواتار ها
    • 686

    عنوان کاربری
    مدیر بازنشسته تالار الهیات و معارف اسلامي
    تاریخ عضویت
    Nov 2009
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    ادبیات فارسی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    قدرت معنوي ملت ايران

    بنده در همان دوران غربت وقتي خرمشهر در اشغال دشمنان بيگانه بود، نزديك پل خرمشهر رفتم و به چشم خودم ديدم وضعيت چگونه است؛
    فضا غم‌آلود و دل‌ها سرشار از غصه بود و دشمن با اتكا به نيروهاي بيگانه كه به او كمك مي‌كردند همين آمريكا و غربي‌ها و همين مدعيان دروغگو و منافق حقوق بشر در خرمشهر مستقر شده بودند.
    تانك‌هاي او، وسايل پيشرفته‌ي او، هواپيماهاي مدرن او، نيروهاي تا دندان مسلح او.

    بچه‌هاي ما آرپي‌جي هم نداشتند؛ با تفنگ مي‌جنگيدند، اما باايمان و باصلابت. همين جوانان با دست خالي اما با دل پر از اميد و ايمان به خدا بدون اين‌كه ابزار پيشرفته‌اي داشته باشند و بدون اين‌كه دوره‌هاي جنگ را ديده باشند، وسط ميدان رفتند و بر همه‌ي آن عوامل غلبه پيدا كردند.
    روز سوم خرداد، همان ساعت اولي كه رزمندگان ما خرمشهر را گرفته بودند، مرحوم شهيد صيادشيرازي به من تلفن كرد.
    بنده آن وقت رييس‌جمهور بودم و گزارش اوضاع جبهه را مي‌داد.

    مي‌گفت الآن هزاران سرباز و افسر عراقي صف بسته‌اند براي اين‌كه بيايند ما دست‌هايشان را ببنديم و اسير شوند.
    قدرت معنوي يك ملت اين است؛ فقط خرمشهر نيست، خرمشهر يك نماد است؛ كربلاي 5 ما هم همين‌طور بود؛ والفجر 8 ما هم همين‌طور بود؛‌
    فتوحات فراوان ديگر ما هم همين‌طور بود؛ عمليات خيبر و بدر و مجموعه هشت سال دفاع مقدس ما هم همين‌طور بود. البته ناكامي و شكست هم داشتيم و شهيد هم داديم، ميدان مبارزه است به بركت ايمان شهيدان ما و ايمان شما پدران و مادران و همسران كه شماها هم پشت‌سر شهدا قرار داريد چون اگر پدر شهيد، مادر شهيد و همسر شهيد با او هم‌دل و هم‌ايمان نباشند، او نمي‌تواند برود بجنگد.

    توانستيد در اين مبارزه پيروز شويد؛ اين همان درسي است كه بايد همواره جلوي چشم ما باشد و به آن نگاه كنيم.
    (‌بيانات در ديدار خانواده‌هاي شهدا 3/3/1384 )

    منبع: خبرگزاري فارس
    راوي: مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي
    عشق یعنی اشک توبه درقنوت
    خواندنش بانام غفارالذنوب
    عشق یعنی چشم هاهم دررکوع
    شرمگین ازنام ستارالعیوب
    عشق یعنی سرسجودودل سجود
    ذکریارب یارب ازعمق وجود

  2. #12
    yamahdi آواتار ها
    • 686

    عنوان کاربری
    مدیر بازنشسته تالار الهیات و معارف اسلامي
    تاریخ عضویت
    Nov 2009
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    ادبیات فارسی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    كمك به نيروها

    يكي ديگر از كارهاي من مربوط به بيرون اهواز بود. از جمله، پشتيباني خرمشهر و آبادان و بعد، عمليات شكستن حصر آبادان بود كه از « محمديه » نزديك « دارخوين » شروع شد.

    همين آقاي " رحيم صفوي " سردار صفوي امروزمان كه ان‌شاالله خدا اين جوانان را براي اين انقلاب حفظ كند، جزو اولين كساني بود كه عمليات شكست حصر را از چندين ماه قبل شروع كرده بودند كه بعد به عمليات " ثامن‌الائمه " منجر شد.

    غرض اين كه كار دوم كمك به اين‌ها و رساندن خمپاره بود، بايستي از ارتش به زور مي‌گرفتيم. البته خود ارتشي‌ها، هيچ حرفي نداشتند و با كمال ميل مي‌دادند. منتها آن روز بالاي سر ارتش فرماندهي وجود داشت كه به شدت مانع از اين بود كه چيزي جا به جا شود و ما با مشكلات زياد، گاهي چيزي براي برادران سپاهي مي‌گرفتيم.

    البته براي ستاد خود ما، جرأت نمي‌كردند ندهند؛ چون من آن‌جا بودم و آقاي چمران هم آن‌جا بودند؛ من نماينده‌ي امام بودم.
    چند روز بعد از اين‌كه رفتم آن‌جا، ( شايد بعد از دو، سه هفته ) نامه‌ي امام در راديو خوانده شد كه فلاني و آقاي چمران، در كل امور جنگ و چه و چه نماينده‌ي من هستند. اين‌ها توي همين آثار حضرت امام رضوان‌الله‌ عليه هست. لذا، ما هر چه مي‌خواستيم، راحت تهيه مي‌كرديم. لكن بچه‌هاي سپاه، به خصوص آن‌هايي كه مي‌خواستند به منطقه بروند، در عسرت بودند و يكي از كارهاي ما، پشتيباني اين‌ها بود.

    من دلم مي‌خواست بروم آبادان؛ اما نمي‌شد. تا اين‌كه يك وقت گفتم: « هر طور شده من بايد بروم آبادان. » و اين وقتي بود كه حصر آبادان شروع شده بود؛ يعني دشمن از رودخانه‌ي كارون عبور كرده و رفته بود به سمت غرب و يك پل را در آن‌جا گرفته بود و يواش يواش سر پل را توسعه داده بود؛ طوري كه جاده‌ي اهواز و آبادان بسته شد.

    تا وقتي خرمشهر را گرفته بودند، جاده خرمشهر- اهواز بسته بود. اما جاده‌ي آبادان باز بود و در آن رفت و آمد مي‌شد.
    وقتي آمد اين طرف و سر پل را گرفت و كم كم سر پل را توسعه داد، آن جاده هم بسته شد؛ ماند جاده‌ي ماهشهر و آبادان. چون ماهشهر به جزيره‌ي آبادان وصل مي‌شود، نه به خود آبادان. آن هم زير آتش قرار گرفت.

    يعني سر پل توسط دشمن توسعه پيدا كرد و جاده‌ي سوم هم زير آتش قرار گرفت و در حقيقت دو، سه راه غير مطمئن باقي ماند.
    يكي راه آب بود كه البته آن هم خطرناك بود؛ يكي راه هوايي بود و مشكلش اين بود كه آقاياني كه در ماهشهر نشسته بودند، به آساني هلي‌كوپتر به كسي نمي‌دادند.

    يك راه خاكي هم در پشت جاده‌ي ماهشهر بود كه بچه‌ها با هزار زحمت درست كرده بودند و با عسرت از آن‌جا عبور مي‌كردند.
    البته جاهايي از آن هم زير تير مستقيم دشمن بود كه تلفات بسياري در آن‌جا داشتيم و مقداري از اين راه از پشت خاكريزها عبور مي‌كرد. اين غير از جاده‌ي اصلي ماهشهر بود.

    البته اين راه سوم هم خيلي زود بسته شد و همان دو جاده؛ يعني راه آب و راه هوا باقي ماند. من از طريق هوا با هلي كوپتر، از ماهشهر به جزيره‌ي آبادان رفتم.
    آن وقت از سپاه مرحوم شهيد " جهان‌آرا " كه بود، فرمانده‌ي همين عمليات بود. از ارتش هم مرحوم شهيد " اقارب‌پرست "،از همين شهداي اصفهان بود. افسر خيلي خوبي بود. از افسران زرهي بود كه رفت آن‌جا ماند. يكي هم سرگرد " هاشمي " بود.

    من عكسي از همين سفر داشتم كه عكس بسيار خوبي بود. نمي‌دانم آن عكس را كي براي من آورده بود؟ حالا اگر اين پخش شد، كسي كه اين عكس را براي من آورد، اگر فيلمش را دارد، مجدداً آن عكس را تهيه كند؛ چون عكس يادگاري بسيار خوبي بود.
    ماجرايش اين بود كه در مركزي كه متعلّق به بسيج فارس بود، مشغول سخنراني بودم. شيرازي‌ها بودند و تهراني‌ها؛ و سخنراني اول ورودم به آبادان بود.
    قبلاً هيچ كس نمي‌دانست من به آن‌جا آمده‌ام. چهار، پنج نفر همراه من بودند و همين‌طور گفتيم: « برويم تا بچه‌ها را پيدا كنيم.»

    از طرف جزيره‌ي آبادان كه وارد شهر آبادان مي‌شديم، رفتيم خرمشهر، آن قسمت اشغال‌نشده‌ي خرمشهر، محلي بود كه جوانان آن‌جا بودند.
    رفتم براي بسيجي‌ها سخنراني كردم. در حال آن سخنراني، عكسي از ماها برداشتند كه يادگاري خيلي خوبي بود.
    يكي از رهبران تاجيك كه مدتي پيش آمد اين‌جا، اين عكس را ديد و خيلي خوشش آمد و برداشت برد.
    عكس منحصر به فردي بود كه آن را دست كسي نديدم. اين عكس را سرگرد هاشمي براي ما هديه فرستاده بود. نمي‌دانم سرگرد هاشي شهيد شده يا نه؛ علي اي حال، يادم هست چند نفر از بچه‌هاي سپاه و چند نفر از ارتشي‌ها و بقيه از بسيجي‌ها بودند.


    منبع: خبرگزاري فارس
    راوي: مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي


    کانون گفتمان قرآن کریم




    عشق یعنی اشک توبه درقنوت
    خواندنش بانام غفارالذنوب
    عشق یعنی چشم هاهم دررکوع
    شرمگین ازنام ستارالعیوب
    عشق یعنی سرسجودودل سجود
    ذکریارب یارب ازعمق وجود

  3. #13
    yamahdi آواتار ها
    • 686

    عنوان کاربری
    مدیر بازنشسته تالار الهیات و معارف اسلامي
    تاریخ عضویت
    Nov 2009
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    ادبیات فارسی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    لشكر19

    شب قبل از عمليات، شب پر حادثه‌اي بود.
    من به اتفاق شهيد چمران .سرهنگ سليمي و جواني كه محافظت از شهيد چمران را به عهده داشت و فرداي‌ همان شب به شهادت رسيد، در اتاقي نشسته و در انتظار آغاز عمليات بوديم.

    ساعت 12 شب كه براي خواب رفتيم، شهيد چمران به اتاق من آمد وگفت: «فلاني طرح به هم خورد.»
    پرسيدم: «چطور؟»

    گفت: خبر دادند كه ما تيپ 2 لشكر 92 را لازم داريم و نمي توانيم در اختيار شما بگذاريم. با اين كار عملاً حمله تعطيل خواهد شد.
    من به شدت ناراحت شدم و به فرمانده نيروهاي دزفول كه آن موقع آقاي ظهير نژاد بود تلفن كردم.
    او گفت:
    «بني صدر اين دستور را داده است، زيرا ما اين تيپ را براي كار ديگري مي خواهيم و اگر وارد اين عمليات گردد، احتمال دارد منهدم شود، مگر اين كه مستقيماً فرمانده كل قوا دستور بدهد».

    شهيد چمران با بني صدر تماس گرفت و او هم قول نيم بندي داد و گفت: «حالا ببينم.»

    منبع: ماهنامه سبزسرخ
    راوي: مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي

    سایت کانون گفتمان قرآن کریم
    عشق یعنی اشک توبه درقنوت
    خواندنش بانام غفارالذنوب
    عشق یعنی چشم هاهم دررکوع
    شرمگین ازنام ستارالعیوب
    عشق یعنی سرسجودودل سجود
    ذکریارب یارب ازعمق وجود

  4. #14
    yamahdi آواتار ها
    • 686

    عنوان کاربری
    مدیر بازنشسته تالار الهیات و معارف اسلامي
    تاریخ عضویت
    Nov 2009
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    ادبیات فارسی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ما مي توانيم

    در روزهاي اول جنگ يك نفر نظامي پيش من آمد و فهرستي آورد كه انواع و اقسام هواپيماهاي ما، جنگ و ترابري، در آن فهرست ذكر شده بود و مشخص گرديده بود كه چند روز ديگر همه فروندهاي اين نوع هواپيماها زمينگيرخواهد شد؛ مثلاً اين نوع هواپيما در روز هشتم، اين نوع هواپيما در روز دهم، اين نوع هواپيما در روز پانزدهم!

    اين فهرست را به من داده بود كه خدمت امام ببرم، تا ايشان بدانند كه موجودي ما چيست.
    من به آن فهرست كه نگاه كردم، ديدم ديرترين زماني كه هواپيمايي از انواع هواپيماهاي ما زمينگير خواهد شد، در حدود بيست و چند روز است؛ يعني ما بيست و چند روز ديگر هيچ هواپيمايي نداريم كه بتواند از روي زمين بلند شود!

    من وظيفه‌ام بود كه اين فهرست را ببرم و به امام نشان دهم. ايشان به آن كاغذ نگاه كردند و گفتند، اعتنا نكنيد؛ ما مي‌توانيم!

    برگشتم و به دوستاني كه بودند گفتم امام مي‌گويند: مي‌توانيد، آن هواپيماها، به همت شما و با توانستن شما هنوز پرواز مي‌كنند؛
    هنوز از بسياري از تجهيزات پرنده اين منطقه پيشترند،‌ هنوز در مصاف با سياري از كساني كه وسايل مدرن دارند، برتر و فايق‌ترند.

    از آن روز، نزديك بيست سال مي‌گذرد.
    اين است معجزه همت انسان! اين است معجزه ايمان!

    آن‌ها را ساختند، آن‌ها را تعمير كردند، با آن‌ها كار كردند؛ البته مبالغ نسبتاً قابل توجهي هم در اواخر به آن‌ها اضافه شد، آنچه مهم است، روحيه و ايمان است؛ قدرداني چيزي است كه اين انقلاب و اين حركت عظيم به ما داده است؛
    يعني خودباوري، يعني استقبال، يعني عزت، يعني قطع رابطه آقا بالاسري كساني كه مدعي آقا بالاسري بر همه دنيايند.


    (بيانات در ديدار جمعي از پرسنل نيروي هوايي 19/11/1377)

    منبع: خبرگزاري فارس
    راوي:
    مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي

    سایت کانون گفتمان قرآن کریم
    عشق یعنی اشک توبه درقنوت
    خواندنش بانام غفارالذنوب
    عشق یعنی چشم هاهم دررکوع
    شرمگین ازنام ستارالعیوب
    عشق یعنی سرسجودودل سجود
    ذکریارب یارب ازعمق وجود

  5. #15
    yamahdi آواتار ها
    • 686

    عنوان کاربری
    مدیر بازنشسته تالار الهیات و معارف اسلامي
    تاریخ عضویت
    Nov 2009
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    ادبیات فارسی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    مقاومت رمز پيروزي

    در آن روزها سازماندهي نيروي هوايي و سازماندهي بخش‌هاي گوناگون ارتش، مسئله‌ي مهمي بود.
    اين كار آن‌چنان با ظرافت، مهارت و پاي‌بندي به مباني انقلاب در داخل نيروي هوايي انجام گرفت كه حتي ناظران نزديك و آشنا را هم متحيّر كرد.

    بعد از آغاز جنگ تحميلي نوبت عمليات شد. چشم‌ها متوجه بود كه نيروي هوايي چه خواهد كرد؟ نيروي هوايي نقش‌آفريني كرد و وسط ميدان ظاهر شد.

    با اين‌كه نيروي هوايي، نيروي پشتيباني است، اما در برهه‌ي مهمي از زمان در آغاز جنگ محور دفاع مقدس شد. بنده آن وقت نماينده‌ي مجلس شوراي اسلامي بودم؛
    به مجلس رفتم و از تعداد سورتي‌هاي پرواز نيروي هوايي در جنگ گزارش دادم. نمايندگان مبهوت ماندند!

    يك بار ديگر نيروي هوايي ديگران را متعجّب كرد؛ آن زمان كه دستگاه‌هاي به گمان بعضي‌ها از كار افتاده و معطل مانده بود، نيروي هوايي آن‌ها را احيا كرد.
    شايد روز اول يا دوم جنگ بود كه چند نفر از بزرگان نظامي آن روز كاغذي به من دادند كه در آن طبق آمار نشان داده شده بود كه ما حداكثر تا بيست روز ديگر پرنده‌اي در آسمان كشور نخواهيم داشت نه ترابري نه جنگنده. من هنوز آن كاغذ را نگه داشته‌ام.

    به ما مي‌گفتند اصلاً امكان ندارد اما جوانان ما از خلبان ما، فني ما، پدافندي ما، همه و همه دست به هم دادند و هشت سال جنگ را بدون اين‌كه ما چيز قابل توجهي به موجودي ارتش اضافه كرده باشيم، اداره كردند آن هم در مقابل پشتيباني‌هاي جهاني از رژيم صدام به آن رژيم هواپيما و امكانات راداري و پدافندي مي‌دادند و مدرن‌ترين وسايل و تجهيزات را در اختيارش مي‌گذاشتند اما نيروي هوايي ايستادگي كرد: « ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا ».

    ( بيانات در ديدار فرماندهان و كاركنان نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي 19/11/1382 )



    منبع: خبرگزاري فارس
    راوي: مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي

    سایت کانون گفتمان قرآن کریم

    عشق یعنی اشک توبه درقنوت
    خواندنش بانام غفارالذنوب
    عشق یعنی چشم هاهم دررکوع
    شرمگین ازنام ستارالعیوب
    عشق یعنی سرسجودودل سجود
    ذکریارب یارب ازعمق وجود

صفحه 2 از 2 اولیناولین 12

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •