بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 از مجموع 6

موضوع: مديريت دانشkm

  1. #1
    pnugirl
    • n/a

    پیش فرض مديريت دانشkm

    برای تعريف مديريت دانش بايد چندين واژه تعريف شود. ابتدا از داده‌ها صحبت می‌كنيم. داده‌ها منبع حياتی به شمار می‌روند كه با بهره‌برداری صحيح از آنها می‌توان داده‌ها را به اطلاعات بامعنی تبديل نمود.
    بدين ترتيب اطلاعات می‌توانند به دانش و در نتيجه حكمت تبديل شوند.
    به عبارتی م‌ توان از واژگان فوق نتيجه گرفت كه :
    - مجموعه‌ای از داده‌ها، اطلاعات را تشكيل نمی‌دهد.
    - مجموعه‌ای از دانش، حمكت را تشكيل نمی‌دهد.
    - مجموعه‌ای از حمكت، حقيقت را شكل نمی‌دهد.
    در واقع، اطلاعات، دانش و حكمت، بيش از مجموعه‌های فوق هستند و به نوعی كل‌ آنها از هم اجزايی اجزا تشكيل می‌شوند، نه جمع جبری اجزا.
    ابتدا از داده‌ها آغاز می‌كنيم، داده‌ها نقاط بی معنی در فضا و زمان هستند كه هيچگونه اشاره‌ای به فضا و زمان ندارند. داده‌ها شبيه رويداد حرف يا كلمه‌ای خارج از زمينه می‌باشند. در اينجا به "خارج از زمينه" اشاره نموديم. خارج از زمينه بدين معنا است كه داده‌ها هيچگونه رابطه‌ای با هيچ چيزی ندارند.
    مجموعه‌ای از داده‌ها، اطلاعات را نمی‌سازد. زيرا در اين مجموعه داده‌ها با يكديگر هيچگونه رابطه‌ای با هم ندارند. برای اينكه بتوان از مجموعه‌ داده‌ها، اطلاعات را نتيجه گرفت بايد رابطه بين داده‌های مختلف رادرك كرد. در واقع اطلاعات از درك ارتباط بين قطعات مختلف داده‌ها حاصل می‌شود. در حاليكه اطلاعات برگرفته از درك ارتباط بين داده‌های مختلف است اما نمی‌تواند داده‌ها را توصيف كند تا نحوه تغيير داده‌ها را با مرور زمان تشخيص دهد. اطلاعات ماهيت ايستا و خطی دارد.
    در اينجا از واژه ديگری به نام رابطه صحبت كرديم. الگو فراتر از رابطه است. الگو رابطه روابط است. اگر در برگيرنده سازگاری و جامعيت روابط می‌باشد و بر قابليت تكرار و پيش‌بينی اشاره دارد. اينك، الگو می‌تواند به طور بالقوه دانش را نشان دهد. دانش زمانی شكل می‌گيرد كه فرد بتواند الگوها و معنای شان را درك نمايد. الگو به زمينه اطلاعات وابسته نيست. بلكه خود زمينه‌سازی می‌كند (self-contextualize) الگوير كه نمايانگر دانش است، سطح بالايی از اطمينان و پيش بينی را فراهم می‌آورد و به ندت ماهيت ايستايی دارد.
    حكمت زمانی شكل می‌گيرد كه فرد با اصولی كه الگوها را می‌سازند، آشنا باشد. اين اصول سراسری و كاملا مستقل از زمينه هستند.
    پس به طور خلاصه می‌توان گفت:
    - اطلاعات به توصيف، تعريف يا ديدگاه (چه، چه كسی، چه هنگام، كجا) وابسته است.
    - دانش در برگيرنده استراتژی، عمل، متد يا شيوه (چگونگی) است.
    - حكمت، بينش، اصول ، اخلاق (چرايی) را شامل می‌شود.
    توجه نماييد كه داده‌ها - اطلاعات- دانش- حكمت، زنجيره‌ای را تشكيل می‌دهند . گرچه داده‌ها موجوديت گسسته هستند اما روند اطلاعات به دانش و حكمت به طور گسسته روی نمی‌دهند.
    ما می‌توانيم با متصل نمودن اطلاعات جديد به الگوهايی كه قبلا درك نموديم. الگوها را توسعه دهيم. اينك بايد مديريت دانش را تعريف نماييم. مديريت دانش مجموعه فرايندهايی است كه خلق، نشر و كاربری دانش راكنترل می‌كنند. همانگونه كه از تعريف مشخص است، مديريت دانش مباحث گسترده‌ای را در بر می‌گيرد. پس چه نقشی در عصر اطلاعات دارد؟
    امروزه سازمان‌ها و شركت‌ها با چهار مفهوم زير سروكار دارند:
    - ماموريت: آنچه كه سعی دارند انجام دهند
    - رقابت: نحوه رسيدن به بخش‌های رقابتی
    - كارآيی: نحوه تحويل نتايج
    - تغيير: نحوه مقابله با تغييرات
    مديريت دانش می‌تواند توانايی سازمان‌ها و شركت‌ها را در انجام چهار مفهوم فوق بهبود بخشد. به عبارتی می‌توان گفت مديريت دانش رويكرد سيستماتيك خلق، دريافت، سازماندهی، دستيابی و استفاده از دانش و آموخته‌ها در سازمان‌ها است. مديريت دانش در سازمان‌ها و شركت‌ها به بهبود تصميم‌گيری، انعطاف‌پذيری بيشتر، افزايش سود، كاهش باركاری، افزايش بهره‌وری، ايجاد فرصت‌های جديد كسب و كار، كاهش هزينه، سهم بازار بيشتر و بهبود انگيزه كاركنان كمك می‌كند. مديريت دانش را می‌توان برای فعاليت‌های مختلف مانند: عادی، منطقی، پيچيده، غيرمنتظره به كار گرفت.

  2. #2
    pnugirl
    • n/a

    پیش فرض

    نكات مهم در موفقيت بهره‌گيری از مديريت دانش
    به منظور موفقيت فرايند مديريت دانش توجه به موارد زير ضروری است:
    1- قابليت اتصال: تكنولوژی به تنهايی برای موفقيت رويكرد مديريت دانش كافی نيست. اما می‌تواند زير ساخت مناسبی برای به اشتراك گذاشتن دانش و فعال ساز مهمی باشد. دسترسی همه بخش‌های سازمان به معمار مديريت دانش، برنامه‌های مبتنی بر وب، ديوايس‌های سيار، ابزارهای داده كاری (data mining) ، پيشتازهای پشتيبان زير ساخت مديريت دانش هستند. تكنولوژی رفتارهای جديد دانش را فعال می‌سازد.
    2- محتوا: در ابتدا، سازمان‌ بايد مميزی دانش را انجام دهد تا نقاط درونی و بيرونی تاثيرگذار بر دانش را شناسايی كند. نيروهای درونی و بيرونی تاثير گذار بر دانش اشكال مختلفی دارند مانند: دانش مشتری يا ظهور رسانه‌های جديد.
    3- اجتماع: مديريت دانش موفق به اجتماع عملكردها يا گروهی از افرادی كه در درون سازمان همكاری دارند، وابسته است. اين افراد در مراحل مختلف نظير آماده‌سازی، راه‌اندازی، انجام عمليات و كسب نتيجه نهايی با يكديگر تعامل دارند.
    4- فرهنگ: پشتيبانی و حمايت مديريت ارشد، همسويی عقايد، اعتماد، انگيز‍ش اجزا اصلی فرهنگ مديريت دانش به شمار می‌روند و توجه مستمر به اين اجزا ضروری است. به عبارتی شما بايد به اطلاعاتی كه از همكاران دريافت می‌كنيد، اعتماد داشته باشيد و اطلاعاتی كه همكار ديگر از شما دريافت می‌كند با توجه به اعتمادی كه به كار شما دارد، ارزشمند خواهد بود و اگر اين روند استمرار يابد موفقيت مديريت دانش را سبب می‌شود.
    5- تعاون: جريان های كاری در سازمان‌های دانش بسيار به هم وابسته هستند. اين تعاون رمز موفقيت مديريت دانش است، چرا كه می‌تواند موانعی نظير تفاوت فرهنگ‌ها را از ميان بردارد و افراد سازمان را در جهت رسيدن به اهداف هدايت كند.
    6- سرمايه گذاری: سرمايه‌گذاری در مديريت دانش به منظور تسريع بهره‌گيری از نوآوری‌ها و افزايش دانش افراد سازمان عامل مهمی به شمار می‌رود.
    پس می‌توان گفت درك سيستماتيك و توجه به نكات فوق به سازمان‌ها كمك می‌كند تا مميزی دانش را انجام دهند و استراتژی مديريت دانش اثر بخش را با موفقيت پياده سازی نمايند.

  3. #3
    pnugirl
    • n/a

    پیش فرض

    تعاريف مديريت دانش بسيار است اما به زبان ساده، مديريت دانش سازمان دادن برای دانستن است. کوششی هماهنگ برای تصرف دانش حياتی سازمان، اشتراک دانش ميان يک سازمان و برجسته کردن در حافظه جمعی سازمانی برای بهبود تصميم گيري، افزايش بهره وری و نوآوری است. مديريت دانش شامل تصرف دانش، خرد، تجربيات با ارزش افزوده کارکنان، آسان کردن بازيابی دوباره و نگهداری آن بعنوان دارايی سازماني است. مديريت دانش کوششی برای تبديل دانش کارکنان (سرمايه انسانی) به دارايی مشترک سازمانی (سرمايه فکری ساختاری) است.
    دو جزء عبارت مدیریت دانش یعنی مدیریت و دانش با کمک دو عنصر تواناساز تکنولوژی و فرهنگ سازمانی برای تحت کنترل درآوردن حافظه جمعی سازمانها با هم مختلط شده اند. بيشتر افراد و سازمانها مديريت دانش را به دلايل ذيل به کار مي گيرند:
    · افزايش همکاری
    · بهبود بهره وری
    · تشويق و قادر ساختن نوآوری
    · غلبه بر اطلاعات زيادی و تحويل فقط آنچه که مورد نياز است
    · تسهيل جريان دانش مناسب از تامين کنندگان به دريافت کنندگان بدون محدوديت زمان و فضا
    · تسهيل اشتراک دانش ميان کارکنان و بازداشتن آنان از نوآوری دوباره
    · تصرف و ثبت دانش کارکنان، قبل از اين که آنان سازمان را ترک نمايند
    · افزايش آگاهی سازمانی از خلاءهای دانش سازمان
    · کمک به سازمانها، که سبقت جو باقی بمانند
    · بهبود خدمات مشتری
    بخشهای مدیریت دانش
    نخست مدیریت داده و اطلاعات و دوم مدیریت افرادی که واجد نظر، دانش و توانائی های خاص هستند. این دو قسمت (محتوا و افراد) برای تسهیل مدیریت دانش با کمک فرایندها و تکنولوژی خاصی به هم متصل شده اند.

  4. #4
    pnugirl
    • n/a

    پیش فرض

    خلاصه:هرچند مدیریت دانش یک رشته نو ظهوردرمدیریت به شمار میآیداما با این وجود شاهد رشد روز افزون تعداد مقالات در این زمینه هستیم. یکی ازافراد مشهور در این زمینه نوناکا صاحب اثر سازمان های دانش زا است. دراین مقالهدیدگاه های وی وهمکارانش رادر زمینه تولید دانش وایجاد فضای مشترک برای تولیددانشبررسی می کنیم .

    تولید دانش مقدمه با وجودشناخت های وسیع از منبع دانش به عنوان منبع لازم برای برتری در رقابت باسایررقیبان، شناخت اندکی در مورد خلق و اداره آن به وسیله سازمان ها به طور پویا وجوددارد.در این راستا نوناکا وهمکارانش دراین زمینه فعالیت های گسترده ای را انجامداده اند ، که نتیجه آن را در کتاب سازمان های دانش زا نوشته نوناکا وهمکارانشمشاهده می کنیم. نوناکا وهمکارانش کار خود را از نگاه به سازمان به عنوان یک کل کهبه طور مداوم در جهت تولید دانش گام برمی دارد شروع می کنند. هدف آنها درک فرایندپویائی است که درآن سازمان دانش را تولید، حفظ و به کارمی گیرد. نوناکا و همکارانشمدلی از تولید دانش را که شامل سه عنصر است را ارائه می کنند که عبارت اند از: 1)Ba یک فضای مشترک برای تولد دانش 2) فرایند SECI وتولید دانش از طریق تبدیل دانش ضمنیبه دانش تصریحی 3) دارائی های سازمان از دانش ورودی ها ، خروجی ها و واسطه هایفرایند تولید دانش فرایند تولید دانش یک فرایند حلزونی است که به وسیله این سه عنصرگسترش می یابد. ما دراین مقاله در مورد فضای مشترک Ba و فرایند SECI میپردازیم

    مفهوم Baدر ابتدا توسط فیلسوف ژاپنی "کیتارو نیشیدا" وسپستوسط "شیمیزو" مطرح وگسترش یافت ؛ برای آنهائی که با مفهوم Ba ناآشنایند Ba میتواند به عنوان یک فضای مشترک برای روابط آشکار تلقی شود این فضا می تواند فیزیکیمانند دفتر کار؛ مجازی مانند ایمیل و کنفراس از راه دور؛ ذهنی مانند تجربیات کسبشده، نظرات آرمان ها ویا ترکیبی از آنها باشد.انچه فضای مشترک را از تعاملات عادیافراد تمیز می دهد مفهوم تولید دانش است. فضای مشترک یک مکانی را برای پیشرفتوگردآوری دانش فراهم می کند و مکانی است که در آن یک جلوه خارق آلعاده همه یاطلاعات مورد نیاز را یکپارچه می کند. دانش در این فضای مشترک تثبیت می شود جائی کهآن سپس از طریق تجربیات شخصی فرد ویا باز تاب هائی ازتجربیات دیگران بدست می آید ؛در صورتیکه دانش از این فضای مشترک جدا شود به صورت اطلاعات در می آید که می تواندبه صورت مستقل از ان مکان منتقل شود اطلاعات در رسانه ها وشبکه ها وجود دارد وعینیهستد ودر مقابل دانش در آن فضای مشترک قرار دارد و نا محسوس ونامشخص است. مکان اصلیتولید دانش در افراد وگروه های کاری، تیم های پرو ه ای ، چرخه های غیر رسمی ، نشستهای موقتی ودر مکاتبات افراد با مشتریان است. چهار نوع از رایج ترین فضاهای مشترکدر ادامه توصیف می شود. در داخل یک سازمان تیم ها یا پروژه های تولید دانش نقشاساسی درتولید ارزشمند دانش دارند.
    تولید دانش در شرکت های تولید کننده ی دانشاز تعاملات درون فضای مشترک نمایان می شود اما این فضای مشترک تنها به فضای فیزیکیمحدود نمی شود. مفهوم فضای مشترک فضای فیزیکی، فضای مجازی وفضای ذهنی را دربر میگیرد. فضای مشترک ان عالمی است که افراد خودشان را به عنوان بخشی از آن می دانند کهبه حیات ان محیط وابسته اند. فضای مشترک اهمیت بنیادی در تولید دانش دارد وهنگامیکه این فضا های مشترک به هم بپیوندند فرایند آفرینش دانش گسترش می یابد. فضای مشترکهمچنین به عنوان یک چارچوب(ساخته شده از جداول مکان وزمان ) درنظر گرفته می شود کهدرآن دانش به عنوان یک منبع برای تولید فعال می شود. به کاربردن دانش متفاوتازاستفاده منابع ملموس وعینی است. منابع ملموس را باید بر اساس اهداف ووظایف بهصورت کارا تقسیم نمود. هر چند دانش غیر قابل لمس وبون مرز وپویا است اما اگر ازدانش در مکان
    خاصش وبموقع خودش استفاده نکنیم ارزشی ندارد؛ بنا براین استفادهاز دانش، توجه به منابغ دانش در یک مکان وزمان خاص (توجه ارگانیک) را ایجاب می کند. اشتراک گذاشتن بطور سازمانی بدین معنی است که پرسنل قادر باشدکه دانش ذاتی سازمانرا به کار ببندند وان را ارتقاء دهند . وهمچنین هنگامی که دانش ایجاد شد شالودهدانش سازمان وافرادی که دانش را در اختیار دارند دانش را در یک مکان وزمان تعریفشده مورد توجه قرار داده و به کار گیرند. فضای مشترک مکانی است برای تمرکز منابعموجود دانش سازمان در فرایند تولید دانش ؛ فضای مشترک دانش به کار گرفته شده درمحیط را گرد هم آورده وآن را در هم ادغام می کند ، بنا براین می تواند به ان عنوانیک پایه وشالوده ای برای تولید دانش در نظر گرفته شود.

  5. #5
    pnugirl
    • n/a

    پیش فرض

    انواع دانش:
    بهطور کلی دو نوع دانش وجود دارد: دانش تصریحی و دانش ضمنی
    الف- دانشتصریحی:
    دانش تصریحی دانشی عيني، مستدل و منطقي است. به عبارت ديگر،دانشتصــــريحی مجموعه اي از خط مشي ها، رويه ها، نرم افزارها، مستندات، دستورالعملها،گزارشها، طراحي ها و اهداف هر سازمان است.
    دانش تصریحی می تواند بصورت کلمات واعداد بیان شود و همچنین به شکل داده فرمول علمی شرح جزئیات کتابچه ی راهنمادراختیاردیگران قرارگیرد این نوع دانش به سهولت می تواند به طور رسمی و سیستماتیکبین افراد منتقل شود و در غرب این نوع دانش مورد توجه است.

    ب- دانشضمنی
    در مقابل دانش تصریحی دانش ضمنی وجود دارد، این نوع دانش کاملا شخصی است وبه سختی می توان آن را به شکل خاصی درآورد و به سختی بین افراد به اشتراک گذاشته میشود ، بصریت های ذهنی دریافت های مستقیم وگمان ها دراین طبقه از دانش قرار میگیرند. دانش ضمنی به طور عمیق در فعالیت ها و تجربیات، آرمانها ، ارزشهاواحساساتیکه افراد دارند ریشه دارد. بسیاری از ﮊاپنیها اصل دانش را ضمنی می دانند دانشی کهبه آسانی قابل رویت و بیان کردن نیست .

    دانش ضمنی دارای دو بعد است :
    اولین آن ، بعد فنی است که شامل انواع مهارتهای غیر رسمی شخص استو اغلب بهدانش فنی و تکنیکی فرد بر می گیرد.
    بعددوم، بعد شناختی است ، شامل اعتقادات ،آرمانها ، ارزشها، طرحهای کلی الگوهای ذهنی که به طور عمیق در ما ریشه دارند و مااغلب ان را بدیهی می دانیم در حالیکه بیان کردن و شرح دادن آن آسان نیست .این بعدشناختی دانش ضمنی ،آنچه ما از دنیا درک می کنیم را شکل می دهد.

    مدل SECI:
    تولید دانش یک فرایند حلزونی متعامل بین دانش ضمنی و تصریحی است تعاملاتاین دو نوع دانش منجر به تولید دانش جدید می شود. ترکیب این دو گروه درک چهار الگویتبدیل دانش را ممکن می سازد . درادامه ویژگی های چهارمرحله این فرایند های تبدیلدانش را تشریح می کنیم . هر چهار شیوه تبدیل می تواند به عنوان فرایندهای متعالیشناخته شود. مدل SECI تنها یک طرح برای تولید دانش مطرح می کند و ایده ی خود تعالیرا به طور کاملا انتزاعی و مجرد بیان می کند. .

    اجتماعیکردن(Socialization):
    اجتماعی کردن با اشتراک گذاشتن دانش ضمنی در بین افرادسر و کار دارد. اصطلاح اجتماعی کردن تاکیدمی کند که دانش ضمنی به واسطه ی فعالیتهای مشترک مانند با هم بودن و در یک محیط زندگی کردن انتقال می یابد نه از طریقدستورالعمل های مکتوب یا شفاهی .

    سالهای طولانی کارآموزی به نوآموز اجازه میدهد تاطریقه های دیگر فکرکردن و احساس کردن را درک کند.
    بنابراین در یک موقعیتخاص دانش ضمنی می تواند به اشتراک گذاشته شود تنها در صورتیکه فرد این امادگی را درخودش ایجاد کند که دانش ضمنی را فرا بگیرد . به طور خلاصه خود تعالی چارچوبی برایبه اشتراک گذاشتن دانش ضمنی افراد است .
    در عمل اجتماعی کردن کسب دانش از طریقمجاورت فیزیکی است . فرایند فراگیری دانش به طور زیاد از طریق تعامل مستقیم بامشتریان و تامین کنندگان ایجاد و فراهم می شود . راه دیگر فراگیری دانش ضمنی رفتندر داخل سازمان است . اطلاعات در محل انجام کار در داخل سازمان قابل دستیابی است وآخرین اطلاعات قابل دسترسی درآنجا متمرکز می شود . انتشار دانش ضمنی یک خصوصیت دیگراجتماعی کردن است . فرایند انتقال نظرات به همکاران و زیر دستان به طور مستقیم موجببه اشتراک گذاشتن دانش افراد و ایجاد یک مکان یا فضای مشترک می شود .

    بیرونی کردن(Internalization):
    بیرونی کردن بیان دانش ضمنی وانتقال آنبه شکل های قابل درک برای دیگران است.
    به اصطلاح افراد مرزهای درونی وبیرونی خودرا گسترش می دهند.
    در حین فرایند بیرونی کردن فرد خودرادرگیرگروه می کندبنابرینعضو گروه می شود. مجموعه نظرات وتفکرات افرادباهم ترکیب وبه نظرات وعقایدگروه میپیوندد، این شکل خود تعالی کلیدی در ادغام نظرات گروه وتبدیل دانش ضمنی به دانشتصریحی است.

    درعمل بیرونی کردن به دو طریق انجام می شود:
    1)
    روشن وشفاف کردندانش ضمنی ( که این تبدیل دانش ضمنی به دانش تصریحی است) با فنونی سروکار دارد کهبیان نظرات ویا تصورات فرد به صورت لغات ومفاهیم و زبان تمثیل ( از قبیل استعاره هاو قیاس ها و...) کمک می کند.

    2)
    فاکتور دوم با انتقال دانش ضمنی به مشتریانیا متخصصان به شکل ها یی که به سهولت قابل درک باشد سرو کار دارد. لازمه ی اینفاکتور استدال های ﻤﺆثر قیاسی و استقرایی می باشد.

    ترکیب ( Combination ) :
    ترکیب شامل تبدیل دانش تصریحی به شکل های پیچیده تری از این نوع دانش است. مباحث اصلی در ترکیب فرآ یند های ارتباط ، اشاعه و سیستمی کردن دانش است.

    در عمل مرحله ی ترکیب به سه فرآیند استوار است :
    1- گرفتن و ادغام کردندانش تصریحی جدید ضروری است. این شامل گرد آ وری دانش بیرونی شده مانند داده هایعمومی از داخل یا بیرون سازمان و سپس ترکیب این داده ها است.
    2- انتشار دانشتصریحی بر اساس فرآیند انتقال این شکل دانش به طور مستقیم به وسیله ی ارائه ها وجلسات است.
    در این جا دانش جدید بین اعضای سازمان پخش می شود.
    3- ویرایش یافرآ یندی کردن دانش تصریحی قابلیت استفاده از آن را بالا می برد مانند اسناد ومدارکی از قبیل طرح ها، گزارشات واطلاعات بازار.
    درونی کردن ( Internalization):
    درونی سازی دانش درواقع تبدیل دانش تصریحی به دانش ضمنیسازمان است. در درونی سازی لازم است فرد دانش مربوط به خود را درون دانش سازمانتشخیص دهد و همچنین خودش را در یک کل گسترده تر دریابد. یادگیری از طریق انجامدادن، آموزش دیدن و تمرین کردن موجب می شود که افراد به قلمرو دانش گروه وتمامسازمان دست یابی داشته با شند.


    در عمل درونی سازی بردو بعد تکیه دارد که عبارتاند از:
    1- دانش تصریحی در فعالیت و عمل قرار گرفته است. بنابراینفرآیند
    درونی سازی دانش عملی کردن مفاهیم و روش ها در مورد راهبرد ها ، تاکتیکها ، نوآوری وترقی و پیشرفت است ، برای مثال برنامه های آموزشی در سازمان های بزرگبه افراد جدید در درک خود سازمان شان به عنوان یک کل کمک می کند.
    2- با استفادهاز تجربیات و شبیه سازی به عنوان عاملی برای شروع یادگیری وانجام فرآیند ها می توانبه دانش تصریحی شکل بخشید.در یادگیری بدین طریق مفاهیم و روش های جدید در موقعیتهای مجازی را می توان یاد گرفت.

    به طور خلا صه مدل SECI یک فرآیند پویاییرا توصیف می کند که درآن دانش ضمنی و تصریحی در حال مبادله و انتقال هستند. فضایمشترک یک مفهوم استعاری را برای مدل SECIو تبدیل پویای دانش فراهم می کند در دروناین فضای مشترک زمان واقعی برای تولید دانش از طریق خود تعالی قابل دستیابی است .

  6. #6
    pnugirl
    • n/a

    پیش فرض

    تولید دانش وخصوصیات چهار نوع فضای مشرک :
    متناسب با چهار مرحله ی مدل SECI چهار نوع مکان وجود دارد. هر طبقه یک مکان خاص مناسب با هر چهار شیوه تبدیلتوصیف می کند. این مکان ها جایگاه هایی برای مراحل مشخص چرخه ی حلزونی دانش است. هرمکان یک فرآیند تبدیل ویژه ای را فراهم می کند وبدین وسیله فرآیند تولید دانش راسریع تر می کند.

    1- مکان شروع آن فضایی است که افراد احساسات ، عواطف ،تجارب و الگوهای ذهنی خود را به اشتراک می گذراند. مکان شروع مکانی است که چرخه یتولید دانش شروع می شود ومتناسب با مرحله ی اجتماعی کردن است.
    انتخاب افرادباترکیب درست از دانش و مهارت های خاص مختلف برای تیم پروژه بسیار اسالی است. ازطریق الگوهای ذهنی مهارت های ذهنی افراد به مفاهیم وعبارات رایج تبدیل می شود ایندو فرآیند با هم اتفاق می افتد. فرد از الگوهای ذهنی افراد دیگر استفاده کرده وهمچنین الگوهای ذهنی خود را منتقل و مورد تجزیه وتحلیل قرار می دهد.
    2- مکان اثرگذاری متقابل ، مکانی است که دانش ضمنی ، دانش تصریحی را بوجود می آورد. بنابرایناین مکان فرآیند بیرونی کردن را ظاهر می سازد. گفتگو کلیدی برای ﭼنين تبديل هايياست و استفاده فراوان از استعاره ها يكى از مهارت هاى مورد نياز تبديل است . اهمیتمیزان توجه به انتقال دادن و اراده به دانش ضمنی به دانش تصریحی در شرکت های مانندهوندا و تری ام مشهود است. جایی که مکان اثر گذاری متقابل برای گرد هم آوردن بازتابافراد در فرهنگ شرکت نهادینه شده است.

    3- مکان سايبر يك مکانى است ازروابطوتعاملات متقابل در يك فضای مجازى به جاى زمان وفضاى واقعى و اين مکان مرحله ىتركيب را ظاهر مى سازد. تركيب دانش تصریحی جدید دانش و اطلاعاتی که وجود داشته استدانش تصریحی را در سراسر سازمان فرا گیرمی سازد و عمومی می کند. استفاده از شبکههای آنلاین،ابزارهای گروهی اسناد ، مدارک و پایگاه داده ها که به سرعت از دهه ی قبلرشد یافته است این فرآیند تبدیل را سریع تر می کند.

    4- مکان تمرین ، مرحله یدرونی سازی را آشکار و تبدیل دانش تصریحی به دانش ضمنی را آسان می کند. آموزشمتمرکز به وسیله ی مشاوران و همکاران ارشد تمارین مداومی را در بر می گیرد که برالگو های خاص تکیه دارد و به جای آموزش برپایه تجزیه وتحلیل با چنین الگو هایی کارمی کند.
    بنابراین درونی کردن دانش به طور مداوم به وسیله دانش رسمی (تصريحى) درعمل واقعی و یا شبیه سازی توسعه پیدا می کند.

    آگاهی از ویژگی های مختلفمکان ها می تواند تولید دانش را بطور موفقیت آمیز فراهم آورد. در نهایت دانش فراگیرشده درداخل هر مکان به اشتراک گذاشته ، دانش بر پایه سازمان را شکل می دهد. فضایمشترک سازمان تنها محل جمع آوری وانباشت مواد یا اطلاعات مختلف نیست بلکه تا اندازهای پویایی خلق مداوم دانش جدید از طریق یک چرخه ی تبدیل دانش ضمنی دانش تصريحى وسپستبدیل دوباره ی آن به دانش ضمنیرا نشان می دهد.

    چطور شرکت ها می توانندفضای مشترک را ایجاد و از انتقال این فضای مشترک در داخل سازمان اطمینان حاصل کنند؟فضای مشترک میتواند به وسیله ی فعالیت های سازمانی ایجاد شود. نوع دانش مورد توجهودر حال گرد آوری سازمان به موفقیت و استراژی سازمان بستگی دارد. فضای مشترک یک نقشمهم در طراحی سازمان دارد که در ادامه مثال هایی از سه شرکت راتشریح میکنیم.
    درحالی که دو شرکت اول ساختار سازمانی پیشین خود را حفظ نموده وآن راتداوم بخشیدند آن ها مواردی از تولید فضای مشترک در جهت ارتقاء تمرکز ارگانیک دانشوتولید دانش هستند.سومین شرکت در ابتدا با هدف تمرکز ارگانیک طراحی شده بود.


    الف ) شرکت شارپ
    شرکت شارپ فضای مشترکی برای تمرکزارگانیک خارج از سازمان تجاری خودایجاد نموده واین سازمان یک پایگاه از دانش مشتریان به وسیله تحقیقاتی که ازمشتریان بدست آورد. گرداوری نموده وسپس تیم های پروژه برای بهبود پیشنهاد ها وتولیدمفاهیم جدید ازآن استفاده کردند ودر جهت تسریع در بهبود تولید آن را به کار گرفتند. شرکت توشیبا یک آژانش درونی با وظیفه دستیابی به تمرکزارگانیک در داخل سازمان بوجودآورد. شرکت میکاوا بر پایه تمرکزارگانیک منابع متناسب با موقعیت بازار ساخته شدهاست. کل این شرکت بر پایه تفکر ارگانیم طراحی شده است.

    شرکت شارب یک سیستمپروژه ای بی نظیری دارد که انعطاف پذیری را برای گسترش منابع پویا ایجاد می کند. برنامه اضطراری (unrgentprojects) استراژی توسعه ی پروژه هایی هستند که با تکنولوژیها یا تولید اتمی سر وکار دارندکه بر کل شرکت اثر می گذارند. بر اساس سیستم پروژهها مستقل از سلسله مراتب ساختار تحقیق وتوسعه (R&D ) پیگیری وگسترش می یابند. اعضای تیم برنامه ضروری براساس نیازهای برنامه و موجودی سازمان توسط رهبران تیمانتخاب می شوند. هر برنامه اضطراری باید در 18ماه تکمیل شود. برای رسیدن به پیشرفتبا کیفیت بالا در چنین محیط زمانی کوتاه اداره مرکزی حمایت های مالی وسیعی از تیمها به عمل می آورد. مدیران میانی که تیم های برنامه اضطراری را در اختیار دارند،برای دستیابی به منابع در سراسر کل سازمان در اولویت قرار می گیرند. در عمل بدینمعنی که بخش ها ممکن است شایسته ترین افراد خود را در مدت بیش از یک سال به خاطرتیم های برنامه اضطراری از دست بدهند. در شرکت شارپ طرح های تیم های برنامه اضطراریمی تواند توسط هر بخش ارائه شوند ،هر پروژه باید نیازهایش را برای تجهیز تکنولوژیهای مرکزی ارائه نماید. هر طرح در کنفرانس عمومی تکنولوژی که بالاترین افراد تصمیمگیری در بخش تحقیق وتوسعه شرکت درآن حضور دارند بازنگری و تصویب می شود. شرکت شارپهمچنین یک بخشی را ایجاد نمود که سطوح و مرزهای دانش شرکت در بین گروه های بخش هایتجاری فراتر می رود و خطوط تولید را با توجه به استفاده کنندگان هماهنگ میکند.
    مرکز سبک حیات خلاقانه ( (The Creative Lifestyle Focus Center سیستم هایمتنوعی را توسعه داد تا مفاهیم محصول جدید را بر پایه نیازها ، خواسته ها و ارزشهای مصرف کنندگان ایجاد نماید. اولین سیستم آن سیستم گرایش رهبر که در سال 1985شروع به کار کرده است. این سیستم در حدود 600 مصرف کننده ی رهبر(Leading Concumer ) را از دانش آموزان دوره های را هنمایی گرفته تا افراد سالخورده در سنین هفتاد سالگیرا به عنوان پرسنل بیرون از سازمان ، سازمان دهی می کند.این 600 نفر به گروه هایمتعدد از قبیل دانش آموزان ، خانم های شاغل ، متاهل و افراد سالخورده بازنشسته وغیره تقسیم می شوند. هنگامی که یک مفهوم محصول خلق شد آن مفهوم توسط مصرف کنندگانرهبربازنگری می شود. از طریق تعاملات رو در روی بیشمار با این گرایش گروه هایمتمرکز سازمانی دانش های تصریحی و ضمنی فراوانی را بدست می آورد و از این طریقگرايش مصرف کنندگان را در جداول زمانی درفاصله یک تا ده ساله پیش بینی میکنند.


    ب) شرکت توشیبا
    مثال مربوط به شرکت توشیبا بیان می کند که چطور فضایمشترک به عنوان یک مکانی برای تولید دانش می تواند به عنوان یک بخش (یا واضح تر یکگروهی از بخش ها) با یک ساختار سازمانی طراحی می شود. چشم انداز ADI ( استراتژیبرتر یک) شرکت توشیبا مورد استقبال رئیس جدید آن واقع شده است کسی که تکامل شرکت رابه یک شرکت چابک پیش بینی می کند. رسالت این گروه تجاری انتقال دانش تکنولوژی هایاصلی توشیبا به تجارت های جدید و بر قراری دوباره ی نوآوری و تسریع در ساختارمدیریت شرکت توشیبا است. وظیفه گروه ADI ایجاد بازار ها و فرصت های جدید تجاری برایتوشیبا در زمینه ی چند رسانه ای دو سویه است. برای رسیدن به این امر همه ی منابع وامکانات در جهت یک فضای مشترک تجاری متمرکز شده اند و دانش همه ی بخش ها در یک مسیرانعطاف پذیر ترکیب می شود. گروه ADI یک نوع از بخش برتر یا عالی را ارائه می کند کهمسئولیت ایجاد فضایی را بر عهده دارد که دانش پراکنده شده در داخل سازمان را بایکدیگر جمع کرده و در تولید جدید متبلور نماید.

    مثال ها: پایه و اساسارتباطات بی سیم، DVD، بخش برنامه های دیجیتال و تجهیزات اینترنت را شامل می شود.


    راهبرد های اصلی ADI برای توسعه دانش عبارتند از:
    1-
    افزایش سرعت وچابکی
    2-
    تغییر درانجام مراحلی مالی
    3-
    ایجاد یک شرکت عملیاتی بدون مرز
    4-
    سرمایه گذاری در بدست آوردن موقعیت های محکم در بازارهای پدید آمده
    این راهبردها به وسیله ی ساختار سازمان توشیبا فراهم می شود .
    گروه ADI درهمان سطوح بالاهرم سازمانی قرار گرفته است که گروه های کاری دیگر مانند گروه تولید و گروه سیستمهای صنعتی یا قدرتی قرار دارد، به علاوه ساختار گروه ADI تخت و قابل انعطاف است. همه ی اعضا از طریق شبکه ی اینترانت به هم متصل و ارتباط بر قرار می کنند. به منظوربهبود جریان اطلاعات و تقویت و تسریع در فرآیند تصمیم گیری، یک سیستمی وجود دارد کهجلسات زمان بندی شده را برگزار می کند. برای مثال هر دو هفته یک کمیته مدیریت بامدیران اصل تکنولوژی مرتبط با مدیران ADI از بخش های دیگر با هم جلسه خواهند داشت،مدیران اصلی فناوری مهارت ودانش فنی اصلی بخش هایشان را بیان می کنند. بنابراینفعالیت های ADI درحیطه مشخص مستقل از فعالیت های دیگر، در داخل سازمان انجام میگیرد. این نوع استقلال نیازمند یک شالوده ی محکم است که در ابتدا آن باید از طرفمدیران عالی حمایت شود وسپس سرمایه کافی برای انجام پروژه های چالشی تخصیص دادهشود. شرکت توشیبا راه حلی را برای این مشکل سرمایه پیدا کرد، بدین صورت که گروه ADI به وسیله 5/0 در صد از فروش هر واحد، یا در کل 30میلیارد ین ﺗﺄمین بودجه میشود.


    ج) شرکت ماکاوا
    شرکت ماکاوا( شرکت پیشرودر یخچال های صنعتی) در سال 1924دایر شد و از آن زمان تاکنون بر روی دستیابی به تخصص و دانش فنی در اصول اولیهکاربردی و فناوری های تولید در صنایعی که با فناوری برودتی وموادغذایی سروکار داردمتمرکز شده است، اکنون ماکاوا یک نوع بزرگی از سردخانه های صنعتی را تولید میکند. مارک ماکاوا(Mycom) مشهور است و 90درصد همه ی یخچال های صادر شده از ژاپن رادر بر می گیرد. شرکت ماکاو50درصد از بازار جهانی یخچال صنعتی را در بر دارد. سیستممدیریت منحصر به فرد ماکاوا بوسیله ی یک گروه از شرکت های مستقل ترسیم شده است. هرکدام ازاین شرکت های کوچک بر مبنای تولید، فناوری اصلی و نوع بازار ﺗﺄسیس و طبقهبندی شده است و باید از نظر مالی روی پای خود بایستند. ماکاوا اکنون در ژاپن 80 تااز این شرکت ها ودر خارج از ژاپن 23 شرکت و در کل تقریبا"2500" کارمند دارد. هر یکاز این شرکت های مستقل آگاهی وسیعی از خودشان به عنوان یک تشکیلات اصلی در یک گروهدارند که تنها به عنوان یک کل وجود دارد. گروه ماکاوا 28 شرکت مستقل محلی را نیز دربر می گیرد که به مشتریان هر منطقه خدمت می کنند و 20 شرکت در ناحیه ی توکیو که برروی طبقه ی خاصی از استفاده کنندگان مانند سرویس های مرتبط با انرژی یا مواد خوراکیو یا یخچال های صنعتی متمرکز است. هر کارگر چندین زمینه کاری مانند طراحی،ساخت،فروش،خدمات وحسابداری را پوشش می دهد. این سیاست کارگران ماکاوا را در کلیه ی زمینهها متخصص می کند. افرادی که بنابراین یک آگاهی وسیعی از خودشان در شرکت محلی و درداخل کل دارند. این درک از خود در داخل کل فضای مشترک شالوده ی فرهنگ شرکت ماکاوارا پی ریزی می کند. قدرتمند شدن سازمان های محلی خود گردان به معنی ایجاد تواناییهای بهتر در برآوردن نیازهای مشتریان است. داشتن یک رابطه ی نزدیک با مشتریان یکمفهوم بنیادی برای تمام سازمان ها است و هر شرکت مستقل باید فضای مشترک خودش را خوددنبال کند. مفهوم فضای مشترک برای همه ی افراد، تیم ها و بخش ها و تمام گروه ها درشرکت ماکاوا سایه افکنده است. اصطلاح فضای مشترک در شرکت ماکاوا به معنی نواحی استکه گروه می تواند در آن رشد کند و نوآوری داشته باشد. (مانند قلمرو ها یا بازارهایتجاری) و بوسیله ارزش های ماکاوا حمایت می شود. رئیس شرکت ماکاوا به این مطلب اشارهمی کند که برای رسیدن به وحدت بین نیات و انجام کارها باید در فضای داخلی مشتریانرسوخ کرد و این به درک نیازهای مشتریان کار می کند. ﺗﺄکید رئیس ماکاوا بر فضایمشترک بسیار نزدیک به دانش ضمنی وتولید دانش است.

    مدیریت برای تولید دانشفراتر از مدیریت دانش:
    وظیفه مدیریت عالی سازمان ایجاد کنندگان فضای مشترک برایتولید دانش وهمچنین اداره کردن این فضا برای پیدایش دانش است. رهبران باید فرآیندهای پیدایش را با پیشنهاد های عینی و تعهد شخصی به زمان و قدرت شخصی حمایت کنند. موفقیت تولید دانش به تقبل مسئولیت، توجیه و مراقبت و بازگشت سرمایه بستگی دارد. مدیریت دانش به عنوان یک جایگا،ایستا ضروریت پویایی تولید دانش را نادیده می گیرد. اداره کردن دانش نو ظهور در فضای مشترک نیازمند یک نوع متفاوتی از رهبران است. مدیران عالی باید درک کنند که دانش نیازمند پرورش، حمایت، توسعه و مراقبت است. تفکربر روی اصطلاح های سیستم هاو زیست گاه ها می تواند به ایجاد جایگاه و فرهنگ کمک کندکه دانش بتواند به آسانی ظهور کند. فعالیت های دانش فضای مشترک را بوسیله ی پایبندیخودش به نظرات و تجربیات و افراد درگیر با فعالیت های دانش پشتیبانی می کند. در اینموقعیت فعالیت های دانش به عنوان تسریع کننده ی تولید دانش و رابطه ی بین ابتکاراتکنونی و دور اندیش اداره و ادامه ی حیات می یابد. این نوع از رهبری دانش یک فضای بیانتهایی را در زمان خودش برای افراد و تفکر بهم پیوستن در یک فضای مشترک را فراهممی کند جایی که فرآیند های تولید دانش آشکار می شود.

    خلاصه:
    سه استراتژیمورد استفاده این سه شرکت برای ایجاد فضای مشترک لازم برای تولید دانش نسبتا" متفاوت است. شرکت شارب تیم هایی را برای فضای مشترک در جهت پشتیبانی از فرآیند دانشبه کارگمارد. شرکت توشیبا یک مکانی را برای بر خورد عمل کرد تولید دانش توسط بخش ADI خود بوجود آورد. شرکت ماکاوا فرهنگ، ساختار و موفقیت خودش را در فضای مشترکتولید دانش قرار داده است. هر چند به طور سازمانی سه شرکت تفاوت دارند، اما هر سهآنها ازتئوری تولید دانش بهره می گیرند که به فضای مشترک به عنوان منبعی برای اینفرآیند تولید ﺗﺄکید دارد. پویا بودن این فضای مشترک در طرحی فضایی نمایان می شود وطراحی فضایی جایی است که مدیریت در فرآیند تولید دانش دخالت دارد.

    نتیجهگیری:
    تمرکز یکپارچه بر دانش موجود در فضای مشترک نه تنها یک فرآیند در جهت کاهشو تحلیل منابع و امکانات نیست بلکه یک فرآیند بومی با یک چرخه ی توسعه ی منابع وامکانات است. تولید به کار بردن دانش اکولوژی را آشکار می کند نه اقتصاد و فضایمشترک مرحله ای است برای این منبع چرخه. در تئوری پیچیدگی باز خوردی که در یک سیستماتفاق می افتد بازگشت ها را از جنبه ی اقتصادی و ساخت تولید را درداخل شرکت هاتسریع می کند. این یک مفهومی است که به اندازه ی کافی مکانیزم شرکت ها را در صنعتمدرن و خدمت رسانی تشریح می کند. در واقع این دانشی است که در تصرف شرکت وسازماناست. به موقع حتی با رشد سریع تر بزرگ تر می شود.

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •